آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۲۴ مطلب با موضوع «بازاریابی اینترنتی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اثر بخشی هزینه صرف شده برای کمپین های بازاریابی ( marketing campaigns ) خود را از طریق شاخص هزینه جذب مشتری اندازه بگیرید.

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

میزان اثربخشی هزینه کمپین های بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید برای تیم فروش شما، می ­سنجد. این شاخص ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخص های کلیدی کسب وکار از جمله هزینه جذب مشتریان جدید دارد. هدف این شاخص ارائه  شکل محسوسی از مبلغ مورد نیاز به تیم بازاریابی شماست تا بتوانند میزان هزینه مناسب برای جذب مشتریان جدید را تشخیص دهند.

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead ) همچنین داده های مهمی را برای محاسبات بازگشت سرمایه ( ROI ) در اختیار شما قرار می دهد. در حقیقت هر مرحله از فرایند خرید ( purchase funnel ) باید شاخصی مشابه  Cost Per Lead / CPL داشته باشد که آن را به درستی تعریف کند، مانند هزینه هر بازدیدکننده ( cost per visitor ) و هزینه هر برد ( cost per win ). به این ترتیب از این معیارها می توان برای نظارت بر کمپین هایی مانند AdWords، تبلیغات بنرهای اینترنتی، تبلیغات شبکه های اجتماعی و یا مجموع تلاش های بازاریابی استفاده کرد.

اصطلاحات کلیدی

مشتری بالقوه ( Lead ) :

فردی که از طریق محقق ساختن هدف ( که تیم بازاریابی برای مخاطبان تعریف کرده است )، علاقه خود را به محصول یا خدمت شما بیان کرده است.

به عنوان مثال اگر شرکت شما مبلغ یک میلیون تومان را صرف تبلیغات کمپین ( CPP ( cost per click نماید و از این طریق ۱۰۰ نفر از بازدیدکنندگان وب سایت شما به مشتری بالقوه ( lead ) تبدیل شوند. هزینه به دست آوردن دو مشتری بالقوه برابر خواهد بود با ده هزار تومان.

حال باید بسنجید که هزینه جذب مشتری بالقوه برای شرکت شما در مقایسه با میزان قیمت محصول یا خدمات شما عدد زیادی است یا خیر.

شاخص های موفقیت

هزینه جذب مشتری پایین به همراه حجم وسیعی از مشتریان بالقوه با کیفیت

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در طی چند دهه اخیر همانند کلیه موارد مرتبط با بازاریابی، همانند بسیاری از زمینه ها، توسعه و پیشرفت تکنولوژی بر روی تمامی فعالیت های بازاریابی از جمله روابط عمومی نیز تاثیر گذاشته، در حالی که بسیاری از آژانس های تبلیغاتی هنوز به صورت سنتی به تدوین و اجرای فعالیت های بازاریابی و روابط عمومی می پردازد، تعداد قابل توجهی از شرکت های بازاریابی وتبلیغات همگام با توسعه و نوآوری های تکنولوژی حرکت کرده اند و در این میان کلیه فعالیت های روابط عمومی نیز از این  مزیت بی بهره نمانده است.

۱ )  فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی

یکی از عمده مزیت های انجام روابط عمومی اینترنتی این است که شما به تعداد قابل توجهی از بازار هدف مورد نظرتان دسترسی دارید. امروزه اگر به دنبال ایجاد ارتباط با بازار هدف در سراسر جهان هستید بدون شک این کار تنها از طریق اینترنت و توسط شبکه های اجتماعی، بلاگ ها و اتاق های گفتگوی آنلاین امکان پذیر می باشد.

این پلتفرم های جدید اینترنتی به متصدیان روابط عمومی این امکان را می دهند که در اسرع وقت و با کمترین هزینه با مخاطبین شان ارتباط برقرار نمایند.

یکی دیگر از مزایای قابل توجه در انجام فعالیت های روابط عمومی در فضای مجازی، صرفه جویی قابل توجهی در زمان است. به عنوان مثال برای ” اخبار رسمی” ایجاد ارتباط با مخاطبین از طریق پلتفرم رسانه ای این شرکت، بانک داده های مشتریان و شبکه های اجتماعی در مدت زمان کمتری و با سرعت بیشتری انجام خواهد پذیرفت.

این نکته را فراموش نکنیم که متصدیان روابط عمومی اینترنتی با مشکلات و موانع زیادی نیز برای نشر خبر در فضای اینترنتی و تعامل با مخاطبین شان نیز مواجه هستند که میزان تجربه روابط عمومی آنها به طور قطع می تواند کاهش میزان اینگونه مشکلات موجود در فعالیت های روابط عمومی آنلاین به آنها کمک کند.

از جمله مشکلات، این است که آنها به طور حتم نمی توانند مطمئن شوند که آیا مخاطبین شان پیام آنها را به درستی درک کرده اند؟ از طرفی داشتن تعداد زیادی از مخاطبین در لیست دیتا، مبنی بر آن نیست که تمامی این مخاطبین، مخاطبین واقعی آنها باشند.

۲ ) روابط عمومی سنتی

اگرچه تعداد آژانس های روابط عمومی سنتی کم نیست اما حتی این گونه شرکت ها با وجود انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت سنتی، از تمامی مزیت های استفاده از فضای مجازی آگاه هستند اما حقیقتا این گونه متصدیان روابط عمومی، بیشتر ترجیح می دهند که به صورت حضوری با مخاطبین شان به تعامل بپردازند و از اینکه پیام آنها به خوبی درک شده اطمینان حاصل کنند.

یکی دیگر از موانع انجام روابط عمومی سنتی این است که در یک بازه زمانی مشخص تعداد محدودی پروژه را می توان انجام داد. متصدیان اگر چه از کیفیت بالاتر فعالیت هایشان در فعالیت های حضوری راضی تر  هستند اما تنها می توانند پروژه های محدودی را مدیریت کنند.

امروزه انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی و یا سنتی، مزایا و معایب خود را دارند انچه در هنگام انتخاب پلتفرم انجام فعالیت های روابط عمومی حائز اهمیت است، گروه مخاطبین و اهداف انجام فعالیت های روابط عمومی است.  به عنوان مثال اگر مخاطبین  شما جوانان هستند روابط عمومی اینترنتی موثرتر خواهد بود حال آنکه برای بازار هدف با سن بیشتر، برپایی انجمن ها و یا جلسات حضوری تاثیر بیشتری خواهد داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برند شما به وسیله بازاریابی داده محور، قدرتمند میشود.

بازاریابی جایگاه جذابی در تقاطع علم و هنر دارد. از یکسو بازاریابان درجه یک از خلاقیت و مهارتهای هنری خود برای ایجاد کمپین های هنری بهره می گیرند تا نامشان در میان مخاطبان بپیچد. از سوی دیگر آنها دائما عملکرد هر کمپینی را تجزیه و تحلیل و اندازه گیری می کنند تا روش انتقال پیام خود را اصلاح کنند و عملکرد خود را بهینه سازند. استفاده از شاخصهای عملکرد کلیدی ( KPI ) و شاخصهای بازاریابی اینترنتی به شما کمک خواهد کرد تا میزان عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتیخود را در فضای مجازی اندازه گیری نمایید.
شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری در بازاریابی اینترنتی ( Online Conversion Metricc )

How well does your online audience convert into paying customers?

تا چه اندازه مخاطبان آنلاین شما به مشتریان خریدار تبدیل می شوند؟

از چپ به راست: نرخ تبدیل : میزان موفقیت فعالیتهای بازاریابی اینترنتی در افزایش فروش آنلاین و تبدیل مخاطبان به  مشتری در فضای مجازی

شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری ( online conversion metric ) اینکه شما تا چه میزان در تبدیل مخاطبان آنلاین خود به یک مشتری موفق بوده اید، را می سنجد. مقیاس این نرخ تبدیل با توجه به نوع کسب وکار اینترنتی که در آن فعالیت می کنید، متفاوت است. به عنوان مثال یک شرکت فعال در زمینه تجارت الکترونیک به دنبال اندازه گیری میزان خرید آنلاین است درحالی که یک کسب وکار SaaS ( نرم افزار به عنوان سرویس ) میخواهد تعداد ثبت نامهای آزمایشی ( trial sign ups ) را بداند. تصویر بالا نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را برای فروشگاه اینترنتی یک شرکت نرم افزاری مشخص می کند.

نرخ تکمیل و بازدید از سایت ( Page Visits and Completion Rate )

بازاریابان دیجیتالی در رابطه با صفحاتی که مخاطبین در وب سایت های تحت مدیریت آنها طی می کنند تا از یک بازدیدکننده تبدیل به یک مشتری شوند ( خرید کننده ) باید اطلاع داشته باشند. در بسیاری از کسب وکارها این مسیر به صفحات محصول، ویژگی های محصول و کارت خرید منتهی میشود. بنابراین اندازه گیری ترافیک این صفحات، شاخص مهمی برای تعداد افراد درگیر در فرایند خرید ( purchase funnel ) که از خود علاقه و قصد خرید نشان داده اند، است. به همین ترتیب دنبال کردن نرخ تکمیل ( به اتمام رساندن خرید )، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را تایید می کند و میزان موفقیت وب سایت را در تبدیل بازدیدکنندگان به مشتریان بالقوه یا مشتری نشان میدهد.

آمار مشتری ( Customer statistics ) 

برای تکمیل فرایند خرید آنلاین، بازاریابان دیجیتالی باید به دنبال ردیابی مشتریان بالفعل و بالقوه در طول زمان باشند. در بالا از مثال شرکت نرم افزاری استفاده شد و منطق مشابهی بر دیگر انواع کسب وکارهای اینترنتی را هم می توان تعمیم داد. در اینجا چند آمار کلیدی که نیازمند توجه است آورده شده:

  •  مشتریان جدید ( New Customers ): خریدارانی که بار اول است که خرید می کنند.
  •  مشتریان مجدد ( Returning Customers ): خریدارانی که حداقل یک خرید پیشین داشته اند.
  •  درآمد متوسط هر خریدار ( Average Revenue per Buyer ): کل درآمد در یک بازه زمانی تقسیم بر کل تعداد  خریداران
  •  کل تراکنشها ( Total Transactions ): تعداد کل خریدهای انجام شده در طول یک دوره زمانی صرف نظر از اینکه  توسط یک مشتری جدید انجام شده یا یک مشتری قدیمی
  •  کل درآمد ( Total Revenue ): میزان درآمد حاصل از انواع مشتریان در طول یک دوره زمانی

برای ارائه گزارشی دقیق از عملکرد بازاریابی دیجیتالی، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری باید با دیگر شاخص های مرتبط در حوزه بازاریابی اینترنتی همراه شود. حتما در کنار این شاخص به پیگیری شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric )، شاخص اولین بازدید ( first visit metric ) و شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) نیز بپردازید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اگر زمان، پول و تلاش خود را در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کرده اید و اما سودی در مقابل کسب نکرده اید دست نگه دارید. این اتفاق چیز عجیبی نیست. اکثر بازاریابان به هنگام ایمیل و بلاگ کردن محتوا و نوشتن محتوا در شبکه های اجتماعی، درباره بازاریابی محتوا دچار اشتباه می شوند و ممکن است به درستی آن را به کار نگیرند.
این اتفاق نباید سبب کنار گذاشتن بازاریابی محتوا شود. بلکه شما باید تلاش خود را بکنید تا آن را بهتر انجام دهید. محتوا همانند انواع دیگر بازاریابی است : اگر بازاریابی محتوا هدف مشخص نداشته باشد و بازار هدفش به درستی مشخص نشده باشد و بهینه سازی نشده باشد ( همان طور که بازاریابی ایمیلی و یا فعالیت های جستجوی پولی را بهینه سازی می کنید )، به درستی کار نخواهد کرد و مخاطبین تان را جذب نمی کنید.
بازاریابی محتوا را به درستی انجام دهید در این صورت است که بازاریابی به یک فعالیت راحت برایتان تبدیل می شود. هنگامی که محتوا به شما کمک می کند تا برای برند و افرادتان در سازمان جایگاه سازی کنید، صنعت نیز مشتریان را بر می انگیزاند، چرخه فروش را کوتاه تر می کند و به شما برای بستن قردادهای بیشتر کمک می کند. در ادامه ۶ اشتباه در انجام بازاریابی محتوا را بررسی می کنیم :
اولین گام در بهینه سازی استراژی بازاریابی محتوایی این است که بدانید چه کارهای اشتباهی انجام می دهید:

۶ اشتباهی که در بازاریابی محتوا مرتکب می شوید.

۱ ) تعیین نکردن اهداف :

منظور از فعالیت های بازاریابی محتوایتان چیست؟ اگر شما ندانید که فعالیت های بازاریابی محتوایتان قرار است به کجا برسد، چگونه می خواهید بفهید که موفقیت آمیز هستند یا خیر؟ قبل از اینکه محتوا ایجاد کنید اهدافتان را تعیین کنید و سپس کارکردن در راستای آن را شروع کنید.

۲ ) تعیین جامعه هدف اشتباه :

سخنان نامفهوم زیادی در سایت وجود دارند که با اندیشه جذب مشتری نوشته شده اند اما بسیاری از کاربران بالقوه آن ها را درک نمی کنند. اگر شما همتایان صنعت را مورد هدف قرار نداده اید ( برای مثال جمعیت استخدام ) پس بهتر است که متن را ساده تر کنید و از زبانی استفاده کنید که هر کسی آن را می فهمد. به یاد داشته باشید که کاربران به این علت شما را انتخاب می کنند که تخصص و منابع کافی برای انجام درست کاری را ندارند. فهمیدن اینکه چگونه می خواهید به آن ها کمک کنید را برایشان سخت نکنید.

۳ ) انتظار داشتن از کمپین ها که مانند ویروس گسترش یابند :

شما یک پست جذاب نوشته اید و آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اید اما هیچ بازتابی کسب نکرده اید. در یک جهان بی عیب و نقص، کمپین های بازاریابی محتوای تان موفق خواهند شد و همانند ویروس گسترش می یابند و شما هزاران مخاطب را به خود جذب می کنید. اما در واقعیت همچین اتفاقی نمی افتد، و حتی شما به سختی می توانید مخاطبان را به خود جذب کنید. در واقع شما باید به سختی کار کنید تا بتوانید از طریق بازاریابی ایمیلی و فعالیت در رسانه های اجتماعی برای محتوایتان جایگاه سازی کنید. شاید شما برای افزایش ترافیک حتی مجبور به پرداخت هزینه شوید به این صورت که برای جستجوی های پولی و یا تبلیغات حمایت کننده بر روی Facebook،Twitter، LinkedIn هزینه پرداخت کنید. آیا فکر می کردید بازاریابی محتوا بدون هزینه و رایگان است؟ یک محتوای عالی به شما کمک می کند تا کارآیی تکنیک های بازاریابی پولی را حداکثر کنید. با صرف هزینه برای ترافیک بیشتر، شما می توانید به مخاطبان تان یک بهانه خوب برای به یاد آوردن شما بدهید. بازاریابی محتوا در اینجا می تواند به خوبی عمل کند.

بازاریابی محتوا - بازاریابی ایمیلی

۴ ) استفاده کردن از محتوا تنها برای یک بار :

یک محتوای عالی می تواند بارها و بارها استفاده شود. از فرصت استفاده کنید و محتوایتان را تا آنجا که ممکن است بازیابی کنید و آن را دوباره آماده کنید. یک پست خوب، محتوای عالی را برای کمپین های بازاریابی ایمیلی و فعالیت های رسانه های اجتماعی فراهم می کند، و حتی می توان از این محتوا در روزنامه ها، کتاب های الکترونیک، سخنرانی ها و یا سمینارهای وبی استفاده کرد. به یاد داشته باشید که کاربران بالقوه که در راستای قیف فروش یا sale funnel ( مدلی برای توصیف رفتار مشتریان به هنگام تبدیل شدن از مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل ) حرکت می کنند برای اولین بار محتوای شما را می بینند. تا زمانی که محتوای شما جذاب، مرتبط و به موقع باشد، برای افراد جدید، جدید و تازه به نظر می رسد.

۵ ) ایجاد محتوا با شتاب بازاریابی محتوایی که دارای نرخ بازدید بالا است همانند ضربان قلب، ثابت و قوی است.

اگر میان فعالیت های بازاریابی تان فاصله زیادی بیفتد ممکن است مشتریان بالقوه شما را فراموش کنند و یا حتی رقبای قوی تر که نرخ بازدید محتوای بالاتری دارند را انتخاب کنند. بنابراین همیشه فعالیت های بازاریابی مستمر و قوی داشته باشید.

۶ ) تسلیم شدن:

قرار دادن دو یا سه پست بلاگی، تنها یک کمپین از طریق ایمیل و ارسال چند پست سطحی در رسانه های اجتماعی، استراتژی بازاریابی محتوا محسوب نمی شود و حتی به سختی می توان اسم آن ها را فعالیت بازاریابی محتوا نامید! اما هنوز بازاریابان زیادی هستند که تنها به همین فعالیت ها بسنده می کنند و درنتیجه موفق نمی شوند. شما از یک تبلیغ در تلویزیون و یا یک تبلیغ در روزنامه انتظار افزایش فروش در بنگاه تان را ندارید، پس چطور می توانید از اولین فعالیت های بازاریابی محتوایتان همچین انتظاری داشته باشید؟ بر روی بازاریابی محتوا باید بیشتر کار کنید. هر چه بیشتر تلاش کنید، بیشتر در آن مهارت به دست می آورید و در نتیجه برای شما موفقیت آمیزتر عمل خواهد کرد. به یاد داشته باشید هر چه از فعالیت های بازاریابی محتوای بیشتری انجام دهید بیشتر فرصت این را خواهید داشت که افراد درست به محتوای شما دست یابند.
آیا به بازاریابی محتوا اهمیت کمی داده اید؟ اگر این طور است باید زمان بیشتر، پول بیشتر و تلاش بیشتر برای آن صرف کنید و در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری بیشتری کنید. با موفق شدن در استراتژی بازاریابی محتوا بیشتر از چیزی که فکر می کنید به دست می آورید پس برای استراتژی خود اهداف تعیین کنید، جامعه هدف درست را انتخاب کنید، محتواها را مستمر ایجاد کنید و از محتواهایتان بیشتر استفاده کنید و در نهایت تسلیم نشوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

زمانی که به بازاریابی فکر می کنیم عمدتا تلاش های بازاریابی برای به دست آوردن مشتریان در ذهن ما تداعی می شود. دنیا به سمت کسب وکارهای مبتنی بر روابط شامل تجارت و خدمات اشتراکی و همچنین عمدتا به سوی دیگر کسب وکارها پیش می رود. شرکت های تولید کننده محصولات بسته بندی شده مصرفی را در نظر بگیرید که در گذشته هیچ ارتباط مستقیمی با مشتری که محصول را در جعبه از فروشگاه تهیه می کرد، نداشتند. بسیاری از شرکتهای محصولات بسته بندی شده مصرفی ( CPG ) امروزه از رسانه های آنلاین و اجتماعی برای ایجاد رابطه مستقیم با مشتریان شان بهره می گیرند.
در این دنیا حفظ مشتری به اندازه به دست آوردن مشتری با اهمیت است. بنابراین ما به دنبال جواب این سوال هستیم ۷p بازاریابی برای حفظ مشتری کدامند؟ و چگونه از آنها برای حفظ مشتری بهره ببریم؟

۱ ) مردم ( People )  

مهمترین عامل هستند. حفظ مشتری به ایجاد ارتباطات بر می گردد و ارتباطات مربوط به مردم است. با مشتری خود به عنوان یک شخص برخورد کنید نه یک مشتری؛ این کار را با استخدام افرادی آغاز کنید که نشان می دهند به بقیه توجه می کنند. رفتار خود را در رانندگی در ساعات اوج ترافیک با زمانی که در خیابان خود رانندگی می کنید و از همسایگان خود می گذرید مقایسه کنید. زمانی که می دانید مردم را دوباره می بینید یا اینکه بخواهید دوباره آنها را ببینید با آنها بهتر رفتار می کنید. تمام شرکت نیازمند آن است که به مشتریان و حفظ مشتری توجه کند و یکی از مدیران اجرایی می بایست موظف باشد که از تحقق این امر اطمینان حاصل نماید؛ از این رو عنوان شغلی مدیر ارشد مشتری ایجاد شد.

۲ ) محصول ( Product )

از لحاظ اهمیت در درجه دوم و بسیار نزدیک به مردم قرار دارد. اگر محصول شما مناسب نباشد با دیگر Pها بسیار به مشکل برخواهید خورد. از سوی دیگر اگر محصول به نتیجه رسیده باشد دستیابی به سایر Pها بسیار برای شما ساده تر خواهد بود. زمانی که مشغول طراحی محصول یا خدمت خود می باشید به منظور دستیابی به بیشترین حفظ مشتری زمان سریعی را برای ارزش، ارزش مستمر در طول زمان و کیفیت مرغوب فرهم نمایید ( اینها همه آن چیزهایی است که Apple انجام می دهد ). برخی مواقع P دیگری تحت عنوان بسته بندی ( Packaging ) وجود دارد. من بسته بندی را به عنوان بخشی از محصول ( خدمت ) در نظر گرفته ام که کلید دستیابی به آن آرایش است.

۳ ) توزیع ( Place )

طبیعتاً زمانی برای شما مهم می شود که به دنبال آن هستید که فروشگاه فیزیکی خود را کجا احداث کنید، اما درباره زمانی که کسب وکار شما آنلاین است چطور؟ آیا آنجا هم اهمیت میابد؟ بله. اگر من به دنبال برقرای رابطه با مشتری خود و تشویق آنها به خرید بیشتر هستم، میتوانم یک ایمیل یا پیام دقیقا زمانی که در حال خرید یا مرور و کار روی سایت هستند برایشان ارسال کنم. اولین ارتباط خارج از بستر است و شانس کمی برای دریافت پاسخ دارد. دومین رابطه در بستر قرار می گیرد و احتمال بالاتری برای دریافت پاسخ دارد. “توزیع” به معنای بستر است و بستر حائز اهمیت است.

۴ ) قیمت ( Price ) 

در هر رابطه ی خوبی مردم از هم مراقبت می کنند. امروز این امر در رابطه مشتری و کسب وکار نیز تبدیل به یک توقع شده است.مشتریان ما چنان تصور می کنند که ما از آنها مراقبت خواهیم کرد، این همان چیزی است که به خاطر آن به ما پول می پردازند. در تجارت الکترونیک اینگونه رابطه به معنای ارائه تخفیفات به مشتریان تکراری مان است. در کسب وکار مشارکتی به معنای افزودن ویژگی های جدید ( بعضی نه همه ) به خدمت درطول زمان بدون دریافت هزینه بیشتر است.

قیمت - 7p بازاریابی

 

۵ ) ترفیع ( Promotion )

شما چگونه باید محصول یا خدمت خود را در میان مشتریان ترویج دهید تا آنها را حفظ و تشویق به خرید بیشتر نمایید و آنها را برای درازمدت نگاه دارید؟ کاملا متفاوت از روشی که برای یک مشتری آینده استفاده می کنید. چرا؟ چون آن شخص مشتری شماست. شما او را می شناسید یا باید بشناسید. شما می دانید که مشتری چه چیزی از شما خریداری کرده است یا اینکه چگونه از خدمات شما استفاده می کند. شما می توانید از آن اطلاعات به منظور پیام رسانی به شکل هدفمندتر، مناسب تر، مفیدتر و موثرتر بهره بگیرید. با اطلاعات عمومی مشابه که برای هر کس دیگری می فرستید برای آنها هرزنامه ارسال نکنید، برای آنان ایمیل های هدفمند و پیام های در چارچوب ارسال کنید.

۶ ) فرایندها ( Processes )

برای موفقیت در تمام Pهای قبلی و برای اینکه بیش از یک اتفاق یک باره باشید، شما نیازمند فرایندهای مناسب مثل نظارت بر رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتریان، بررسی مشتریان برای جلب رضایت آنان، بکارگیری استراتژی بازاریابی مناسب و اجرای اتوماسیون بازاریابی  هستید. شرکت من از راه حل تعامل با مشتری خاص خودش برای درک چگونگی تعامل هر مشتری با کسب وکار استفاده میکرد. ما به دنبال الگوهای مثبت و منفی و پاسخگویی برمبنای آنها هستیم، برخی مواقع از طریق شخص یا ایمیل ولی اغلب با اپلیکیشن مان به وسیله پیام های هدفمند مبتنی بر رفتار مشتری.

۷ ) جایگاه یابی ( Positioning )

اگر به دنبال حفظ مشتریان تان هستید باید بدانید که چه کسی هستید و آن را به شکل واضح و مستمر با مشتریان تان در میان بگذارید تا آنها نیز بدانند که شما که هستید. قبل از هرچیز اقدامات شما باید با جایگاه یابی شما مرتبط باشد. آن اقدام ها در افرادی که استخدام می کنید، محصولی که حمل می کنید، خدمتی که منتقل می کنید، قیمتی که تعیین می کنید و تخفیفی که می دهید، توزیع و ترفیعی که انتخاب می کنید و فرایندهای که اجرا می کنید تجلی میابند. در مجموع سخنان و اعمال شما می گویند : “ما چه کسی هستیم و چه چیزی می توانید از ما توقع داشته باشید.”
با عمل به ۷P بازاریابی حفظ مشتری شما قادر به حفظ مشتریان خود خواهید بود، و اینکه تعامل های آنان را با کسب وکار خود به نتیجه برسانید و با انجام این کار کسب وکار خود را موفق تر گردانید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شما می توانید تنها با صرف حدودا ۶ ساعت در هفته ترافیک و فروش بیشتری را از طریق وب سایتتان داشته باشید و هم چنین سطح آگاهی بازار هدف از برندتان را افزایش دهید.

رسانه های اجتماعی امروزه یکی از اجزای اصلی استراتژی های بازاریابی اینترنتی برای هر برندی هستند و مهم اینکه فواید و مزیت های این رسانه های اجتماعی برای کسب وکارها بسیار کم هزینه نیز می باشند و عدم استفاده کسب وکارها از بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی به منزله از دست دادن موقعیت و شانس زیاد در رشد و پیشرفت کسب وکار است.

طبق گزارشات Social media examiner، حدودا ۹۶% از بازاریاب ها از بازاریابی اجتماعی استفاده می کنند اما حدود ۸۵% از آنها کاملا مطمئن نیستند که کدام کانال بهترین سودآوری را برای آنها خواهد داشت؟

۱ ) افزایش آگاهی بازار برند از هدف

رسانه های اجتماعی یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی دیجیتالی است که از طریق آن می توانید محتوای با کیفیت را با بازار هدف خود به اشتراک بگذارید و نه تنها آگاهی از برند خود را افزایش دهید بلکه اعتبار و ماهیت برند خود را نیز ارتقا دهید.

هر پستی که از طریق دنبال کننده های شبکه های اجتماعی برند شما ( Followers ) با دیگر دوستانشان به اشتراک گذاشته می شود به منزله مشتریان بالقوه بیشتر برای کسب وکار شماست.

۲ ) افزایش ترافیک بیشتر ( More inbound traffic )

عدم بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی موجب محدود شدن ترافیک وب سایت شما می شود چرا که در این حالت تنها توسط مخاطبین که از محصولات و خدمات شما تا حدودی آگاهی دارند و با جستجوی آن کلمات در موتورهای جستجوگر و به شرط اینکه برند شما بهینه سازی برای موتورهای جستجو را به خوبی انجام داده باشد، یافت می شوید.

وجود بازاریابی رسانه های اجتماعی، به عنوان بخشی از استراتژی های بازاریابی برند شما، به سختی می توانید با کمترین هزینه مشتریان بیشتر را به سمت  خود جذب کنید.

۳ ) افزایش رنک در موتورهای جستجو سئو ( SEO )

اگرچه فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به طور مستقیم موجب افزایش ( SEO ) نخواهد شد، اما تحقیقات نشان می دهد که استفاد منظم و مرتب از رسانه های اجتماعی بیش از یک سال موجب اثرات مثبت برروی رنک وب سایت ها می شود.

فرض کنید شخصی برای دستیابی به سوالات خود در Googel به جستجو بپردازد، چقدر احتمال این وجود دارد که صفحات بعد از صفحات اول را نیز مورد توجه قرار دهد؟ بنابراین اگر در شبکه های اجتماعی فعالیت ندارید پس روی استراتژی های بهینه سازی برای موتورهای جستجو بیشتر تامل کنید.

برای استفاده حداکثر از فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به منظور افزایش رنک در گوگل، از محتوای با کیفیت استفاده کنید.

بلاگ پست ها، infographic ،Casestudies، عکسها و فیلم های اموزشی، موجب افزایش اعتبار برای برند شما خواهد شد.

۴ ) افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل

یکی از اهداف هر کسب وکار موفقی، افزایش و نگاهداشت مشتریان وفادارش می باشد. فراهم کردن محتوای باکیفیت و جذاب برای مشتریانتان در شبکه های اجتماعی موجب به وجود آوردن یک رابطه و حس دوستی بین آنها و برند شما خواهد شد.

۵ ) افزایش اعتبار برند

رضایتمندی و خوشحالی مشتریان فعلی خود عامل مهمی برای افزایش اعتبار یک برند در نظرگرفته می شود و هنر آن است که شما بتوانید از طریق شبکه های اجتماعی که ارتباط دوستانه و دو جانبه با مشتریان خود به وجود آورید.

تعامل منظم و دوستانه، پاسخ به آنها در شبکه های اجتماعی، اشتراک گذاری محتوایی باکیفیت و براساس استراتژی های برندتان ( Branded conteatt ) موجب افزایش تعامل و رضایت مندی مشتریان و اعتبار و ارزش برندتان در فضای مجازی می شود.

۶ ) کاهش هزینه ها

بازاریابی در شبکه های اجتماعی، بدون شک یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی و تبلیغات است.

پایین بودن هزینه های بازاریابی در شبکه های اجتماعی و تبلیغات آنها موجب بهبود ROI خواهد شد.

۷ ) افزایش شناخت از بازار هدف

یکی از بهترین فواید بازاریابی رسانه های اجتماعی این است که مستقیما با مشتریان بالفعل و بالقوه خود در تعامل هستید. از نظرات، انتقادات و پیشنهاداتشان باخبر می شوید. اینکه چه چیزی از برند شما آنها را خوشحال می کند و یا ضعف های شما در خدمت رسانی به انها به عنوان یک مشتری در کجاست؟

می توانید با شفافیت بیشتری افراد خریدار ( buyer persona ) بازار هدف خود را به بخش های کوچکتر با توجه به علایق، سن و سال، نحوه  تعامل،….تقسیم کنید.

۸ ) در صنعت خود پیشرو شوید.

تهیه و اشتراک گذاری محتوای باکیفیت و آنالیز بازخورد نحوه تعامل مشتریان موجب مجرب شدن و آگاهی بیشتر شما ازجامعه هدفتان می شود و به مرور می توانید با استفاده از این دانش و تجربه در صنعت خود پیشرو باشید. می توانید تجربه های فرد به عنوان یک شرکت پیشرو را برای گسترش کسب وکارتان در صنایع جانبی به کار گیرید.

پرواضح است که بازاریابی در شبکه های اجتماعی علاوه بر کم هزینه بودن، فواید بسیار دیگری نیز دارد بنابراین از همین امروز شروع به تولید و به اشتراک گذاری محتوای با کیفیت برای کسب وکارتان نمایید تا آگاهی از برندتان با رنک در موتورهای جستجو، ترافیک بیشتر وب سایت، نرخ بالاتر تبدیل، افزایش وفاداری و رضایتمندی مشتریان و ….. را به تدریج برای برند خود مهیا سازید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر کسی که به نحوی با کسب و کار در تعامل باشد، با واژه ی “بازاریابی” غریبه نیست. برای انجام هر کاری در کسب و کار، به بازاریابی واستراتژی بازاریابی رجوع می شود. اما اگر از شما بپرسند “بازاریابی چیست؟”، یا از شما بخواهند آن را تعریف کنید، قادر به تعریف بازاریابی خواهید بود؟ چند لحظه مکث کنید و به این سوال فکر کنید، ببینید بازاریابی در ذهن شما چه معنایی دارد، و سپس به خواندن مقاله ادامه دهید تا جواب بزرگان این عرصه را ببینید.

بر خلاف تصور همگان بازاریابی با یک ایده جدید یا یک محصول نوآورانه آغاز نمی­ شود. نقطه آغاز بازاریابی مشتری ( customer ) است، همان افرادی که سبب موفقیت کسب و کار می ­شوند. فرآیند بازاریابی از جایی شروع می شود که مشتری وارد چرخه ی کسب و کار می شود، نه زمانی که محصول آماده فروش است. کارآفرینان ذاتا، همیشه عاشق ایده ­هایشان هستند و چنان می ­پندارند که بقیه هم چنین حسی دارند، ولی همیشه اینگونه نیست. در طول فرایند راه­ اندازی یک کسب و کار جدید یا ارائه یک محصول جدید، نیاز خواهید داشت تا افراد زیادی را قانع کنید که محصول شما ارزش خریدن را دارد، پس بد نیست قبل از هر چیز قدری درباره آنها بدانید. مشکلات، نیازها و خواسته ­های آنان چیست؟ آیا می­توانید کاری کنید که آنها زمان، پول یا زحمت کمتری متحمل شوند؟

بیایید قبل از آنکه جلوتر برویم چند اصطلاح رایج در بازاریابی را با هم مرور کنیم. فرق نیاز، خواسته و تقاضا در چیست؟

نیاز ( Need ) حس درونی افراد است، افراد حتی ممکن است از این نیاز خود، آگاهی نداشته باشند. این نیازها شامل نیازهای فیزیکی و عاطفی و… می شود.

خواسته ( Want ) نمود عینی نیاز است، اینکه شما گرسنه می شوید و به دنبال رفع گرسنگی برمی آیید یعنی به دنبال رفع نیاز خود، خواسته ای یافته اید. در این مورد برای رفع گرسنگی گزینه های متفاوتی مثل تهیه ی خوراکی از بیرون، رفتن به خانه و خوردن غذا یا موارد دیگر خواسته های شما را تشکیل می دهید.

تقاضا ( Demand ) حال اگر شما توان مالی تحقق خواسته ی خود را داشته باشید، تقاضا شکل می گیرد. و شما با خریدن کیک و شیر کاکائو به گرسنگی خود پاسخ می دهید.

مشتریان شما تنها به افرادی که محصول شما را از قفسه­ ها خریداری می ­کنند محدود نمی­ شوند بلکه سرمایه گذاران، توزیع­ کنندگان، خرده ­فروشان و دیگر ذینفعان نیز در این دسته قرار می گیرند. لازم است آنها احساس کنند که  سرمایه­ گذاریشان ایمن است و سرمایه ی خود  را دوباره به دست می آورند، پس باید بتوانید آنها را نیز قانع کنید، و این به معنای تحقیقات بازار و نوشتن یک  طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing Plann ) است.

چندین دهه است که دانشگاهیان به دنبال دستیابی به یک تعریف مختصر از بازاریابی هستند. لغت نامه­ ها مسیرهای بسیار ادبی اینچنینی را در پیش  گرفته اند : “مجموع وظایف تجاری به منظور انتقال کالاها از تولیدکننده به مصرف ­کننده”.

حال اگر بخواهیم به سراغ تعاریفی که انجمن های بازاریابی از این کلمه ارائه داده اند، برویم. موسسه خبرگان بازاریابی ( Chartered Institute of Marketing ) آن را این چنین شرح می­ دهد :”مدیریت فرآیند شناسایی، پیش بینی و ارضای نیازهای مشتری به شکلی  سودآور”.

انجمن بازاریابی آمریکا ( The American Marketing Association ) آخرین تعریف از بازاریابی در سال ۲۰۱۳ را اینگونه تصویب نموده   است : “بازاریابی، مجموعه ­ای از فعالیت ها و فرایندهای ایجاد، انتقال، ارسال و تبادل هر آنچه که برای مشتریان، ارباب رجوع، شرکای تجاری و در کل برای جامعه ارزشمند باشد، است.

به محض خروج از دایره حرفه ­ای ­ها یا دانشگاهیان  بازاریابی،  تعریف این لغت به شکل باورنکردنی کمرنگ می­ شود.  بسیاری از مردم بازاریابی را مترادف با تبلیغات یا ارتقای محصول می­ دانند، در صورتی که باید بدانید اینها تنها چرخ­ دنده ­های کوچکی از یک ماشین کارآمدتر و بزرگتر می ­باشند. تبلیغات و بازاریابی با هم متفاوت بوده و هر کدام دارای اصول و سبک های جداگانه ای هستند.

برخی هم بازاریابی را برابر با فروش می دانند. به عقیده ی این افراد فروش همان بازاریابی است. در حالی که این عقیده هم درست نیستبازاریابی و فروش به هیچ وجه یکسان نیستند . فروش جز کوچکی از بازاریابی را تشکیل می دهد.

بازاریابی فراتر از ترفیع و فروش و تبلیغات است. با وارد شدن به هر حوزه ای باید از استراتژی های بازاریابی مختص به آن استفاده کرد. به عنوان مثال با ورود به حوزه ی دیجیتالی و اینترنتی لازم است با مبانی دیجیتال مارکتینگ آشنایی کامل داشته باشید تا بتوانید در این حوزه  عملکرد خوبی داشته باشید، تا در دنیای آنلاین یا دیجیتال کسب و کار خود را با موفقیت هدایت کنید.

می ­توان گفت که بازاریابی یکی از بخش های کسب و کار است که تمرکز بر روی مشتریان فعلی و بالقوه را تضمین می کند.

بازاریابی چهار بخش زیر را در بر می گیرد :

  • شناخت مشتریان بالقوه و محیط خارجی کسب وکار به جزیی ­ترین شکل ممکن
  • شناسایی فرصت ها و توسعه استراتژی برای سرمایه­ گذاری روی آنها
  • استفاده از ابزار بازاریابی برای ارائه استراتژی
  • سنجش نتایج و فرایند بهبود مستمر

آنچه بازاریابی می­ باشد :

  • در اولویت قرار دادن مشتری
  • یکی از بخش های کسب و کار
  • یک فرایند برنامه­ ریزی شونده
  • فعالیت کلیدی برای موفقیت مستمر کسب و کار
  • تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف کسب و کار

آنچه بازاریابی نمی­ باشد :

  • تبلیغات یا ترفیع بی هدف و بدون برنامه
  • فقط مختص به یک دپارتمان یا بخشی از سازمان ( مثلا بازرگانی )
  • یک گزینه انتخابی و اضافی
  • اهمیت بازاریابی

به کارگیری و آشنایی با مفاهیم بازاریابی از ضروریات هر کسب و کاری محسوب می شود. در زیر به برخی از دلایلی که منجر به افزایش اهمیت بازاریابی در پیشبرد کسب و کار شده، اشاره می کنیم:

۱ ) بازاریابی به انتقال، مبادله و حرکت کالا کمک می کند :

بازاریابی در انتقال، مبادله و حرکت کالا بسیار مفید است. کالاها و خدمات از طریق واسطه های گوناگون، مانند خرده فروشان و عمده فروشان، به دست مشتریان می رسند. بازاریابی این ارتباط را فراهم می آورد و از این رو هم برای تولید کنندگان مفید است و هم برای مشتریان

۲ ) بازاریابی در حفظ و ارتقا استانداردهای زندگی جامعه مفید است :

بازاریابی در صدر تمام عوامل تاثیر گذار بر استانداردهای زندگی جامعه، قرار می گیرد. بازاریابی از طریق در دسترس قرار دادن محصولات و خدمات برای مشتریان و عرضه ی آنها تحت شرایط مختف و با قیمت معقول، بر سبک زندگی آنها اثر می گذارد. جامعه از سه سطح اجتماعی تشکیل می شود : غنی، متوسط و فقیر. هرآن چیزی که  این سه گروه مصرف می کنند، توسط بازاریابی و اصول و رویه های آن، عرضه می شود. این موارد و شناسایی بازار تحت عنوان گزارش تحلیل بازار و به عنوان بخشی از فعالیت های بازاریابی صورت می گیرد.

۳ ) بازاریابی منجر به ایجاد اشتغال می شود :

بازاریابی مکانیزم پیچیده ای است که افراد بسیاری به طرق مختلف در آن درگیر بوده و تعامل دارند.  فعالیت های اصلی بازاریابی شامل خرید، فروش، امور مالی، حمل و نقل، انبار داری، استاندارد سازی و تقبل ریسک است. هر کدام از این فعالیت ها توسط افراد بسیاری به اجرا در می آید.

۴ ) بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد و عایدی :

تمام کاربردهای فعالیت های بازاریابی به نوبه ی خود سهمی در کسب درآمد دارند. حتی اگر شما در فضای مجازی فعالیت دارید بازاریابی محتوا می تواند به شما کمک کند تا سودآوری بالایی داشته باشید.

بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد

۵ ) بازاریابی به عنوان مأخذ ایده های جدید شناخته می شود :

مفهوم بازاریابی، مفهوم پویایی است. بازاریابی در طول زمان دچار تغییرات بسیاری شده است و وارد حوزه های بسیاری شده است، بازاریابی پارتیزانی و چریکی و بازاریابی حسی و بازاریابی تریزی هم از جمله الگوهای جدید در بازاریابی محسوب می شوند. که رفته رفته به آنها خواهیم پرداخت. اما تغییراتی که بازاریابی در طی چند دهه اخیر داشته، منجر به بروز خلاقیت و ورود ایده هایی نو در این خصوص شده است.

۶ ) بازاریابی منجر به رشد و توسعه ی اقتصادی می شود :

تا کسی برای فروش محصولی تلاش نکند ، اقتصاد رشد پیدا نمی کند. بازاریابی می تواند به فروش هرگونه محصول یا خدمتی کمک کند. با به کارگیری اصول بازاریابی شما و فروش محصولات و خدمات، رفته رفته رشد اقتصادی در جامعه به وجود می آید. از این رو به کارگیری درست بازاریابی می تواند بسیار سودمند باشد و نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد.

بازاریابی - رشد و توسعه اقتصادی

سخن آخر :

در پایان ، تعریف دقیق بازاریابی چندان مهم نیست. آنچه که برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ حائز اهمیت است، اطمینان از این موضوع است که مشتری در مرکز همه افکار شما و  هر دپارتمان دیگری باشد و توسط هر یک از کارکنان شما درک شده باشد، و بازاریابی می تواند این امر را، تضمین کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در طی دهه های گذشته، موتورهای جستجو مثل گوگل، به عنوان بالاترین جایگاه جهت بازاریابی کردن محصولات و خدمات در فضای اینترنت پیشتاز بوده اند. اگر به دنبال رشد کسب وکارتان هستید، می بایست حضور آنلاین تان در موتورهای جستجو را افزایش دهید. بهینه سازی برای موتورهای جستجو ( SEO ) و بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی ( SMM ) یک راه هوشمندانه و مقرون به صرفه جهت تاثیرگذاری و ایجاد انگیزه در مشتریان بالقوه است.

طبق گزارش Shareaholic سال گذشته رسانه های اجتماعی ۳۱.۴% از ترافیک کلی ارجاع به وب سایت ها را تشکیل داده اند. ( ترافیک ارجاعی، متود گوگل برای گزارش دهی آمار بازدیدهایی از وب سایت هاست که از منابعی خارج از موتور جستجو به وب سایت تان مراجعه شده است ). به این معناست که شما باید از مزایای فعال بودن در بزرگترین پلتفرم های رسانه های اجتماعی بهره مند شوید: شما فرصت این را دارید که کسب وکارتان را ارتقا دهید و برندتان را در معرض نمایش تماشاگران زیادی قرار دهید. همچنین اگر کسب وکارتان در عین حال که خاص نیست ولی در سطح بالایی قرار دارد: چرا مردم شما را بین رقبای تان انتخاب می کنند؟ در عصری که بازار به شدت رقابتی است، اینکه کسب وکارتان به راحتی در دسترس همه مشتریان بالقوه قرار گیرد قطعا حیاتی است. رسانه های اجتماعی این امکان را برای شما فراهم می کنند که به استراتژی های رقبای تان از بیرون نگاه کنید.

از زمانی که پروفایل شبکه اجتماعی تان را ایجاد کردید، بسیار مهم است که بدانید باید چه کارهایی را به ترتیب انجام دهید تا ترافیک ( رفت و آمد به وب سایت ) مورد نظر را کسب کنید. مهم ترین چیزی که باید روی آن تمرکز کنید، ایجاد محتوای جالب، قابل اشتراک گذاری و بهینه سازی  شده از نظر موتور جستجو ( SEO ) است. در حالی که قابل اعتماد بودن و جالب بودن محتوا  تنها یکی از عواملی است که بر رتبه بندی وب سایت تان تاثیر می گذارد علاوه بر این مهم ترین نیز هستند :  نبود آن به معنای این است که وب سایت تان در فهرست گوگل قرار نمی گیرد و در نهایت هیچ کس قادر به خواندن مطالب شما نخواهد بود. به هنگام نوشتن محتوایی که از نظر SEO بهینه سازی شده است باید عوامل مختلفی را در نظر بگیرید. برای مثال شما می بایست کلمات کلیدی را با دقت انتخاب کنید ومطمئن شوید که این کلمات در عنوان، URL صفحه ( آدرس الکترونیکی صفحه مطلب )، در بدنه مقاله و در توضیحات متا meta description/ مقاله تان نیز استفاده شده باشند .

علاوه بر این اگر میخواهید در فضای اینترنت و مجازی حضور آنلاین داشته باشید، اساساً مشتری گوگل نیز هستید. الگوریتم های گوگل مرتباً تغییر می کنند به این علت که می خواهند تجربه کاربر را توسعه دهند و دخالت در فهرست های موتور جستجو را کنترل کنند. اینکه نتایج جستجو از چه روشی به دست می آیند تا بتوانند رتبه بندی ( SEO ) وب سایت تان و در نهایت میزان نمایش و  درآمدتان را بهتر کنند، فهمیدنش به شدت برایتان مهم است.

بیش از ۲۰۰ معیار وجود دارند که بر نمایش وب سایت تان تاثیر می گذارند. ایده آل این است که هر کدام از انتخاب هایمان برای وب سایت با معیارها مطابقت داشته باشد، اما حداقل برای شروع، می بایست مطمئن شوید که وب سایت تان به روز، مرتبط، قابل اعتماد و به آسانی در دسترس همه کاربران باشد و هیچگاه ۷ مورد در رابطه با وب سایت که گوگل از آن متنفر است را از یاد نبرید.

بیشتر از اینکه محتواهای اصل را پست کنید می توانید با به اشتراک گذاری پست های مرتبط و جالب که توسط تاثیرگذاران اصلی صنعت تان نوشته شده است، بر مخاطب نیز تاثیر بگذارید. تمامی لینک ها و محتواهایتان می بایست به وب سایت های معتبر و قابل اطمینان اشاره شده باشند. این ها دانش کسب وکارتان را گواهی می دهند و برای مشتری اعتماد ایجاد می کند. یک وب سایت حاوی لینک های با ارزش را ایجاد کنید. شما همچنین می بایست مطمئن شوید که کلمات کلیدی درستی را برای محتوای تان استفاده کرده اید تا بتوانید جستجوی آنها را آسان کنید.

حالا شما یک محتوا دارید که کاملا بر طبق معیارهای سئو ( SEO ) است و میخواهید آن را در پروفایل شبکه اجتماعی که ایجاد کردید به اشتراک بگذارید. جامعه هدف شما چه کسانی هستند؟ می خواهید چه چیزی را به آنها بگویید؟ چگونه می توانید پیام تان را سراسری کنید؟ به زبان ساده تر، شما می بایست بازدید کنندگان درست را انتخاب کنید. تمامی شبکه های اجتماعی اصلی درحوزه کسب وکار همانند +Facebook ، Twitter ، Google و LinkedInاین امکان را به شما می دهند که  به اطلاعات جمعیت شناختی کاربرانتان، میزان دسترسی به پست هایتان، پست های نگرشی در صنعت شما و اثر بخشی واقعی تلاش هایتان دسترسی داشته باشید. ابزارهای تحلیلی رایگان بی شماری در رسانه های اجتماعی وجود دارند که می توانید از آنها در جهت محدود کردن هر چه بیشتر بازار هدفتان استفاده کنید.

شناخت بازدیدکنندگان یک گام کلیدی در برنامه ریزی استراتژی بازاریابی است. برای رسیدن به همه افراد تلاش نکنید. اگر تحقیقات بازار انجام دهید، در کسب وکارتان موفق خواهید شد. فراموش نکید که هر رسانه اجتماعی ویژگی خاص خود را دارد. حضورشرکت در چندین پلتفرمی علاوه بر اینکه نیاز است تا محتوا و رویکردتان را با ویژگی های جمعیت شناختی بازدید کنندگان مطابقت دهید، بلکه با عملکرد های خاص هر شبکه اجتماعی نیز می بایست سازگار باشند.

و در آخر اینکه اصیل باشید! قطعا مهم است که بنگاه کوچکتان را با خلاقیت ارتقا دهید تا بتوانید رقبای خود را شکست دهید. استفاده از چند رسانه ای ها ( Multimedia )، خلق ویدئو و فیلم با کیفیت، اینفوگرافیک ها ( infographics ) و تصاویر برای کاربران این امکان را فراهم می کند تا از شیوه های مختلف، مجذوب وب سایت شما شوند. چند رسانه ای ها علاوه بر اینکه کاربر پسند هستند، به راحتی نیز به اشتراک گذاشته می شوند که به معنای رتبه بندی بهتر وب سایت است. نوع کسب وکارتان هر چیزی که می خواهد می تواند باشد اما شما حتما از چند رسانه ای ها استفاده کنید تا توجه مخاطبتان را جلب کنید، همچنین چند رسانه ای ها به شکل گیری شخصیت برند نیز کمک می کنند و در نهایت سبب بهتر شدن رتبه ی شما در صفحه نتایج موتور جستجو : SERP ) Search Engine Result Page ) می شوند.

صاحبان کسب وکارها میتوانند از فضای آنلاین استفاده کنند و از طریق سئو ( SEO ) و بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی فروش خود را افزایش دهند البته رعایت نکاتی در هر کدام از تکنیک ها همانند استفاده از چند رسانه ای ها، کلمات کلیدی و … سبب افزایش رتبه سایت در رتبه بندی موتورهای جستجو شده و نهایتا سبب جذب بیشتر مشتریان بالقوه می شود.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

محتوا پادشاه است. بارها و بارها این جمله را شنیده اید.

محتوا پادشاه است. محتوا پادشاه است. محتوا پادشاه است.

اما  دقیقاً چگونه یک محتوای خوب می سازید؟ چه چیزی سبب خوب بودن می شود ؟ آیا جذب کردن توجه مخاطب نشان دهنده خوب بودن است؟ چه چیزی محتوا را جذاب می کند؟

پاسخ به این سوالات ساده نیست. خیلی از این عواملی که سبب جذاب بودن محتوا می شوند ناملموس هستند.

عوامل زیادی هستند که برای جذاب بودن محتوا تاثیر می گذارند و آن را بهتر می کنند. در زیر چک لیستی برای بازاریابی محتوا ارایه شده است که با استفاده از آن می توانید به نتایج مورد نیازتان در زمینه جذاب بودن محتوا برسید.

آیا مردم به آن چیزی که می نویسید توجه می کنند؟

این عنوان و مطالبی که به نظر شما جذاب و مهم می آید، آیا برای خوانندگان تان نیز جذاب و مهم است ؟

راحت ترین راه برای پاسخ دادن به این سوال این است که کلمات کلیدی را جستجو کنید.

کلمات کلیدی امروزه به اندازه قبل مهم نیستند اما هنوز با ارزش هستند. لازم نیست که شما حتما یک کلمه کلیدی که بالاترین میزان جستجو را دارد را پیدا کنید و درباره آن پست بنویسید و  از آن کلمه بارها در متن تان استفاده کنید. اما شما باید میزان جستجوی کلمات کلیدی را بدانید تا به نیاز مشتریان تان پی ببرید و متوجه شوید که چه چیزی برایشان ارزشمند است.

برای مثال، وقتی که میفهمید که میزان جستجوی کلمه ( باغ بارانی ( باغی که توسط آب باران ابیاری می شود ) ) بالاست، به این فکر می کنید که چرا مردم این عبارت را جستجو کرده اند. آیا آنها می خواهند بدانند که چه گیاهانی در این نوع آبیاری رشد می کنند؟  و یا آن ها می خواهند درباره روش های کنترل فرسایش یاد بگیرند؟

پاسخ میتواند این باشد که مردم درباره هر دو مورد می خواهند اطلاعات کسب کنند. حال شما میتوانید از کلمات کلیدی دیگری استفاده کنید تا پاسخ سوالات افراد را پیدا کنید و سپس یک  محتوا در آن زمینه فراهم کنید. حال شما یک محتوای با منظور ایجاد کرده اید که برای گوگل ارزشمند است و علاوه بر این محتوایی است که مخاطبان هدف تان به دنبال آن هستند.

آیا محتوای وبلاگ شما خاص است؟

هنگامی که عنوانی سر تیتر اکثر مطالب می شود، اگر شما درباره آن ننویسید توجه خوانندگان تان را از دست می دهید.

اگر ماهیت سایت شما سرگرم کننده است و شما درباره آخرین موسیقی ها در آن مطلب نمی گذارید پس وب سایت شما بی ربط و بی معنی است. همان طور که اگر سایت سیاسی هستید و درباره آخرین اخبار مربوط به کاخ سفید مطلب نگذارید  و یا سایت بازاریابی باشید ولی درباره ( جستجوی با منظور intent-content search ) مطلبی ننویسید.

مطمئن شوید که درباره هر چیزی مینویسید، برداشت خاصی در آن زمینه بیان کنید. خلاصه ای از مطالب قدیمی تکراری و یا دیدگاه های قدیمی خسته کننده تهیه نکنید. در هر موضوعی برداشت جدیدی از آن ارایه دهید، نظر بحث برانگیز بدهید و یا اطلاعاتی که تا الان ارائه نشده اند را به اشتراک بگذارید.

آیا عنوان محتوای شما عالی است؟

عنوان تان مثل فروش یک زمین کوچک به خواننده ها است. آیا عنوان محتوای تان می تواند مخاطبان را متقاعد کند که بمانند و آن چیزی که شما نوشتید را بخوانند؟

نوشتن یک عنوان خوب، هنر است و به تمرین بسیار نیاز دارد. شما معمولا جذب عنوان هایی ( headlines ) می شوید که به شما شیوه حل مشکلات را ارائه کرده اند یا یک لیست پیشنهاد کرده اند. این نوع از عناوین، معروف ترین هستند و بیشترین کلیک را داشته اند.

مهم تر از همه اینکه مطمئن شوید که کلمات کلیدی در عنوان باشند. این یکی از بهترین شاخص های محتوایی مورد استفاده ی گوگل به هنگام خزیدن در سایت است و بی شک در رتبه سایت شما در موتور جستجوی گوگل بی تاثیر نیست.

آیا محتوای تان عناوین فرعی ( sub header ) دارد؟

هیچ کس وقت این را ندارد که یک مقاله ۱۰۰۰ کلمه ای را بخواند. بیشتر مردم تنها بولت ( bullet ) های اصلی مقاله و شاید هم چند جمله پراکنده از مقاله را بخوانند.

استفاده از عناوین فرعی ( subheader ) به خواننده ها کمک می کند که مقاله تان را به سرعت اسکن کنند و اطلاعات اولیه ای که میخواهند را به دست آوردند. علاوه بر این، عناوین فرعی به گوگل در فهرست کردن محتوای تان کمک می کند. شما حتی می توانید کلمات کلیدی مهم را نیز در عناوین فرعی به کار برید.

همچنین از بولت ها ( bullets ) و دیگر نشانه های بصری برای شکستن محتوای تان و تقسیم آن به چند بخش استفاده کنید. مطمئن شوید که مهم ترین اطلاعات را در این قسمت های هایلایت شده قرار دهید.

آیا محتوای تان لینک داخلی دارد؟

وقتی شخصی پست شما را می خواند، شما باید از هر فرصتی استفاده کنید تا تعامل مخاطب را افزایش دهید. یکی از این راه ها لینک کردن محتوا به پست های قبلی یا صفحات دیگر وب سایت تان است.

مطمئن شوید که محتوا را به بهترین و مرتبط ترین مطالب تان لینک می کنید. کلمات کلیدی درست را برای لینک کردن انتخاب کنید. لینک ها می توانند رتبه ی شما در موتور جستجوی گوگل را بهتر کند.

لازم نیست حتما به صورت دستی لینک ها را وارد کنید چرا که اگر بخواهید دستی وارد کنید می بایست تمامی پست های مرتبط را به یاد آورید و از سوی دیگر آن پست ها را پیدا کنید که این کار زمان بر بوده و از سویی منطقی نیست. در این حالت شما می توانید از برنامه ها و افزونه ها ( plugins ) برای جستجو در سایت و پیدا کردن محتوا به طور اتوماتیک استفاده کنید.

توجه به کلمات کلیدی، خاص بودن پست و برداشت جدیدی از موضوع، دارا بودن عناوین فرعی و اصلی، لینک های داخلی از جمله عواملی هستند که سبب جذاب شدن محتوای شما می شوند و به شما کمک می کند تا در بازاریابی محتوا موفق شوید و در رتبه بندی موتور جستجوی گوگل رتبه خوبی به دست آورید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تبلیغات چیست؟

تبلیغات شکل غیر شخصی ترفیع است که از طریق رسانه های منتخب به مجرای فروش فرستاده می شود، و تحت هر شرایطی لازم است که بازاریاب برای نمایش آن در زمان و مکان مناسب ( رسانه و کانال های منتخب ) پول پرداخت کند. تبلیغات از مدت­ ها قبل به عنوان روشی برای ترفیع جمعی مورد استفاده قرار می گرفته که در آن می توان یک پیام را به تعداد زیادی از مخاطبان رساند. اما این رویکرد ترفیع جمعی باعث بروز مشکل شد، چرا که افراد زیادی در معرض پیام تبلیغات قرار می گرفتند که حتی در گروه مخاطبان هدف هم قرار نداشتند، و بنابراین ممکن است استفاده ی ناکارآمدی از بودجه ترفیع شود. البته این مشکل از طریق تکنولوژی­ های جدید تبلیغات بازاریابی اینترنتی در حال تغییر است و رسانه های جدید پیشنهادات متفاوتی در مورد تبلیغ برای مخاطبان هدف دارند.

تبلیغات همچنین در بازه ­ی زمانی در گذشته به عنوان شکل یک طرفه ارتباطات بازاریابی در نظر گرفته می شد، که دریافت کننده پیام در موقعیتی نبود که فوراً نسبت به پیام واکنش نشان دهد. این مورد نیز در حال تغییر است. برای مثال، در چند سال آینده تکنولوژی تا حدی پیشرفت می کند که مخاطبان را قادر می سازد با زدن یک دکمه اطلاعات بیشتری در مورد محصول یا برنامه مورد علاقه­ شان به دست آورند. در حقیقت، انتظار میرود در ۱۰ – ۲۰ سال آینده بازاریابی از حالت ارتباط یک طرفه خارج شده و به مدلی تبدیل شود که تعاملات در آن به شدت بالا است.

ویژگی دیگری که امکان دارد در طول تکامل تبلیغات، تغییر کند، این منظر از تبلیغات است که نمیتواند بلافاصله برای کالاهایی که تبلیغ می کند، تقاضا ایجاد کند. در واقع، مشتری نمیتوانند به محض دیدن تبلیغی، آن محصول را خریداری کنند. اما هرچه رسانه ها بیشتر به مخاطبان اجازه تعامل با پیامی که به مخاطبان فرستاده میشود را بدهند، توانایی تبلیغات برای تحریک تقاضا، بهبود خواهد یافت.

اهمیت تبلیغات

صرف هزینه برای تبلیغات در حجم بالا صورت می گیرد. طی تحقیقات صورت گرفته برآورد شده که در دنیا بالای ۴۰۰ میلیارد دلار برای تبلیغات خود خرج می کنند. این سطح از هزینه ای که صرف تبلیغات می شود می تواند از هزاران شرکت و میلیون­ ها شغل پشتیبانی کند.در حقیقت، در بسیاری از کشورها رسانه­ هایی مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه بدون درآمدی که از تبلیغات به دست می آورند، نمیتوانند در کسب وکار باقی بمانند.

در حالی که تبلیغات در سرتاسر جهان از شرکت کنندگان مهم رشد اقتصادی محسوب می شود، سازمان­ های بازایابی شخصی نقش متفاوتی از تبلیغات بازی می کنند. برای بعضی از سازمان ­ها امکان دارد تبلیغات در ابعاد کمی انجام شود و به جای آن بودجه ترفیع بر روی موارد دیگری از ارتقا مانند فروش شخصی توسط تیم فروش، هزینه شود. برای برخی از شرکت ­های کوچکتر تبلیغات ممکن است شامل تبلیغات گاه به گاه و در مقیاس بسیار کوچک، مانند تبلیغ در قسمت های کوچکی از بخش ­های طبقه بندی شده در روزنامه ­های محلی باشد.

اما بیشتر سازمان ­های کوچک و بزرگی که بر بازاریابی برای ایجاد هیجان در مشتری تکیه می کنند، درگیر استفاده مداوم از تبلیغات برای تحقق اهداف خود می باشند. این مورد شامل توسعه مداوم کمپین­ های تبلیغاتی می شود که شامل مجموعه ­ای از تصمیمات برای برنامه ریزی، ایجاد، رساندن پیام به مخاطبان و ارزیابی عملکرد تبلیغات است.

انواع تبلیغات

اگر از مردم بپرسید منظور از “انواع” تبلیغات چیست، آنها معمولاً کانال های دریافت تبلیغات را به این عنوان یاد می کنند، مانند رادیو، تلویزیون و… . اما در بازاریابی منظور از انواع تبلیغات ابتدا به پیامی که از این طریق فرستاده می شود، برمی گردد. وبر این اساس تبلیغات به ۴ طبقه بندی زیر تقسیم میشود :

انواع تبلیغات - تبلیغات

۱ ) تبلیغات مبتنی بر محصول

تمرکز بیشتر تبلیغات مستقیما بر ارتقا یک محصول، خدمت یا ایده مشخص است که به شکل مجموعه ­ای به عنوان محصول سازمان برچسب می خورند. در بسیاری از موارد هدف تبلیغات مبتنی بر محصول ارتقا یک محصول به خصوص برای مخاطبان هدف است. بازاریابان میتوانند از راه های گوناگون به این هدف دست یابند از رویکرد های ساده مانند دادن اطلاعات اولیه در مورد محصول گرفته تا تجدید نظری آشکار در آن و تلاش برای متقاعد کردن مشتریان به خرید محصول که ممکن است شامل مقایسه محصول یک شرکت در مقابل رقبای آن باشد.

۲ ) تبلیغات تصویری

تبلیغات تصویری در درجه اول برای افزایش اهمیت درک سازمان ­ها از بازار هدف به اجرا درآمد. تبلیغات تصویری بر محصول خاصی به اندازه­  ی آنچه سازمان برای ارائه دارد، متمرکز نمی شود. در این نوع از تبلیغات، اگر محصول مورد ذکر قرار گیرد همراه با این محتوا است که “ما چه کاری انجام می دهیم” نه اینکه تبلیغی باشد که منافع این محصول را بیان کند. از این تبلیغات معمولاً در شرایطی استفاده می شود که سازمان نیاز دارد به مخاطبان هدف در مورد مسأله ­ای آموزش دهد. به عنوان مثال از این تبلیغات در شرایطی استفاده می شود که دو شرکت با هم ادغام شده باشند و شرکت شکل گرفته جدید تحت نام تازه­ای شروع به فعالیت کند و لازم باشد مخاطبان را از این امر آگاه کنند و یا اگر شرکتی بازخوردهای منفی از عموم دریافت کند شرکت از این طریق سعی می کند جو شکل گرفته را به وسیله اطلاع رسانی درست به مخاطبان، آرام کند.

۳ ) تبلیغات دفاعی

سازمان ها همچنین از تبلیغات برای فرستادن پیام تعیین شده جهت نفوذ و تأثیر گذاری در بازار هدف استفاده می کنند. در بیشتر موارد در گیر شدن در تبلیغات تدافعی برای سازمان ها از منافع اساسی مطلوبی برخوردار است. به عنوان مثال، ممکن است شرکت­ ها از مسائل عمومی ای جانب داری کنند که، گمان می کنند آن مسئله برروی بازار هدف تأثیر منفی می گذارد و با تبلیغات هدف دار می توانند موقعیت خود را در مقابل این مسأله عنوان کنند. ( مانند مسائل مطرح در مورد تخریب و آلودگی محیط زیست ).

۴ ) تبلیغات در خدمات عمومی

در برخی از کشورها سازمان­ های غیر انتفاعی مجاز به اجرای تبلیغات از طریق رسانه ­های خاص رایگان هستند، اگر پیام شامل نگرانی­ های مربوط به یک مشکل رایج باشد و در جهت خوبی جامعه عنوان شود. برای مثال، تبلیغات که مشکلات اجتماعی را هدف می گیرند مانند استفاده از سیگار یا مواد مخدر، که ممکن است از تلویزیون، رادیو و سایر رسانه ­ها پخش شود، بدون آنکه سازمان برای آنها هزینه ای پرداخت کند.

  • مهرا ریحانی