آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۴۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اثر بخشی هزینه صرف شده برای کمپین های بازاریابی ( marketing campaigns ) خود را از طریق شاخص هزینه جذب مشتری اندازه بگیرید.

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

میزان اثربخشی هزینه کمپین های بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید برای تیم فروش شما، می ­سنجد. این شاخص ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخص های کلیدی کسب وکار از جمله هزینه جذب مشتریان جدید دارد. هدف این شاخص ارائه  شکل محسوسی از مبلغ مورد نیاز به تیم بازاریابی شماست تا بتوانند میزان هزینه مناسب برای جذب مشتریان جدید را تشخیص دهند.

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead ) همچنین داده های مهمی را برای محاسبات بازگشت سرمایه ( ROI ) در اختیار شما قرار می دهد. در حقیقت هر مرحله از فرایند خرید ( purchase funnel ) باید شاخصی مشابه  Cost Per Lead / CPL داشته باشد که آن را به درستی تعریف کند، مانند هزینه هر بازدیدکننده ( cost per visitor ) و هزینه هر برد ( cost per win ). به این ترتیب از این معیارها می توان برای نظارت بر کمپین هایی مانند AdWords، تبلیغات بنرهای اینترنتی، تبلیغات شبکه های اجتماعی و یا مجموع تلاش های بازاریابی استفاده کرد.

اصطلاحات کلیدی

مشتری بالقوه ( Lead ) :

فردی که از طریق محقق ساختن هدف ( که تیم بازاریابی برای مخاطبان تعریف کرده است )، علاقه خود را به محصول یا خدمت شما بیان کرده است.

به عنوان مثال اگر شرکت شما مبلغ یک میلیون تومان را صرف تبلیغات کمپین ( CPP ( cost per click نماید و از این طریق ۱۰۰ نفر از بازدیدکنندگان وب سایت شما به مشتری بالقوه ( lead ) تبدیل شوند. هزینه به دست آوردن دو مشتری بالقوه برابر خواهد بود با ده هزار تومان.

حال باید بسنجید که هزینه جذب مشتری بالقوه برای شرکت شما در مقایسه با میزان قیمت محصول یا خدمات شما عدد زیادی است یا خیر.

شاخص های موفقیت

هزینه جذب مشتری پایین به همراه حجم وسیعی از مشتریان بالقوه با کیفیت

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در طی چند دهه اخیر همانند کلیه موارد مرتبط با بازاریابی، همانند بسیاری از زمینه ها، توسعه و پیشرفت تکنولوژی بر روی تمامی فعالیت های بازاریابی از جمله روابط عمومی نیز تاثیر گذاشته، در حالی که بسیاری از آژانس های تبلیغاتی هنوز به صورت سنتی به تدوین و اجرای فعالیت های بازاریابی و روابط عمومی می پردازد، تعداد قابل توجهی از شرکت های بازاریابی وتبلیغات همگام با توسعه و نوآوری های تکنولوژی حرکت کرده اند و در این میان کلیه فعالیت های روابط عمومی نیز از این  مزیت بی بهره نمانده است.

۱ )  فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی

یکی از عمده مزیت های انجام روابط عمومی اینترنتی این است که شما به تعداد قابل توجهی از بازار هدف مورد نظرتان دسترسی دارید. امروزه اگر به دنبال ایجاد ارتباط با بازار هدف در سراسر جهان هستید بدون شک این کار تنها از طریق اینترنت و توسط شبکه های اجتماعی، بلاگ ها و اتاق های گفتگوی آنلاین امکان پذیر می باشد.

این پلتفرم های جدید اینترنتی به متصدیان روابط عمومی این امکان را می دهند که در اسرع وقت و با کمترین هزینه با مخاطبین شان ارتباط برقرار نمایند.

یکی دیگر از مزایای قابل توجه در انجام فعالیت های روابط عمومی در فضای مجازی، صرفه جویی قابل توجهی در زمان است. به عنوان مثال برای ” اخبار رسمی” ایجاد ارتباط با مخاطبین از طریق پلتفرم رسانه ای این شرکت، بانک داده های مشتریان و شبکه های اجتماعی در مدت زمان کمتری و با سرعت بیشتری انجام خواهد پذیرفت.

این نکته را فراموش نکنیم که متصدیان روابط عمومی اینترنتی با مشکلات و موانع زیادی نیز برای نشر خبر در فضای اینترنتی و تعامل با مخاطبین شان نیز مواجه هستند که میزان تجربه روابط عمومی آنها به طور قطع می تواند کاهش میزان اینگونه مشکلات موجود در فعالیت های روابط عمومی آنلاین به آنها کمک کند.

از جمله مشکلات، این است که آنها به طور حتم نمی توانند مطمئن شوند که آیا مخاطبین شان پیام آنها را به درستی درک کرده اند؟ از طرفی داشتن تعداد زیادی از مخاطبین در لیست دیتا، مبنی بر آن نیست که تمامی این مخاطبین، مخاطبین واقعی آنها باشند.

۲ ) روابط عمومی سنتی

اگرچه تعداد آژانس های روابط عمومی سنتی کم نیست اما حتی این گونه شرکت ها با وجود انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت سنتی، از تمامی مزیت های استفاده از فضای مجازی آگاه هستند اما حقیقتا این گونه متصدیان روابط عمومی، بیشتر ترجیح می دهند که به صورت حضوری با مخاطبین شان به تعامل بپردازند و از اینکه پیام آنها به خوبی درک شده اطمینان حاصل کنند.

یکی دیگر از موانع انجام روابط عمومی سنتی این است که در یک بازه زمانی مشخص تعداد محدودی پروژه را می توان انجام داد. متصدیان اگر چه از کیفیت بالاتر فعالیت هایشان در فعالیت های حضوری راضی تر  هستند اما تنها می توانند پروژه های محدودی را مدیریت کنند.

امروزه انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی و یا سنتی، مزایا و معایب خود را دارند انچه در هنگام انتخاب پلتفرم انجام فعالیت های روابط عمومی حائز اهمیت است، گروه مخاطبین و اهداف انجام فعالیت های روابط عمومی است.  به عنوان مثال اگر مخاطبین  شما جوانان هستند روابط عمومی اینترنتی موثرتر خواهد بود حال آنکه برای بازار هدف با سن بیشتر، برپایی انجمن ها و یا جلسات حضوری تاثیر بیشتری خواهد داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

استراتژی­ های برندسازی آنلاین اگر به درستی تدوین  و مورد استفاده قرار گیرند، پیروز خواهند شد. این بدان معنا است که چگونگی ارتباط برند با مخاطبانش اهمیت بیشتری نسبت به تمایز برند در مقایسه با رقبایش دارد.

ارتباط برند ( Brand Relevance ) چیست؟

ارتباط برند، تنظیم استراتژی برند با هویت برند است، به این منظور که منفعت روشنی برای پاسخگویی به یک نیاز، خواسته یا  تمایل  مصرف کننده یا بازار هدف، را ارائه دهد.

تفاوت بین برندسازی آنلاین و سنتی

بر اساس تفکر Young & Rubicam برندسازی سنتی نهایتاً در چهار معیار اندازه­ گیری برای ارزش­ گذاری دارایی برند خلاصه می شود و اطلاعاتی در مورد ارتباط، تمایز، دانش و اعتبار را در نظر می گیرد. بهترین برند، برندی است که بیشتر متمایز باشد و تمایز بیشتری نسبت به ارتباط داشته باشد.

وقتی برند بیشتر از آنکه متمایز باشد، مرتبط شود به کالا تبدیل می شود. و خارج از دنیای دیجیتال، این تئوری درست به نظر می رسد. به این فکر کنید که وقتی به مغازه­ای می روید و محصولی را از قفسه برمی ­دارید چه چیزی به ذهن تان می ­آید یا وقتی در شعبه بانک همسایگی خود  وارد می شوید چه احساسی دارید. مشکل اینجاست که مردم دیگر کارهایی از این قبیل را انجام نمی دهند. آنها به صورت آنلاین خرید می کنند یا حداقل، جستجوی خود را به صورت آنلاین انجام می دهند. فعالیت های اینترنتی برند شما اولین نقطه تماس با مشتری است.

برندسازی دیجیتالی

تماماً در مورد یافتن، مورد استفاده قرار گرفتن و شیوع یافتن در فضای مجازی است. یعنی در برندسازی آنلاین این ارتباط  است که بر تمایز فائق میشود. و این پیروزی به دو دلیل زیر اتفاق می­افتد :

۱) گوگل برنده خواهد شد. این امر برای هیچکس پوشیده نیست. گوگل فضای آنلاین را هدایت میکند. گوگل ۸۶.۳% از سهم بازار آمریکا و ۸۸.۸۸% از سهم بازار جهانی را در اختیار دارد. در نتیجه هر چه آنها بگویند یا انجام دهند، فضای آنلاین را جلو می برد، و مدیران برند نیز بیشترین زمان خود را صرف آن می کنند. بسیاری از مشتریان فعلی شما و اکثر چشم اندازهای شما با جستجو در گوگل آغاز میشود. و گوگل به ایجاد یک تجربه کاربری فوق ­العاده و محتوای ارتباطی توجه می کند.

۲ ) مخاطبان شما برای یافتن تمایز جستجو نمی کنند. وقتی مخاطبان شما برای کالا یا خدماتی جستجو می کنند به آن نیاز  دارند و آن را می خواهند، آنچه شما را متفاوت می کند آن چیزی که آنها در نوار جستجو تایپ می کنند نیست، بلکه ایجاد ارتباط و فضای مناسب برای تجربه کاربر است.

استراتژی ­های برندسازی آنلاین موفق

حالا چه کار می خواهید بکنید؟ در ادامه ۶ استراتژی موفق برای برندسازی آنلاین معرفی شده است که به شما در کسب  وفاداری برندتان در دنیای دیجیتال کمک میکند :

۱ ) متوجه باشید که چه میخواهید بگویید.

در فضای آنلاین به صورت ضد و نقیض برخورد نکنید موضع خود را مشخص کنید و بر آن استوار بمانید.

۲ ) متوجه باشید مخاطبان شما چه چیزی را می خواهند بشنوند.

سایتی که از هر دری سخنی بگوید نمی تواند وفاداری مشتریان را حفظ کند سعی کنید بر روی یک حوزه متمرکز شوید و اطلاعات مورد نیاز و مورد نظر مخاطبان هدف را به آنها برسانید.

 ۳ ) موضع مطلوب را شناسایی کنید.

در رابطه با ایجاد سایت مطمئن شوید که سایت شما موقعیت خوبی در بین مخاطبان دارد و در حوزه­ ی جذابی فعالیت می کند.

۴ ) تجربه برند خود را قوی کنید.

محیط کاربری سایت را به گونه ­ای طراحی کنید که از جذابیت کافی برای مخاطبان برخوردار باشد. هرچه محیط کاربری شما پویاتر و کارکردن با آن آسان تر باشد و اطلاعات به راحتی در دسترس باشد مخاطبان احساس رضایت بیشتری از استفاده از آن خواهند داشت.

۵ ) چرخه عمر مشتریان را نادیده نگیرید.

پس از آنکه مشخص کردید مخاطبان هدف شما چه گروهی هستند، به خاطر داشته باشید که باید طبق سلیقه و سبک زندگی آنها پیش بروید. فراموش نکنید که آنها در مراحل مختلف زندگی­شان، تغییراتی در سلیقه­ ی خود خواهند داشت بنابراین این تغییرات و عواملی که بر سبک زندگی آنها اثرگذار است را مورد توجه قرار دهید.

 ۶ ) در طول مسیر خود را منطبق کنید

تکنولوژی به مرور زمان تغییر میکند سعی کنید خود را با این تغییرات وفق داده و متناسب با آن خود را به روز کنید. در غیر اینصورت رقبا جای شما را خواهند گرفت و وفاداری مشتریان خود را از دست خواهید داد.

توجه به این شش نکته در استراتژی های برندسازی آنلاین میتواند به شما کمک کند که وفاداری مشتریان خود را نسبت به برندتان افزایش دهید. اگر در انجام این نکات با مشکل مواجه شده ­اید ما برای کمک به شما از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد، با ما تماس بگیرید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در حال حاضر با توجه به انبوه محتوا در فضای مجازی، متقاعد کردن مخاطبان به خواندن محتوای شما و ترجیح آن به بلاگ ها و نوشته های رقبا کار بسیار مشکلی است.

شما باید مخاطبانتان را تشویق کنید تا در بلاگ شما بمانند و مطالبتان را بخوانند، علاوه بر این می بایست کاری انجام دهید که آن ها این خواندن را به بعد موکول نکنند برای مثال متن را ذخیره کرده و بعدا بخوانند چرا که ممکن است هیچ وقت دیگر آن را نخوانند.

برای اینکه به تمامی موارد گفته شده دست یابید مهم ترین کار این است که نوشتن محتوای خود را بهبود دهید. در این مقاله۱۰ نکته مهم پیرامون نوشتن محتوا به همراه مثال ها، آمارها و نقل قول ها بیان شده است که می تواند به شما در بهبود  نوشتن محتوا کمک کند.

۱ ) محتوایتان را پویا کنید.

با این کار می توانید مانع موکول کردن خواندن مطلب به زمانی دیگر توسط مخاطبان تان شوید. برای این منظور می بایست از مثال های ملموسی استفاده کنید که بعد از خواندن محتوایتان بفهمند که دقیقا باید چه کاری انجام دهند و کمتر به سراغ وب سایت های دیگر و جستجو برای اطلاعات بیشتر بروند. هیچ بهانه ای به آن ها برای ترک وب سایت ندهید. از آن ها بخواهید که افکارشان را در قالب نظرات با دیگران به اشتراک بگذارند و یا حتی محتوایتان را در رسانه های اجتماعی به  اشتراک بگذارند. این بهترین راه برای ایجاد یک محتوای پویاست.

مثال:  به خوانندگان محتوایتان نگویید که چقدر درست کردن کیک پرتقالی ساده است! بلکه دستور العمل پخت آن را هم  بگویید. مواد جایگزین که می توانند به جای مواد اصلی برای تهیه کیک استفاده کنند را نیز به آن ها بگویید. به آن ها دقیقاً بگویید که برای تهیه کیک چه کارهایی باید انجام دهند.

“محتوا باید مرتبط و پویا باشد تا بتواند توجه کاربر را جذب کند”.

۲ ) خوانندگان را فراموش نکنید.

هیچ وقت خوانندگان اصلی تان را فراموش نکنید. ممکن است افرادی وجود داشته باشند که به طور اتفاقی مطالب شما را بخوانند و برایشان مهم نباشد ولی همیشه خوانندگان واقعی وجود دارند که محتوای شما را با دقت می خوانند.

موقع نوشتن محتوا همیشه به این سه سوال در ذهن تان پاسخ دهید :

  • خوانندگان دائمی شما چه کسانی هستند؟
  • چه چیزی می خواهند؟
  • و اینکه چگونه می توانید تجربه خواندنشان را لذت بخش تر و آسان تر کنید؟

پاسخ دادن به این سوالات به شما کمک می کند که به مخاطبان هدفتان، محتوایی ارائه دهید که به دنبالش هستند.

مثال : اگر بخواهید درباره خلاصه ی یک کتاب پست بگذارید باید این نکته را در نظر داشته باشید که مخاطبانتان احتمالاً هنوز کتاب را نخوانده اند و می خواهند با خواندن خلاصه شما بفهمند که آیا آن کتاب ارزش خواندن دارد یا نه؟ حاشیه های کتاب را نمی خواهند. از سوی دیگر اگر بلاگ شما به جای اینکه خلاصه ای از کتاب را بگوید، بیشتر به بحث ها و تحلیل های تخصصی پیرامون کتاب بپردازد، پس احتمالاً انتظار دارید که خوانندگان تان قبلاً کتاب را خوانده باشند.

۳ ) از یک زبان ساده استفاده کنید.

با زبانی صحبت کنید که خوانندگان تان بفهمند. فهم محتوا را برایشان آسان کنید. لازم نیست حتماً ازکلمات پیچیده و جملات طولانی استفاده کنید که حتی خودتان هم عموماً از آن­ها استفاده نمی کنید، چرا که سبب آسیب جدی به نوشته تان می شود و شما را خیلی ادبی و شاید متظاهر نشان دهد. گاهی بهتر است از اصطلاحات استفاده کنید. ولی توجه کنید که از اصطلاحات غیر ضروری خودداری کنید چرا که ممکن است برخی از خوانندگان تان را به خاطر عدم درک صحیح اصطلاح از دست دهید.

مثال : بنویسید : آزمون ریاضی را پاسخ دهید.

ننویسید :  پاسخ دادن به امتحان توپولوژی ( شاخه ای از ریاضیات ) یک نیاز اجباری است.

“اگر دانش آموز کلاس پنجم معنی لغات شما را بفهمد، پس شما کارتان را به درستی انجام داده اید.“

۴) به زبان محاوره بنویسید.

از یک آهنگ صدای صحیح در متن استفاده کنید. به این صورت که در عین حال که محاوره می نویسید سعی کنید حرفه ای نیز بنویسید. از نوشتن محتواهایی که پر از اصطلاحات و جملات مجهول و طولانی هستند خودداری کنید. چرا که حتی با صدای بلند خواندن این متن ها نیز مشکل است!

مثال : موقع نوشتن محتوا تصور کنید که با یک دوست صحبت می کنید. متن تان را با صدای بلند بخوانید. آیا رسمی به نظر می­رسد؟ یا غیر رسمی؟

۵ ) از افعال معلوم استفاده کنید.

افعال مجهول را به کار نبرید. استفاده از فعل های معلوم سبب واضح تر شدن و آسان تر شدن محتوا و انتقال مستقیم مطلب به مخاطب می شود.

بنویسید : از افعال معلوم برای بهبود نوشته تان استفاده کنید.

ننویسید : نوشته با استفاده از افعال معلوم بهبود داده می شود.

“افعال مجهول برای خوانندگان مجهول ساخته شده اند.“

۶ ) از درازا نویسی بپرهیزید.

استفاده از جملات طولانی و لغات زیاد، محتوا را برای مخاطبانتان ناواضح می کند و دنبال کردن ادامه آن را سخت تر می کند.

از لغاتی مانند لغات زیر استفاده کنید :

<<استفاده کردن>> به جای <<مورد استفاده قرار دادن>>

<<ستودن>> به جای <<مورد ستایش قرار دادن>>

<<موافقت کردن>> به جای <<مورد موافقت قرار دادن>>

از جملات و عبارات کوتاه استفاده کنید.

یک پاراگراف حتی می تواند به کوتاهی یک خط باشد، و ترجیحاً نباید بیش از ۳ الی ۴ جمله باشد. اگر می خواهید یک ایده را به آسانی برای کسی توضیح دهید، می بایست به اندازه ی کافی در مورد آن تحقیق کنید تا آن را به خوبی متوجه شوید. در این صورت است که می توانید آن را در جملات و عبارات کوتاه برای فرد دیگری توضیح دهید.

مثال : محتوا را بلند برای خودتان بخوانید. در هنگام خواندن در هر کجا به مشکل برخوردید بدانید که متن شما پر از لغات است و غیر طبیعی شده است. پس در آن بازنگری کنید و آن را ساده سازی کنید و دوباره بنویسید.

“با بازدیدکنندگان وب سایت همانند افراد تحصیل کرده ای که به دنبال متن های سنگین و پیچیده و چالش برانگیزند، رفتار نکنید.“

۷ ) از واژه های گمراه کننده پرهیز کنید.

از واژه های گمراه کننده مانند : بسیار، ظاهراً، قطعاً، احتمالاً، اساساً، تا حدی، به طور تحت الفظی، ضرورتاً در محتوای تان به عمد استفاده نکنید. استفاده از این کلمات شاید سبب محاوره ای شدن محتوای تان شود، اما استفاده بی ضرورت از آن ها متن را ضعیف می کند.

بنویسید : این مطالعه موردی نشان می دهد که…..

ننویسید : این مطالعه موردی قطعاً نشان می دهد که ….

“لغات گمراه کننده می بایست حذف گردند.“

۸ ) از بیماری استفاده از فرهنگ واژگان دوری کنید.

اینکه بخواهید از لغات بهتری به جای لغات رایج استفاده کنید تا خوانندگان را تحت تاثیر قرار دهید اشتباه است، این کار  نتیجه معکوس به همراه دارد. اگر فکر می کنید از لغتی زیاد استفاده کردید، استفاده از لغات متفاوت، ایده ی خوبی نیست. به جای کلمه ( موز ) از ( میوه زرد رنگ دراز ) استفاده نکنید!

مثال : اگر به دنبال لغت دیگری در فرهنگ واژگان هستید، مطمئن شوید که این انتخاب یک ضرورت است، و اینکه دقیقا می دانید لغت جدید چه معنایی می دهد.

۹ ) از منابع معتبر استفاده کنید و خاص باشید.

همیشه به هنگام تحقیقات از منابع معتبر استفاده کنید تا محتوای معتبر بنویسید و در منبع دهی نیز خاص باشید.

برای مثال : ننویسید : تحقیقات نشان می دهد…

نام منبع تحقیقاتی مورد نظر را بنویسید.

ننویسید : برخی از مردم معتقدند که…

نمونه ی مشخصی از افراد را نام ببرید.

ننویسید : بیش از ۵۰ % …..

یک عدد مشخص بنویسید. بیش از ۵۰ % بیشتر به معنای ۵۱% است یا ۵۹ % یا …؟

“مردم بیشتر تمایل دارند که محتواهای قابل اعتماد و مفید را به اشتراک بگذارند.

۱۰) در محتوا بیش از حد ایده ندهید.

اگر بخواهید هر ایده ای که داشتید را در یک پست بنویسید آن نوشته گیج کننده، نامنظم و بی هدف می شود. یک ایده و نظر کلی برای هر پست در نظر بگیرید، و مطمئن شوید که هر نکته در پاراگراف مختص به خودش گفته شود.

مثال : هر زمان که یه ایده ی جدید به نظرتان رسید و آن ایده مربوط به پست فعلی نبود، آن را بر روی برگه کاغذ یا دفترچه یادداشت بنویسید. بعداً می توانید پست جداگانه ای برایش بنویسید. ولی توجه کنید که در حال حاضر باید ایده جدید را فراموش کنید و بر روی ایده اصلی همین پست تمرکز کنید.

“انباشت اطلاعات، کمبود توجه را به همراه دارد.“

کدام یک از نکات مطرح شده در بالا در زمینه نوشتن محتوا را بیشتر از باقی دوست داشتید؟ آیا در هنگام تولید محتوا تمامی این ده نکته را رعایت می کنید؟ نظر خود را در بخش نظرات بنویسید!

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شرکت ها به روش های گوناگون در حال انجام تحقیقات بر روی مشتریان میباشند، اما وقتی نوبت به بازاریابی برای جامعه هدف خانم ها میرسد، مهم است که بدانیم از کدام موارد اجتناب کنیم تا بتوانیم بازاریابی اثر بخش تری داشته باشیم و وفاداری به برند را افزایش دهیم.

تکیه کردن برنتایج گروه های تحقیقات بازار سنتی ( Traditional focus group )

بسیاری از برندها همچنان از گروه های تحقیقات بازار ( focus group ) سنتی در هنگام کشف بینش مشتریان خانم استفاده می کنند. با اینکه ( focus group ) یکی از معمول ترین شکل های تحقیقات است، اما اغلب در تحقیقات آقایان و سبک های ارتباطی در اولویت قرار می گیرند. اتفاقی که می افتد این است که عموماً یک رهبر ظهور میکند و تا آخر جلسه این شخص تاثیر عمیقی بر همه یا اکثر حضار در گروه می گذارد که موجب افزایش میزان نادرستی نتایج حاصل از گروه تحقیق بازار می شود.

هرچیزی که خانم ها در مورد برند شما می گویند را باور نکنید.

خانم ها تنها بخشی از حقیقت را در مورد برند شما می گویند. نه به عمد، اما اتفاق می افتد! داستان از این قرار است که : شما مقدار زیادی پول و زمان را خرج تهیه تحقیقات مصرف کنندگان خانم می کنید فقط برای آنکه آنها تجربه و نگرش درست شان را در مورد برندتان، به شما بگویند. ولی در واقعیت و زمانی که با برند شما مواجه شوند و بخواهد تصمیم عملی بگیرند، در بسیاری از مواقع رفتار کاملاً متفاوتی خواهند داشت.
بنابراین، چگونه می خواهید از این موارد اجتناب کنید؟ رویکردهای خود را اصلاح کنید. به دنبال راه های غیر سنتی برای جمع آوری بینش ها باشید و بدانید تحقیقات مصرف کننده نیازی به هزینه و زمان زیاد برای تجزیه و تحلیل ندارد. در ادامه چند ایده را در این مورد مرور خواهیم کرد.

 

۱ ) ایجاد جلسات گفتگو

به جای استفاده از گروه تحقیقات بازار ( focus group )، جلسات گفتگو در مورد خانم ها اثر گذاری بیشتری دارد. این جلسات را با سه یا چهار خانم که با هم دوست هستند یا همدیگر را می شناسند برقرار کنید، و آنها را به محیط خودمانی و صمیمی ببرید. البته همچنان یک تعدیل کننده هم در جلسه حضور داشته باشد؛ با این حال گفتگو بازتر از گروه تحقیقات بازار سنتی است. مزیت این روش در آن است که تمام خانم ها برای شرکت در گفتگو احساس قوی ای دارند و این مورد باعث می شود یکدیگر را به سمت گفتن حقیقت سوق دهند.

۲ ) جمع سپاری را در نظر بگیرید.

خانم ها آنلاین هستند. صحبت می کنند. و دوست دارند به شما بگویند که به چه چیزی فکر می کنند. بازاریابان و برندها باید از این موارد به وسیله ی جمع سپاری بینش ها به عنوان مزیت و فرصت استفاده کنند. شما باید در گروه های گفتگوی خانم ها شرکت کنید به حرف های آنها گوش کنید و سعی کنید نظرات آنها را اعمال کنید به این صورت وفاداری به برند آنها را بالا  می برید چرا که آنها به دنبال این هستند که به آنها گوش کنید.

۳ ) آنلاین باشید.

شما می توانید تنها با توجه کردن به آنکه، خانم ها چگونه از سایت شما استفاده می کنند و اینکه به صورت آنلاین در مورد شما چه می گویند، در مورد اینکه آنها چه می خواهند و نیازشان چیست، چیزهای زیادی را بیاموزید. چشم تان را از روی تحلیل سایت برندارید. به دنبال کلمات کلیدی باشید که در نوار جستجو زیاد تکرار شده باشند و به نوعی معروف باشند. ارتباطات مشتری و رتبه بندی مشتری و بازخورد سایت را چک کنید.

۴ ) فقط گوش کنید.

ما معمولا راه خوب گوش کردن قدیمی را فراموش می کنیم. به دنبال اشخاصی در درون سازمان خود باشید که دسترسی مستقیم به مشتریان دارند. ببینید آنها چه چیزهایی را از خانم ها می شنوند، عمیقاً بررسی کنید. فقط به دنبال اینکه آنها چه می گویند نباشید، ببینید برای چه این حرف را می زنند. دلیل و چرایی بینش و نظرات آنها را بیابید. این موارد در افزایش وفاداری به برند در جامعه هدف بانوان به شما کمک خواهد کرد.
وقتی ابتداً این اطلاعات ارزشمند را از مشتریان تان به دست آوردید، کارتان تمام نشده است. حتماً ضروری خواهد بود که از این اطلاعات استفاده کنید و دست به عمل بزنید و به زیرنظر گرفتن واکنش ها ادامه دهید. این تلاش کاملاً ارزشمند است، چرا که راهی است برای جذب هر چه بیشتر مشتریان خانم به برند شما و وفاداری به برند.

 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

استفاده از رسانه های اجتماعی در سراسر جهان در حال رشد است و نرخ نفوذ جهانی آن هم اکنون بیش از ۳۰% است. با توجه به اینکه رسانه های اجتماعی بیش از دو میلیارد کاربر دارند، واضح است که صاحبان کسب وکار باید از پتانسیلاستراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی به عنوان پلتفرم بازاریابی که میتواند کاربران بسیاری را به سایتشان جذب کند، آگاه باشند. Facebook ،Twitter ،Instagram +Google و LinkedIn مجموعه ای از فرصت ها برای مخاطبین بی شمار ارائه می کنند. تمامی این ابزارها بر قسمت های خاصی از بازار متمرکز شده اند اما هر کدام از آن ها قدرت این را دارند که فروش شما را افزایش دهند و سبب شوند بازار هدف درباره برند شما صحبت کنند.
معروف شدن در Facebook و Twitter شاید خود تشدید کننده معروفیت باشند اما معروف شدن در رسانه های اجتماعی لزوما به کسب وکارهای جدید مربوط نمی شود.( ROI ) نرخ بازگشت سرمایه در تبلیغات رسانه های اجتماعی تقریبا پایین است. مخصوصا، هنگامی که این نرخ نسبت به تبلیغات موتور جستجو قیاس می شود، باید توجه داشت که در موتور جستجو کاربران بیشتر آمادگی خرید همان کالاها و خدماتی که ارائه می کنید را دارند. فعالیت های برند شما در رسانه های اجتماعی به منظور افزایش تعاملات برند شما در فضای مجازی به طور گسترده به نوع ساختاری که پست های شما در رسانه های اجتماعی دارند و میزان کیفیت محتوای ارائه شده بستگی دارد.
اگر نمی خواهید در کمپین های اجتماعی تان شکست بخورید در زیر چند نکته آمده است که با در نظر گرفتن این نکات می توانید نرخ تبدیل را به وسیله رسانه های اجتماعی افزایش دهید.

پست گذاشتن و لینک دهی را هم راستا انجام دهید.

یکی از اهداف اصلی صفحات کسب وکارهای کوچک و پروفایل شان در رسانه های اجتماعی، جذب مخاطبین به استفاده از خدماتشان است. پست گذاشتن و لینک کردن آن پیرامون صفحه مورد نظر، یک شیوه عالی برای انتقال مخاطبین به صفحه مشخصی از وب سایت تان است. پست گذاشتن لینک مربوط به صفحات خاصی از وب سایت تان سبب صرفه جویی در زمان فالورهای تان می شود. بدون این لینک ها،.فالورها در میان جستجو میان مطالب نامرتبط زمان شان را هدر می دهند.

پیشنهادتان را در هر پلتفرم رسانه اجتماعی تراز کنید.

پلتفرم های رسانه های اجتماعی با هم برابر نیستند و دیدگاه های مختلف در استفاده از آن ها مورد نیاز است.
Facebook راحت ترین پلتفرم از لحاظ تعامل رو به رشد است. به این علت که پایگاه عظیمی از کاربران محسوب می شود. شبکه های اجتماعی این فرصت را به شما می دهد تا با مخاطبین تان مکالمات رو در رو و یک به یک داشته باشید. شبکه های اجتماعی همچنین یکی از راه های عالی برای نشان دادن خدمات خوب به مشتری و تعامل با کارشناسان صنعت است. از دیگر جنبه های مهم Facebook امکان به اشتراک گذاشتن اتفاقات و دعوت کردن افراد جهت ارتباط مستقیم با کسب وکارتان است.
در مورد برندهای B2C ،Twitter اصولا برای ارائه ی پیشنهادهای مخصوص کدهای تخفیف از سوی کسب وکارها به فالورها مناسب است. هدف اصلی این است که فالورهایتان را به تعامل وادار کنید و کاری بکنید که آن ها احساس کنند که جزیی از یک باشگاه منحصر به فرد آنلاین هستند. انتخاب دیگری که twitter برای شما فراهم می کند این است که کاربران شانس برنده شدن بلیط های مربوط به اتفاقات بزرگ، نمایشگاه ها، تخفیف ها و کارت های تبریک و …. را از طریق کلیک کردن بر لینک موجود در توییت را می یابند.
LinkedIn به علت مزیت وجود شبکه ای خود انتخاب از کاربرانی که به شرکت مرتبط هستند، برای کسب وکار های B2B به طور خاص مناسب تر است. تخمین زده شده است که نرخ تبدیل LinkedIn سه برابر Facebook یا Twitter برای شرکت های B2B است. برای آگاهی بیشتر، مقاله ” بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی برای شرکت های B2B: برند سازی یا جذب مشتریان بالقوه ؟ ” را بخوانید.
LinkedIn برای شرکت های B2C انتخاب چندان مناسبی نیست. این شرکت ها می توانند از پلتفرم های دیگری استفاده کنند که همانند برخی شبکه های اجتماعی خیلی طبقه بندی شده و دسته ای نباشند.

 استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی

از ابزارهای مدیریت رسانه های اجتماعی استفاده کنید.

جمع آوری داده های درست کلیدی برای توصیف استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی تان ضروری است. این ابزارها به شما این امکان را می دهند که از پیش درباره پست ها برنامه بریزید و کانال های خاصی را برای به اشتراک گذاشتن پیام های برندتان و محتوی مبتنی بر آن انتخاب کنید.
شما باید برای توسعه استراتژی تان و ایجاد حضور آنلاین قوی تر، ابزاری را انتخاب کنید که به طور خاص برای کانال های اجتماعی طراحی شده اند تا بتوانید بینش بیشتری به دست آورید. در حالی که بسیاری از این ابزارها رایگان نیستند اما سرمایه گذاری در آن ها برای کسب وکارتان سودمند خواهد بود : شما می توانید حساب های اجتماعی تان را هم زمان مدیریت کنید و زمان زیادی را صرفه جویی کنید.

از کلمات کلیدی دارای نرخ تبدیل ( نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل ) بالا استفاده کنید.

تقریبا در تمام سایت های شبکه های اجتماعی، کلمات کلیدی مشخصی هستند که تعامل بیشتری را نسبت به باقی کلمات ایجاد می کنند. آن ها سبب کلیک شدن بیشتر می شوند به عبارت دیگر دیده شدن را افزایش می دهند. به کاربردن هوشمندانه این کلمات در به روز رسانی های رسانه های اجتماعی تان میتواند ترافیک شبکه اجتماعی تان را زیاد کند، به موازات آن دیده شدن و اثر بخشی پست هایتان نیز بیشتر می شود. تعدادی از کلمات کلیدی که نرخ تبدیل بالایی دارند و برای جذب مخاطب در شبکه های اجتماعی مناسب هستند در زیر آمده است:
Facebook : کجا، چه زمانی، به ما بگویید که، الهام بخشیدن، ارائه کردن، توافقات، تخفیف، هشدارها، سرگرمی ها
Twitter : توییت های مجدد ( reTweett )، فالو کردن ( دنبال کردن )، رسانه های اجتماعی، پست های بلاگی جدید، بررسی کردن، کمک کردن.
LinkedIn : ایجاد شده، توسعه یافته، افزایش یافته، بهتر شده، کاهش یافته، جستجوی مجدد شده.
Google+ : به اشتراک گذاشتن، ارتقا یافتن، افزایش یافتن، ایجاد کردن، کشف کردن.
هر کدام از رسانه های اجتماعی ویژگی های خاصی دارند که می بایست متناسب با نوع کسب وکار از آن ها جهت بازاریابی رسانه های اجتماعی استفاده کنید. در این راستا با مهارت های پست گذاشتن نیز آشنا شوید تا بتوانید نرخ تبدیل بالاتری کسب کنید.

 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تصور کنید شرکت شما یک شخص بود، کسی که میتوانید با او نشست و برخواست داشته باشید، او را برای ناهار دعوت کنید، و اجازه دهید مراقب بچه ­های شما باشد.

آیا آنها را همان طور که بهترین دوست تان را دوست دارید، دوست خواهید داشت؟

ما اغلب به عنوان یک هویت خارجی به برند خود نگاه می کنیم، بدون در نظر گرفتن این نکته که در یک شرکت، برند مانند یک شخص، شهرت خارجی شرکت را می سازد.

مردم با استفاده از ویژگی­های طبیعت انسانی، به اجسام و اشیا شخصیت می دهند چرا که به این صورت آنها را مرتبط می کنند.

اما وقتی برای تعریف، فهم و ارتقای برندینگ تلاش می کنیم، معمولاً یک راه درست و غیر شخصی برای انجام آن داریم. برند خود را براساس رنگی که استفاده می کنیم، بیانیه ­ی ارزش ( value proposition statementss ) پیشنهادی خود، و بازار هدف تعریف می کنیم. با این حال، در پایان ما مردم را در معرض خرید و فروش قرار می دهیم، و مردم هم براساس غریزه و طبیعت، توجهی به اینکه ما چه هستیم ندارند و توجه آنها متمرکز بر آن است که ما کی هستیم.

با ساخت و توسعه برند از درون سازمان به سمت خارج از سازمان، میتوانیم با ارزش­ها، اهداف و حتی مشتریان بیشتر ارتباط برقرار کنیم. برند چیزی فراتر از بیانیه هدف ( mission statement ) است. نام تجاری برند، شهرت کلی یک سازمان است.

اینجا جایی است که بحث تجسم شخصیت برند به میان می ­آید.

تجسم شخصیت برند ( brand personification ) می تواند به عنوان “یک تکنیک فرافکنی باشد که از مردم می خواهد که در مورد برند به صورتی که انگار شخص زنده است فکر کنند و به گونه­ ای آن را توصیف کنند که انگار فکر یا احساس دارد”.

برگشتن به عقب و واضح کردن آنکه برند شما کیست و چه تاثیری بر جهان می گذارد یک روش فوری و حسی است. این روش یک روش قدرتمند است، نه تنها برای شرکت­های بزرگ که رفتار مصرف کنندگان را لحظه به لحظه مورد مطالعه قرار می دهند، بلکه برای کسب وکارهای کوچک و کم سود نیز قابل کاربرد است، در واقع در هر جایی که شهرت، بخش مهم و اساسی کار شما محسوب شود.

شهرت یک شرکت ( شهرت یک نام تجاری ) و در واقع شخصیت خارجی آن، موفقیت آن را تضمین میکند.

خوشبختانه، شما با برداشتن چهار گام زیر به همراه تیم بازاریابی و توسعه کسب وکار خود میتوانید برند خود را بهتر بشناسید، بنابراین بیاید تجسم شخصیت برند را آغاز کنیم.

گام اول ) شخصیت برند تان را بشناسید.

با اکتشاف شخصیت برند خود آغاز کنید. فرآیند را با پرسیدن سوالاتی از این دست که در ادامه آماده، آغاز کنید و جواب مربوط به هریک را بنویسید :

۱ ) برند شما روحیه­ ی زنانه دارد یا روحیه مردانه؟

۲ ) آیا براساس مطالعه با هوش است یا براساس تجربه­ ی زندگی؟

۳ ) اجتماعی است یا درونگرا؟

۴ ) دلسوز است یا مستبد؟

۵ ) آیا به او اعتماد دارید؟

این سوالات فقط نمونه اند. برای اکتشاف شخصیت برند خود آزاد هستید که تا هر کجا که می خواهید پیش بروید.

سوالات باید در مورد خصوصیت های شخصیتی باشد. فقط به دنبال ویژگی های مثبت نباشید؛ هدف از انجام این تمرین یافتن خصوصیات مثبت نیست. مانند هر فرد دیگری، برند شما نیز دارای عیوبی است. به این عیوب نفوذ کنید و آنها را خجالت زده کنید. با شناخت این نواقص می توانید آنها را بهبود ببخشید یا حتی حذف کنید. برای مثال این موضوع که شما همیشه در تحویل عقب میمانید،چه ویژگی ای را به شخصیت برندتان می دهد؟

گام دوم ) از خودتان بپرسید، چرا ؟

دنبال کردن این سوالات را با زیر سوال بردن خود یا تیم تان انجام دهید، در هر مورد از خود بپرسید “چرا این فکر را می کنی؟”. کشف چرایی پاسخ شما به این سوالات، که علت انجام هر کاری چه بوده، به شما کمک می کند تا بفهمید آیا ارزش ­های درستی را برای برند خود برگزیده ­اید یا اینکه برند شما جایگاه نادرستی در بازار دارد.

امکان دارد تیم شما به این نتیجه برسند که برندتان کمی درونگرا است. آیا این امر به این دلیل است که شما در شبکه ­های اجتماعی فعالیت زیادی ندارید و به نوعی با مشتریان خود ارتباط برقرار نمیکنید؟

یا شاید تیم شما فکر کند برندتان روحیه­ ای مردانه دارد. آیا این امر به دلیل رنگی است که مورد استفاده قرار می دهید، یا تن صدایی که در آگهی ها از آن استفاده میکنید؟

تجسم شخصیت برند

گام سوم ) برند خود را تصور کنید.

شما فهمیدید برندتان کیست و چرا اینگونه است، حالا باید با او مواجه شوید. روی وایت برد اسمی را بنویسید. لازم نیست این اسم، نام برندتان باشد، اسمی به آن بدهید که با ویژگی ­های شخصیتی برند متناسب باشد. حالا شما یک اسم دارید، به آن چهره و تصویر بدهید. یک روش عالی این است که تصویر هر کسی که فکر میکنید معرف شخصیت برند است را بیاورید. به پیچیدگی­ های خاص توجه کنید، مانند لباسی که بر تن میکند یا تمیزی آن. آیا او خوش لباس و مرتب است؟ آیا خسته به نظر می­آید یا پر انرژی است؟ جزئیات به این سادگی میتواند به شما کمک کند تا متوجه شوید برند شما کیست.

با توجه به آنکه چه محصولی را به فروش میرسانید و برندتان دارای چه هدفی است باید اسمی را انتخاب کنید که نشان دهنده ویژگی های مذکور در ذهن مخاطب باشد.

گام چهارم ) بررسی کنید که چه کسی هستید و چه کسی، میخواهید باشید.

با فهمیدن آنکه برند شما کیست به جای آنکه برند شما چیست، می توانید شروع به تدوین استراتژی بازاریابی موفق و ارزش های شرکت با توجه به برند و شخصیت او، کنید. از خود سوالاتی از این قبیل بپرسید، “دوستان او چه کسانی ­اند؟”، “اگر به نوعی درونگرا است، آیا لازم است بیشتر اجتماعی شود؟”، “اگر ما نتوانیم از درون سازمان برند و شخصیت برند خود را بسازیم، چگونه می توان انتظار داشت که نام تجاری مان در خارج از سازمان و در بازار هدف رشد و توسعه یابد و شهرت کسب کند ؟”.

اگر جواب ­هایی که میشنوید باب طبع­ تان است، آنگاه می دانید که در مسیر درست قرار دارید. و اگر اینگونه نبود، شاید زمان آن رسیده که با ارزیابی، به توسعه هویت برندتان بپردازید.

آیا برند خود را ملاقات کرده اید؟ اگر نه، به دنبال آن بروید، به او فرصتی بدهید. او نیز منتظر ملاقات شماست.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

امروزه بین سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا ( content marketing ) فاصله زیادی افتاده است و با یکدیگر ارتباط ندارند، این در حالی است که هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی، اهداف یکسانی را دنبال می کنند.

ایده ی پشت سئو ( SEO ) این است که محتوا را در دسترس مخاطبان اصلی قرار می دهد که این کار دقیقا در راستای بازاریابی محتوا است.

هنوز بسیاری از بازاریاب ها هستند که میخواهند با تیم های بزرگ کارشان را ادامه دهند و منابع شان را به سئو و یا بازاریابی محتوا اختصاص دهند.

اما اکثر بازاریاب ها میخواهند بودجه بازاریابی شان هر سال افزایش یابد، اما این تخصیص بودجه نباید فقط به یک فعالیت بازاریابی دیجیتالی اختصاص یابد. در این پست به شما نشان خواهیم داد که چه چیزهایی در بازاریابی محتوا و سئو بیشترین اهمیت را دارند و چگونه در تخصیص بودجه ها تعادل برقرار کنیم.

ضروریات سئو

حتی اگر بازاریابی محتوا استراتژی اصلی شماست، ضروریاتی در زمینه سئو ( SEO ) وجود دارد که هر کسب وکاری باید از  مزایای آن ها بهره ببرد.

مطابق تحقیقیاتی که اخیرا بر روی شرکت های  B2B و B2C بزرگ در غرب انجام شده است، بیشتر شرکت هایی که در لیست ۱۰۰ شرکت برتر مجله Fortune هستند به علت دنبال کردن فعالیت های کمی در زمینه ی سئوی وب سایتشان سقوط کرده اند.

  • ۵۶% از شرکت ها در عناوین صفحه خانه شان ( Home page  ) کلمات کلیدی را جا انداخته اند.
  • ۲۳% از آن ها توضیحات متا ( meta description ) جهت ضمیمه کردن در صفحه خانه نتایج موتور های جستجو نداشته اند.
  • ۸۹% از آن ها از کلمات کلیدی که با خط تیره از یکدیگر جدا شده اند به اشتباه در نام گذاری تصاویرشان استفاده کرده اند.
  • ۲۰ % از آن ها در آزمون موبایل پسند بودن  ( mobile-friendliness ) وب سایت گوگل شکست خورده اند.

SEO-belovedmarketing

توضیح شکل شماره ۱ ) میزان استفاده از فعالیت های سئو همانند استفاده از لینک های داخلی، توضیحات متا، کلمات کلیدی و … سبب بهینه شدن رتبه وب سایت در گوگل و دیگر موتورهای جستجو می شود.

این نقاط ضعف هم برای سئو و بازاریابی محتوا ( content marketing ) به یک اندازه مشکل آفرین است.

یک مثال که در این تحقیق آورده شده است لینک های معیوب سایت GE در یکی از صفحات اصلی اش است. این لینک ها برای سئو مضر هستند و علاوه بر این از طریق ایجاد تجربه ی بد برای کاربر اثر بخشی بازاریابی محتوا را نیز کاهش می­دهند.

هر کسب وکاری نیاز دارد که حداقل ضروریات سئو را به کار بگیرد:

  • کلمات کلیدی را جستجو کنید ( و از آن­ها استفاده کنید! ).
  • هر گونه صفحات و لینک های معیوب در وب سایت تان را اصلاح کنید.
  • همیشه از توضیحات متا ( meta description ) استفاده کنید.
  • به تحلیل های مربوط به سئو توجه کنید و در صورت نیاز آن ها را تعدیل کنید.
  • به طور کلی بهترین فعالیت های گوگل را دنبال کنید.

ضروریات بازاریابی محتوا

در بازاریابی محتوا، تمرکز استراتژی شما به جای موتور جستجو بیشتر بر روی تهیه علایق و نیاز های مخاطبان تان است.اما در این راستا شما متوجه می شوید که بسیاری از ضروریات بازاریابی محتوا به فعالیت های سئو ( SEO ) مربوط است:

  • خلق کردن شخصیت خریدار( buyer persona )
  • شناسایی اهداف کمپین
  • انجام تحقیقات در زمینه کلمات کلیدی
  • ایجاد و ترسیم محتوا
  • استفاده ی همیشگی از توضیحات متا (meta description ) ( اغلب به همان اندازه که درنتایج موتور های جستجو می آیند در پست های رسانه های اجتماعی نیز ظاهر می شوند ).
  • تعیین برنامه زمانی برای پست هایتان
  • توسعه یک استراتژی ترفیعی
  • اندازه گیری نتایج و اصلاح تلاش ها و فعالیت های مربوط به کمپین

بهترین راهکارها برای یکپارچه کردن استراتژی ها

اگر می خواهید از سرمایه گذاری در بخش بازاریابی اینترنتی بیشترین استفاده را ببرید، می بایست یک رابطه یکپارچه بین استراتژی های سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا  ( content marketing ) ایجاد کنید.

به این علت که : مطابق آخرین تحقیقات درباره ی بازاریابی محتوایی شرکت های B2B، جذب مشتری بزرگترین هدف برای برندها است و پس از آن ،فروش و ایجاد روابط با مشتریان از اهداف بزرگ شرکت ها هستند.

 

B2B-belovedmarketing

توضیح شکل ۲ ) اهداف سازمانی برای بازاریابی محتوای شرکت های B2B عبارتند از جذب مشتری، فروش، پرورش مشتری، آگاهی از برند و ….

تمامی این اهداف مشروط به جذب بازدیدکنندگان جدید به وب سایت است. اما استراتژی بلندمدت و مقیاس پذیر برای رسیدن به آن چیست؟

سئو ( SEO )

وب سایت هایی که سئو ( SEO ) عالی دارند همزمان به محتوای ارزشمند برای پرورش مشتری ( nurture leads ) و افزایش فروش نیاز دارند.

بنابراین می توان گفت که سئو و بازاریابی محتوا برای رسیدن به اهداف بازاریابی به یکدیگر نیاز دارند.

جهت یکپارچه کردن این دو استراتژی بازاریابی دیجیتالی از راه کار های زیر استفاده می­شود:

درباره مخاطبانتان از طریق جستجو، اطلاعات کسب کنید.

به هنگام جذب افراد خریدار ( buyer persona ) و جستجو درباره علایق شان، هیچ ابزاری بهتر از موتورهای جستجو نیست. جستجوی اطلاعات در اینترنت می تواند درباره ی اینکه چه چیزی برای مخاطبانتان اهمیت دارد به شما بینشی ارائه دهد، و این بینش میتواند به شما در محتوا سازی الهام بخش باشد.

Google Trends یک ابزار رایگان و جالب در راستای این هدف است:

buyer persona.contentmarketing-belovedmarketing

 

توضیح شکل ۳ ) استفاده از ویدئو و اینفوگرافیک در محتوا مزایای زیادی در جذب مخاطب دارد.

شما همزمان می توانید ببینید که رقبایتان چه استراتژی های محتوایی استفاده می کنند و بیشترین کلمات کلیدی مرتبط با سئوی سایتتان را بیابید.

موتور های جستجو را به عنوان یک کانال بازاریابی محتوا در نظر بگیرید.

توزیع، بزرگترین عامل برای موفقیت بازاریابی محتوا است. رسانه های اجتماعی، سایت های مخصوص محتوا، وپیوند ( syndication ) معروف ترین کانال های توزیع هستند، اما آیا موتور های جستجو نیز کانال های توزیع هستند؟

اگر شما موتورهای جستجو را به عنوان یک کانال دیگر در چک لیست کانال های توزیع تان در نظر بگیرید، می­توانید به راحتی مقداری سئو را با عملیات بازاریابی محتوا ادغام کنید. بیشتر نویسندگان خوشحال می شوند که در راستای نوشتن، نوشتارشان را نیز مطابق با سئو ( SEO ) بهینه کنند.

از استراتژی ایجاد محتوا جهت بهبود سئو ( SEO ) استفاده کنید.

حقیقت این است اگر این دو استراتژی را در یک ردیف قرار دهید،کمپین بازاریابی محتوای شما قدرت این را دارد که سئو ( SEO ) یتان را به مقدار زیادی بهبود بخشد.

ارزش پیشنهاد کنید.

آیا می توانید محتوای بسیار مرتبط و خاصی ارائه کنید که به خوانندگان ارزش ارائه کند و سوالاتشان را پاسخ دهد؟

بازاریابی محتوا تماماً در این باره است. اما موتورهای جستجو نیز به همین  اندازه به دنبال ارائه دادن ارزش هستند، و محتوای عالی در گرو به دست آوردن لینک های با ارزش تر است.

مورد بالا را به کار بگیرید و از هر دو استراتژی بهره ببرید.

محتوای زیاد ایجاد کنید.

همان طور که شنیده اید (( محتوا پادشاه است )) البته تا زمانی که بتوانید کیفیت آن را حفظ کنید. بنابراین محتوای بیشتر به  این معنی به دست آوردن فرصت های بیشتر برای جذب مخاطب و پرورش مشتریان است.

علاوه بر این، همزمان فرصت های بیشتر برای کسب رتبه بهتر در موتورهای جستجو ایجاد می ­شود.

تنوع ارائه دهید.

این تاکتیک در بازاریابی محتوا از این جهت حائز اهمیت است که از طریق فراهم کردن اولویت های مخاطبین تان سطح دسترسی به مخاطبین بیشتر را افزایش می دهد. میتوانید از ویدئو ها، تصاویر، اینوگرافیک ها و … در محتوای خود استفاده کنید.

infographic-belovedmarketing

 

در همین هنگام موتورهای جستجو وبلاگ ها، تصاویر، ویدئوها و …. را را در نتایج جستجوی خود رتبه بندی می کنند. هر چه تنوع محتوایی بیشتری داشته باشید، فرصت بهتری در رتبه بندی موتورهای جستجو کسب خواهید کرد.

بازاریابی محتوا و سئوی پیشرفته

هنگامی که از بازاریابی محتوا و سئو ( SEO ) به صورت همزمان استفاده می کنید مرزها نامشخص به نظر می آیند، و حقیقت  این است که شما به هر دوی این استراتژی ها برای موفقیت نیاز دارید.

ضروریات هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی را مد نظر قرار دهید و تلاش کنید که فعالیت های بازاریابی تان را یکپارچه کنید تا بتوانید در سرمایه گذاری بازاریابی تان به بهترین تعادل برسید.

 

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برند شما به وسیله بازاریابی داده محور، قدرتمند میشود.

بازاریابی جایگاه جذابی در تقاطع علم و هنر دارد. از یکسو بازاریابان درجه یک از خلاقیت و مهارتهای هنری خود برای ایجاد کمپین های هنری بهره می گیرند تا نامشان در میان مخاطبان بپیچد. از سوی دیگر آنها دائما عملکرد هر کمپینی را تجزیه و تحلیل و اندازه گیری می کنند تا روش انتقال پیام خود را اصلاح کنند و عملکرد خود را بهینه سازند. استفاده از شاخصهای عملکرد کلیدی ( KPI ) و شاخصهای بازاریابی اینترنتی به شما کمک خواهد کرد تا میزان عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتیخود را در فضای مجازی اندازه گیری نمایید.
شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری در بازاریابی اینترنتی ( Online Conversion Metricc )

How well does your online audience convert into paying customers?

تا چه اندازه مخاطبان آنلاین شما به مشتریان خریدار تبدیل می شوند؟

از چپ به راست: نرخ تبدیل : میزان موفقیت فعالیتهای بازاریابی اینترنتی در افزایش فروش آنلاین و تبدیل مخاطبان به  مشتری در فضای مجازی

شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری ( online conversion metric ) اینکه شما تا چه میزان در تبدیل مخاطبان آنلاین خود به یک مشتری موفق بوده اید، را می سنجد. مقیاس این نرخ تبدیل با توجه به نوع کسب وکار اینترنتی که در آن فعالیت می کنید، متفاوت است. به عنوان مثال یک شرکت فعال در زمینه تجارت الکترونیک به دنبال اندازه گیری میزان خرید آنلاین است درحالی که یک کسب وکار SaaS ( نرم افزار به عنوان سرویس ) میخواهد تعداد ثبت نامهای آزمایشی ( trial sign ups ) را بداند. تصویر بالا نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را برای فروشگاه اینترنتی یک شرکت نرم افزاری مشخص می کند.

نرخ تکمیل و بازدید از سایت ( Page Visits and Completion Rate )

بازاریابان دیجیتالی در رابطه با صفحاتی که مخاطبین در وب سایت های تحت مدیریت آنها طی می کنند تا از یک بازدیدکننده تبدیل به یک مشتری شوند ( خرید کننده ) باید اطلاع داشته باشند. در بسیاری از کسب وکارها این مسیر به صفحات محصول، ویژگی های محصول و کارت خرید منتهی میشود. بنابراین اندازه گیری ترافیک این صفحات، شاخص مهمی برای تعداد افراد درگیر در فرایند خرید ( purchase funnel ) که از خود علاقه و قصد خرید نشان داده اند، است. به همین ترتیب دنبال کردن نرخ تکمیل ( به اتمام رساندن خرید )، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را تایید می کند و میزان موفقیت وب سایت را در تبدیل بازدیدکنندگان به مشتریان بالقوه یا مشتری نشان میدهد.

آمار مشتری ( Customer statistics ) 

برای تکمیل فرایند خرید آنلاین، بازاریابان دیجیتالی باید به دنبال ردیابی مشتریان بالفعل و بالقوه در طول زمان باشند. در بالا از مثال شرکت نرم افزاری استفاده شد و منطق مشابهی بر دیگر انواع کسب وکارهای اینترنتی را هم می توان تعمیم داد. در اینجا چند آمار کلیدی که نیازمند توجه است آورده شده:

  •  مشتریان جدید ( New Customers ): خریدارانی که بار اول است که خرید می کنند.
  •  مشتریان مجدد ( Returning Customers ): خریدارانی که حداقل یک خرید پیشین داشته اند.
  •  درآمد متوسط هر خریدار ( Average Revenue per Buyer ): کل درآمد در یک بازه زمانی تقسیم بر کل تعداد  خریداران
  •  کل تراکنشها ( Total Transactions ): تعداد کل خریدهای انجام شده در طول یک دوره زمانی صرف نظر از اینکه  توسط یک مشتری جدید انجام شده یا یک مشتری قدیمی
  •  کل درآمد ( Total Revenue ): میزان درآمد حاصل از انواع مشتریان در طول یک دوره زمانی

برای ارائه گزارشی دقیق از عملکرد بازاریابی دیجیتالی، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری باید با دیگر شاخص های مرتبط در حوزه بازاریابی اینترنتی همراه شود. حتما در کنار این شاخص به پیگیری شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric )، شاخص اولین بازدید ( first visit metric ) و شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) نیز بپردازید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

مطابق با آخرین گزارش سایت Clutch، کمتر از نیمی از کسب وکارهای کوچک ( ۴۶% از آن ها ) وب سایت ندارند.

این گزارش بر پایه ی داده هایی است که از بررسی بر روی ۳۵۰ مدیر و صاحبان بنگاه های اقتصادی کوچک که دارای ۱ تا ۱۰ کارمند بوده اند و درآمد سالیانه کمتر از ۱ میلیون دلار داشته اند به دست آمده است.

بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

۳۲% از شرکت هایی که وب سایت نداشته اند، علت نداشتن وب سایت را ربط نداشتن آن به کسب وکار و یا صنعت شان دانسته اند.

۳۰% از آن ها علت را هزینه وب سایت بیان کرده اند و ۱۲% دیگر این گونه بیان کرده اند که به جای وب سایت، پروفایل در رسانه های اجتماعی دارند.

وب سایت/بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

توضیح شکل ۲ : به چه علت شرکت ها وب سایت ندارند؟ بزرگترین دلیل را بی ربط بودن به صنعت یا کسب وکارشان میدانند. دلایل دیگر استفاده از رسانه های اجتماعی به عنوان جانشین وب سایت، هزینه های وب سایت، فقدان دانش تکنیکی و نیاز به حمایت مداوم و … است.

۳/۲ کسب وکارهایی که وب سایت داشته اند ( ۶۸% آن ها ) بیان کرده اند که وب سایت شان موبایل پسند ( mobile friendly ) است. ۱۳% این شرکت ها تصمیم گرفتند که وب سایت شان را امسال موبایل پسند ( mobile friendly ) کنند.

 

Mobile friendly/ بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

توضیح عکس ۳ : ۴۴ % از وب سایت ها موبایل پسند ( Mobile friendly ) هستند و باقی استراتژی های متفاوتی برای  موبایل پسند شدن دارند.

۴۰ % از صاحبان کسب وکارهای کوچک که وب سایت های برتر دارند برنامه ریزی کرده اند که امسال در سئوبهینه سازی موتور جستجو سرمایه گذاری کنند و وب سایت شان را تغییراتی دهند و بهتر کنند و ۳۰ % از آن ها در تعاملات اجتماعی و ۳۹% از آنها در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کنند.

کسب وکارهای کوچک می بایست جهت موفقیت، وب سایت های خود را مورد بررسی قرار دهند /وب سایت های کوچک کسب وکار

توضیح عکس شماره ۴ : بیشترین قسمت هایی که در وب سایت شرکت ها می بایست تغییر کند، سئو، تعاملات اجتماعی با کاربر، محتوا و طراحی و … است.

کسب وکارهای کوچک می بایست جهت موفقیت، وب سایت های خود را مورد بررسی قرار دهند و برای بهبود آن تغییراتی در زمینه سئو، محتوا، تعاملات اجتماعی موبایل پسند بودن انجام دهند.

  • مهرا ریحانی