آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۴۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

با بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر، بازار هدف خود را در فضای مجازی موثرتر جذب نمایید.

قبل از اینکه به تغییر و تحولات اخیر در مورد SEO بپردازیم، مقدمه ای کوتاه از آنچه که در ابتدا درمورد SEO انجام می شده است تا به امروز را مرور کنیم.

آنچه تا به امروز در مورد SEO انجام می شده، تلاش بی اندازه ای برای جستجو در تحلیل کلمات و جاسازی آنها از طریق مهارت های تکنیکال در بدنه وب سایت و وبلاگ مثل سرعنوان ها و متا دیسکریپشن ها ( Meta descriptions ) بوده است.

به مرور زمان تاثیر لینک ها نیز به بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر افزوده شد و ثبت نام در دایرکتوری ها و لینک گرفتن از سایر وب سایتهای مرتبط با پرداخت هزینه های مربوطه.

اما بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر ( SEO ) به همین جا ختم نشد و مانند سایر استراتژی های بازاریابی اینترنتی روز به روز در حال گسترش و تغییر است و امروزه موارد زیر از مهمترین موارد موثر در SEO در نظرگرفته می شوند:

۱ ) بازاریابی محتوایی به ” شرط داشتن  محتوای با کیفیت “

به جای لینک گرفتن و پرداخت هزینه به بلاگرها برای اینکه از محصولات و برند شما بنویسند، خود محتوای با کیفیت را براساس نیازهای بازار هدفتان و اینکه محصول و خدمات کسب وکار شما چه ویژگی ها و مزایایی دارند، تهیه کنید.

تولید محتوای با کیفیت تنها به بلاگ پست ها ختم نمی شود و مواردی مانند infographics، اسلایدهای آموزشی، گالری های عکس و PDF های قابل دانلود را نیز شامل می شود.

محتوای باکیفیت تاریخ انقضا ندارد و همواره می تواند به عنوان یک بازاریاب حرفه ای در هر ساعتی از شبانه روز در دنیای مجازی، به معرفی و بیان ویژگی های محصولات و یا خدمات برند شما بپردازد.

۲ ) دیجیتال PR

امروزه دیگر ساختن لینک و گرفتن لینک از سایر وبلاگ ها و وب سایت ها برای SEO خیلی موثر نیست. به جای این کار از اشخاصی کمک بگیرید که واقعا در زمینه روابط عمومی اینترنتی فعال هستند. بگذارید آنها به صورت واقعی از تجربیات واقعی خودشان از محصولات و خدمات برند شما بنویسند و آن را با مخاطبین خود به اشتراک بگذارند. از این طریق لینک های بدست آمده برای وبلاگ و یا وب سایت شما ممکن است کمتر از قبل باشد، اما لینک هایی واقعی و با کیفیت خواهند بود.

۳ ) رسانه های اجتماعی

استنباط اینکه کلیه فعالیت های رسانه های اجتماعی مستقیما منجر به افزایش رنک وب سایت شما براساس یک سری از کلمات خاص خواهد شد، درکی نادرست است. اما در عوض، فعالیت های منظم و برپایه اصول برندینگ در رسانه های اجتماعی موجب افزایش آگاهی بازار هدف از برند شما خواهد شد. یادتان باشد محتوای با کیفیت در انواع مختلف خود، در کنار استراتژی های برندینگ نقش به سزایی در رشد و ارتقایبرندینگ اینترنتی کسب وکار شما خواهد داشت.

معاملات مستمر در رسانه های اجتماعی با مخاطبینتان و دریافت نظرات مثبت ومنفی آنها و به طورکلی فعالیت های رسانه های اجتماعی برند شما می تواند به طور غیر مستقیم موجب بهبود SEO وب سایت شما شود.

محتوای باکیفیت و جذاب برای بازار هدفتان، در مدت زمان کوتاهی نشر می شود که هزینه های آن در مقایسه با تبلیغات محیطی بسیار کمتر نیز هست.

هم چنین فراهم نمودن اطلاعاتی مانند ساعات کار، شماره های تماس و اطلاعاتی از این قبیل در مورد کسب وکارتان برای موتورهای جستجوگر، امروزه در بهبود SEO نقش دارد. چراکه به نوعی بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر محسوب می شود.

با توجه به آنچه گفته شد، بهبود SEO همانند گذشته تنها از طریق مهارت های تکنیکال و از طریق پرکردن وب سایت ها با کلمات کلیدی میسر نمی باشد و باید علاوه بر قوانین تکنیکال موارد بیشتری را نیز مد نظر قرار دهیم.

کیفیت محتوا، نحوه جذب مخاطب، شناخت درست از بازار هدف و نیازهایشان و استفاده از رسانه های اجتماعی براساس استراتژی های برندینگ اینترنتی نه تنها به بهبود SEO و افزایش رنک سایت شما کمک می کند، بلکه باعث رشد و ارتقا برند شما در فضای مجازی نیز خواهد شد.

یادمان باشد که SEO یعنی بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر وتنها به بهینه سازی وب سایت ختم نمی شود.

بنابراین  تمام عواملی را که منجر به بهینه سازی و افزایش اعتبار برندتان در فضای مجازی توسط موتورهای جستجوگر می شود را مد نظر قرار دهید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برندهای موفق از استراتژی­ های مستحکم برند ریشه گرفته اند.

برای اینکه برند و نام تجاری خود را به شکلی موثر بسازید و یک نقشه راه کاملاً یکپارچه بسازید، ابتدا باید یک استراتژی مستحکم برای برند خود ایجاد کنید. درک نتایج قابل اندازه گیری تا به امروز، روندهای مشخص صنعت و مسائلی که بر رشد کسب وکار تاثیر میگذارد برای توسعه و ساخت برندتان به عنوان یک پایه و ستون عمل میکند.

برای تهیه استراتژی برند موارد زیر را در نظر بگیرید:

  •  توسعه عنصر اصلی برند

  •  معرفی آنچه برند قرار است ارائه دهد.

  •  ترسیم اهداف کلیدی کسب وکار

  •  تأکید مجدد برمخاطبان هدف و محصولات و خدمات پیشنهادی

  •  شناسایی تمایزات اصلی ومزیت های رقابتی

  •  ارتباط موقعیت برند با نتایج مورد نظر در کسب وکار

ساخت برند باید بر پایه ­ی تحقیقات دقیق و اهداف تعریف شد­ه ­ی کسب وکار باشد، باید استراتژی نوآورانه برندی را توسعه دهید که کاربردی باشد. استراتژی برند کمک می کند درک کارکنان و بازار هدف از برند یکپارچه شود و قالبی را فراهم میکند که بتوان از آن طریق به حل مشکلات اساسی در مورد کسب وکار، کارکنان و بازار هدفتان بپردازید.

نقشه راه برند

برای برند خود نقشه راه خلق کنید.

نقشه راه برند راهنمایی برای اجرای استراتژی برند شما است. نقشه راه برند مانند یک راهنمای جزئی شده، برای حرکت از جایگاه فعلی بازار به جایگاه مورد نظر، عمل میکند. همچنان ابزاری است برای کسب اطمینان از اینکه تمام افراد مسیر مشابهی را دنبال میکنند که این امر بر رسیدن به یک مقصد مشابه تمرکز دارد. امکان دارد چندین مسیر برای رسیدن به مقصد وجود داشته باشد، برخی طولانی­تر هستند، برخی نیاز به مسیرهای انحرافی در مقابل موانع دارند و نقشه مسیر برند به آنها کمک می کند تا با موفقیت در این مسیر پیش بروند.

بر اساس یک استراتژی برند مستحکم، سه گام برای ساخت یک نقشه راه برند مستحکم طی میشود:

گام اول ) تشکیل تیم

با استفاده از استراتژی برند به عنوان راهنما، با اعضای تیم از طریق طوفان فکری در مورد برنامه، فعالیت­ها، و سایر فرصت­های بازاریابی و تاکتیک­های ارتباطی تعامل برقرار کنید.

گام دوم ) تشخیص و اولویت بندی فرصت ها

گام سوم ) برنامه ریزی و اجرا

بر اساس خروجی­ های دو گام قبل، یک برنامه مدیریت برند تاکتیکی ۱۲ ماهه را ایجاد کنید که شامل موارد زیر باشد:

  • تشریح فعالیت­های هر شخص برای اجرای طرح در سراسر شرکت
  • تعیین اولویت­ها و اختصاص جدول زمانی
  •    شناسایی و انتصاب نهاد مسئول برای هر فعالیت
  •     تعیین جزئیات نقش هر فعالیت برای رسیدن به اهداف کسب وکار
  •   برآورد هزینه­ های تقریبی مرتبط با هریک از فعالیت ها

اساسنامه برند

توسعه برند یک فرآیند است، از یک جنبه توسط چشم انداز و هدف سازمان پیش برده میشود و بر اساس تعریفی روشن از ارزش­ها و اصول اساسی ساخته میشود. این فرآیند نیازمند ارزیابی بازار فعلی و چشم انداز رقابتی، تعریف جایگاه دلخواه برند در بازار خودش و ایجاد اساس و پایه برند دارد تا راهنمایی برای تجسم شخصیت برند باشد.

پلت فرم برند ( brand platform ) یک سند زنده است که پایه ­ای برای هویت سازمان ایجاد کرده، پیام رسانی و ارائه بصری را انجام می دهد. علاوه بر این، به عنوان چهارچوبی برای ارتباطات داخلی و خارجی سازمان و نیز به عنوان راهنمایی برای چگونگی اجرای عملیات داخلی، عمل میکند.

برای به دست آوردن پلت فرم برند باید اطلاعات داخلی و خارجی موجود را جمع ­آوری کنیم تا فاصله موجود بین ادراک فعلی مخاطبان از برند و ادراک مورد نظر شرکت از برند را شناسایی کنیم. فرصت­های رشد و توسعه برند را بررسی کنیم و استراتژی­ هایی که مشکل را حل میکنند را در نظر بگیریم. سپس تمام اطلاعات به دست آمده را در چهارچوبی که شامل اسناد موارد اساسی برند میشود، را خلاصه کنید که شامل ویژگی­های برند، مخاطبان هدف، مزیت رقابتی و جایگاه برند میشود.

محتوای پلت فرم برند

  • بررسی اجمالی از فضای بازار یا چشم انداز رقابتی

  • مزیت رقابتی ( برندهای شرکت در چه چیزی تمایز دارند؟ )

  • ارزش اصلی برند ( چه ارزش­های اصلی یا اصول راهنما به عنوان پایه و اساس برند خدمت میکنند؟ )

  • بیانیه موقعیت و جایگاه برند ( موقعیت دلخواه سازمان در بازار چیست؟ )

  • چشم انداز برند ( چه چیزی ارتباط برندهای سازمان را راهنمایی میکند؟ )

  • ویژگی­ها و شخصیت برند یا نام تجاری ( کیفیت/توصیف ممتاز از برند چیست؟ )

  •  جوهره ­ی برند ( قلب و روح واقعی برند و ذات آن چیست؟ )

  •  شخصیت نام تجاری و تن صدای آن ( برند چگونه با مخاطبان هدف خود صحبت میکند؟ )

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

فرآیند طراحی مجدد وب سایت از معماری اطلاعات وب سایت شروع شده با طراحی UI و UX مناسب و کد زدن توسط توسعه دهندگان وب به پایان می رسد. اگر چه که هر یک از مراحل ذکر شده با اهمیت هستند، اما یادتان باشد که ۴۴ معیار اصلی را پس از طراحی مجدد وب سایت تان در نظر بگیرید تا از میزان کارایی و موثر بردن طرح جدید وب سایت تان مطلع شوید.

ارزیابی نحوه ی کارایی وب سایت کسب وکار شما، یکی از مسئولیت ها و وظایف مهمی است که باید همواره مدنظر داشته باشید چرا که موجب دستیابی موثرتر به بازار هدف و جذب نمودن مشتریان بالقوه می شود.

برای برندسازی اینترنتی، وب سایت شما به عنوان نماینده برند شما در فضای مجازی، باید در مقایسه با وب سایت سایر رقبا کاملا کارا و کاربرند پسند باشد. برای رسیدن به این هدف، هرگز آنالیز و تحلیل را فراموش نکنید.

در اینجا به توضیح ۴معیار اصلی برای تحلیل وب سایت می پردازیم :

۱ ) ترافیک و منبع ترافیک ( Traffic & Traffic source )

اگر وب سایت قدیمی شما، ماهیانه حدود ۲۰۰ بازدید داشته و یکی از اهداف شما از طراحی مجدد وب سایت افزایش بازدیدکننده ها و ترافیک بیشتر است باید متوجه این امر باشید که منابع جذب ترافیک برای وب سایت شما کدام است؟

منابع آورنده بازدیدکننده به سایت به دوسته اصلی تقسیم می شوند:

۱ ) ترافیکی که با پرداخت وجه به سایت آورده شده.

 ۲ )  ترافیک اصلی (organic)

هم چنین انواع دیگری از منابع آورنده مخاطب به وب سایت نیز به شرح زیر می باشد :

Direct traffic : کسانی که مستقیما آدرس وب سایت شما را تایپ می کنند و وارد سایت می شوند.

Search traffic : بازدید کنندگانی که با کلیک کردن روی یکی از لینک های که بعد از سرچ از طریق موتورهای جستجو برروی صفحه آوره  شده است وارد وب سایت شما شده اند.

Reference traffic: بازدیدکنندگانی که از طریق وجود لینک برند شما در وب سایت های دیگر وارد وب سایت تان شده اند.

Paid traffic: بازدیدکنندگانی که از طریق لینک های CPM ,CPC, PPC و یا Display وارد وب سایت شما شده اند.

Social traffic: بازدیدکنندگانی که از طریق وجود لینک وب سایت شما در یکی از شبکه های اجتماعی وارد وب سایت شما شده اند.

با تعیین شفاف میزان ورود ترافیک و بازدیدکننده از هر یک از این منابع به خوبی خواهید یافت که فعالیت بازاریابی اینترنتی شما به منظور جذب ترافیک بیشتر برای وب سایت در چه جاهایی قوت و ضعف دارد.

Google Analyticsبه شما کمک می کند تا بتوانید به طور دقیق منابع جذب مخاطب و میزان اثر بخشی اش را مشخص کنید.

۲ ) میزان جذب مخاطب در وب سایت ( visitor engagement  ) :

اگرچه تمامی مخاطبین و بازدیدکنندگان در نهایت به مشتری برای وب سایت ها تبدیل نمی شود اما مهم آن است که چگونگی تعامل بازدیدکننده با وب سایت را رصد نمایید.

به زبان دیگر باید متوجه شوید که بازدیدکنندگان چه صفحاتی را در وب سایت شما دنبال می کنند و نیز اینکه چه تعداد از این بازدیدها، بازدیدهای جدید ( Unique visitors بازدیدکنندگان با آدرس IP واحد که برای اولین بار به وب سایت شما سرزده اند ) هستند.

اینکه بدانید بازدیدکنندگان در ابتدا وارد چه صفحه ای شده اند و آخرین صفحه ای را که دیده اند قبل از اینکه وب سایت را ترک کنند، اهمیت دارد.

۳ ) نرخ پرش ( Bounce rate ) :

همه بازدیدکنندگان وب سایت شما، شروع به تعامل و جستجو در وب سایت شما نخواهند کرد و عده ای از آنها به محض ورود، با کلیک بعدی از وب سایت خارج می شوند، که به آن نرخ پرش یا Bounce rate می گویند.

اگر نرخ پرش وب سایت شما بالا باشد دلیلش یکی از عوامل زیر می تواند باشد :

  • منبع نامرتبط / یا محتوای نامرتبط با آنچه جستجوکنندگان به دنبال آن هستند.

  •  مدت زمان زیاد برای لود شدن / سرعت پایین وب سایت

  • عدم بهینه سازی مناسب برای صفحات فرود ( Landing pages )

  •  عدم طراحی بهینه و مناسب

  • ضعف درکارایی وب سایت شما و عدم کاربرپسندی وب سایت

نکته مهم هنگام طراحی مجدد وب سایت و کاهش نرخ پرش، تمرکز وفراهم نمودن محتوای باکیفیت، طراحی کاربرپسند و اشاره درست به مطالب و مواردی است که جستجوکننده به منظور دستیابی به آن، در موتور جستجو به جستجو پرداخته است.

معمولا نرخ پرش بین  تا %۷۰- %۲۶است و نرخ پرش زیر ۵۰% برای یک وب سایت با توجه به میزان ترافیکش قابل قبول است.

۴ ) بازدیدکننده و نرخ تبدیل آن به مشتری بالقوه :

باتوجه به میزان ترافیک وارد شده به وب سایت، شما باید بتوانید نرخ و یا درصد تبدیل بخشی از این ترافیک را که در آینده به مشتریان شما تبدیل خواهند شد را اندازه گیری نمایید، که به این معیار اندازه گیری اصطلاحا نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری بالقوه یا مشتری آینده گفته می شود. این معیار نسبت مستقیم با میزان سوددهی و فروش و ایجاد مشتری جدید از طریق وب سایت دارد. نرخ تبدیل حدودا ۳% – ۲% یک نرخ تبدیل نسبتا خوب می باشد.

صحبت آخر :

جدا از اینکه طراحی وب سایت شما تا چه اندازه زیباست، آنچه پس از طراحی مجدد وب سایت شما حائز اهمیت است، اندازه گیری،  آنالیز و تحلیل معیارهایی است که براساس آن می توانید میزان کارایی وب سایت جدیدتان را بسنجید. یادتان باشد که یک بایگانی از اطلاعات مربوط به این معیارها قبل و بعد از به روز رسانی و طراحی مجدد وبسایت تان تهیه کنید که در گذر زمان بتوانید نحوه و میزان پیشرفت کارایی وب سایت خود را بسنجید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شما می توانید تنها با صرف حدودا ۶ ساعت در هفته ترافیک و فروش بیشتری را از طریق وب سایتتان داشته باشید و هم چنین سطح آگاهی بازار هدف از برندتان را افزایش دهید.

رسانه های اجتماعی امروزه یکی از اجزای اصلی استراتژی های بازاریابی اینترنتی برای هر برندی هستند و مهم اینکه فواید و مزیت های این رسانه های اجتماعی برای کسب وکارها بسیار کم هزینه نیز می باشند و عدم استفاده کسب وکارها از بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی به منزله از دست دادن موقعیت و شانس زیاد در رشد و پیشرفت کسب وکار است.

طبق گزارشات Social media examiner، حدودا ۹۶% از بازاریاب ها از بازاریابی اجتماعی استفاده می کنند اما حدود ۸۵% از آنها کاملا مطمئن نیستند که کدام کانال بهترین سودآوری را برای آنها خواهد داشت؟

۱ ) افزایش آگاهی بازار برند از هدف

رسانه های اجتماعی یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی دیجیتالی است که از طریق آن می توانید محتوای با کیفیت را با بازار هدف خود به اشتراک بگذارید و نه تنها آگاهی از برند خود را افزایش دهید بلکه اعتبار و ماهیت برند خود را نیز ارتقا دهید.

هر پستی که از طریق دنبال کننده های شبکه های اجتماعی برند شما ( Followers ) با دیگر دوستانشان به اشتراک گذاشته می شود به منزله مشتریان بالقوه بیشتر برای کسب وکار شماست.

۲ ) افزایش ترافیک بیشتر ( More inbound traffic )

عدم بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی موجب محدود شدن ترافیک وب سایت شما می شود چرا که در این حالت تنها توسط مخاطبین که از محصولات و خدمات شما تا حدودی آگاهی دارند و با جستجوی آن کلمات در موتورهای جستجوگر و به شرط اینکه برند شما بهینه سازی برای موتورهای جستجو را به خوبی انجام داده باشد، یافت می شوید.

وجود بازاریابی رسانه های اجتماعی، به عنوان بخشی از استراتژی های بازاریابی برند شما، به سختی می توانید با کمترین هزینه مشتریان بیشتر را به سمت  خود جذب کنید.

۳ ) افزایش رنک در موتورهای جستجو سئو ( SEO )

اگرچه فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به طور مستقیم موجب افزایش ( SEO ) نخواهد شد، اما تحقیقات نشان می دهد که استفاد منظم و مرتب از رسانه های اجتماعی بیش از یک سال موجب اثرات مثبت برروی رنک وب سایت ها می شود.

فرض کنید شخصی برای دستیابی به سوالات خود در Googel به جستجو بپردازد، چقدر احتمال این وجود دارد که صفحات بعد از صفحات اول را نیز مورد توجه قرار دهد؟ بنابراین اگر در شبکه های اجتماعی فعالیت ندارید پس روی استراتژی های بهینه سازی برای موتورهای جستجو بیشتر تامل کنید.

برای استفاده حداکثر از فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به منظور افزایش رنک در گوگل، از محتوای با کیفیت استفاده کنید.

بلاگ پست ها، infographic ،Casestudies، عکسها و فیلم های اموزشی، موجب افزایش اعتبار برای برند شما خواهد شد.

۴ ) افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل

یکی از اهداف هر کسب وکار موفقی، افزایش و نگاهداشت مشتریان وفادارش می باشد. فراهم کردن محتوای باکیفیت و جذاب برای مشتریانتان در شبکه های اجتماعی موجب به وجود آوردن یک رابطه و حس دوستی بین آنها و برند شما خواهد شد.

۵ ) افزایش اعتبار برند

رضایتمندی و خوشحالی مشتریان فعلی خود عامل مهمی برای افزایش اعتبار یک برند در نظرگرفته می شود و هنر آن است که شما بتوانید از طریق شبکه های اجتماعی که ارتباط دوستانه و دو جانبه با مشتریان خود به وجود آورید.

تعامل منظم و دوستانه، پاسخ به آنها در شبکه های اجتماعی، اشتراک گذاری محتوایی باکیفیت و براساس استراتژی های برندتان ( Branded conteatt ) موجب افزایش تعامل و رضایت مندی مشتریان و اعتبار و ارزش برندتان در فضای مجازی می شود.

۶ ) کاهش هزینه ها

بازاریابی در شبکه های اجتماعی، بدون شک یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی و تبلیغات است.

پایین بودن هزینه های بازاریابی در شبکه های اجتماعی و تبلیغات آنها موجب بهبود ROI خواهد شد.

۷ ) افزایش شناخت از بازار هدف

یکی از بهترین فواید بازاریابی رسانه های اجتماعی این است که مستقیما با مشتریان بالفعل و بالقوه خود در تعامل هستید. از نظرات، انتقادات و پیشنهاداتشان باخبر می شوید. اینکه چه چیزی از برند شما آنها را خوشحال می کند و یا ضعف های شما در خدمت رسانی به انها به عنوان یک مشتری در کجاست؟

می توانید با شفافیت بیشتری افراد خریدار ( buyer persona ) بازار هدف خود را به بخش های کوچکتر با توجه به علایق، سن و سال، نحوه  تعامل،….تقسیم کنید.

۸ ) در صنعت خود پیشرو شوید.

تهیه و اشتراک گذاری محتوای باکیفیت و آنالیز بازخورد نحوه تعامل مشتریان موجب مجرب شدن و آگاهی بیشتر شما ازجامعه هدفتان می شود و به مرور می توانید با استفاده از این دانش و تجربه در صنعت خود پیشرو باشید. می توانید تجربه های فرد به عنوان یک شرکت پیشرو را برای گسترش کسب وکارتان در صنایع جانبی به کار گیرید.

پرواضح است که بازاریابی در شبکه های اجتماعی علاوه بر کم هزینه بودن، فواید بسیار دیگری نیز دارد بنابراین از همین امروز شروع به تولید و به اشتراک گذاری محتوای با کیفیت برای کسب وکارتان نمایید تا آگاهی از برندتان با رنک در موتورهای جستجو، ترافیک بیشتر وب سایت، نرخ بالاتر تبدیل، افزایش وفاداری و رضایتمندی مشتریان و ….. را به تدریج برای برند خود مهیا سازید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

آیا به دنبال ایجاد یک برند جدید یا بازسازی یکی از برندهای موجود ( rebranding ) خود هستید؟ اگر اینطور است، حتما در ادامه با ما همراه باشید تا از نکته ­ها و منابع لازم برای توسعه استراتژی برند آگاه شوید.

شما یک چشم انداز روشن و واضح را تعیین کرده اید و رضایت مدیران ارشد را نیز کسب کرده ­اید. آیا زمان آن رسیده است که تیم طراحی یا گروه خلاقیت خود را خبر کنید تا کار ساخت یک لوگو جدید را شروع کنند؟ خیر. قبل از آن باید ۶ عامل اصلی در راه ­اندازی یک برند جدید را بدانید، بعد از آن می توانید وارد مراحل دیگر شوید.

در جهت توسعه استراتژی معماری برند، ابتدا باید بدانید “استراتژی معماری برند شما چیست؟”. چرا که ضروری است ابتدا استراتژی مناسب خود را تعیین کنید و سپس آنها را توسعه بخشید.

بیایید صادق باشیم، مصرف کنندگان در این دوره و زمانه صرفاً به دنبال خواسته­ ها و نیازهای خود می باشند. در آخر کار آنها سراغ برندی خواهند رفت که مشکلشان را حل کند. باید بیاموزید چگونه ارزش برند خود را به وسیله ­ی اعمال نفوذ رسانه­ های اجتماعی، بهینه سازی محتوا و تجربه کاربران از وب سایت خود را، بهبود ببخشید.

استراتژی پیام برندتان در مورد نام تجاری شما چه می گوید؟ اگرتا به حال استراتژی پیام برند خود را مشخص نکرده اید، مقاله جایگاه برند و ارتباط آن با شعار برند ( Brand positioning statement and tagline ) را بخوانید.

وقتی یک نام تجاری قوی و سازگار در طول زمان ساخته میشود، همچنان بهترین ضمانت برای فروش آینده است. اگر مایلید بدانید چگونه این اتفاق ممکن میشود نگاهی به ” استراتژی های برندسازی در دنیای دیجیتال متفاوت است” بیاندازید.

بیاموزید چگونه شرح موقعیت و شعار را برای انجام کارهای سنگین طراحی کنید و در دل استراتژی برندتان باشید.

طراحی استانداردی را ایجاد کنید که تا مدت زمان طولانی در آینده الهام بخش باشد. در این مورد میتوانید از این سه نکته مهم وماندگار در برندسازی، بهره ببرید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

وقتی یک برند، قوی و سازگار در طول زمان ساخته شود، بهترین ضمانت برای فروش مستمرش در آینده است. به شرط آنکه استراتژی های برندسازی اینترنتی را نادیده نگیرید. در این مقاله به این سوال شما که آیا استراتژی های برندسازی در دنیای دیجیتال متفاوت است؟ پاسخ  خواهیم داد.

برندسازی سنتی

برندسازی سنتی نهایتاً به چهار رکن اندازه گیری شده به عنوان ابزارهای معروف خلاصه می شوند. این ابزارها معیارهایی را برای تمایز برند، ارتباط نام تجاری، اعتبار و دانش آن، فراهم می کنند. با توجه به این ابزارها بهترین برندها سطح بالاتری از تمایز را حفظ می کنند، تا ارتباط و این ایده نیز به نظر منطقی می نماید. وقتی یک برند بیشتر از آنکه متمایز باشد، مرتبط باشد به یک کالا تبدیل می شود. و خارج از دنیای دیجیتال، این نظریه صادق است. به این فکر کنید که وقتی به مغازه­ای می روید و محصولی را از قفسه برمی ­دارید چه چیزی به ذهنتان می­ آید یا وقتی در شعبه بانک همسایگی خود وارد می شوید چه احساسی دارید. مشکل اینجاست که مردم دیگر کارهایی از این قبیل را انجام نمی دهند. آنها به صورت آنلاین خرید می کنند یا حداقل، جستجوی خود را به صورت آنلاین انجام می دهند. برند دیجیتالی شما اولین نقطه تماس با مشتری است.

برندسازی دیجیتالی

برندسازی اینترنتی یا برندسازی در دنیای دیجیتال به دنبال کردن قوانین گوگل و فراهم کردن محتوایی که مردم به دنبال آن هستند منتهی  می شود. این بدان معنا است که:

۱ ) گوگل برنده خواهد شد.

این امر برای هیچکس جدید نیست. گوگل فضای آنلاین را هدایت میکند. گوگل ۸۶.۳% از سهم بازار آمریکا و ۸۸.۸% از سهم بازار جهانی را در اختیار دارد. در نتیجه هر چه آنها بگویند یا انجام دهند، فضای آنلاین را به جلو میبرد، و مدیران برند نیز بیشترین زمان خود را صرف آن می کنند. بسیاری از مشتریان فعلی شما و اکثر چشم اندازهای شما با جستجو در گوگل آغاز می شود. بنابراین برای اینکه بتوانید برندینگ خود را  در فضای دیجیتالی قوی کنید باید قواعد بازی آن را بلد باشید.

۲ ) گوگل به اینکه برند شما متفاوت است توجه ی نمی کند.

به روزرسانی ­های الگوریتم گوگل در طول دو سال گذشته، اینکه برند شما در چه حد متمایز است را اندازه­ گیری نمی کند. آنها می خواهند برند شما یک موقعیت تجربه­ ی کاربری عالی را فراهم کند. آنها خواستار آن هستند که برند شما از تکنیک­ های کلاه سیاه ( black-hat SEO ) در بهینه سازی موتورهای جستجو اجتناب کند و قواعد درست سئو را اجرا کند. و می خواهند وب سایت شما در قسمت ( above the foldd )  دارای محتوا باشد.

۳ ) مخاطبان شما برای تمایز در فضای آنلاین جستجو نمی کنند.

وقتی مخاطبان شما در صفحات مجازی به دنبال محصولات و خدمات می گردند، آنچه شما را متفاوت و منحصر به فرد می کند آن چیزی نیست که آنها در قسمت جستجو تایپ می کنند. آنها کلماتی را تایپ می کنند که یک محصول، خدمت یا راهکاری که در حال حاضر به آن نیاز دارند را توضیح می دهد. اگر شما میلیون­ها دلار برای برندسازی سنتی خود خرج کرده باشید، و بازار هدف آگاهی کافی از برند شما داشته باشد، در این صورت ممکن است مخاطبان شما با اسم برندتان به جستجوی شما بپردازند. اما برای بیشتر برندها این مورد صدق نمی کند.

آیا برندسازی دیجیتالی همیشه به همین شکل است؟ احتمالاً خیر. در بعضی مواقع، خلق، بهینه سازی و توزیع محتوای مرتبط که با پیام برند سازگار باشد نیاز به تدوین استراتژی های برندینگ و بازاریابی اینترنتی دارد. امروزه، ایجاد ارتباط و تعامل با بازار هدف در فضای مجازی وجه تمایز در برند سازی محسوب میشود.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر کسی که به نحوی با کسب و کار در تعامل باشد، با واژه ی “بازاریابی” غریبه نیست. برای انجام هر کاری در کسب و کار، به بازاریابی واستراتژی بازاریابی رجوع می شود. اما اگر از شما بپرسند “بازاریابی چیست؟”، یا از شما بخواهند آن را تعریف کنید، قادر به تعریف بازاریابی خواهید بود؟ چند لحظه مکث کنید و به این سوال فکر کنید، ببینید بازاریابی در ذهن شما چه معنایی دارد، و سپس به خواندن مقاله ادامه دهید تا جواب بزرگان این عرصه را ببینید.

بر خلاف تصور همگان بازاریابی با یک ایده جدید یا یک محصول نوآورانه آغاز نمی­ شود. نقطه آغاز بازاریابی مشتری ( customer ) است، همان افرادی که سبب موفقیت کسب و کار می ­شوند. فرآیند بازاریابی از جایی شروع می شود که مشتری وارد چرخه ی کسب و کار می شود، نه زمانی که محصول آماده فروش است. کارآفرینان ذاتا، همیشه عاشق ایده ­هایشان هستند و چنان می ­پندارند که بقیه هم چنین حسی دارند، ولی همیشه اینگونه نیست. در طول فرایند راه­ اندازی یک کسب و کار جدید یا ارائه یک محصول جدید، نیاز خواهید داشت تا افراد زیادی را قانع کنید که محصول شما ارزش خریدن را دارد، پس بد نیست قبل از هر چیز قدری درباره آنها بدانید. مشکلات، نیازها و خواسته ­های آنان چیست؟ آیا می­توانید کاری کنید که آنها زمان، پول یا زحمت کمتری متحمل شوند؟

بیایید قبل از آنکه جلوتر برویم چند اصطلاح رایج در بازاریابی را با هم مرور کنیم. فرق نیاز، خواسته و تقاضا در چیست؟

نیاز ( Need ) حس درونی افراد است، افراد حتی ممکن است از این نیاز خود، آگاهی نداشته باشند. این نیازها شامل نیازهای فیزیکی و عاطفی و… می شود.

خواسته ( Want ) نمود عینی نیاز است، اینکه شما گرسنه می شوید و به دنبال رفع گرسنگی برمی آیید یعنی به دنبال رفع نیاز خود، خواسته ای یافته اید. در این مورد برای رفع گرسنگی گزینه های متفاوتی مثل تهیه ی خوراکی از بیرون، رفتن به خانه و خوردن غذا یا موارد دیگر خواسته های شما را تشکیل می دهید.

تقاضا ( Demand ) حال اگر شما توان مالی تحقق خواسته ی خود را داشته باشید، تقاضا شکل می گیرد. و شما با خریدن کیک و شیر کاکائو به گرسنگی خود پاسخ می دهید.

مشتریان شما تنها به افرادی که محصول شما را از قفسه­ ها خریداری می ­کنند محدود نمی­ شوند بلکه سرمایه گذاران، توزیع­ کنندگان، خرده ­فروشان و دیگر ذینفعان نیز در این دسته قرار می گیرند. لازم است آنها احساس کنند که  سرمایه­ گذاریشان ایمن است و سرمایه ی خود  را دوباره به دست می آورند، پس باید بتوانید آنها را نیز قانع کنید، و این به معنای تحقیقات بازار و نوشتن یک  طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing Plann ) است.

چندین دهه است که دانشگاهیان به دنبال دستیابی به یک تعریف مختصر از بازاریابی هستند. لغت نامه­ ها مسیرهای بسیار ادبی اینچنینی را در پیش  گرفته اند : “مجموع وظایف تجاری به منظور انتقال کالاها از تولیدکننده به مصرف ­کننده”.

حال اگر بخواهیم به سراغ تعاریفی که انجمن های بازاریابی از این کلمه ارائه داده اند، برویم. موسسه خبرگان بازاریابی ( Chartered Institute of Marketing ) آن را این چنین شرح می­ دهد :”مدیریت فرآیند شناسایی، پیش بینی و ارضای نیازهای مشتری به شکلی  سودآور”.

انجمن بازاریابی آمریکا ( The American Marketing Association ) آخرین تعریف از بازاریابی در سال ۲۰۱۳ را اینگونه تصویب نموده   است : “بازاریابی، مجموعه ­ای از فعالیت ها و فرایندهای ایجاد، انتقال، ارسال و تبادل هر آنچه که برای مشتریان، ارباب رجوع، شرکای تجاری و در کل برای جامعه ارزشمند باشد، است.

به محض خروج از دایره حرفه ­ای ­ها یا دانشگاهیان  بازاریابی،  تعریف این لغت به شکل باورنکردنی کمرنگ می­ شود.  بسیاری از مردم بازاریابی را مترادف با تبلیغات یا ارتقای محصول می­ دانند، در صورتی که باید بدانید اینها تنها چرخ­ دنده ­های کوچکی از یک ماشین کارآمدتر و بزرگتر می ­باشند. تبلیغات و بازاریابی با هم متفاوت بوده و هر کدام دارای اصول و سبک های جداگانه ای هستند.

برخی هم بازاریابی را برابر با فروش می دانند. به عقیده ی این افراد فروش همان بازاریابی است. در حالی که این عقیده هم درست نیستبازاریابی و فروش به هیچ وجه یکسان نیستند . فروش جز کوچکی از بازاریابی را تشکیل می دهد.

بازاریابی فراتر از ترفیع و فروش و تبلیغات است. با وارد شدن به هر حوزه ای باید از استراتژی های بازاریابی مختص به آن استفاده کرد. به عنوان مثال با ورود به حوزه ی دیجیتالی و اینترنتی لازم است با مبانی دیجیتال مارکتینگ آشنایی کامل داشته باشید تا بتوانید در این حوزه  عملکرد خوبی داشته باشید، تا در دنیای آنلاین یا دیجیتال کسب و کار خود را با موفقیت هدایت کنید.

می ­توان گفت که بازاریابی یکی از بخش های کسب و کار است که تمرکز بر روی مشتریان فعلی و بالقوه را تضمین می کند.

بازاریابی چهار بخش زیر را در بر می گیرد :

  • شناخت مشتریان بالقوه و محیط خارجی کسب وکار به جزیی ­ترین شکل ممکن
  • شناسایی فرصت ها و توسعه استراتژی برای سرمایه­ گذاری روی آنها
  • استفاده از ابزار بازاریابی برای ارائه استراتژی
  • سنجش نتایج و فرایند بهبود مستمر

آنچه بازاریابی می­ باشد :

  • در اولویت قرار دادن مشتری
  • یکی از بخش های کسب و کار
  • یک فرایند برنامه­ ریزی شونده
  • فعالیت کلیدی برای موفقیت مستمر کسب و کار
  • تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف کسب و کار

آنچه بازاریابی نمی­ باشد :

  • تبلیغات یا ترفیع بی هدف و بدون برنامه
  • فقط مختص به یک دپارتمان یا بخشی از سازمان ( مثلا بازرگانی )
  • یک گزینه انتخابی و اضافی
  • اهمیت بازاریابی

به کارگیری و آشنایی با مفاهیم بازاریابی از ضروریات هر کسب و کاری محسوب می شود. در زیر به برخی از دلایلی که منجر به افزایش اهمیت بازاریابی در پیشبرد کسب و کار شده، اشاره می کنیم:

۱ ) بازاریابی به انتقال، مبادله و حرکت کالا کمک می کند :

بازاریابی در انتقال، مبادله و حرکت کالا بسیار مفید است. کالاها و خدمات از طریق واسطه های گوناگون، مانند خرده فروشان و عمده فروشان، به دست مشتریان می رسند. بازاریابی این ارتباط را فراهم می آورد و از این رو هم برای تولید کنندگان مفید است و هم برای مشتریان

۲ ) بازاریابی در حفظ و ارتقا استانداردهای زندگی جامعه مفید است :

بازاریابی در صدر تمام عوامل تاثیر گذار بر استانداردهای زندگی جامعه، قرار می گیرد. بازاریابی از طریق در دسترس قرار دادن محصولات و خدمات برای مشتریان و عرضه ی آنها تحت شرایط مختف و با قیمت معقول، بر سبک زندگی آنها اثر می گذارد. جامعه از سه سطح اجتماعی تشکیل می شود : غنی، متوسط و فقیر. هرآن چیزی که  این سه گروه مصرف می کنند، توسط بازاریابی و اصول و رویه های آن، عرضه می شود. این موارد و شناسایی بازار تحت عنوان گزارش تحلیل بازار و به عنوان بخشی از فعالیت های بازاریابی صورت می گیرد.

۳ ) بازاریابی منجر به ایجاد اشتغال می شود :

بازاریابی مکانیزم پیچیده ای است که افراد بسیاری به طرق مختلف در آن درگیر بوده و تعامل دارند.  فعالیت های اصلی بازاریابی شامل خرید، فروش، امور مالی، حمل و نقل، انبار داری، استاندارد سازی و تقبل ریسک است. هر کدام از این فعالیت ها توسط افراد بسیاری به اجرا در می آید.

۴ ) بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد و عایدی :

تمام کاربردهای فعالیت های بازاریابی به نوبه ی خود سهمی در کسب درآمد دارند. حتی اگر شما در فضای مجازی فعالیت دارید بازاریابی محتوا می تواند به شما کمک کند تا سودآوری بالایی داشته باشید.

بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد

۵ ) بازاریابی به عنوان مأخذ ایده های جدید شناخته می شود :

مفهوم بازاریابی، مفهوم پویایی است. بازاریابی در طول زمان دچار تغییرات بسیاری شده است و وارد حوزه های بسیاری شده است، بازاریابی پارتیزانی و چریکی و بازاریابی حسی و بازاریابی تریزی هم از جمله الگوهای جدید در بازاریابی محسوب می شوند. که رفته رفته به آنها خواهیم پرداخت. اما تغییراتی که بازاریابی در طی چند دهه اخیر داشته، منجر به بروز خلاقیت و ورود ایده هایی نو در این خصوص شده است.

۶ ) بازاریابی منجر به رشد و توسعه ی اقتصادی می شود :

تا کسی برای فروش محصولی تلاش نکند ، اقتصاد رشد پیدا نمی کند. بازاریابی می تواند به فروش هرگونه محصول یا خدمتی کمک کند. با به کارگیری اصول بازاریابی شما و فروش محصولات و خدمات، رفته رفته رشد اقتصادی در جامعه به وجود می آید. از این رو به کارگیری درست بازاریابی می تواند بسیار سودمند باشد و نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد.

بازاریابی - رشد و توسعه اقتصادی

سخن آخر :

در پایان ، تعریف دقیق بازاریابی چندان مهم نیست. آنچه که برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ حائز اهمیت است، اطمینان از این موضوع است که مشتری در مرکز همه افکار شما و  هر دپارتمان دیگری باشد و توسط هر یک از کارکنان شما درک شده باشد، و بازاریابی می تواند این امر را، تضمین کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بدون شک طراحی یک UX مناسب و کاربرپسند براساس معماری و ساختار اطلاعات و محتوای وب سایت یکی از مهمترین موارد هر وب سایت برتر می باشد.

امروزه ساختار سازی کلیه اطلاعات یک وب سایت از طریق تیمی شامل : طراحان وب، توسعه دهندگان وب و تولیدکنندگان محتوی، تهیه و نهایی می شود.

معماری و ساختار سازی اطلاعات و محتوا که شامل خلق و ساختاردهی اطلاعات یک وب سایت، اپلیکیشن و یا هرگونه از پروژه های دیجیتالی می شود، به کاربران کمک می کند تا بسیار راحت تر بتوانند از وب سایت یا اپلیکیشن استفاده نمایند و به راحتی اطلاعات مورد نظر خود را پیدا کنند.

هدف اصلی ساختار سازی و معماری اطلاعات، دستیابی موثرتر به اهداف کسب وکار، بازار هدف و افزایش نرخ فروش در کلیه پلتفرم ها از قبیل تبلت، دسک تاپ و موبایل می باشد.

ساختارسازی و معماری اطلاعات منجر به تهیه ساختار محتوایی قابل استفاده و دور از پیچیدگی و سردرگمی برای کاربران می شود و اساس آن نیز بر پایه فراهم نمودن حداکثر کاربر پسندی طراحی وب سایت می باشد.

هنگامی که معماری اطلاعات یک وب سایت مشخص شد، طراحان UX می توانند به طراحی وب سایت بپردازند.

در این مرحله طراحان UX باید در طراحی، علاوه بر آسانی نویگیشن ( Navigation )، عواملی که موجب افزایش جذابیت و تعامل مخاطب با وب سایت می شوند را نیز مد نظر قرار دهند.

برای داشتن یک UX خوب برای یک وب سایت که منشاء آن ساختار سازی و معماری اطلاعات درست است، موارد زیر را باید در نظر بگیرید.

۱ ) شناخت بازار هدف و مخاطبین

در ابتدای فرآیند معماری اطلاعات باید بدانیم که یک وب سایت چگونه می خواهد به مخاطبینش کمک کند؟ و اینکه هدف کسب و کار شما از ایجاد این وب سایت چیست؟

۲ ) نویگیشن ( Navigation )

هنگامی که مشخص شد وب سایت کسب وکار شما چگونه می خواهد به مخاطبینش کمک کند، و چه اطلاعاتی را باید به بازار هدف ارائه دهد، نوبت طراحی نقشه وب سایت  ( Site map ) و چگونگی نحوه تعامل مخاطب با وب سایت می رسد.

۳ ) طراحی و ظاهر وب سایت

یک طرح ساده شماتیک به منظور نشان دادن راه و مسیری که مخاطب بازدیدکننده از سایت از هر صفحه به صفحه دیگر را دنبال می کند را باید در این مرحله طراحی نمود. در پایان این مرحله می توان یک wireframe شفاف و روشن از وب سایت کسب وکارتان داشته باشید.

قبل از رونمایی از وب سایت با طراحی جدید، باید بار دیگر کاربر پسندی و راحتی تعامل در تمامی صفحات وب سایت را توسط کارمندان خود تست کنید و نتایج را به منظور توسعه طراحی وب سایت و قبل از رونمایی از وب سایت، اعمال نمایید.

یک طراحی UX خوب، بسیار بر روی طراحی یک وب سایت برتر موثر است و یادمان باشد برای طراحی یک UX خوب، ساختار سازی و معماری اطلاعات وب سایت با در نظرگرفتن نیازهای مخاطبین و اینکه “هدف آنها از مراجعه به وب سایت کسب وکار شما چیست ؟”، شرط اساسی است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بسیاری از بازاریاب ها در حال تلاش برای ارتقای برند از طریق راهکارهای بازاریابی دیجیتالی هستند. بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر یا همان سئو ( SEO ) یک ابزار کلیدی در جهت گسترش دیده شدن وب سایت تان ( برندسازی اینترنتی )، افزایش ترافیک سایت و نرخ های تبدیل بهتر ( نرخ جذب مشتری بالقوه ) است.

اولین نکته ای که یک فرد به عنوان بازاریاب اینترنتی باید بداند جلوگیری از وقوع اشتباه است. دنبال کردن بهترین فعالیت های SEO برای بازاریاب های اینترنتی می تواند سخت باشد. به علت تغییرات الگوریتمی موتورهای جستجو در دوره های زمانی، هر استراتژی سئو ( SEO ) نیاز دارد خودش را با آخرین تکنیک ها منطبق کند، در حالی که تکنیک های قدیمی را کنار می گذارد. در ادامه ۸ اشتباهی که به هنگام بهینه سازی برای موتور جستجو ( SEO ) باید از آن ها دوری کنید. بیان شده است

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هنگام انتخاب و پیگیری شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs )، بازاریابان حرفه ای سه شاخص کلیدی عملکرد ( KPIs ) زیر را در نظر می‌گیرند :

۱ ) درآمد فروش ( Sales Revenue )

۲ ) مشتریان بالقوه ( Leads)

۳ ) هزینه کسب هر مشتری ( Cost Per Acquisition )

اما شاخص‌های کلیدی عملکرد دیگری نیز برای اجرای موفق یک کمپین بازاریابی یکپارچه وجود دارد.

هیچ کسب ‌وکاری از یک فعالیت بازاریابی که سرمایه شرکت را هدر می‌دهد، حمایت نمی‌کند، بنابراین با پیگیری ۱۰ شاخص‌ کلیدی عملکرد ( KPIs ) ضروری در بازاریابی، می‌توانید خود را با استراتژی ‌ها و بودجه‌های مختلف سازگار کنید.

بدون شاخص‌ های کلیدی عملکرد ( KPIs )، فعالیت های بازاریابی، گزارش ها و تصمیم‌گیری‌های کسب ‌وکار بر اساس اطلاعات شفاف و دقیقی صورت نمی‌گیرد.

۱۰ شاخص کلیدی عملکرد ( KPIs ) ضروری در  بازاریابی که حتما باید محاسبه شود.

۱ ) درآمد فروش ( Sales Revenue )

میزان درآمد کسب ‌وکار شما از کمپین بازاریابی نفوذی ( Inbound Marketing ) چقدر است؟

آگاهی از درآمد فروش، برای شناسایی تأثیر کمپین بازاریابی نفوذی شما ضروری است. در واقع، هیچ شرکتی در فعالیتی که درآمدی برایش ندارد، سرمایه گذاری نخواهد کرد و به احتمال زیاد پولش را به فعالیت ‌های بازاریابی دیگری اختصاص می‌دهد.

۲ ) بهای تمام شده‌ یک مشتری بالقوه ( Cost Per Lead )

شما باید هزینه‌های کسب مشتری ( Customer Acquisition Costs ) را به عنوان یکی از شاخص‌ های کلیدی عملکرد ( KPIs ) برای هر دو نوع بازاریابی ( هم نفوذی  ( Inbound Marketing ) و هم سنتی ( Outbound Marketing ) محاسبه کنید. بهای تمام شده برای کسب یک مشتری از طریق بازاریابی نفوذی در مقایسه با بازاریابی سنتی ( برونگرا ) چقدر است؟

محاسبه‌ی هزینه‌های کسب مشتری نیازمند یکپارچه کردن اتوماسیون بازاریابی و برنامه‌های مدیریت ارتباط با مشتری ( CRM )، و سپس شناسایی کلیه‌ی هزینه‌های مربوط ( Relevant Costs ) برای برنامه‌ریزی منابع شرکت ( ERP ) می‌باشد.

هزینه‌های مربوط در محاسبه بهای تمام شده‌ کسب هر مشتری ( CAC ) در بازاریابی نفوذی:

  • نیروی کار ( تخصص و خلاقیت )
  • فناوری و نرم افزار
  • هزینه‌های سربار عمومی

هزینه‌های مربوط در محاسبه بهای تمام شده‌ کسب هر مشتری ( CAC ) در بازاریابی سنتی ( برونگرا ):

  • تبلیغات
  • توزیع بازاریابی
  • نیروی کار ( بازاریابی و فروش )
  • هزینه‌های سربار عمومی

بعد از محاسبه‌ی هزینه‌های مربوط به کمپین ‌های بازاریابی نفوذی و سنتی، مستقیما می‌توانید میزان فروش‌های جدید را شناسایی کرده و به تخصیص بودجه لازم برای هر کمپین بازاریابی بپردازید.

اگر شرکت شما بیشتر از بازاریابی نفوذی استفاده می‌کند، می‌‎توانید کمپین‌های بازاریابی اینترنتی مختلف را تقسیم بندی کرده و به راحتی  میزان موفقیت و سودمندی فعالیت ‌های هر قسمت را ارزیابی کنید.

۳ ) ارزش مشتری( Customer Value )

یکی از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) سنجش ارزش مشتری ( CV:Customer Value ) است. این روش نه تنها به شما کمک می‌کند که ارتباط با مشتریان خود را حفظ کنید، بلکه نرخ از دست دادن مشتریان ( churn rate ) را نیز کاهش داده و سطح بالایی از رضایت مندی را برای مشتریان ایجاد می‌کند.

بهترین روش برای افزایش ارزش طول عمر مشتری ( Customer Lifetime Value ) توسعه‌ی کمپین ‌های جذب مشتریان بالفعل شماست، این تاکتیک فرصتی برای تیم فروش است تا مشتریان بالفعل را با محصولات و خدمات برند شما بیشتر آشنا کند.

۴ ) نرخ بازگشت سرمایه‌ ( ROI )

یکی از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) سنجش نرخ بازگشت سرمایه‌ ( ROI ) می باشد.

محاسبه‌ی ( ROI ) بازاریابی، برای ارزیابی عملکرد فعالیت بازاریابی ماهانه و سالانه‌، همچنین تدوین استراتژی‌ بازاریابی و بودجه بندی سالانه  ضروری است.

به جای اینکه پول و بودجه‌ی بازاریابی خود را برای کمپین های بازاریابی بیهوده هزینه کنید، ( ROI ) فعالیت بازاریابی را محاسبه کنید تا مشخص شود که آیا ادامه فعالیت بازاریابی کنونی شما توجیه پذیر است یا خیر.

 فرمول محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه‌ ( ROI ) بازاریابی نفوذی:

هزینه فعالیت بازاریابی ( هزینه فعالیت بازاریابی- رشد فروش )

۵ ) نرخ افزایش مشتریان بالقوه در فضای مجازی ( Traffic-to-Leads Ratio )

نرخ تبدیل ترافیک وب‌سایت شما مخصوصا آگاهی از منبع ترافیک ایجاد شده یکی دیگر از شاخص ‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) است. ترافیک می‌تواند Organic یا مستقیم باشد، و یا از طریق شبکه های اجتماعی، فعالیت های بازاریابی اینترنتی و یا از طریق Referrals ( ارجاعات مشتریان ) ایجاد شده باشد.

ترافیک شما می‌تواند ثابت و یا در حال افزایش باشد، اما نرخ تبدیل آن کم و یا درحال کاهش است؛ این وضعیت نشان دهنده نقاط ضعف وب‌سایت شماست که باید بهبود یابد.

در فرآیند بهینه سازی نرخ تبدیل، با بررسی این شاخص کلیدی عملکرد ( KPI ) می‌توانید لزوم هرگونه تغییر در متن، طراحی و قالب وب‌سایت خود را مشخص کنید.

نرخ افزایش مشتریان بالقوه در فضای مجازی - شاخص عملکرد کلیدی KPIs

 

۶ ) نرخ تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل ( Lead-to-Customer Ratio )

بعد از انجام فعالیت‌ های بازاریابی، آگاهی از تعداد مشتریان باالقوه‌ای که تیم فروش شما می‌تواند کسب کند، ضروری است. شما باید هر دو نرخ تبدیل مشتریان بالقوه یعنی  «آماده برای خرید» ( Sales Qualified Lead ) و «در صدد خرید» ( Sales Accepted Lead ) را محاسبه کنید.

چه تفاوتی بین این دو وجود دارد؟

«مشتریان بالقوه‌ی آماده برای خرید» آن دسته از مشتریانی هستند که بر اساس امتیاز و عکس العملی که به فعالیت های بازاریابی شما نشان داده‌اند، از دید تیم فروش، آماده خرید در نظر گرفته می‌شوند.
«مشتریان بالقوه‌ی در صدد خرید» مشتریانی هستند که تیم فروش شما آنها را به عنوان فرصت در نظر گرفته و مستقیما و یا به صورت زمان بندی شده با آنها در تماس است.
با توجه به شاخص‌های ذکر شده، آیا کمپین بازاریابی شما می‌تواند مشتریان بالقوه را  جذب کند؟ آیا CRM ( مدیریت ارتباط با مشتری ) موفق می‌شود که در زمان مناسب مشتریان بالقوه واجد شرایط را به خریدار تبدیل کند؟ نرخ تبدیل چقدر است؟

اگر پاسخی برای این سؤالات ندارید، باید همراه با تیم فروش خود دلیل اصلی این مشکلات را کشف کرده و برای بهبود این شاخص‌ها به گفتگو  بپردازید.

۷ )  نرخ تبدیل صفحه‌ی فرود ( Landing Page Conversion Rate )

تصور کنید که صفحه‌ی فرود شما با یک طراحی زیبا و رعایت همه روش‌های مؤثر ظاهر می‌شود، ولی آیا فرآیند تبدیل را به درستی انجام می‌دهد؟

صفحه فرودی که به جذب مشتریان بالقوه نمی‌پردازد، با وجود ترافیک بالا و طراحی زیبا هیچ سودی نخواهد داشت، بنابراین باید نرخ تبدیل صفحه‌ی فرود را  به عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد ( KPIs ) محاسبه کنید.

همانند شاخص تبدیل ترافیک به مشتری بالقوه، اگر صفحه‌ی فرود شما ترافیک بالایی را جذب می‎‌کند اما نرخ تبدیل پایینی دارد، باید تغییراتی در صفحه‌ی فرود خود ایجاد کنید :

  • رنگ صفحه‌ی( CTA call to action ) خود را تغییر دهید.
  • منافع بیشتری به متن CTA خود ببخشید.
  • متنی تشویق کننده بنویسید.
  • فرم خود را کوتاه تر کنید.
  • تأییدیه‌های اجتماعی ( Social Proof ) اضافه کنید ( برای مثال بررسی‌های انجام شده (reviews )، شاخص‌های اجتماعی ( social count) و جوایز دریافتی و..)

۸ )  ترافیکOrganic

یکی از اهداف بازاریابی اینترنتی در هر کسب ‌وکاری  افزایش ترافیک Organic است. ترافیک Organic بالا به معنی این است که خود کاربران وب‌سایت شما را پیدا می‌کنند و هزینه‌ی جذب مخاطبین به وب‌سایت از طریق سایر فعالیت های اینترنتی نیز کاهش می‌یابد.

واضح است که ترافیک Organic مستقیما به استراتژی سئو ( Search engine optimization SEO ) وابسته است. پس حتما این شاخص کلیدی عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتی را مدنظر قرار دهید و بر اساس آن استراتژی SEO خود را بازسازی کنید.

۹ ) ترافیک شبکه های اجتماعی و نرخ‌های تبدیل 

بیشتر کسب ‎وکارها از اهمیت شبکه های اجتماعی در بازاریابی اینترنتی آگاه هستند و در چند سال اخیر ارزش فوق العاده آن در موفقیت کمپین های بازاریابی به اثبات رسیده است.

از شاخص‌های ارزیابی عملکرد ( KPIs ) زیر می‌توانید برای سنجش میزان اهمیت و تأثیر شبکه های اجتماعی بر فعالیت‌ های بازاریابی خود استفاده کنید:

  • تعداد تبدیل بازدیدکننده به مشتری بالقوه از طریق هر کانال شبکه‌ی اجتماعی
  • تعداد تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل از طریق کانال‌های شبکه‌های اجتماعی
  • درصد ترافیک مربوط به کانال‌های شبکه های اجتماعی
  • با وجود سایت‌های شبکه‌های اجتماعی مانند تویتر، فیسبوک، لینکدین، گوگل پلاس، پینترست و اینستاگرام شاید شما زمان کافی برای استفاده مؤثر از هر کدام از این شبکه ها را نداشته باشید، اما می‌توانید آنها را با توجه به تعداد بازدیدکننده، مشتری و درصد ترافیک، تقسیم بندی کرده و فعالیت‌ های بازاریابی خود را بر شبکه مورد نظر متمرکز کنید.

۱۰ ) ترافیک موبایل، مشتریان بالقوه و نرخ های تبدیل

آیا بهینه سازی وب‌سایت خود را  به صورتی کارآمد برای موبایل نیز در نظر گرفته اید؟ با توجه به استفاده‌ی گسترده‌ی کاربران اینترنتی از دستگاه‌ها و گوشی‌های هوشمند برای جستجو در وب و  توجه گوگل به وب‌سایت‎های بهینه و واکنش گرا، باید موارد زیر را برای سنجش شاخص‌ های کلیدی عملکرد کاربران گوشی‌های هوشمند در نظر بگیرید :

  • ترافیک موبایل
  • نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتریان بالقوه از طریق گوشی‌های هوشمند
  • Bounce Rate گوشی‌های هوشمند
  • درک آنچه مخاطبین از طریق موبایل بر روی وب‌سایت شما انجام می‌دهند به شما کمک می‌کند که تعامل برندتان را با مشتریان بالفعل و بالقوه تقویت و بهینه سازی کرده و با محاسبه شاخص کلیدی عملکرد ( KPI Ratio Traffic-to-Leads )برای موبایل، از چگونگی عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتی مرتبط با گوشی‌های هوشمند مطلع شوید.

برای آگاهی بیشتر در مورد شاخص های کلیدی عملکرد ( KPIs ) فرم زیر را پر کنید و گزارش کامل استفاده مؤثر از ۶ شاخص کلیدی عملکرد ( KPI ) دیگر در بازاریابی را که برای رئیس شما بسیار ضروری است، دریافت کنید.

  • مهرا ریحانی