آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۴۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

این روزها بیشتر در مورد گفتگوهای برند محور و منطبق بر بازاریابی می شنویم، و معمولاً می بینیم بازاریابانی که پیامدهای این مضامین را نادیده گرفته اند، مستقیماً به سمت اشتباهات برندسازی میروند که باعث از دست رفتن اهداف بازاریابی آنها خواهد شد.

در ادامه ۴ اشتباه کمپین برند شما را نابود کند و چند نظر برای چگونگی حل این مشکلات را بررسی می کنیم.

۱)  “همیشه” را، از “همیشه بر طبق بازاریابی ” حذف کنید.

امروزه این که بتوانید کنترل کنید که چگونه و کجا از طریق نام برند، بر مشتریان خود اثر بگذارید و با آنها تعامل داشته باشید، به طور کامل انکان پذیر نیست.

در گذشته این امکان وجود داشت که حداقل برخی از اثرات متقابل در مورد هدف برند ( brand ) را تحت کنترل داشته باشیم. شما پیام خود را از طریق کانل های سنتی مانند تلویزیون، یا با انجام برنامه توسعه چهره به چهره معرفی می کردید و به صورت کلی قادر به هدایت گفتگو از بالا به پایین ( شرکت به مشتری ) بودید. وب، و در کل رسانه های اجتماعی به طور اخص این پارادایم را تغییر داده است. امروزه، شاید ۱۰% گفتگوها توسط بازاریابان هدایت میشود و این در حالی است که باقی آن از پایین به بالا و از طریق خود مشتریان شکل می گیرد.

بنابراین به این نتیجه میرسیم که گفتگوهای مربوط به برند شما لازم است برای انطباق با  تعاملات مشتریان هدایت کننده، باز و پویا باشد. تاکید بیش از حد بر “پیام” در صورتی که همسو با مشتریان نباشد یا بدتر از آن، اگر منجر به مسخره شدن برند شما شود نتیجه عکس خواهد داشت.

البته این به این معنی نیست که شما قادر به هدایت این گفتگوها و تعاملات نخواهید بود. شما میتوانید در حد کوچکی این اثر گذاری را داشته باشید : مثلاً، وقتی آن گفتگوهای غیر منتظره آنلاین شکل می گیرند لازم است خودی نشان داده، ارزش آفرینی کنید، شفاف سازی کنید و حرف ­های مفید و هوشمندانه بزنید. در غیر این صورت برند خود را  پایین خواهید کشید.

۲) تمرکز بر خرید فضای تبلیغاتی به جای رفتار خرید

خرید فضای تبلیغاتی یا  AdBuy  به معنی استفاده از رسانه ها برای فروش محصول به شیوه­ای که پیام برند را به مشتریان رسانده و امکان خریداری آن را نیز فراهم میکند، است. که تاکید صرف بر آن اشتباه بزرگی است.

وقتی به دنبال رزرو یک هتل هستید، اولین مکانی که بررسی میکنید چیست؟ قطعاً بهترین راه، بررسی تبلیغات هتل یا آژانس­ های مسافرتی نیست. وب سایت­ هایی که شامل نظرات مشتریان است میتواند کمک بهتری به ما بکند. و همچنین میتوانیم از ایده­ ی اکثریت مشتریان آگاه شویم. بر خلاف گذشته، فرایند رفتار خرید مشتریان دیگر در درجه اول توسط تبلیغات پیش برده نمیشود، بلکه توسط هدایت نام تجاری در سراسر فرآیند خرید پیش برده میشود.

برای بسیاری از شرکت­ ها، این تغییر اساساً راهی را که برای ارائه برند خود به مشتری داشتند به چیز دیگری تبدیل کرد. نگاه منطقی گذشته بر این باور بود که “وقتی افراد از یک سایت زیاد بازدید میکنند خوب است تبلیغات خود را در آن قرار دهیم”. اما این ایده مشخصاً دیگر کارکرد نخواهد داشت نه فقط به این خاطر که بیشتر مشتریان برنامه ­هایی برای بلاک کردن تبلیغات دارند بلکه از آن نظر که مشتریان دیگر بر آنچه در تبلیغات گفته می ­شود به اندازه­ ی آنچه همسالان خود در مورد محصول در وب سایت ­ها میگویند، توجه نمی کنند.

بنابراین، تخصیص پول بیشتر بر روی این مشکل راه حل مناسبی نیست. برای حل این مشکل لازم است به رفتار خرید مشتریان به هنگام تعامل با برند ( brand )، دسترسی داشته باشید. و این بدان معنی است که علاوه بر مکانی که مشریان از آن خرید میکنند به چرایی خرید و چگونگی آن نیز توجه کنیم و سعی کنیم آنها را بفهمیم.

۳) به چشم نزدن “عینک مشتری ” 

بازاریابانی که در حوزه­ ی نام تجاری فعالیت می­ کنند باید تمرکز خود را بر فهمیدن این موضوع که مشتریان چگونه و کجا با برند و شرکت در تعامل قرار می گیرند. بگذارند. درست مانند هر شخص دیگر، بر این اساس ما باید تمرکز خود را بر تجربه ­های متوالی و پیوسته مشتریان بگذاریم. این مورد به آن معنی است که برند خود را از طریقی استوار  به مشتریان معرفی کنیم و این مسیر از معرفی اولیه تا حمایت بلند مدت استوار و کارا باشد.

مردم عادت داشتند تا یک محصول را از مسیر بازاریابی بخرند، سپس در زمانی که کالا را در دست داشتند یکبار برای پشتیبانی تماس بگیرند. امروزه، مشتریان در فرآیند تصمیم گیری برای خرید به دنبال ویدیو های پشتیبانی در شبکه های مختلف میگردند. به عبارت دیگر، سفارش خریدی که در آن مشتریان درگیر پیام برند شوند میتواند هر خصوصیتی را دارا باشد به جز قابل کنترل بودن.

در بازاریابی سنتی شما گروه “پشت صحنه” ای دارید که بر توسعه وب و آگاهی از برند تمرکز دارند، و یک گروه “در صحنه” دارید که تمرکز آنها بر حمایت از محصولات و ارتباط با مشتری بلند مدت است. اما در دنیایی که تاکید آن بر، همیشه طبق بازاریابی رفتار کردن است، باید تعامل زیادی بین افراد در بخش های مختلف سازمان وجود داشته باشد، و هر شخصی از درون سازمان که با برند در ارتباط است لازم است به رفتار واقعی مصرف کننده فکر کند. بنابراین اگر از دید مشتری نگاه نکنید مرتکب اشتباه شده اید.

۴) شکست در متقاعد کردن مقامات بالا در مورد یک پارادایم جدید

فروش تجربه مشتری از برند ( brand )، به مشتری دیگر تنها بخشی از نبرد است. شکست در فروش این رویکرد جدید در اتاق هیات مدیره  میتواند بهترین برنامه بازاریابی را قبل از اینکه حتی فرصت درخشش پیدا کند به نابودی بکشاند. افرادی که دارای مقامات بالایی در سازمان اند به دنبال دیدن اعداد هستند؛ مانند درصد گفتگو در مورد کالا یا اطلاعات معمول دیگر. عباراتی مانند “گفتگو برند” و “عینک مشتری” از نظر آنها بی اهمیت می نماید.

اگر شما برنامه ای برای وارد کردن محصول خود در زندگی مشتریان دارید، بنابراین باید راهی پیدا کنید که این ایده را به مدیران و مقامات بالایی سازمان بقبولانید. همبستگی یک به یک که در روش سنتی خرید فضای تبلیغاتی جواب می داد ممکن  است به سادگی در این پارادایم وجود نداشته باشد. اما این بدان معنا نیست که نتیجه بزرگ نخواهد بود.

فرآیند در حال اجرا

لازم است به صورت مداوم اینکه مشتریان کجا و چگونه با برند ( brand ) در تعامل قرار میگیرند و کجا و چگونه تصمیم به خرید میگیرند را  مورد بررسی وتوجه قرار دهید و متوجه باشید چه نوع استراتژی در فرآیند خرید، منجر به مقدار فروش بیشتر در پایان راه میشود.

عمل کردن در این مسیر همواره علامت سوال­ های بسیاری حتی برای متخصصان این حوزه ایجاد کرده است و این همان چیزی است که آن را هیجان انگیز می کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

همان طور که می دانید وب سایت شما، اساساً فروشنده دیجیتالی شرکت شما است. اگر وبسایت تان در شغلش خوب عمل کند، شما نیز موفق خواهید شد. در غیر این صورت، سرمایه خود را هدر داده اید.

شاید شما نیز به نقطه ای از تصمیم گیری رسیده اید که مطمئن شوید الان زمان عمل کردن است. زمان تغییر است. زمان طراحی مجدد وب سایت .

۱) استراتژی

آیا تا به حال کاری را شروع کرده اید بدون اینکه دقیقا بدانید امیدوارید چه کار کنید؟

وقتی که در طراحی مجدد سرمایه گذاری می کنید، به طرز غیر قابل باوری مهم است که موارد ذیل را با توجه به استراتژی بازاریابی تان در نظر بگیرید :

اهداف

کلید اجرای اهداف، مشخص نمودن آنها در درجه اول است. شما امیدوارید با این طراحی جدید به چه هدفی برسید؟

“فروش بیشتر” پاسخ صحیح نیست.

بیایید به عددی نگاه کنیم. امید دارید چه قدر تماشاگر، مکالمه، فروش و … به دست آورید؟ بیش از هزار تماشاگر خاص در روز؟

۱۰% افزایش در مکالمات؟ بیش از ۲۳ واحد فروش در هفته؟ قبل از اینکه در تغییر،سرمایه گذاری کنید می بایست یک ارزش عددی توصیف شده برای آن چیزی که امید دارید انجام دهید داشته باشید.

تحقیقات یک همبستگی مثبت میان اهداف توصیف شده و نوشته شده و احتمال موفقیت را بیان می کند. با قراردادن اعداد در گزارش پیشرفت دوره، شما افزایش بیشتری در احتمال رسیدن به اعدادی که در اهدافتان برنامه ریزی کرده اید مشاهده خواهید کرد.

برای طراحی مجدد وب سایت باید براساس استراتژی بازاریابی مواردی را در نظر بگیرید. طراحی وب سایت

برند

برندتان شاید اساسی ترین بخش در انجام کسب و کارتان به نظر برسد، اما شما باید ارزش افزوده اش را بدانید. صاحبان کسب و کار زیادی هستند که نمی توانند بگویند که چرا باید محصولاتشان را خرید.

هیچ کس به اندازه شما نسبت به محصولات یا خدمات تان نگران نمی شود. شناسایی آن چیزی که کسب و کارتان را خاص و یک انتخاب جذاب می کند، اساس هر آن چیز دیگری است که انجام می دهید.

ویژگی های شخصیتی خریدار

از زمانی که می فهمید که باید چه چیزی را ارائه کنید، نیاز به این دارید که شناسایی کنید چه کسانی آن را می خواهند.

صاحبان بنگاه های اقتصادی زیادی هستند که نمی توانند ویژگی های شخصیتی خریدارانشان را شناسایی کنند. وقتی شما نمی دانید که دارید با چه کسی صحبت می کنید، چگونه به طرز غیر قابل باوری انتظار دارید که محصولات تان را به آنها بفروشید؟

بدتر از همه اینکه، شما باید یک توصیف از برندتان داشته باشید. برای مردان تبلیغ می کنید یا زنان؟ برای افراد جوان تبلیغ می کنید یا اشخاص میانسال؟ و در بهترین حالت، شما می توانید یک بخش خاص یا حتی تعدادی بخش را که محصول یا خدمت تان جذبشان می شوند شناسایی کنید.

استراتژی تماماً به معنای خاص شدن است.

۲) برنامه ریزی

همانند استراتژی، برنامه ریزی نیز تماماً درباره خاص شدن است.

وبسایت تان به طور خاص فاقد چیزی است؟

گاهی اوقات، یک وب سایت فقط نیاز به سر و سامان دادن دارد و این خوب است، اما در نظر داشته باشید که وب سایت های انقضا گذشته زیادی هستند که در پردرآمدترین درآمدها از نوع آنلاین رتبه بندی شده اند. حتی اگر شما به طور واضح هیچ چیز غیر کارکردی برای تعمیر کردن در وب سایت تان ندارید، طراحی مجدد بهترین انتخاب برای بهینه سازی است.

داشتن دانش درباره محل قرار گیری فراخوانی برای اقدام ( Call To Action ) پیام هایی جهت برقراری ارتباط با سایت، جهت یابی، برندسازی، داشتن ایده واضح از بهبود مورد نظرتان قبل از شروع کردن به شما امکان دست یابی به تجربه طراحی مجدد موثر و کارآمد تری می دهد.

استراتژی بازاریابی شما چیست؟

این یکی از مهم ترین نکاتی است که باید در استراتژی و گام های برنامه ریزی توضیح داده شود. استراتژی بازاریابی تان چه خواهد بود؟

اگر هدف شماره یک شما ساختن یک لیست ایمیلی است، وب سایت تان متفاوت تر خواهد بود از اینکه استراتژی بازاریابی تان متمرکز بر شبکه های وابسته، پرداخت به ازای هر کلیک ( PPC ) و یا انتقال کاربران تان به فروشگاه آنلاین تان باشد.

خیلی از وب سایت ها می توانند طوری سازگار شوند که دست یابی به استراتژی بازاریابی داده شده را تسهیل کنند، اما انجام یک طراحی مجدد اختصاصی بهترین فرصت برای شخصی سازی پلتفرم های آنلاین به ویژه برای استراتژی بازاریابی اینترنتی است.

۳) طراحی و ساخت وب سایت

وقتی که طراحی وبسایت جدیدتان را آغاز می کنید، چیزهای کمک کننده زیادی هستند که باید در نظر داشته باشید.

 اگر برون سپاری می کنید، مطمئن شوید که طراحتان هم عقیده با شماست.

طراحی عالی یک وب سایت بی معنی است در صورتی که آن وب سایت ساخته نشود. استراتژی های زیر می توانند در تضمین اینکه طراحتان در طی فرآیند هم عقیده با شماست کمک کنند:

  • سفارش یک مدل آزمایشی اولیه بدهید به جای اینکه به راحتی برای یک وب سایت جدید پول پرداخت کنید که تا به حال دیده نشده است.
  • نیاز به ضرب العجل واقعی برای اتمام پروژه دارید.
  • اغلب پیشرفت وب سایت تان را چک کنید تا مطمئن شوید سایت تان مطابق با انتظارات تان است.

خوب و زیباست که به موقع بازخورد دهید و اطلاعات خواسته شده را به طراح تان ارائه دهید. اگر برای شما هفته ها زمان ببرد تا به ایمیل های طراح تان پاسخ دهید، وی دیگر قادر خواهد نخواهد بود در زمان نهایی قول داده شده کار را به پایان برساند.

به یاد داشته باشید که وب سایت شما معرف برند شماست.

ساختن وب سایت زیبا هیچ اشتباه نیست. همه وب سایت های زیبا را دوست دارند.

تنها به یاد داشته باشید که وب سایت تان معرف برندتان است در فضای مجازی.

از نظر نگاه و احساس، به جای اینکه سایتی هوشمندانه و زیبا ایجاد کنید، بیشتر بر تاکید بر برندتان تمرکز کنید. در پایان، هدف اولیه شما می بایست افزایش سود تجارت تان باشد. زمان و پول تان را بیهوده برای ویژگی های فانتزی یا دارای تکنولوژی بالا ( high-tech ) صرف نکنید مگر اینکه مستقیما سبب افزایش درآمدتان شود.

۴) تحلیل کردن و بهینه سازی

بعد از اینکه وب سایت جدیدتان را ساختید، زمان این رسیده است که امتحان کردن را شروع کنید. ساختن بر پایه ی قوانین تبدیل جهانی و بهترین شیوه ها پیشنهاد می شود. اما همان طور که قبلا گفته شد، شما تا زمانی که وب سایت تان را تست نکرده اید، هرگز نمی فهمید که چه چیزی به درد وب سایت تان می خورد؟

از پایه شروع کنید.ارزیابی کنید که سایت تان در مورد های زیر چگونه عمل می کند:

  • آیا جستجوگرهای متعدد سایت تان هم سو هستند؟
  • آیا جهت یابی ساده و درک آن آسان است؟
  • آیا تگ های گرافیکی برای به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی به درستی قرار داده شده اند؟
  • آیا وب سایت تان جهت مشاهده از طریق تلفن همراه بهینه ( سایت واکنش گرا ) شده است؟ ( به طور بالقوه نزدیک به ۴۰% از بازدید ها از طریق تلفن همراه صورت می گیرد.)

بعد از اینکه وب سایت تان را به اجرا درآوردید و بعد از گذشت زمان کافی ترافیک و نرخ جذب مشتری بالقوه را اندازه گیری کردید، داده های خود را با عملکرد گذشته مقایسه کنید و پیشرفت تان را در برابر رسیدن به اهدافی که در قبل بحث کردیم ارزیابی کنید.

اگر یک گام عقب تر از وب سایت پیشین تان رفتید، علت را جویا شوید. اگر در بخش هایی عملکرد بهتری داشتید، تحلیل کنید که این افزایش عملکرد از کجا ناشی شده تا بتوان آن را حداکثر کرد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تجربه ­کاربری خوب برای یک وب­ سایت، به وجود آوردن یک تعامل ساده­، راحت و شفاف برای کاربر در تمام صفحات وب­ سایت از طریق یک نویگیشن و یا منوی مرکزی جامع می باشد.

به علت نیاز به وجود قسمت های مختلف برای هرقسمت از وب­ سایت های پیچیده، ساده نگاه داشتن منوی اصلی ( نویگیشن ) در وب سایت های پیچیده به راحتی امکان پذیرنیست.

اضافه نمودن و افزودن بخش های مختلف وب­ سایت در درون منوی اصلی از یک سمت، ساده و شفاف نگاه داشتن نحوه تعامل مخاطب در تمامی بخش های وب­ سایت و ارائه یک تجربه کاربری مفید و کارا از سوی دیگر، کار راحتی نیست و نیاز به در نظر گرفتن یک سری نکته ها در چگونگی تدوین نویگیشن واکنش‌گرا دارد.

در اینجا سعی شده از طریق یک مثال، تکنیک های لازم برای ایجاد یک نویگیشن واکنش‌گرا برای یک وب­ سایت پیچیده شرح داده شود.

در ادامه به اصول تدوین منو یا همان نویگیشن واکنش‌گرا می پردازیم.

  • فرآیند تدوین نویگیشن واکنش‌گرا

شرط موفقیت در تدوین نویگیشن واکنش‌گرا، خصوصا برای وب ­سایت های پیچیده و بزرگ، همکاری دقیق و نزدیک با صاحبان وب سایت مذکور می باشد.

در قدم اول تدوین نویگیشن واکنش‌گرا، به تحقیق هرچه بیشتر در مورد مخاطبین وبسایت بپردازید و اینکه مخاطبین وب­ سایت، دنبال بدست آوردن چه نوع اطلاعاتی از طریق وب­ سایت هستند.همواره اولویت محتوای وب­ سایت با بخش هایی است که مخاطبین بیشتر به دنبال آن هستند.

بنابراین محتوا و اطلاعاتی که مخاطب به دنبال آگاهی از آنها وارد وب­ سایت شما شده است، باید به ساده ترین شکل ممکن در منو، قابل دستیابی باشد.

بدون شک، صاحبان وب­ سایت، بسیار خوب از اینکه چه قسمت هایی از محتوای وب­ سایت از دید مشتریان شان از اهمیت بالایی برخوردار است، مطلع هستند. پس براساس یک اولویت بندی محتوایی یک ساختار جامع را طراحی کنید به گونه ای که هر بخش به چند زیرشاخه، بنابه اهمیت آنها دسته بندی شود.

بنابراین در درون منوی اصلی، موارد با اهمیت قرار می گیرند و بخش های دیگر بنابه اولویت شان در زیرشاخه ها.

اما گاهی تعدادی دیگر از آیتم ها در وب­ سایت های بزرگ وپیچیده وجود دارد که آنها نیز باید به راحتی از طرف مخاطب سایت دیده شوند اما اولویت و اهمیت شان به حدی نیست که در نویگیشن اصلی قراربگیرند. برای این دسته از موارد یک نویگیشن بار ساپورت کننده یا ثانویه در نظر گرفته می شود.

به عنوان  مثال وب سایت  healthunit.com شامل منوی اصلی و منوی فرعی می باشد.

healthunit-belovedmarketing

پس از بخش بندی براساس اولویت ها به سبک زیر، مرحله ی دیزاین و بهینه سازی طراحی واکنش‌گرا برای صفحات با سایزهای مختلف (تلفن های هوشمند و تبلت) می باشد.

navigation

در وب سایت هایی با دو منو اصلی و فرعی، برای طراحی برای صفحات تلفن های هوشمند، همواره منوی اصلی را به صورت عمودی ( همان طور که در شکل آمده ) نشان می دهند و نویگیشن واکنش‌گرای ثانویه را به شکل خطوط موازی کوچک ( همبرگر منو ) نمایش می دهند.

hambergermenu

گاهی نیز با توجه به مشخصات بازار هدف ( مثلا  سن مخاطبین و کاربران ) و رفتارشناسی مشتری، به جای استفاده از همبرگرمنو، در ادامه منوی اصلی و به صورت عمودی آورده می شود تا تجربه کاربری راحت تری را به کاربر ارائه نماید.

responsive-menu

پس از شفاف سازی این قسمت و بخش بندی و اولویت بندی نویگیشن یا منو در طراحی واکنش‌گرا، به طراحی شکل ظاهری وب سایت بپردازید.

گاهی نگاهداشت طراحی برای صفحات دسکتاپ ( صفحات بزرگتر ) و طراحی برای صفحات کوچکتر مثل گوشی های هوشمند، کار آسانی نیست که در خیلی از موارد می توان از منوی مدل همبرگری کمک گرفت.

یکی دیگر از راه حلها، استفاده از Page Slide می باشد که به کاربر این راحتی را می دهد که به راحتی با منوی وب سایت در گوشی های هوشمند تعامل داشته باشد.

حسن page slide، امکان وجود منو یا نویگیشن بار بلندتر است که به راحتی کاربر می تواند آن را به بالا یا پایین حرکت دهد درحالی که متون و محتوی مربوطه در عمق طراحی وب سایت گم نمی شود.

راهکار دیگر استفاده از منوی واکنش‌گرای چند سطحی می باشد. ( Responsive molti –level Menu ) این روش به کاربر کمک می کند که به راحتی و سهولت بسیاری از بخش های منوی اصلی را رد کند و به سطوح پایین تر ( بخش های پایین تر ) نویگیشن اصلی برسد بدون آنکه از صفحه مربوطه بیرون برود و منتظر بماند تا صفحه جدید باز ( load ) شود.

به طور کل شناخت کاربر و رفتارشناسی بازار هدف، یکی از عوامل مهم در چگونگی طراحی نویگیشن وب­ سایت های پیچیده میباشد. سمت و سوی تعامل مخاطب با وب سایت باید در جهت راحتی مخاطب و هدایت بازدید کننده از اصلی ترین بخش ها و محتوای وب­سایت به سایر قسمت ها باشد.

رعایت این اصل در  طراحی واکنش‌گرا، هم برای صفحات بزرگ و هم صفحات کوچک، حتما لحاظ کنید. یادمان باشد سادگی و راحتی تعامل مخاطب با وب­سایت ( navigation ) شرط اول در طراحی نویگیشن واکنش‌گرا می باشد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تغییر نام تجاری  Rebranding  استراتژی­ به طور فزاینده محبوبی است که مانند موتور جت، مسیر رشد تجارت یا سازمان را احیا میکند.

در حال حاضر به صورت روزانه، شرکت­ها، سازمان­های خیریه، دانشگاه ها و تیم ­های ورزشی حرف ه­­ای و حتی جوامع اعلام می کنند که در حال تغییر نام تجاری خود یا حداقل تغییر هویت بصری در تلاش برای ارتباط بیشتر با ذینفعان خود هستند.

اما برندسازی ممکن است به شدت متمرکز بر زمان و منابع باشد.

به دست آوردن حمایت رهبری و سرمایه­ گذاری مالی برای تغییر نام تجاری، نیازمند تهیه دقیق پرونده ­ای است که به­ طور واضح نیاز به تغییر نام تجاری، فرصت ­ها، ریسک و هزینه ه­ای که در قبال عدم تغییر نام تجاری باید بپردازیم، را نشان دهد.

تغییر نام تجاری را باید به عنوان یک شتاب­ دهنده رشد استراتژیک دید. این یک سرمایه­ گذاری روی آینده­ تان است، بسیار شبیه اقدام به ساخت تسهیلات و شعب ه­ای جدید در خط جدیدی از تجارت است. این اقدام باید با درکی روشن از تجارت پیشنهادی شما بر مزایای قابل توجه سرمایه­ گذاری، حمایت برای وارد شدن به بخش جدیدی از تجارت و هم­ ترازی کارکنان در ازای تعهد خدمت مشترک، نتیجه بخش باشد.

تغییرات بزرگ باید نتایج بزرگی هم به همراه بیاورند، و این نکته حائز اهمیت است که سرمایه ­گذاری به همراه نرخ برگشت سرمایه قابل قبول ارائه شود.

تغییر نام تجاری باید درهای جدیدی را باز کند.

تغییر نام تجاری یک سازمان به یک نام آرمانی این اجازه را به آنها شرکت ( سازمان ) می­دهد که داستان خدمت مشتری معاصر و متفاوتی تعریف کنند. وقتی شرکتی در مدل قدیمی خودگیر افتاده است تغییر نام تجاری و وارد شدن به خط محصول جدید و تغییراتی از این دست می­تواند فرصتی دوباره برای شرکت  ها فراهم کند.

با ورود به بازار به مرور زمان بخش ­هایی از بازار مشاهده می ­شوند که به صورت بالقوه برای فعالیت مناسب به نظر می آیند اما گاهی نمی­توان با نام تجاری قبلی خود به سمت این بخش از بازار برویم چرا که جایگاه­ یابی این نام تجاری در ذهن مشتری مناسب فعالیت در بخش خاصی از بازار نبوده و توسط مشتری رد می­شود. گاهی نیز برند  گیرایی خود را از دست داده و توانایی ایستادگی در برابر نام­ های تجاری جدید را ندارد، در این مواقع نیز لازم است جان تازه­ای به شرکت داده شود.

موارد بسیار زیادی در دنیای تجارت وجود دارد که اثبات میکند تغییر نام تجاری تا چه اندازه میتواند در فرصت­ یابی برای شرکت­ های تجاری مفید واقع شود.

۹ اصل اساسی در تغییر نام تجاری ( Rebranding )

قدم اصلی در این راه این است که  رهبران و مقامات بالای شرکت را برای تلاش در جهت حمایت و سرمایه­ گذاری راضی کنید. شما به یک طرح مشخص تجاری که منحصراً به این ۹ مورد جواب داده باشد نیاز خواهید داشت که در ادامه این موارد قرار داده شده است.

داده ­های مالی و کمی ضروری را جمع ­آوری کنید، و با استفاده از تحقیقات کیفی به آنها جان تازه­ ای بدهید و حکایت پنهان آنها را بیابید تا بتوانید مزیت تغییر نام تجاری در مقابل هزینه ­هایی که به دلیل عدم تغییر آن باید بپردازید را روشن کنید.

۱) چه مشکلی را می­خواهید حل کنید؟

در این مرحله با توجه به آن که مقامات سازمان به چه جنبه ­هایی توجه دارند دقت کنید و سعی کنید تحلیل­ ها و بررسی های خود را بر اساس آن انجام داده و نشان دهید تغییر نام تجاری تا چه حد میتواند مشکل موجود در سازمان را حل کند.

۲ ) چه چیزی تغییر کرده است که لازم است نام تجاری را تغییر دهیم ؟

تغییرات ممکن است در موارد مختلف یا به طرق مختلف رخ داده باشد که تغییر برندینگ را ناگریز می سازد در زیر برخی از موارد که تغییر آنها می تواند توجیهی بر تغییر نام تجاری باشد را برمی­ شماریم :

  • تغییرات در بازار
  • تغییر در سرعت کسب وکارهای جدید
  • تغییر در میان رقبا
  • تغییر در روشی که مشتریان برای خرید استفاده می­ کنند و روشی که محصولات و خدمات در آینده باید تحویل داده شود.
  • و تغییراتی که در سازمان رخ داده است.

برای هر بخش از تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت­ ها و تهدیدها ( SWOT ) استفاده کنید. اینکار علاوه بر اینکه مسیر را به درستی برای شما مشخص می­کند میتواند در راضی کردن مقامات نیز مفید باشد.

۳ ) چه اهدافی در برنامه رشد استراتژی شما مشخص میکند که برند فعلی شما در ذهن مشتری­تان حمایت نخواهد شد؟

اهداف و استراتژی ­های خود را بررسی کنید و ببینید میخواهید با چه ویژگی و با چه شکل در ذهن مشتری نقش ببندید سپس بررسی کنید که آیا برند فعلی میتواند شما را به مقصودتان برساند یا نه و اگر غیر از این بود سعی کنید برندتان را تغییر دهید.

۴ ) چگونه نام تجاری فعلی شما از رشد کسب وکارتان جلوگیری میکند؟

۹ اصل اساسی برای تغییر نام تجاری ( Rebranding ) - رشد کسب و کار

الف. چگونه به شکلی موفقیت آمیز نام تجاری فعلی خود را معرفی کنیم ؟

  • بررسی تعهدات و ارزیابی بر اساس مقیاس ۱ تا ۱۰ در چگونگی هم­ ترازی شرکت، ارتباطات آن و عملکردهایی که پشت ارزش پیشنهادی آن است.
  • ارزیابی سطح آگاهی و وفاداری مشتریان نسبت به برند
  • با مشتریان صحبت کنید و ببینید آیا جایگاه فعلی شما با ارائه خدمات فعلی تان تطابق دارد و همتراز با نیاز­های رو به رشد مشتریان است یا خیر؟
  • بفهمید نام تجاری ­تان تا چه میزان کفایت بر شکل دهی ارزش شرکت، سیاست­ های ارتباط با مشتری و تمایز در سرویس­ دهی به مشتری نقش داشته است.
  • بررسی کنید کدام بخش از کسب و کار به نهایت ظرفیت خود رسیده است یا به قدر کفایت قادر به رقابت با جایگاه فعلی خود نیست. ( از عملکرد مالی سه سال اخیر و داده­های پروژه ­های دو سال اخیر استفاده کنید ).

ب. چه رشدی در صورت عدم مهار نام تجاری فعلی در خطر خواهد بود؟

  • تحقیقات کمی و کیفی را در بین کارکنان به عمل آورید، بخصوص کارکنان بخش فروش و تیم ارتباط با مشتری را تا بتوانید گسستگی ­های موجود با نام تجاری فعلی خود را شناسایی کنید.

تحلیل­ های کمی جمع ­آوری کنید و به چاشنی آن براساس حکایاتی از نظرات مشتریان، رهبران صنعت و کارکنان بیافزایید. در این صورت قدرت متقاعد کنندگی خود را بالا خواهید برد.

۵ ) چه انتظاری از تغییر نام تجاری ( Rebranding ) دارید؟

وضعیت آینده را توضیح دهید. فرصت­های رشد درآمد پروژه ­های جدید که میتواند ناشی از جایگاه رقابتی بیشتر، دید بالاتر و یک پایگاه بسیج کارکنان باشد .

۶ ) کدامیک از منابع، مالی و استعدادی برای تغییر نام تجاری ( Rebranding ) مورد نیاز است؟

با توجه به هدف تان از تغییر نام تجاری و ماهیت جدید آن بررسی کنید منابع مالی به شما در رسیدن به اهداف­تان کمک خواهد کرد یا هوش و استعداد و خلاقیت کارکنان راه چاره است.

۷ ) تغییر نام تجاری چه بازه زمانی را باید رعایت کند؟

یک کمپین درست هماهنگ شده از زمان تصمیم اولیه تا راه ­اندازی میتواند بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان ببرد. تغییر نام تجاری( Rebranding ) یک راه حل کوتاه مدت نیست بلکه عوض کننده بازی در بلند مدت است.

۸ ) آیا شما برای این تعهد بالای منابع و زمان آمادگی لازم را دارید ؟

دیدگاه تیم ارتباط با مشتری و توسعه سازمانی را گردآوری کنید تا “آمادگی” سازمان و کارکنان را برای حمایت از تغییر کسب وکار را بسنجید. به نتایج بررسی اجرای تعهدات کارکنان در چند سال اخیر نگاهی بیندازید تا درک کنید تغییر نام تجاری ( Rebranding ) چگونه میتواند پیوند بهتری بین نقش ­های کارکنان و موفقیت کلی سازمان ایجاد کند.

۹ ) چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ما برند خود را تغییر ندهیم؟

از قبل میزان ریسک و پیش بینی تاثیر نگهداری وضع موجود را تعیین کنید. مشخص کنید اگر به مسیر خود به همین شکلی که هست ادامه دهید چه چیزهایی را از دست خواهید داد و با چه مشکلاتی مواجه خواهید شد.

به سوالات مطرح شده با سختگیری بالا پاسخ دهید، آنگاه قادر خواهید بود نظر مثبت هیات مدیره را به تغییر نام تجاری ( Rebranding ) جلب کنید. به زودی شما در مسیر رو به جلو در سازمان حرکت خواهید کرد و سازمان را برای رشد و توسعه آماده می کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در دنیای دیجیتال مارکتینگ، وبلاگ نویسی یکی از بخش ­های مهم بازاریابی محتوا است که اگر اهمیت آن را دست کم بگیرید شانس بسیار  ضروری اینکه کسب و کار شما در معرض دید باشد را از دست می­ دهید. بسیاری از صاحبان کسب و کار ترجیح می ­دهند که وبلاگ نداشته باشند چون گمان می ­کنند مهارت های نوشتن محتوای جذاب را ندارند. ولی شما الزاما نیازی به متخصص برای نوشتن وبلاگ ندارید ولی نکته های کلیدی زیر برای نوشتن محتوا را حتما در نظر بگیرید که موجب تبدیل خودکار شما به یک بلاگر بهتر می ­شود و ترافیک وبلاگ شما را افزایش می دهد.

۱ ) استفاده از فرمول AIDA

بسیاری از کپی رایترها برای کمک به فروش و بازاریابی کپی از فرمولی موسوم به AIDA استفاده می­ کنند. شما نیز می­ توانید فرمول مشابهی را برای پست های وبلاگتان اعمال کنید. بنابراین سوال این است: AIDA چیست؟

  • توجه ( Attention ) :شما می­توانید توجه خوانندگان را با نوشتن یک تیتر پرقدرت بقاپید؛ چیزی بنویسید که کنجکاوی آنان را تحریک کند.
  • علاقه ( Interest) :شما می­توانید مخاطبان خود را با بیان یک داستان کوتاه درگیر کنید. لازم نیست که حتما ماهرانه باشد، تنها چیزی باشد که یک قلاب برای گیر انداختن مخاطبان خلق کند.
  • تمایل ( Desire ) : ایجاد تمایل. یک راه آن اشاره به چیزی است که در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد. مردم ذاتاً کنجکاوند.
  • عمل ( Action ) : به خوانندگان تان بگویید که می­ خواهید آنان چه بکنند.

۲ ) برای موتورهای جستجو ننویسید.

خیلی مدت ها قبل استفاده از کلمات کلیدی در تهیه محتوای وبلاگ به جذب ترافیک بیشتر سایت ها کمک می ­کرد. حقیقت امروز این است که برای یک مخاطب ارزشی که محتوا ارائه می­ کند بسیار مهمتر است. البته ضرری ندارد که شما واژه کلیدی را به شکل استراتژیک در تیتر یا برچسب عنوان خود جا دهید ولی محتوای شما باید همیشه بازتابی از علایق مخاطبان هدفتان باشد.

۳ ) از کلمه “شما” استفاده کنید.

طبق گفته ­ها مهمترین واژه در نوشتن مطلب واژه “شما” می ­باشد. مردم برای مشکلات خود راه حل می­ خواهند و شما نیز نیازمند آن هستید که نشان دهید محصول یا خدمت شما چگونه می­تواند به آنها کمک کند. اگر شما آن را برای آنها بسازید آنها نیز به شما توجه خواهند کرد. یک روش خوب استفاده از کلمه “شما” در جمله ابتدایی است، از این طریق شما مانع حواس ­پرتی خواننده خواهید شد.

فقط یک هشدار اینکه: از کلمه “شما” استفاده نکنید فقط به خاطر اینکه استفاده کرده باشید. پیش از هر چیز شما نیاز دارید که مخاطبتان را درک کنید اینکه چه چیز آنها را جذب خواهد کرد؟ آنها می­ خواهند درباره چه بدانند؟ انجام این بررسی­ ها در ابتدا یک مزیت نصیب شما می­کند و به شما در خلق یک رابطه کمک می­ کند.

۴ ) عامیانه صحبت کنید.

همان گونه بنویسید که صحبت می­ کنید ولی یک ذره با زرق و برق­تر. اینکه سعی کنید فنی صحبت کنید بر روی مخاطبان تاثیر نخواهد گذاشت. در حقیقت احتمال اینکه با یک کلیک از صفحه شما دور شوند را بیشتر می­ کند. آنان به دنبال خواندن پست هایی هستند که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. لحن عامیانه باعث می­ شود که مخاطب شما احساس کند که شما با او صحبت می­ کنید، به جای اینکه بدون توجه به او فقط یک سری مطالب را بگویید؛ این امر باعث می­شود او احساس کند درگیر یک مکالمه است. اگر شما بتوانید کاری کنید که آنها احساس کنند که بخشی از داستان شما هستند آنگاه طرفدارانی خودکار خواهید داشت. زیاد فقط روی مهارت های نوشتاری خود تمرکز نکنید، این همان چیزی است که ویراستار برای آن به وجود آمده و جذابیت بسیار مساله مهم­ تری است.

۵ ) از اصل KISS استفاده کنید.

آخرین ولی نه کم اهمیت ترین مورد هم اینکه همیشه اصل KISS را به یاد داشته باشید. این نام برگرفته از جمله “keep it simple,stupid” به معنای”ساده نگاهش دار، احمق”است. شما نیازی به پیچیده کردن مسایل ندارید و فقط سر اصل مطلب بروید و آن را کوتاه و دلنشین نگاه دارید. خوانندگان شما افراد پرمشغله ای هستند و به همین دلیل مطالبی را که بتوانند به سرعت بخوانند، مزه مزه و هضم کنند تحسین می ­نمایند.

آماده کردن محتوا برای ذهن

در حال حاضر صدها میلیون وبلاگ وجود دارند. چگونه می­ توانید بدون غرق شدن در دریای پر از رقبا برای خود جایی باز کنید؟ پاسخ این سوال در واژه کیفیت نهفته است. به وسیله خلق محتوایی با کیفیت بالا که مردم به دنبال خواندن آن هستند شما می ­توانید خود را از بقیه جدا کنید. مطمئناً چیزهای بیشتری در این رابطه وجود دارد ولی پیش از آنکه شما بتوانید حتی به گام های بعدی فکر کنید باید مطمئن شوید که آنچه می ­نویسید جذاب است.

افراد بازه ­های توجه بسیار کوتاهی دارند و به طور کلی بیش از ۲۰ ثانیه برای سایت شما صرف نخواهند کرد تا تصمیم بگیرند که آیا ارزش زمان آنها را دارد یا خیر. این موضوع را هنگام نوشتن پست بعدی خود به خاطر داشته باشید.

 

اکنون که شما نکاتی در مورد نوشتن بهتر مطلب برای وبلاگ تان در اختیار دارید باید آنها را اجرا کنید. هیچ کس نمی ­گوید که باید هر روز وبلاگ نویسی کنید ( اگرچه هر چه بیشتر این کار را بکنید نتیجه­ های بهتری خواهید دید ). شما تنها نیاز دارید که شروع کنید و در این راه ثابت قدم باشید. برنامه­ ای پیدا کنید که به درد شما بخورد. به محض اینکه روی روال بیافتید، مزایا را مشاهده می­ کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

حتما تا به حال در مورد  بازاریابی اینترنتی شنیده اید. اینترنت در حال تبدیل شدن به یکی از منابع اولیه اطلاعات برای مردم سراسر جهان  است. کاربران یک جستجوی آنلاین سریع برای هر چیزی که میخواهند را ترجیح می دهند به جای اینکه در صفحات روزنامه ها یا کتاب های راهنما بچرخند. اگر شما در یک کسب وکار آنلاین هستید، باید از اهمیت وسود حاصل از حضور آنلاین آگاه باشید. اما با وجود رقابت های زیاد در بازار آنلاین، زنده ماندن در صنعت برای کسب وکارها کمی مشکل شده است.

واضح است که فضای مجازی و اینترنت میتواند به عنوان یک ابزار بازاریابی قدرتمند از طریق راه های مختلف جهت ارتقای کسب وکارهای آنلاین استفاده شود و به جامعه هدف در سراسر جهان دست یابد. انواع زیادی از استراتژیهای بازاریابی اینترنتی وجود دارند که از طریق  بازاریابی های اینترنتی مورد استفاده قرار می گیرند که بسیاری از آنها ساده و موثر هستند. در اینجا یک لیست از انواع معروف و بسیار موثر از تکنیک های بازاریابی اینترنتی ارائه می شود:

بازاریابی اینترنتی از طریق موتور جستجو:

بهینه سازی موتور جستجو سئو ( SEO ) یک بخش اساسی از تجارت فضای مجازی شده است. یک کسب وکار یا وب سایت بدون استفاده صحیح از تکنیک ها و استراتژی های ( SEO ) شاید قادر به کسب رتبه ی خوب در موتورهای جستجوی معروف، عمدتا گوگل نباشد. به دلیل دستکاری پیوسته در تکنیک های سئو ( SEO ) در سال های اخیر، بسیاری از کتاب های راهنما و موتورهای جستجو اصلاحات زیادی در الگوریتم های جستجویشان انجام داده اند تا بهترین نتایج را برای کاربران فراهم کنند به این گونه که اطلاعات مرتبط با سوالشان را بیابند.

تمرکز عمده ی استراتژی های بازاریابی موتور جستجو، قرار دادن کلمات کلیدی که زیاد جستجو شده اند در مکان های مشخصی از صفحات وب متعدد یک وب سایت است. این استراتژی فراهم کردن محتوای سودمند و مرتبط با بازار هدف تان را هدف قرار داده است، این در حالی است که سبب بالابردن رتبه شفاهی وب سایت ها در موتورهای جستجو می شود.

بازاریابی اینترنتی از طریق رسانه های اجتماعی:

تحلیل بازار هدف و رسانه های اجتماعی از دیدگاه تصویر اجتماعی

تکنولوژی های رسانه های اجتماعی امکان فهم عمیق هدف و ایجاد ارتباطات مختلف بینشی حاصل از عمل شنیدار را ارائه می کنند. این بینش ها برای توصیف یک پروفایل پر جزئیات برای دسته های عمده ارتباطات و ابتکار های بازاریابی استفاده می شود.

به کارگیری خدمات سرویس های بازاریابی رسانه های اجتماعی، مهمترین استراتژی بازاریابی نتیجه محور برای کسب وکارهای آنلاین در نظر گرفته میشود. این خدمات نتایج سریع می دهد و تاثیر عمیقی بر عملکرد شفاهی یک کسب وکار دارند. بازاریابی رسانه های اجتماعی به طور اساسی به معنای تبلیغ کردن شرکت یا وبسایت بر سایت های مختلف شبکه ای و کانالهای رسانه ای معروف همچون Twitter  ، LinkedIn ، Facebook ، Blogger و… است. تبلیغ کردن وب سایت های کسب وکارها از طریق قیمت گذاری بازاریابی رسانه های اجتماعی، افزایش رفت وآمد ارتباطی را تضمین می کند و در نتیجه موجب کسب سود خوبی می شود.

بهترین چیز در بازاریابی رسانه های اجتماعی این است که آنها به سرمایه گذاری سنگین شما نیاز ندارند، زیرا ایجاد یک پروفایل آنلاین شرکت در سایتهای شبکه های اجتماعی به طور قطع رایگان است. قرار داشتن کسب وکارتان در سایت های شبکه های اجتماعی راحت ترین و ساده ترین راه برای ارتباط برقرار کردن و به اشتراک گذاشتن محصولاتتان با جامعه هدفتان است.

بازاریابی اینترنتی از طریق تبلیغات درگوگل

Google به سرعت در سال های اخیر رشد کرده است به سایت ها در هر سایزی اجازه می دهند تا از طریق تبلیغات مرتبط درآمد کسب کنند. به عنوان مثال، Google Adsense  یک استراتژی بازاریابی ساده است که به تبلیغ کننده ها اجازه می دهد تا از طریق کلیک کردن کاربر بر  تبلیغاتشان به هنگام دیدن یک وب سایت، از تبلیغاتشان درآمد کسب کنند.هر وب سایتی تبلیغات مرتبط با محتوای خود را داراست که به تبلیغات کننده ها یک پایگاه گسترده از مشتریان را ارائه می کند.این استراتژی آسان ترین و ساده ترین راه برای تبلیغ محصولات در اینترنت برای جذب مخاطبان هدف است.

بازاریابی اینترنتی از طریق تبلیغات درگوگل

بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی یکی از مقدماتی ترین روش ها برای تقویت ارتباط با مشتری است. برای شروع فرآیند، مشتریانتان می بایست در خبرنامه ها عضو شوند تا بتوان به آنها درباره محصولات جدید، راه اندازی و دیگر معاملاتی که توسط شرکت به طور منظم ارائه شده اند بارها و بارها یادآوری کرد. بازاریابی ایمیلی وفاداری مشتری را تقویت می کند و میتواند مزایای شگفت انگیزی را برای مشتریانی که مشترک وب سایت شده اند ارائه دهد.

جدای از اینها، بسیاری از انواع مختلف ابزار بازاریابی اینترنتی وجود دارند که شما باید به خوبی آنها را در نظر بگیرید. تمامی آنها به طور موثری طراحی شده اند تا بتوانند کاربران را جذب کنند، رتبه دهی موتورهای جستجو و نیز برند سازی را افزایش دهند. انتخاب های شگفت انگیز زیادی وجود دارند که شما می توانید از آنها برای داد و ستد در تجارتتان در اینترنت استفاده کنید.

شما بسته به ماهیت کسب وکارتان، به این نیاز دارید که انواع خاصی از ابزار و تکنیک های بازاریابی اینترنتی مشخصی را انتخاب کنید تا به بهترین نتایج دست یابید.صرف نظر از اینکه شما چه روشی را انتخاب می کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تحلیل بازار یکی از قسمت‌های کلیدی هر استراتژی بازاریابی در راه ‌اندازی کسب‌ وکار است، گزارش تحلیل بازار شما اگر به درستی تهیه شود،  مسیر اصلی تجارت شما را مشخص خواهد کرد. با یک تحلیل بازار مناسب شما می‌توانید سرمایه‌گذاران را جذب کرده، از خطرات موجود در مسیر کسب ‌وکار دوری کنید و در نهایت مشتریان بیشتری بدست آورید.

اگر کسب ‌وکار شما نسبتا کوچک بوده و مشتریان داخلی و خارجی خود را تا حدودی می‌شناسید؛ یا اگر برنامه‌ی شما داخلی است و نیازی به اطلاعات صنعت برای تأیید پیش بینی‌های تجاری خود ندارید، احتمالا نیازی به تهیه‌ ی تحلیل بازار برای کسب ‌وکار شما نباشد.

اگر به دنبال تأمین مالی هستید، تحلیل بازار یک عامل کلیدی برای سرمایه گذاران بالقوه است تا مطمئن شوند که شرکت شما با اعداد درست و داده‌های حقیقی، آینده‌ی کسب ‌وکار خود را پیش بینی می‌کند. با توجه به موارد ذکر شده، جزئیات یک گزارش تحلیل بازار به ترتیب زیر است.

تحلیل بازار چیست؟

تحلیل بازار یعنی اطلاعات کامل، قابل فهم و مشخصی که باعث تعیین ویژگی‌های مخصوص بازار هدف شما شده و تحلیل این اطلاعات به شما کمک می‌کند برای کسب ‌وکار خود تصمیم گیری کنید.

با انجام تحلیل بازار می‌توانید داده‌های ارزشمندی را جمع آوری کنید که به شما کمک می‌کند مشتریان خود را به خوبی بشناسید و استراتژی قیمت‌گذاری مناسبی را پیاده‌سازی کرده و نقاط ضعف رقبای خود را کشف کنید.

تحلیل بازار و «طرح کسب‌ وکار ( Business Plan ) »

تدوین یک طرح کسب ‌وکار، عملی هوشمندانه‌ است، مخصوصا هنگامی که شما یک کسب‌ وکار تازه را شروع می‌کنید. حتی اگر یک شرکت تک مالکی هستید که نیازی به تأمین مالی برای توسعه‌ی تجارت خود ندارد، تهیه‌ی یک طرح کسب‌ وکار ( بیزینس پلن ) مشخص برای شما ضروری است. تحلیل بازار نه تنها یکی از قسمت‌های اصلی طرح کسب ‌وکار شما است بلکه برای موفقیت طرح تجاری شما نیز ضروری است.

اگر تأمین مالی از بانک برای شما ضروری است یا می‌خواهید که سرمایه‌داران بالقوه در کسب ‌وکار شما سرمایه گذاری کنند، بخش تحلیل بازار را به درستی تکمیل کنید؛ چرا که وام‌ دهندگان و سرمایه‌گذاران منطقی باید مطمئن شوند که کسب‌ وکار شما می‌تواند تقاضای لازم را در بازار رقابتی بدست آورد.

تهیه‌ی یک طرح کسب ‌وکار ( Business Plan ) همراه با بخش تحلیل بازار تاکتیک سودمندی است. شما باید مشتریان بالقوه‌ی خود را بشناسید و سرمایه گذاران را جذب کنید و در مورد آنچه کسب ‌وکار شما اکنون و در آینده می‌خواهد انجام دهد، به اطمینان برسید. ساعات ارزشمندی را که شما برای تحقیقات و جمع آوری اطلاعات صرف می‌کنید، منجر به کسب سودهای آتی خواهد شد و کسب‌ وکار شما را از شکست‌ های احتمالی دور خواهد کرد. این طرح کسب‌ وکار و تحلیل بازار، شما را نسبت به رقبایی که این طرح تجاری را تهیه نمی‌کنند، متمایز کرده و به یک کارشناس تبدیل خواهد کرد.

از گزارش تحلیل بازار می‌توانید به عنوان یک ابزار اندازه گیری برای سنجش پیشرفت کسب‌ وکار خود در طول زمان استفاده کرده و پروژه‌های خود را به جای حدس و گمان، براساس داده های واقعی طراحی کنید. با استفاده از تحلیل بازار می‌توانید مسیر کسب‌ وکار خود را با اطمینان طی کرده و از مشکلات احتمالی در آینده جلوگیری کنید.

چه مواردی را در تحلیل بازار در نظر بگیریم؟

تحلیل بازار باید شامل یک مرور کلی از صنعت شما، نگاهی به بازار هدف، تحلیل رقبای کسب ‌وکار، پیش بینی های تجاری و هرگونه الزامات قانونی کسب‌ وکار شما باشد.

۱) توصیف و چشم‌اندازی از صنعت

در این قسمت از تحلیل بازار شما در مورد وضعیت کنونی صنعت خود و مسیر حرکت کسب ‌وکارتان به طور کلی بحث می‌کنید. پارامترهای مربوط به بررسی صنعت شامل اندازه، روندها، چرخه‌ی عمر و رشد پیش بینی شده می‌باشند.

۲ ) بازار هدف

شناخت دقیق بازار هدف در ابتدای کسب‌ وکار شما ضروری است، بیشترصاحبان تازه‌کار در تجارت اشتباها چنین تصور می‌کنند که همه‌ی مخاطبین جزء بازار بالقوه‌ی آنها هستند و واضح است که چنین نیست.

با تمرکز بر مشتریان واقعی خود، خواهید توانست که هزینه‌‎های بازاریابی خود را به طور کارآیی برای جذب مشتریان وفادار خود صرف کنید تا کسب ‌وکار شما را به دیگران معرفی کنند.

تحلیل بازار - استراتژی بازارایابی

بخش بازار هدف در طرح کسب ‌وکار شما باید شامل موارد زیر باشد:

۱ ) ویژگی‌ها و رفتارشناسی مشتری

ویژگی‌های جمعیت شناختی مانند سن، درآمد و محل سکونت و …  همچنین آگاهی از خصوصیات روانشناختی درباره مشتریان موردنیاز است. شما باید بدانید علایق و عادات خرید مصرف‌کنندگان چگونه است و آیا شرایط کسب ‌وکار شما برای رفع نیاز مشتریان هدف مناسب است؟

۲ ) اندازه بازار

رقبا و موقعیت‌شان را بشناسید، میزان خرید سالانه‌ی محصولات و خدمات خود را توسط مشتریان محاسبه کنید و اندازه‌ی بازار بالقوه‌ی کسب‌ وکار خود را اندازه گیری کنید.

۳ ) تحلیل رقابتی

مشخص است که شناسایی رقبایی که در مقابل شما ایستاده‌اند، تاکتیک هوشمندانه‌ای است و در عین حال نقاط ضعف رقابت بازار را نیز نشان می‌دهد. آیا به مشتریان بازار، خدمت‌رسانی کافی و مناسب صورت می‌گیرد؟ چه محصول یا خدمتی می‌توانید عرضه کنید که کسب ‌وکارهای مشابه شما نمی‌توانند ارائه دهند؟ تحلیل رقابتی شامل موارد زیر است:

۴ ) بازار

اندازه‌ی بازار موردنیاز برای عرضه‌ی محصولات و خدمات برنامه‌ریزی شده شما چقدر است؟ نرخ رشد بازار خود را اندازه‌گیری کرده و چشم انداز کلی و روندهای بازار را مشخص کنید. رقبای اصلی شما چه کسانی هستند؟ آیا رقبای فرعی مؤثر بر کسب ‌وکار خود را می‌توانید شناسایی کنید؟

۵ ) نقاط ضعف و قوت رقبا

رقبای شما در چه زمینه‌ای خوب عمل می‌کنند؟ در چه شرایطی در رقابت شکست می‌خورند؟ خوب فکر کنید و فرصت‌هایی را شناسایی کنید که با استفاده از آن می‌توانید بر رقابت بازار پیروز شوید.

۶ ) اهمیت بازار هدف شما برای رقبا

واقعیت این است که شما به دنبال مشتریانی هستید که به نیازهایشان توسط رقبا پاسخ داده نشده است.

۷ ) موانع ورود به بازار

خطرات بالقوه‌ی ورود به بازار هدف شما چیست؟ هزینه‌ی این ورود برای کسب ‌وکار شما چقدر است؟ چه افراد دیگری می‌توانند وارد بازار شما شوند؟ اینجاست که شما می‌توانید نقاط ضعف خود را شناسایی کنید.

۸ ) فرصت‌های مطلوب

آیا ورود شما به بازار نیازمند فناوری‌های به روز است؟ آیا باید برای کسب یک مزیت رقابتی در بازار جدید سریعا اقدام کنید؟

۱ ) پیش بینی‌ها

۲ ) سهم بازار

مشتریان بالقوه‌ی شما چه میزان هزینه می‌کنند؟ با پاسخ به این سؤال خواهید دانست که چه سهمی از بازار را می‌توانید بدست بیاورید؟ واقع بین باشید اما خودتان را هم دست کم نگیرید. شما باید بتوانید اعداد ارائه شده‌ در «طرح کسب‌ وکار» خود را  به روشنی توضیح دهید.

۳ ) قیمت گذاری و حاشیه‌ی سود ناخالص

شما ساختار قیمت‌گذاری خود را ارائه می‌دهید و تخفیفات پیشنهادی خود را نشان می‌دهید. حاشیه‌ی سود ناخالص شما اختلاف میان بهای تمام شده و قیمت فروش شما است. شما باید واقع بین و در عین حال خوشبین باشید. پیش بینی‌های خوش‌بینانه نه تنها می‌توانند شما را راهنمایی کنند بلکه موجب انگیزه‌ی بیشتر شما می‌شوند.

۴ ) قوانین

چه نوع محدودیت‌های قانونی و مقررات دولتی خاصی در بازار وجود دارد؟ همه‌ی آنها را شناسایی کرده و  چگونگی پیروی از این قوانین را نیز مشخص کنید.

چگونگی دستیابی به داده‌های موردنیاز برای تهیه‌ی گزارش تحلیل بازار شما

تحلیل بازار برای صنایع و کسب ‌وکارهای مختلف، متفاوت است. متأسفانه بیشتر اطلاعات مورد نیاز شما به راحتی قابل دستیابی نیستند. تخمین بعضی از موارد شاید مناسب به نظر برسد اما بیشتر اعداد و داده‌های شما باید براساس اطلاعات واقعی باشد.

اگر کسب‌ وکار شما راه ‌اندازی شده و شروع به کار کرده است. مشتریان بالفعل شما به عنوان یک بازار در دسترس، منبع بسیار ارزشمندی هستند. می‌توانید از تحقیقات اینترنتی و شبکه‌های مجازی برای گرفتن بازخورد در مورد عادات خرید، نیازها و دیگر اطلاعات روانشناختی استفاده کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تحلیل بازار درطرح کسب ‌وکار ( Business plan ) باید اطلاعات بازار و صنعت، همچنین کلیه‌ی نتایج و یافته‌های تحقیق را نشان دهد. بخش تحلیل بازار معمولا بعد از بخش «توصیف شرکت» در طرح کسب ‌وکار ارائه می‌شود.

چه مواردی را در تحلیل بازار لحاظ کنیم؟

توصیف و چشم‌اندازی از صنعت

در تحلیل بازار ابتدا باید در مورد صنعتی که در آن فعالیت دارید، توضیح دهید. بیان مواردی مانند اندازه‌ی کنونی صنعت، نرخ رشد زمانی و همچنین روندهای صنعت و… ( برای مثال: چرخه‌ی عمر شرکت در چه مرحله‌ای است؟ نرخ رشد پیش‌ بینی ‌شده چقدر است؟ ) سپس گروه‌های اصلی مشتریان  را در صنعت خود مشخص کنید.

اطلاعات مربوط به بازار هدف شما

بازار هدف خود را به طور دقیق مشخص کنید تا به راحتی قابل کنترل باشد. اشتباه بیشتر کسب ‌وکارها این است که سعی می‌کنند بازارهای هدف زیادی را هم زمان جذب کنند.

اطلاعات زیر را در مورد بازار هدف خود بدست آورید :

۱ ) تفکیک ویژگی‌های بازار هدف

نیازهای اصلی مشتریان بالقوه‌ی شما چیست؟ آیا این نیازها برآورده شده است؟ اطلاعات جمعیت شناختی بازار هدف شما چیست و در کجا زندگی می‌کنند؟ آیا روندهای خرید دوره‌ای یا فصلی موجود در بازار، بر کسب ‌وکار شما مؤثر است؟

۲ ) اندازه‌ی اولیه‌ی بازار هدف

علاوه بر اندازه‌ی بازار هدف شما، چه اطلاعاتی دیگری در مورد خریدهای سالانه در صنعت خود می‌توانید بدست بیاورید؟ نرخ رشد پیش بینی شده بازار برای گروه هدف شما چقدر است؟

۳ ) چه سهمی از بازار را می‌توانید کسب کنید؟ 

درصد سهم بازار و تعداد مشتریانی که در یک منطقه‌ی جغرافیایی مشخص می‌توانید به دست بیاورید، چقدر است؟ نتایج بدست آمده از این اطلاعات را در طرح کسب‌ وکار خود منظور کنید.

۴ ) اهداف قیمت گذاری و حاشیه‌ی سود ناخالص

ساختار قیمت گذاری، سطوح حاشیه‌ی سود ناخالص و تخفیفات مورد استفاده در کسب‌ وکار خود را توضیح دهید.

بعد از جمع آوری اطلاعات مربوط به بررسی‌های بازار و تحقیقات تکمیل شده، تنها بر روی نتایج آن تمرکز کرده و هرگونه جزئیات دیگر را در ضمیمه «طرح کسب‌ وکار» خود بیاورید.

تحلیل رقابتی

برای تحلیل رقابتی در فرآیند تحلیل بازار، شما باید رقبای کسب ‌وکار خود را با استفاده از خط محصول یا خدمت و بخش بازار خود شناسایی کنید و ویژگی‌های رقابتی زیر را بررسی و ارزیابی نمایید.

  • سهم بازار رقبا
  • نقاط ضعف و قوت رقبا
  • اهمیت بازار هدف کسب ‌وکار شما برای رقبا چقدر است؟
  • چه موانعی برای ورود شما به بازار وجود دارد؟
  • فرصت‌های مطلوب شما برای ورود به بازار چیست؟
  • آیا رقبای فرعی یا غیرمستقیمی وجود دارند که موفقیت شما را تحت تأثیر قرار دهند؟
  • چه موانعی برای بازاریابی اینترنتی کسب‌ وکار شما وجود دارد؟ ( برای مثال تغییرات فناوری، هزینه‌ی بالای سرمایه گذاری و کمبود پرسنل ماهر )

محدودیت‌های قانونی در تحلیل بازار

نحوه‌ی برخورد شما با الزامات قانونی دولتی و خصوصی که کسب ‌وکار شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، چگونه است؟ این قانونمندی برای کسب ‌وکار شما چه هزینه‌هایی به دنبال خواهد داشت؟

برای تهیه یک طرح کسب ‌وکار ( business plan ) کامل باید تمامی موارد فوق را در بخش تحلیل بازار منظور کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بخش بازاریابی و فروش در طرح کسب‌ وکار بعد از بخش «خط محصول و خدمات» در نظر گرفته می‌شود که مربوط به استراتژی‌ های بازاریابی و مدیریت فروش است.

بازاریابی، فرآیند ایجاد مشتری است و مشتریان عامل حیاتی کسب‌ وکار شما هستند. اولین مرحله در بخش بازاریابی و فروش، تعریف استراتژی بازاریابی شما است.

برای تدوین یک استراتژی بازاریابی موفق، تنها یک رویکرد مشخص وجود ندارد؛ استراتژی بازاریابی شما باید قسمتی از یک فرآیند مستمر  ارزیابی کسب ‌وکار بوده و مخصوص شرکت شما تدوین شده باشد. اما مراحل مشترکی وجود دارد که شما را در مسیر کسب ‌وکار و اجرای تاکتیک ‌های بازاریابی یاری می‌دهد تا بتوانید فروش را افزایش داده و مشتریان وفادار خود را حفظ کنید.

یک استراتژی بازاریابی جامع شامل چهار استراتژی مختلف است :

۱ ) استراتژی نفوذ در بازار

۲ ) استراتژی رشد

این استراتژی بازاریابی برای توسعه‌ کسب ‌وکار شما بوده و موارد زیر را در بر می‌گیرد: یک «استراتژی داخلی» مانند چگونگی افزایش منابع انسانی، یک «استراتژی ترکیب تجاری» مانند خرید یک شرکت دیگر، یک «استراتژی فرانشیز» برای توسعه‌ کسب‌ وکار، یک «استراتژی افقی» که توزیع یک نوع محصول به مشتریان مختلف است و «استراتژی عمودی» که یک نوع محصول را در سطوح مختلفی از زنجیره‌ی توزیع عرضه می‌کند.

۳ ) استراتژی کانال‌های توزیع

موارد قابل توجه در استراتژی کانال‌های توزیع شامل تولیدکنندگان تجهیزات اصلی، نیروهای فروش داخلی، توزیع‌کنندگان کل و خرده فروشان می‌باشد.

۴ ) استراتژی ارتباط با مشتری ( Communication Strategy )

استراتژی شما برای جذب مشتریان چگونه است؟ تاکتیک ‌های بازاریابی مانند Promotion، تبلیغات اینترنتی، شبکه‌ های اجتماعی، روابط عمومی ( PR )، و تبلیغات چاپی از جمله استراتژی‌ های ارتباط با مشتری هستند.

بعد از پیاده‌سازی یک استراتژی بازاریابی جامع می‌توانید استراتژی فروش خود را تعریف کنید تا مشخص شود که برنامه‌‌ی واقعی شما برای فروش محصول چیست؟

استراتژی فروش به طور کلی شامل دو عنصر اصلی است:

۱ ) استراتژی نیروی فروش

نیروی فروش خود را چگونه تشکیل می‌دهید؟ از نیروهای داخلی استفاده می‌کنید یا گروه‌های مستقل را جذب خواهید کرد؟ چه تعداد فروشنده برای نیروی خود در نظر می‌گیرید؟ از چه نوع استراتژی‌های جذب نیرو استفاده می‌کنید؟ چگونه نیروی فروش خود را آموزش می‌دهید؟ حق‌الزحمه‌ی نیروی فروش خود را چگونه پرداخت می‌کنید؟

 ۲ ) فعالیت‌های فروش

هنگام تدوین استراتژی فروش خود در فرآیند بازاریابی و فروش باید آن را به فعالیت‌های کوچکتری تقسیم کنید. برای مثال، تقسیم‌ بندی مشتریان بالقوه ضروری است. هنگام تهیه‌ی لیست مشتریان، آنها را اولویت بندی کرده و مشتریان بالقوه با بیشترین احتمال خرید را در اولویت قرار دهید. همچنین باید تعداد تماس‌های فروش در یک دوره‌ی زمانی مشخص را محاسبه کنید. می‌توان تعداد تماس‌های برقرار شده برای هر فروش را شناسایی کرد. ( متوسط هزینه هر فروش و متوسط هزینه هر فروشنده )

بعد از بازاریابی و فروش، باید در رابطه با تخصیص بودجه سالانه تصمیم گیری کنید. بدین منظور بخش «درخواست تأمین مالی» در طرح کسب ‌وکار ( Business Plan ) در نظر گرفته شده است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برند چیست؟ صدها تعریف متفاوت از طرف طیف گسترده ­ای از کارشناسان برای تعریف برند ( brand ) گفته شده است. بیشتر آنها بر این  عقیده اند که احساسات و تفکراتی که در زمان رویت نام شرکت، به ذهن مشتری خطور می کند، تعریف مناسبی برای برند است. شاید تعریف زیر از JN Kapferer تعریف مناسبی برای برند باشد :

برند نامی است که خریداران را برای رسیدن به تصمیم خرید، تحت تأثیر قرار میدهد. “

به طور خلاصه، این تعریف هنوز هم برای برند معنادار است. اما ساختار برند، با ورود اینترنت برای همیشه تغییر کرد. مسیری که مردم برای تصمیم گیری خرید استفاده می کنند تکامل یافته است. مگر آنکه شرکت شما همین حالا نیز یک نام خانوادگی داشته باشد، مانند آمازون، اولین نقطه تماس برند شما، آنلاین است.

گوگل آن را لحظه صفر حقیقت ( the Zero Moment of Truth ) نامید و آن را به این صورت شرح میدهد: ” لحظه ­ای که شخصی لپ تاپ یا گوشی موبایل خود را برمی دارد و شروع به جمع آوری اطلاعات در مورد محصول یا خدماتی می کنند که، در مورد آن فکر می کنند یا می خواهند آن را خریداری کنند. ”

به عبارتی دیگر، دارایی آنلاین شما، مانند وب­ سایت و صفحات رسانه اجتماعی ( که شما بر آنها کنترل دارید ) و آنچه مصرف کنندگان به صورت آنلاین در مورد شما می گویند ( که شما هیچ کنترلی بر آن ندارید )، برند شما است. و قضیه بدتر هم میشود، چرا که بیشتر مردم با گشتن در موتورهای جستجو فرآیند تصمیم به خریدشان را آغاز میکنند، برند شما در جایی میان الگوریتم ­های جستجو گوگل یا bing قرار دارد ( دنیای مجازی که شما هیچ کنترلی بر روی آن ندارید ).

اگر شما اشتیاق آن روزی را دارید که شما و دیگران رهبران سازمان تان، مسئول برندتان باشید، شما تنها افرادی نیستید که این اشتیاق را دارند. اما امروزه زمانی برای نگاه کردن به گذشته نیست، زمان انطباق است. شما همچنان میتواند با تمرکز بر ۳ اصل زیر ارزش برندتان را بهبود ببخشید :

۱ ) بهینه سازی برای موتورهای جستجو ( SEO ) :

بیشتر مشتریان بالقوه، تجربه ­ی آنلاین خود را از طریق یک موتور جستجو شروع می کنند. در حقیقت، ۸۹% مردم از موتور جستجو برای تصمیم گیری خرید استفاده می کنند، و ۹۹% از خریدهای مرکب محصولات یا خدمات در B2B با جستجو در گوگل آغاز میشود.به علاوه، ۷۰% لینک­ هایی که کاربران بر روی آن کلیک می کنند، لینک­ های اصلی اند نه لینک­ هایی که برای بالا آمدنشان پول پرداخت شده باشد، و ۷۵% کاربران هیچوقت صفحه اول نتیجه جستجو را رد نمی کنند و بدون نگاه کردن به آن به صفحه بعدی نخواهند رفت. این آمارها از این حقیقت پشتیبانی می کند که برای آنکه به چشم انداز مورد نظر خود برسید باید در صفحه اول نتایج گوگل، پیدا شوید. برای انجام اینکار، لازم است با شرکای SEO خود همکاری نزدیکی داشته باشید و به خوبی با آنها همکاری کنید، و اطمینان کسب کنید که هماهنگ با الگوریتم­ های مختلف و تغییرات داده ­ی موتورهای جستجو بزرگ پیش می روید و موقعیت خود را در آنها حفظ می کنید.

۲ ) شبکه­ های اجتماعی :

ما در دنیایی زندگی می کنیم که مردم بیشتر از آنکه به آنچه یک برند در مورد خودش می گوید، توجه کنند، به آنچه غریبه­ ها در موردش می گویند توجه می کنند. در حقیقت، ۷۱% مردم ترجیح می دهند بر اساس معارفه ­های رسانه های جمعی و اشاراتی که دیگران در این رسانه به محصول داشته اند، خرید خود را انجام دهند. و ۷۹% مصرف کنندگان به همان اندازه ای که به بررسی ­های آنلاین اعتماد دارند به توصیه ­های شخصی هم اعتماد دارند. شما نه تنها لازم است به آنچه در موردتان در حوزه­ های رسانه جمعی می گویند، توجه کنید، بلکه باید به این مذاکرات وصل شوید و در این گفتگوها شرکت کنید. مطمئن شوید صرفاً به دلیل آنکه صفحات رسانه اجتماعی داشته باشید، آنها را ایجاد نکرده اید. بلکه باید بتوانید دنبال کننده ها و طرفداران خود را به آن مشغول کنید. محتوای مناسب را در کانال مناسب آن قرار دهید. اگر به دنبال آن هستید که بدانید چگونه یک کانال شبکه اجتماعی مناسب و استراتژی درست برای بازاریابی محتوا برای برندتان انتخاب کنید، تیم مجرب بازاریابی اینترنتی belovedmarketing.comm میتواند به شما کمک کند.

شبکه های اجتماعی - برند

۳ ) تجربه کاربران :

مشتریان بالقوه و بالفعل شما، برندتان را با آخرین و بهترین تجربه های آنلاین سایر برندها مقایسه می کنند. این غیر عادلانه است ولی حقیقت دارد. کلید ساخت یک تجربه­ ی عالی این است که به صورت مداوم محتواهایی را که مخاطبان به دنبال آن هستند را در نظر بگیرید. به عبارت دیگر، به کاربران، علاوه بر خدمت و محصول، راهنمایی هم بفروشید. اگر مطمئن نیستید چه محتوایی به مشتریان شما مربوط میشود، از ما سوال کنید.

بزرگترین مزیت برندسازی اینترنتی ( یا همان آنلاین برندینگ ) این است که میتوان آن را در زمان حقیقی اندازه گرفت. برخلاف اندازه­گیری آگاهی برند یا تصویر برند، شما به واسطه تحلیل وب، رتبه صفحه  می توانید سریع تر پیگیری، تجزیه و تحلیل و تنظیم کنید و به این صورت احساسات و تمایلات رسانه جمعی در دستان شما خواهد بود.

اگر تا به حال به رویکرد برندسازی اینترنتی یا همان برندینگ در دنیای دیجیتال فکر نکرده اید، احتمالاً حالا زمان مناسب برای تغییر به این سمت می باشد. تجربه آنلاین فعلی خود را به دقت موشکافی کنید. بررسی کنید در حال حاضر در چه مرحله­ ای قرار دارید و شروع به بهبود و پیشرفت کنید. ارزش برند شما در آینده به برندسازی اینترنتی بستگی دارد.

 

  • مهرا ریحانی