آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۴۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بازار هدف چگونه وب سایت شما را میابند و در اولین بازدیدشان از سایت تان چگونه عمل می­ کنند؟ شاخص اولین بازدید به  این سوالات پاسخ می دهد.

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )

از چپ به راست : اولین بازدید ( مردم چگونه وب سایت مرا یافتند؟ )

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric ) به این که افراد چگونه سایت شما را پیدا می کنند می پردازد. به عنوان مثال از طریق جستجوی طبیعی ( organic search ) یا رسانه های اجتماعی ( social mediaa ) و اینکه تا چه میزان در سایت شما می مانند. این شاخص میزان engagement در سایت را مبتنی بر یکی از این دو معیار در نظر می گیرد : متوسط زمان سپری شده در سایت ( Average Time on Site ) و تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید ( Pages per Visit ). به محض تشخیص ( به عنوان مثال متوسط زمان سپری شده در سایت معادل ۱۰ ثانیه باشد ). بازدیدکنندگان جدید به کسانی که در سایت engaged شده ­اند و کسانی که اصلا در سایت engage نشده ­اند تقسیم ­بندی می­ شوند.

شاخص بازدید مجدد ( Returning Visit Metric )

شاخص اولین بازدید از آن جهت مهم است که به بازاریابان این امکان را می ­دهد که در یک نگاه بفهمند که کدام منبع ترافیکی باعث ایجاد ترافیک با کیفیت بالا برای وب سایت شان شده­ است. با استفاده از شاخص اولین بازدید بازاریابان قادر به توضیح و جذب مخاطبان تصادفی در ترافیک خواهند بود. جمع کل بازدیدهای جدید نشان ­دهنده تعداد افراد جدیدی است که در بازدیدهای ماهیانه وارد چرخه می ­شوند.

منابع ایجاد ترافیک برای سایت ( Traffic Sources )

برای یک بازاریاب دیجیتالی دانستن این موضوع که کدام منابع یا کانال های ترافیکی بازدیدکنندگان را به وب سایت جذب می کنند، ضروری است. منابع ترافیک وب سایت یک شاخص اصلی است که موفقیت هر استراتژی دیجیتال مارکتینگ را تحت تاثیر قرار می دهد. این شاخص از تعریف استاندارد کانال ترافیک در Google Analytics ( تجزیه و تحلیل گوگل ) استفاده  می­ کند.

Engagement در مقابل عدم engagement در وب سایت

درگیری ( Engaged ) در مقابل عدم درگیری در سایت یک آستانه یکتا برای هر کسب وکار منحصر به فرد خواهد بود. در این شاخص آستانه درگیری به عنوان متوسط زمان سپری شده در سایت یا تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید قابل تعریف خواهد بود. هر دو مقیاس به خوبی قادر به نشان دادن کیفیت یک بازدید هستند. بازاریابان دیجیتالی شاید علاقه مند به پیگیری معیاری مانند نرخ تکمیل هدف ( goal completion rate ) نیز باشند.

شاخص اولین بازدید یک شاخص مفید برای هر تیم بازاریابی برای پیگیری است. نکته اصلی در استفاده از این شاخص استفاده همزمان از سایر معیارها مانند شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) و شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric ) به همراه آن است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در اول جولای ۱۹۴۱، اولین تبلیغ تلویزیونی توسط شرکت Bulova Watches، در خلال بازی بیسبال بین دو تیم، Brooklyn Dodgers Philadelphia Phillies and روی آنتن رفت. یک آگهی تجاری ۱۰ ثانیه ای سیاه و سفید که صبورانه روی شبکه ی تلویزیونی آمریکا با نام و لوگوی bulova نمایش داده شد. در هفت ثانیه ی نخست، تصویری در سکوت نمایش داده می شد، مانند تصاویری که سر کلاس به بچه ها نشان می دهیم تا مفاهیم در ذهن آنها نقش ببندد. سپس، صدایی شعار شرکت را بیان می کرد. و اینگونه بود که آگهی های تبلیغاتی پا به عرصه ی تلویزیون گذاشت و امروزه می بینیم که این روند تا چه حد پیشرفته و با مضامین مختلف دنبال می شود.

اما چرا برای اولین بار شرکتی وارد تبلیغات تلویزیونی شد؟ در آن زمان تعداد دستگاه ­های تلویزیونی که مردم از آن استفاده می کردند بسیار محدود ( حدود ۴۰۰۰ دستگاه تلویزیون در نیویورک ) بوده و برای آگهی تبلیغاتی تعریفی در برنامه زمان بندی شبکه­ های تلویزیونی وجود نداشت.

در آن زمان سخنگوی شرکت bulova علت آن را حفظ افتخار پیشگام بودن در بازاریابی بیان کرد. علاوه برآنکه هزینه ­ی این تبلیغ برای شرکت تنها ۹ دلار تمام شد، در حالی که امروزه ۱۳۸.۴۵ دلار است.

Bulova اولین برندی بود که حرکت جدیدی را در عرصه­ ی بازاریابی تلویزیونی آغاز کرد، اما جمعیت کثیری از برندهای دیگر به سرعت دنباله­ روی این مسیر شدند. یافتن شباهت بین تبلیغات تلویزیونی ۶۰ سال پیش، با اقدامات بازاریابی محتوایی امروزه بسیار سخت است، و اهمیت و کاربرد این موضوع در هیچ حوزه ­ای بیشتر از میزان آن در صنعت محصولات مصرفی ( CPG- consumer packaged goods)  نیست، حوزه ­ای که تعداد بسیاری از برندها از محتوا برای تغییر شیوه­ ی برقراری ارتباط با مشتریان خود، استفاده می کنند.

محتوا به جای تلویزیون در برندهای مصرفی

تبلیغات تلویزیونی در دهه ­های اولیه حضورش از نظر تجربی و عملی بسیار چالش برانگیز بود چرا که نیاز بود برندهای مصرفی داستان خود را به شیوه­ای جدید بیان کنند، ایده ­ای که هنوز هم توسط صاحب امتیازان برند مورد استفاده قرار می  گیرد. مانند بازاریابی محتوایی، تبلیغات تلویزیونی هم در مقایسه با جایگزینان خود و در زمان خود گزینه­ ی ارزان­تری بود.

ممکن است اینگونه به نظر بیاید که تبلیغاتی تلویزیونی همیشه وجود داشته­ اند، اما تبلیغات تلویزیونی در آن زمان رویکرد جدید محسوب می شد، و بسیاری از برندها از استفاده از آن اجتناب می کردند. امروزه بسیاری از برندهای مصرفی ( CPG / محصولات مصرفی ) با همان ترس مشابه با روش­ های بازاریابی محتوایی برخورد می کنند، در حالی که بسیاری از برندها این چالش را پذیرفته اند.

بدون شک، بازاریابان برندهای  مصرفی ( CPG ) خود را در نقطه بحرانی فرض می کنند، می دانند که باید روش­ های سنتی خود را به روز کنند تا بتوانند به مشتریان مدرنی که به شکلی روزافزون تبلیغات تلویزیون و مجموعه کپن­ ها را نادیده می گیرند، دسترسی پیدا کنند. تصمیم در مورد اینکه چه نوع محتوایی باید مورد تفکر قرار گرفته و ایجادشود، وظیفه­ ی سختی است. با گزینه ­های گیج کننده­ ی بسیاری روبه ­رو می شوید، صاحب امتیازان برندهای مصرفی ( CPGG ) موفق، کمی بیشتر تلاش کرده ­اند تا بفهمند انجام چه کاری بهترین نتیجه را در بازاریابی اینترنتی به دنبال دارد .

یکی از برندهای مصرفی که از طریق بازاریابی محتوایی موفق به اثرگذاری بسیاری بوده، برند کوکاکولا Coca-Cola می باشد،  که تاکید شدیدی بر داستان گویی برای دسترسی به مشتریان قدیمی­ تر، و استفاده از رسانه ­های دیجیتالی در تعاملی تجربی برای دسترسی به نوجوانان را مد نظر قرارداده است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

قبل از اینکه یک متخصص سئو ( SEO ) برای وب سایت تان استخدام کنید و ماهانه مبلغ زیادی حقوق به وی پرداخت کنید تا کسب وکار شما را توسعه دهد، ابتدا خودتان بهینه سازی های اولیه در زمینه سئو را انجام دهید. برای این منظور :

۱ ) بر مقصود مشتری تمرکز کنید تا رتبه بالاتری در موتورهای جستجو کسب کنید.

تا چند سال قبل در بازاریابی دیجیتالی هدف هر بازاریاب اینترنتی، حداکثر کردن ترافیک وب سایت بود. اما اکنون به علت سیاست های گوگل، این تمرکز بیشتر بر این است که چگونه مخاطبان با وب سایت در تعامل باشند. نکته اصلی این تمرکز، فعالیت های بعد از کلیک است. آیا کاربر بعد از یک بار کلیک بر روی لینک به جواب هایش می رسد؟ یا اینکه مجبورند نتایج دیگر را نیز کلیک کنند. شما باید آمادگی این را داشته باشید که با یک کلیک، نیاز مشتری را برآورده  کنید. هرچه کاربر تعامل بیشتری با محتوای شما در وب سایت  داشته باشد، رتبه بالاتری وب سایت تان کسب می کند. نرخ کلیک صفحه نتایججستجوی گوگل ( Google SERP CTR ) و نرخ پرش ( bounce rate : میزان ترک کاربران از صفحه وب سایت )، ابزار مهمی برای متخصصان سئو در بازاریابی اینترنتی شده است.

۲ ) جهت بهبود سئو ( SEO )، مقاله هایتان را طولانی تر کنید.

مطالعات نشان می دهد که مقالات طولانی که بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰کلمه دارند، نتایج بهتری در موتور جستجو دارند. در مقایسه با سه سال قبل، بسیاری از بازاریابان اینترنتی به دنبال مقاله هایی با حدود ۳۰۰ کلمه هستند.

تحقیقات ثابت کرده است که در بازاریابی اینترنتی مقالات طولانی سودمندتر از مقالات کوتاه بوده اند و ترافیک بیشتری را برای وب سایت جذب کرده اند. مقالات طولانی اطلاعات بیشتری نسبت به مقالات کوتاه دارند. بهترین شیوه برای ارائه مقالات طولانی، تقسیم کردن آن از طریق عناوین فرعی ( subheading )، نقاط گلوله ای ( Bullet pointss ) و همراه با تصاویر جذاب  است. با استفاده از این روش، مخاطب راحت تر و با لذت بیشتر محتوا را می خواند.

۳ ) ویدئوهای مرتبط را با هم ترکیب کنید.

ویدئوها نیز تاثیر به سزایی در رتبه بندی صفحه نتایج موتورهای جستجو ( SERP ) دارند. تحقیقیات اخیردر بازاریابی دیجیتالی نشان می دهد که ویدئوها بیش از %۶۰ از جستجوها در گوگل را در برمی گیرد.

این گزارش همچنین بیان می کند که ویدئوهای آنلاین رتبه بندی های بهتری نسبت به محتواهای تمام متن کسب می کند. شما می توانید از ویدئو کلیپ های جذاب و کوتاه استفاده کنید. علاوه بر این استفاده از ویدئو، میزان کلیک بر وب سایت تان در موتور جستجو را افزایش می دهد و میزان موفقیت شما را در بازاریابی اینترنتی افزایش می دهد.

۴ ) کارکرد جستجوی صوتی را در وب سایت تان به کار ببرید.

گوگل این امکان را برای مردم فراهم کرده است که جستجوی صوتی انجام دهند. جستجوی صوتی به خصوص در زمان های راه رفتن و زمان هایی که نمی توانید کلمات کلیدی را تایپ کنید بسیار سودمند است. علاوه بر این هنگامی که فرد هم زمان چند وظیفه را انجام می دهد برای مثال به هنگام رانندگی و یا حتی زمانی که در حمام هست نیز می تواند کاربرد داشته باشد. کارکرد جستجوی صوتی ( voice search ) نیاز برای تایپ های طولانی کلمات کلیدی را برطرف کرده است. بسیاری از گوشی های تلفن همراه جدید دارای کارکرد جستجوی صوتی هستند. شما نیز می توانید کارکرد جستجوی صوتی ( voice search ) را در وب سایتتان به کار برید. برای مثال سایت پیتزا دومینو امکان سفارش گیری صوتی را به سایتش اضافه کرده است. با استفاده از این کارکرد مشتریان می ­توانند در هر زمانی، در هر مکان و در هر موقعیتی به راحتی سفارش دهند.

سئو

۵ ) سئوی محلی ( Local ( SEO را فراموش نکنید.

بسیاری از کسب وکارهای در حال توسعه، تمامی جهان یا تمامی یک کشور را به عنوان بازار هدف خود در نظر می گیرند تا بتوانند رتبه دهی سئو خود را افزایش دهند. کارشناسان بازاریابی اینترنتی معتقدند که شرکت ها باید بر سئوی محلی تمرکز کنند تا بتوانند شهرت آنلاین خود را تقویت کنند. گوگل همچنین بیان کرده است که بازاریابان بهتر است موقعیت مکانی خود را با استفاده از سئوی محلی اعلام کنند. بهتر است پیش از گسترش مخاطبین تان، ابتدا بر مخاطبین محلی تمرکز کنید.

۶ ) اطمینان یابید که وب سایت تان به سرعت لود شود.

سرعت لود وب سایت در بهبود سئو موثر است. گوگل ابزار رایگانی برای تحلیل سرعت صفحه وب سایت برای کاربران فراهم کرده است. با استفاده از این ابزار به راحتی می توانید ( URL ) وب سایت تان را وارد کرده و بخش هایی که نیاز به بهبود دارند تا سرعت لود صفحه وب سایت تان افزایش یابد را مشاهده کنید. وب سایت های بسیاری هستند که هنوز در این زمینه مشکل دارند و در نتیجه سئوی ضعیف داشته و در رتبه بندی موتورهای جستجو رتبه پایینی کسب کرده اند.

۷ ) وب سایت تان باید یک نسخه موبایل پسند ( mobile-friendly ) داشته باشد.

و نهایتاً این که مطمئن شوید که وب سایت تان برای مشاهده در گوشی های تلفن همراه بهینه سازی شده است یا خیر. افراد از طریق گوشی های تلفن همراه می توانند در هر مکانی که باشند به محتوای شما دسترسی پیدا کنند و آن را به آسانی و راحتی بخوانند. در صورتی که وب سایت تان موبایل پسند ( mobile-friendlyy ) باشد، وب سایت تان در صفحه نتایج موتور جستجوی گوگل ( SERP )، موبایل پسند ( mobile-friendlyy ) علامت می خورد و راحت تر یافت می شود.

در بازاریابی اینترنتی با رعایت ۷ نکته کلیدی ذکر شده در زمینه سئو ( SEO ) می توانید در رتبه بندی موتورهای جستجو همچون گوگل، رتبه بالایی به دست آورید.

 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شبکه های اجتماعی دیگر ابزار بازاریابی اینترنتی هستند که بازاریابی از طریق این شبکه ها سبب جذب مخاطبین بیشتر برای  کسب وکارتان می شود. اولین گام جهت حضور در شبکه های اجتماعی، ساختن پروفایل است. این مقاله به مخاطبین جوان و حرفه ای که به تازگی وارد شبکه اجتماعی لینکدین شده اند کمک می کند پروفایل بهتر و جذاب تری ایجاد کنند.

پروفایل لینکدین شما یک نمایش عالی از داستان حرفه ای شماست، چه چیزی سبب ایجاد شرکت شما شده است و چه چیزی سبب تمایز شما بین بیش از ۴۳۳ میلیون کاربر دیگر LinkedIn است.

LinkedIn به تازگی آمار جدیدی منتشر کرده است که به شرح زیر است :

  • پروفایل های شخصی سازی شده به طور متوسط ۲۱ برابر بیشتر از پروفایل های دیگر بازدید دارند.
  • پروفایل های که دارای تصاویر با کیفیت هستند به طور متوسط ۴۱ برابر بیشتر از دیگران بازدید دارند.
  • ۹۴ % شرکت ها از LinkedIn برای بررسی مخاطبانشان استفاده می کنند.

در بازاریابی اینترنتی تاکتیک هایی هستند که به شما کمک می کنند بتوانید یک پروفایل جذاب و عالی برای کسب وکارتان ایجاد کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بدانید که در بازاریابی اینترنتی تنها کسب وکار شما نیست که با نوشتن محتوا تلاش می کند که در بازاریابی محتوا موفق باشد.  رقبای شما نیز همواره به دنبال راه و روش هایی هستند که بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب برندشان از طریق بازاریابی محتوایی نمایند.

مخاطبان از خواندن محتواهای تکراری و یکنواخت خسته شده اند. نکات کلیدی وجود دارند که می توانید با رعایت آن ها محتوای برند خود را از رقبا متمایز کنید و در نتیجه مخاطبان بیشتری را جذب کنید. که در ادامه به این نکته ها می پردازیم :

۱ ) به هنگام نوشتن محتوا به طور مستقیم خواننده را مورد خطاب قرار دهید.

از اینکه به اول شخص می نویسید یا خواننده را به طور مستقیم مورد خطاب قرار می دهید نترسید. همان طور که با یک دوست مکالمه می کنید بنویسید، این کار به شما کمک می کند که بین خودتان و خواننده ارتباط برقرار کنید چرا که به طور مستقیم با آن ها سخن می گویید.

مثال : از لغت ( شما ) برای مورد خطاب قرار دادن خواننده استفاده کنید. برای مثال جمله : من به شما پیشنهاد می کنم که نکته­ هایی را به هنگام نوشتن رعایت کنید تا محتوایتان بهبود یابد.

“هیچ وقت به خوانندگانتان اجازه ندهید محتوایتان را از یک دیدگاه جدا ببینند.”

۲ ) عناصر بصری به محتوایتان اضافه کنید.

همه ما تصاویر را دوست داریم. تصاویر در متن به خواننده امکان استراحت می دهند، علاوه بر این سبب تقویت محتوا می شوند. در بازاریابی محتوا به خاطر سپردن محتوا از اهمیت بالایی برخوردار است از این رو اضافه کردن تصاویر نیز در این امر به مخاطب کمک می کند. اما باید توجه کنید  که هر کجا امکانش بود نمی ­توانید تصویر اضافه کنید.

مثال : اگر ترجیح می دهید که بر روی متن تمرکز شود پس بهتر است کمتر از تصاویر استفاده کنید و یا اصلاً از آن ها استفاده نکنید. اما اگر تصاویر را به عنوان یک مشخصه اصلی برای محتوایتان در نظر گرفته اید پس بهتر است محتوا را به صورت گالری از تصاویر به نمایش درآورید.

“مقالاتی که تصاویر مرتبط به همراه دارند ۹۴% بیشتر از مقالات فاقد عکس بازدید می شوند.”

۳ ) سوال اضافه کنید تا خوانندگان محتوا را به تعامل بیشتر ترغیب کنید.

در محتوایتان سوال بپرسید تا خواننده را ترغیب کنید پاسخ دهد. هر چه تعاملات بیشتری با خوانندگان داشته باشید، وب سایت شما ترافیک بیشتری خواهد داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

ایجاد یک برند جدید یا تجدید قوای برند موجود یکی از کارهای مهم بازاریابان محسوب می شود، نه کاری که هرساله زمان و بودجه خود را به آن اختصاص دهند. متأسفانه، در برخی موارد این گرایش وجود دارد که نسبت به استانداردهای برند احساس بی حوصلگی کنیم و به داشتن برندهای متنوع متمایل شویم. وحتی با وجود اینکه می دانیم برندهای قوی از طریق برنامه­ های کاربردی سازگار در دراز مدت به وجود می ­آید، بخش خلاق سازمان بدون درنگ پیشنهاد برندسازی مجدد را مطرح کند.

اما در اصل برندسازی نباید به این صورت و بدون اصول درست آن انجام شود. اگر شما سه نکته اساسی در مورد ساخت برند  که در زیر آمده است را دنبال کنید، می توانید استانداردهایی طراحی کنید که برای شما و همکارانتان در آینده الهام بخش باشد. در ادامه سه نکته راهبردی در مورد برند یا نام تجاری باهم مرور می کنیم :

نکته۱ ) قوانین طراحی برند را محدود کنید و به جای آن برنامه ­ای برای طراحی شخصیت برند ایجاد کنید.

گرچه ممکن است امروزه  کتابخانه ­های تصویری و شبکه­ های طراحی شده ­ی ملموس چیزی باشد که شما می­ پسندید، اما در طول سه سال مطمئناً از آنها خسته می شوید. برای خلق یک سیستم منعطف، با طراحی برند یا ایجاد مجموعه ­ای از دستور العمل ­های توصیفی برای طراحی برند شروع کنید، که طراحان و نویسندگان را برای ایجاد ارتباطی توام با احساسات مشابه تشویق کند. بهتر است استانداردهای برند براساس طراحی شخیت برند تعریف شود، به همین دلیل کمپین­ های برندسازی متنوع و تازه خواهد بود اما به سرعت می تواند به عنوان هدف، قبل از دیدن یک آرم یا لوگو شناسایی شود.

نکته ۲ ) مجموعه ­ای از سبک­ های گرافیکی متغیر و منعطف برای طراحی برند خلق کنید.

شما به قوانین و استاندارد های گرافیکی نیاز دارید اما باید توجه کنید این قوانین در مجموعه سبک ­هایی که همیشه در حال تغییر اند، قابل تشخیص باشند. از گروه برندسازی خود بخواهید که ۴ تا ۶ سبک و راهبرد گرافیکی را ایجاد و توسعه دهند. وقتی برند خود را راه اندازی می کنید، برای حداقل دو دوره سه ماهه از سال، به مجموعه سبک ­هایتان تکیه کنید و آنها را دنبال کنید. سپس، به کارکنان خلاق خود آزادی عمل بدهید تا در طول زمان سبک­ های اضافه­ ای را براساس طراحی شخصیت برند اضافه کنند سبک­ هایی که به نوعی توسط رقبا مورد استفاده قرار گرفته اند یا تاریخ گذشته محسوب می شوند میتوانند به راحتی از مجموعه سبک­ ها کنار گذاشته شوند.

نکته ۳ ) از کم و زیاد کردن رنگ به پالت کمپین های بازاریابی خود نهراسید.

یک حقیقت مشهود در صنعت ما این است که اغلب شرکت­ها به گروه­های کاری خود اجازه نمی دهند که از تمام رنگ ­های تعیین شده در راهنمای استانداردهای برند استفاده کنند. شاید دلیل این امر آن است که رئیس ارشد اجرایی شرکت از یک سری رنگ ­ها متنفر است. یا شاید به آن دلیل است که یک رنگ به خصوص دقیقاً توسط رقیب مورد استفاده قرار گرفته است. به هرحال به هر دلیلی که باشد، از تغییر نهراسید. قرار دادن محدودیت بر روی خط قرمزها برای افراد خلاق معنایی ندارد. اگر محدودیت ها خطر جدی به همراه ندارد تغییر آنها ممکن است فرصتی  برای یک موفقیت تازه باشد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

آنچه ما امروزه آن را برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) می خوانیم پدیده­ ی جدیدی نیست بلکه توجه بیشتر در ایجاد ارتباطات احساسی برند با مخاطبینش در طی فرایند برندسازی است. برندسازی عاطفی از آنجا که با احساس افراد در ارتباط است، بسیارموثر است.

اگرچه هنوز هم با توجه به گسترش بازاریابی اینترنتی، فروشندگان همچنان با در دست داشتن اعداد و ارقام و مستندات حقیقی و موجودی انبار به سوالاتی درمورد چگونگی و میزان فروش پاسخ می دهند، و مسئولین فروش معمولاً برای فروش یک خدمت یا محصول به خوبی آموزش دیده ­اند. امّا حقیقت این است که محصولات و خدمات دیگر صرفاً آن محصولی که می­ فروشید، نیستند. شما در حال فروش سبک یا روشی برای بهبود زندگی بازار هدفتان هستید؛ و برای تحقیق این امر باید به گونه ای عمل نمایید که بازار هدف شما احساس کند که به محصولات و خدمات برند شما نیاز دارد این یعنی “برندسازی احساسی” ( Emotional Branding ).

احساس کردن آن چیزی است که برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) یا عاطفی از آن برگرفته شده است، و این احساسات حتی لازم نیست مستقیماً با برند در ارتباط باشند. در تبلیغات حسی،  شما محصول را در آخر تبلیغ می بینید و امکان دارد مضمون کل تبلیغ به محصول یا برند مرتبط نباشد. این نوع بازاریابی ارتباطی را برقرار می کند با این امید که ارتباط عاطفی و حسی با مخاطبان ایجاد شود و در ذهن جمعی و اشتراکی آنها بماند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

این مقاله به بررسی فریم ورکها ( Framework ) و موارد استفاده آنها می پردازد وانواع فریم ورک های کاربردی و مهم مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

فریم ورک مجموعه ای استاندارد از مفاهیم، تاکتیک ها، و معیارها است برای مواجه با نوعی معمول از مشکلات، که می توانند بعنوان مرجعی برای حل مشکلات مشابه و توسعه نرم افزار باشند.

در حوزه ی طراحی سایت، برای ارائه تعریفی دقیق تر، فریم ورک را پکیجی می دانند که ساختار آن از فایل ها و فولدرهایی با کدهای استاندارد تشکیل شده است ( HTML, CSS, JavaScript , ….). فریم ورک را میتوان بعنوان پایه ای برای ایجاد یک سایت در نظر گرفت به طوری که زمینه های رشد و توسعه ی آن سریع تر انجام پذیرد.

بیشتر سایت ها دارای ساختاری بسیار مشابه هستند. هدف از فریم ورک، ارائه ساختاری مشترک است به گونه ای که سازندگان بتوانند از کد ارائه شده استفاده کرده و مجبور نباشند هر بار از اول شروع به کدنویسی کنند. بدین طریق، فریم ورک به برنامه نویس این امکان را می دهد تا بخش های زیادی از کار را با استفاده از کدهای فریم ورک انجام دهد و زمان زیادی را صرفه جویی نماید.

چند نوع فریم ورک وجود دارد؟

اساساً دو نوع فریم ورک وجود دارد : Backend  و Frontend ( این تفاوت به این دلیل می باشد که آیا فریم ورک برای طراحی کدهای سمت کلاینت (دیزاین) وب سایت، یا کدهای سمت سرور و مدیریت آن مورد استفاده قرار می گیرد.)

درک این مطلب حائز اهمیت است که فریم ورک ها ایده هایی مفهومی هستند : مجموعه ای از استانداردهای از پیش آماده شده که بتوان به وسیله آنها آغاز بکار کرد. مفهوم فریم ورک را میتوان در مورد فرایندهای مختلفی که در سایت صورت می گیرند، بکار گرفت : بخش برنامه نویسی که ارتباط محتوا و بانک اطلاعاتی وب سایت را برقرار می کند و معمولا از زبان برنامه نویسی php استفاده می شود. و بخش طراحی ( Designer’s layer ) که در آنجا باید آن محتوا را در اسناد HTML با Css های تعریف شده نمایش داد تا در نهایت بتواند در یک مرورگرنمایش داد.

همان طور که قبلا اشاره شد فریم ورکها هم برای backend و هم frontend وجود دارند که تمرکز این مقاله بیشتر روی فریم ورک های frontend است.

فریم ورکهای Front-end ( یا CSS Framework )

فریم ورکهای Frontend معمولا پکیجی از فایل ها یا ساختاری مشخص می باشد که با کدهای استاندارد ( HTML, CSS, JS ) تهیه شده است.

غالب اجزاء یک فریم ورک FrontEnd عبارتند از :

  • کدهای CSS برای گریدبندی وب سایت : این بخش به برنامه نویس این امکان را می دهد تا اجزای مختلف وب سایت را به صورت ساده و روان به صورت واکنش گرا کنار هم بچیند.
  • تعریف استایل تایپوگرافی ( typography style ) برای عناصر HTML
  • راه حل هایی برای عدم تطبیق پذیری با مرورگر به گونه ای که سایت در تمام مرورگرها به درستی نمایش داده شود.
  • ایجاد کلاس های CSS استاندارد که بتوان برای استایل دهی پیشرفته به عناصر صفحه برای رابط کاربری مناسب استفاده کرد.

امروزه رشد تکنیک های طراحی واکنش گرای سایت، که طراحی سایت هایی با قابلیت انطباق پذیری با رزولوشن های مختلف در موبایل ها، تبلت ها و کامپیوترها را تسهیل می کنند، به ظهور فریم ورک های واکنش گرا منجر شده است و این فریم ورکها مشکلات رایج طراحی واکنش گرای سایت را برطرف کرده اند.

انتخاب فریم ورکها

در فریم ورک های CSS، میتوان بین دو نوع فریم ورک بر اساس پیچیدگی آنها تمایز قائل شد : فریم ورکهای ساده و فریم ورکهای کامل. این تمایز موضوعی بوده و بدین معنا نیست که یکی بر دیگری برتری دارد. بلکه هر کدام از این فریم ورکها راه حلهای متفاوتی را بر اساس سطح پیچیدگی و انعطاف پذیری مورد نیاز به ما می دهند.

در مقاله ی بعدی لیستی از فریم ورکها را مورد بررسی قرار می دهیم و به معرفی آنها پرداخته خواهد شد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بسیاری از کسب وکارها قدرت بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی ( social media marketing ) و تبلیغات در آن را به خوبی درک می کنند، اما گاهی برداشت های اشتباهی در مورد میزان اثربخشی فعالیت های بازاریابی در شبکه های اجتماعی نیز وجود دارد.

برای مثال بسیاری ازصاحبان کسب وکارها می دانند که پست گذاشتن های روزانه در صفحه های کسب وکارشان در شبکه های اجتماعی و تبلیغات در این شبکه ها، فروش را افزایش می دهد. اما یک باور اشتباه وجود دارد آن هم این است که عده ای فکر می کنند می توان افزایش فروش از طریق شبکه های اجتماعی را ضمانت کرد. برای مثال ضمانت نرخ بازگشت سرمایه ای ( ROI ) برابر با ۳۸% برای بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی تعیین کنند!

 هیچ ضمانتی در بازاریابی و تبلیغات از طریق رسانه های اجتماعی وجود ندارد.

حقیقت این است که هیچ کس نمی تواند میزان مشخصی ROI را برای بازاریابی و تبلیغات در رسانه های مختلف اجتماعیهمانند Facebook ،Yellow pagess، تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی و … را ضمانت کند.

تنها چیزی که به اثبات رسیده، این است که تبلیغات و بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی برای شرکت ها مفیدند. بازاریابان تنها می توانند قول بدهند که با صفحات طرفداران شان در تعامل باشند و مخاطبان جدیدی را نیز جذب کنند، تبلیغات هدفمندی را به نمایش بگذارند که بیشترین مخاطب را برای شرکت جذب کند. و تمامی این کارها را با هزینه ای بسیار کمتر از تبلیغات به روش سنتی انجام دهند.

تحقیقات نشان می دهد بازاریابی اینترنتی از طریق رسانه های اجتماعی مخاطبان را ۳ برابر بیشترجذب می کند و هزینه های تبلیغات در آن ۶۲% کمتر از هزینه های تبلیغات به روش سنتی است ( Source HubSpot ).

مشتریان واقعی، نتایج واقعی

میزان موفقیت برنامه های بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی هنوز به طور دقیق قابل اندازه گیری نیست ولی آن چیزی که شاهدش هستیم این است که آثار بسیار خوبی بر جذب مخاطب داشته است. حتی فعالیتهای بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی با بودجه کم  نیز موفق بوده اند.

برای مثال :

یک شرکت خدماتی ارائه سرویس به کودکان معلول، یک برنامه تبلیغاتی در Facebook را با بودجه ۶۰ هزار تومان در روز اجرا کرد. بعد از یک ماه، تبلیغ بیش از ۲۰۰ هزار بار دیده شده و بیش از ۵۰۰ بار لینک وب سایت شرکت کلیک شده است. آن ها همچنین روزانه حدود ۷۰۰۰ بار بازدید از صفحات وب سایت شان داشته اند. مردم تبلیغات و پست های این شرکت را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند و این سبب شد افراد جدیدی از وب سایت شرکت دیدن کنند. این تاثیر به اندازه تاثیر سئو( SEO ) برای وب سایت مفید بود.

بعد از گذشت هفته اول این شرکت تماسی از سوی مردم برای ارائه خدمت دریافت نکرد چرا که فرآیند ثبت نام در سایت طولانی بود ولی بعد از گذشت سه هفته، شرکت مشتریان زیادی را جذب کرد و ( ROI ) نرخ بازگشت سرمایه تبلیغات انجام شده شرکت افزایش یافت.

نکته قابل توجه این است که تبلیغات در Facebook  و دیگر شبکه های اجتماعی از طریق هدایت مخاطبان به وب سایت شرکت و دیگر صفحات فرود ( landing page ) سبب جذب مخاطب و در نهایت افزایش فروش می شود.

Facebook و دیگر شبکه های اجتماعی ابزارهای جدیدی در بازاریابی هستند. از این رو صاحبان کسب وکار باید در ایده های بازاریابی سنتی خود تجدید نظر کنند و با چگونگی فعالیت های بازاریابی اینترنتی آشنا شوند. آنان باید بدانند که این پلتفرم ها واقعاً چگونه عمل می کنند و چگونه می توان از آن ها استفاده کرد و مهم تر از همه این که از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی اینترنتی باید انتظار چه چیزی را داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شما در حال راه ­اندازی یک برند جدید یا برندسازی مجدد برند موجود هستید. احساس وظیفه می کنید. نمی توانید صبر کنید تا برندسازی را شروع کنید. برای ماه ها در حال تعیین استراتژی بوده ­اید. چشم انداز مشخص و واضحی دارید و رئیس  اجرایی تان، برای شروع چراغ سبز نشان داده است. حالا زمان آن است که تیم طراحی یا گروه خلاقیت خود را خبر کنید تا مسیر مشخص ساخت لوگوی جدید را شروع کنید، درست است؟، خیر، این راه غلط است.

شما به چیزی بیشتر از هیجان، چشم انداز و تایید طراحی لوگو برای برندی با اثرگذاری ماندگار، نیاز دارید. در ادامه ۶ نکته اساسی برای نگه داشتن شما در مسیر درست برندسازی برای برند جدیدتان آورده شده است. برای برندسازی صحیح از آنها استفاده کنید.

۱ ) تکالیف خود را در مورد برند و تعهد آن انجام دهید.

پیام برند فعلی خود را بررسی کنید. به رقبای خود نگاه کنید، ببینید آنها در مورد خودشان چه می­ گویند. اگر شما شرکتی موجود در بازار هستید، تمام اطلاعات موجود در مورد برندتان یا تحلیل­ های بازار را دوباره ارزیابی کنید. میزان آگاهی از برند را ارزیابی کنید تا ببینید جایگاه فعلی شما و رقبای تان از دید مخاطبان کجاست.

۲ ) هیچ چیز را در مورد مخاطبانتان فرض نکنید.

شما ممکن است اطلاعات خوبی در مورد مخاطبان هدف خود داشته باشید. یا ممکن است این اولین باری باشد که می خواهید برای آنها بازاریابی کنید. در هر دو صورت، هیچ چیز را بر پایه مفروضات نگذارید. به جای اینکه فرض کنید مخاطبان ممکن است چه نظری داشته باشند، برای دانستن بینش مصرف کننده، به اندازه کافی به کاوش بپردازید چراکه به این صورت برند شما با مخاطبان ارتباط بهتری برقرار می کند. به دنبال اطلاعاتی باشید که جواب سوال­ های زیر را بدهند :

  • بازارهدفتان سعی دارد چه مشکلی را حل کند؟
  • در حال تجربه ­ی کدام مرحله از زندگی خود هستند؟
  • چه چیزی رفتار آنها را برمی ­انگیزاند؟
  • چه نوع رسانه ­ای را دنبال می کنند؟
  • از چه کلمات کلیدی برای جستجو در اینترنت استفاده می کنند؟

۳ ) برندی هدفمند باشید.

زمانی را برای نگاهی اجمالی  به تمامی مراحل برندسازی اختصاص دهید. اهداف کسب وکار خود را مقدم و در مرکز تصمیم گیری های برند خود قرار دهید. برای مثال، اگر هدف شما کسب اعتبار است باید با کارکنان خود مشورت کنید و اطمینان کسب کنید که معماری برند شما اعتبار برندتان را به حداکثر می رساند. در واقع منظور این است که هدف کسب وکار خود را در حین تدوین نقشه راه برندسازی انتخاب کنید و هدفمند پیش بروید.

برندسازی

۴ ) سهمی را از قبل برای تأثیرگذاران کلیدی، در نظر بگیرید.

برای سازمان­ های بزرگ، ایجاد تعامل بین کارکنان تأثیرگذار و سایر رهبران در فرآیند برندسازی اهمیت دارد. در نظر داشته باشید که یک تیم برندسازی درون سازمانی ایجاد کنید و از این تیم برای کمک به درک درست مفهوم و اهداف برند در درون سازمان و یا میان تاثیرگذاران، استفاده کنید. بازخوردها را جمع آوری کنید.

۵ ) سیستمی منعطف در برندسازی ایجاد کنید.

بارها و بارها، تیم خلاقیت ما استانداردهایی را برای برند عنوان می کنند ،که دقیقاً مشخص می کند ارتباطات باید چگونه به نظر بیاید. مشکل آنجاست که اگر برند شما بیش از اندازه محدود باشد برای شما خسته کننده خواهد شد. شما ممکن است ایجاد راهبرد برای کمپین را به پایان برسانید، اما راهبردهای برند تمام شدنی نیست. به جای آن بهتر است سیستم منعطفی ایجاد کنید که بر اساس طراحی اخلاقی و سبک چرخشی باشد. بنابراین با ورود استانداردها و برنامه ­های جدید برای برند سازی، تیم برندسازی می توانند سریع تر خود را با تغییرات مطابق سازند.

۶ ) اشتیاق خود را در برندسازی از دست ندهید.

اتفاق خوشایندی که می ­افتد، آن است که این برند جدید یا برندینگ شده برای مدتی طولانی در ذهن شما باقی می ­ماند. طراحی یک برند جدید ممکن است بیشتر زمان ببرد، خصوصا اگر بخواهید آن را درست انجام دهید. بیشتر کسانی که تلاش ­های برندسازی را رهبری می کنند، رهبرانی اند که تمایل به تغییر دارند. این به آن معنا است که در همان زمانی که مصرف کنندگان بالاخره برند جدید شما را می­ بینند، شما برای تغییر آماده خواهید بود. اشتیاق خود را از دست ندهید. برندسازی یک استراتژی بلندمدت است که  اگر قوی و سازگار باشد، می تواند بر زیربنای کسب وکار شما، تاثیرات جدی داشته باشد.

  • مهرا ریحانی