آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

تصور کنید شرکت شما یک شخص بود، کسی که میتوانید با او نشست و برخواست داشته باشید، او را برای ناهار دعوت کنید، و اجازه دهید مراقب بچه ­های شما باشد.

آیا آنها را همان طور که بهترین دوست تان را دوست دارید، دوست خواهید داشت؟

ما اغلب به عنوان یک هویت خارجی به برند خود نگاه می کنیم، بدون در نظر گرفتن این نکته که در یک شرکت، برند مانند یک شخص، شهرت خارجی شرکت را می سازد.

مردم با استفاده از ویژگی­های طبیعت انسانی، به اجسام و اشیا شخصیت می دهند چرا که به این صورت آنها را مرتبط می کنند.

اما وقتی برای تعریف، فهم و ارتقای برندینگ تلاش می کنیم، معمولاً یک راه درست و غیر شخصی برای انجام آن داریم. برند خود را براساس رنگی که استفاده می کنیم، بیانیه ­ی ارزش ( value proposition statementss ) پیشنهادی خود، و بازار هدف تعریف می کنیم. با این حال، در پایان ما مردم را در معرض خرید و فروش قرار می دهیم، و مردم هم براساس غریزه و طبیعت، توجهی به اینکه ما چه هستیم ندارند و توجه آنها متمرکز بر آن است که ما کی هستیم.

با ساخت و توسعه برند از درون سازمان به سمت خارج از سازمان، میتوانیم با ارزش­ها، اهداف و حتی مشتریان بیشتر ارتباط برقرار کنیم. برند چیزی فراتر از بیانیه هدف ( mission statement ) است. نام تجاری برند، شهرت کلی یک سازمان است.

اینجا جایی است که بحث تجسم شخصیت برند به میان می ­آید.

تجسم شخصیت برند ( brand personification ) می تواند به عنوان “یک تکنیک فرافکنی باشد که از مردم می خواهد که در مورد برند به صورتی که انگار شخص زنده است فکر کنند و به گونه­ ای آن را توصیف کنند که انگار فکر یا احساس دارد”.

برگشتن به عقب و واضح کردن آنکه برند شما کیست و چه تاثیری بر جهان می گذارد یک روش فوری و حسی است. این روش یک روش قدرتمند است، نه تنها برای شرکت­های بزرگ که رفتار مصرف کنندگان را لحظه به لحظه مورد مطالعه قرار می دهند، بلکه برای کسب وکارهای کوچک و کم سود نیز قابل کاربرد است، در واقع در هر جایی که شهرت، بخش مهم و اساسی کار شما محسوب شود.

شهرت یک شرکت ( شهرت یک نام تجاری ) و در واقع شخصیت خارجی آن، موفقیت آن را تضمین میکند.

خوشبختانه، شما با برداشتن چهار گام زیر به همراه تیم بازاریابی و توسعه کسب وکار خود میتوانید برند خود را بهتر بشناسید، بنابراین بیاید تجسم شخصیت برند را آغاز کنیم.

گام اول ) شخصیت برند تان را بشناسید.

با اکتشاف شخصیت برند خود آغاز کنید. فرآیند را با پرسیدن سوالاتی از این دست که در ادامه آماده، آغاز کنید و جواب مربوط به هریک را بنویسید :

۱ ) برند شما روحیه­ ی زنانه دارد یا روحیه مردانه؟

۲ ) آیا براساس مطالعه با هوش است یا براساس تجربه­ ی زندگی؟

۳ ) اجتماعی است یا درونگرا؟

۴ ) دلسوز است یا مستبد؟

۵ ) آیا به او اعتماد دارید؟

این سوالات فقط نمونه اند. برای اکتشاف شخصیت برند خود آزاد هستید که تا هر کجا که می خواهید پیش بروید.

سوالات باید در مورد خصوصیت های شخصیتی باشد. فقط به دنبال ویژگی های مثبت نباشید؛ هدف از انجام این تمرین یافتن خصوصیات مثبت نیست. مانند هر فرد دیگری، برند شما نیز دارای عیوبی است. به این عیوب نفوذ کنید و آنها را خجالت زده کنید. با شناخت این نواقص می توانید آنها را بهبود ببخشید یا حتی حذف کنید. برای مثال این موضوع که شما همیشه در تحویل عقب میمانید،چه ویژگی ای را به شخصیت برندتان می دهد؟

گام دوم ) از خودتان بپرسید، چرا ؟

دنبال کردن این سوالات را با زیر سوال بردن خود یا تیم تان انجام دهید، در هر مورد از خود بپرسید “چرا این فکر را می کنی؟”. کشف چرایی پاسخ شما به این سوالات، که علت انجام هر کاری چه بوده، به شما کمک می کند تا بفهمید آیا ارزش ­های درستی را برای برند خود برگزیده ­اید یا اینکه برند شما جایگاه نادرستی در بازار دارد.

امکان دارد تیم شما به این نتیجه برسند که برندتان کمی درونگرا است. آیا این امر به این دلیل است که شما در شبکه ­های اجتماعی فعالیت زیادی ندارید و به نوعی با مشتریان خود ارتباط برقرار نمیکنید؟

یا شاید تیم شما فکر کند برندتان روحیه­ ای مردانه دارد. آیا این امر به دلیل رنگی است که مورد استفاده قرار می دهید، یا تن صدایی که در آگهی ها از آن استفاده میکنید؟

تجسم شخصیت برند

گام سوم ) برند خود را تصور کنید.

شما فهمیدید برندتان کیست و چرا اینگونه است، حالا باید با او مواجه شوید. روی وایت برد اسمی را بنویسید. لازم نیست این اسم، نام برندتان باشد، اسمی به آن بدهید که با ویژگی ­های شخصیتی برند متناسب باشد. حالا شما یک اسم دارید، به آن چهره و تصویر بدهید. یک روش عالی این است که تصویر هر کسی که فکر میکنید معرف شخصیت برند است را بیاورید. به پیچیدگی­ های خاص توجه کنید، مانند لباسی که بر تن میکند یا تمیزی آن. آیا او خوش لباس و مرتب است؟ آیا خسته به نظر می­آید یا پر انرژی است؟ جزئیات به این سادگی میتواند به شما کمک کند تا متوجه شوید برند شما کیست.

با توجه به آنکه چه محصولی را به فروش میرسانید و برندتان دارای چه هدفی است باید اسمی را انتخاب کنید که نشان دهنده ویژگی های مذکور در ذهن مخاطب باشد.

گام چهارم ) بررسی کنید که چه کسی هستید و چه کسی، میخواهید باشید.

با فهمیدن آنکه برند شما کیست به جای آنکه برند شما چیست، می توانید شروع به تدوین استراتژی بازاریابی موفق و ارزش های شرکت با توجه به برند و شخصیت او، کنید. از خود سوالاتی از این قبیل بپرسید، “دوستان او چه کسانی ­اند؟”، “اگر به نوعی درونگرا است، آیا لازم است بیشتر اجتماعی شود؟”، “اگر ما نتوانیم از درون سازمان برند و شخصیت برند خود را بسازیم، چگونه می توان انتظار داشت که نام تجاری مان در خارج از سازمان و در بازار هدف رشد و توسعه یابد و شهرت کسب کند ؟”.

اگر جواب ­هایی که میشنوید باب طبع­ تان است، آنگاه می دانید که در مسیر درست قرار دارید. و اگر اینگونه نبود، شاید زمان آن رسیده که با ارزیابی، به توسعه هویت برندتان بپردازید.

آیا برند خود را ملاقات کرده اید؟ اگر نه، به دنبال آن بروید، به او فرصتی بدهید. او نیز منتظر ملاقات شماست.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

امروزه بین سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا ( content marketing ) فاصله زیادی افتاده است و با یکدیگر ارتباط ندارند، این در حالی است که هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی، اهداف یکسانی را دنبال می کنند.

ایده ی پشت سئو ( SEO ) این است که محتوا را در دسترس مخاطبان اصلی قرار می دهد که این کار دقیقا در راستای بازاریابی محتوا است.

هنوز بسیاری از بازاریاب ها هستند که میخواهند با تیم های بزرگ کارشان را ادامه دهند و منابع شان را به سئو و یا بازاریابی محتوا اختصاص دهند.

اما اکثر بازاریاب ها میخواهند بودجه بازاریابی شان هر سال افزایش یابد، اما این تخصیص بودجه نباید فقط به یک فعالیت بازاریابی دیجیتالی اختصاص یابد. در این پست به شما نشان خواهیم داد که چه چیزهایی در بازاریابی محتوا و سئو بیشترین اهمیت را دارند و چگونه در تخصیص بودجه ها تعادل برقرار کنیم.

ضروریات سئو

حتی اگر بازاریابی محتوا استراتژی اصلی شماست، ضروریاتی در زمینه سئو ( SEO ) وجود دارد که هر کسب وکاری باید از  مزایای آن ها بهره ببرد.

مطابق تحقیقیاتی که اخیرا بر روی شرکت های  B2B و B2C بزرگ در غرب انجام شده است، بیشتر شرکت هایی که در لیست ۱۰۰ شرکت برتر مجله Fortune هستند به علت دنبال کردن فعالیت های کمی در زمینه ی سئوی وب سایتشان سقوط کرده اند.

  • ۵۶% از شرکت ها در عناوین صفحه خانه شان ( Home page  ) کلمات کلیدی را جا انداخته اند.
  • ۲۳% از آن ها توضیحات متا ( meta description ) جهت ضمیمه کردن در صفحه خانه نتایج موتور های جستجو نداشته اند.
  • ۸۹% از آن ها از کلمات کلیدی که با خط تیره از یکدیگر جدا شده اند به اشتباه در نام گذاری تصاویرشان استفاده کرده اند.
  • ۲۰ % از آن ها در آزمون موبایل پسند بودن  ( mobile-friendliness ) وب سایت گوگل شکست خورده اند.

SEO-belovedmarketing

توضیح شکل شماره ۱ ) میزان استفاده از فعالیت های سئو همانند استفاده از لینک های داخلی، توضیحات متا، کلمات کلیدی و … سبب بهینه شدن رتبه وب سایت در گوگل و دیگر موتورهای جستجو می شود.

این نقاط ضعف هم برای سئو و بازاریابی محتوا ( content marketing ) به یک اندازه مشکل آفرین است.

یک مثال که در این تحقیق آورده شده است لینک های معیوب سایت GE در یکی از صفحات اصلی اش است. این لینک ها برای سئو مضر هستند و علاوه بر این از طریق ایجاد تجربه ی بد برای کاربر اثر بخشی بازاریابی محتوا را نیز کاهش می­دهند.

هر کسب وکاری نیاز دارد که حداقل ضروریات سئو را به کار بگیرد:

  • کلمات کلیدی را جستجو کنید ( و از آن­ها استفاده کنید! ).
  • هر گونه صفحات و لینک های معیوب در وب سایت تان را اصلاح کنید.
  • همیشه از توضیحات متا ( meta description ) استفاده کنید.
  • به تحلیل های مربوط به سئو توجه کنید و در صورت نیاز آن ها را تعدیل کنید.
  • به طور کلی بهترین فعالیت های گوگل را دنبال کنید.

ضروریات بازاریابی محتوا

در بازاریابی محتوا، تمرکز استراتژی شما به جای موتور جستجو بیشتر بر روی تهیه علایق و نیاز های مخاطبان تان است.اما در این راستا شما متوجه می شوید که بسیاری از ضروریات بازاریابی محتوا به فعالیت های سئو ( SEO ) مربوط است:

  • خلق کردن شخصیت خریدار( buyer persona )
  • شناسایی اهداف کمپین
  • انجام تحقیقات در زمینه کلمات کلیدی
  • ایجاد و ترسیم محتوا
  • استفاده ی همیشگی از توضیحات متا (meta description ) ( اغلب به همان اندازه که درنتایج موتور های جستجو می آیند در پست های رسانه های اجتماعی نیز ظاهر می شوند ).
  • تعیین برنامه زمانی برای پست هایتان
  • توسعه یک استراتژی ترفیعی
  • اندازه گیری نتایج و اصلاح تلاش ها و فعالیت های مربوط به کمپین

بهترین راهکارها برای یکپارچه کردن استراتژی ها

اگر می خواهید از سرمایه گذاری در بخش بازاریابی اینترنتی بیشترین استفاده را ببرید، می بایست یک رابطه یکپارچه بین استراتژی های سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا  ( content marketing ) ایجاد کنید.

به این علت که : مطابق آخرین تحقیقات درباره ی بازاریابی محتوایی شرکت های B2B، جذب مشتری بزرگترین هدف برای برندها است و پس از آن ،فروش و ایجاد روابط با مشتریان از اهداف بزرگ شرکت ها هستند.

 

B2B-belovedmarketing

توضیح شکل ۲ ) اهداف سازمانی برای بازاریابی محتوای شرکت های B2B عبارتند از جذب مشتری، فروش، پرورش مشتری، آگاهی از برند و ….

تمامی این اهداف مشروط به جذب بازدیدکنندگان جدید به وب سایت است. اما استراتژی بلندمدت و مقیاس پذیر برای رسیدن به آن چیست؟

سئو ( SEO )

وب سایت هایی که سئو ( SEO ) عالی دارند همزمان به محتوای ارزشمند برای پرورش مشتری ( nurture leads ) و افزایش فروش نیاز دارند.

بنابراین می توان گفت که سئو و بازاریابی محتوا برای رسیدن به اهداف بازاریابی به یکدیگر نیاز دارند.

جهت یکپارچه کردن این دو استراتژی بازاریابی دیجیتالی از راه کار های زیر استفاده می­شود:

درباره مخاطبانتان از طریق جستجو، اطلاعات کسب کنید.

به هنگام جذب افراد خریدار ( buyer persona ) و جستجو درباره علایق شان، هیچ ابزاری بهتر از موتورهای جستجو نیست. جستجوی اطلاعات در اینترنت می تواند درباره ی اینکه چه چیزی برای مخاطبانتان اهمیت دارد به شما بینشی ارائه دهد، و این بینش میتواند به شما در محتوا سازی الهام بخش باشد.

Google Trends یک ابزار رایگان و جالب در راستای این هدف است:

buyer persona.contentmarketing-belovedmarketing

 

توضیح شکل ۳ ) استفاده از ویدئو و اینفوگرافیک در محتوا مزایای زیادی در جذب مخاطب دارد.

شما همزمان می توانید ببینید که رقبایتان چه استراتژی های محتوایی استفاده می کنند و بیشترین کلمات کلیدی مرتبط با سئوی سایتتان را بیابید.

موتور های جستجو را به عنوان یک کانال بازاریابی محتوا در نظر بگیرید.

توزیع، بزرگترین عامل برای موفقیت بازاریابی محتوا است. رسانه های اجتماعی، سایت های مخصوص محتوا، وپیوند ( syndication ) معروف ترین کانال های توزیع هستند، اما آیا موتور های جستجو نیز کانال های توزیع هستند؟

اگر شما موتورهای جستجو را به عنوان یک کانال دیگر در چک لیست کانال های توزیع تان در نظر بگیرید، می­توانید به راحتی مقداری سئو را با عملیات بازاریابی محتوا ادغام کنید. بیشتر نویسندگان خوشحال می شوند که در راستای نوشتن، نوشتارشان را نیز مطابق با سئو ( SEO ) بهینه کنند.

از استراتژی ایجاد محتوا جهت بهبود سئو ( SEO ) استفاده کنید.

حقیقت این است اگر این دو استراتژی را در یک ردیف قرار دهید،کمپین بازاریابی محتوای شما قدرت این را دارد که سئو ( SEO ) یتان را به مقدار زیادی بهبود بخشد.

ارزش پیشنهاد کنید.

آیا می توانید محتوای بسیار مرتبط و خاصی ارائه کنید که به خوانندگان ارزش ارائه کند و سوالاتشان را پاسخ دهد؟

بازاریابی محتوا تماماً در این باره است. اما موتورهای جستجو نیز به همین  اندازه به دنبال ارائه دادن ارزش هستند، و محتوای عالی در گرو به دست آوردن لینک های با ارزش تر است.

مورد بالا را به کار بگیرید و از هر دو استراتژی بهره ببرید.

محتوای زیاد ایجاد کنید.

همان طور که شنیده اید (( محتوا پادشاه است )) البته تا زمانی که بتوانید کیفیت آن را حفظ کنید. بنابراین محتوای بیشتر به  این معنی به دست آوردن فرصت های بیشتر برای جذب مخاطب و پرورش مشتریان است.

علاوه بر این، همزمان فرصت های بیشتر برای کسب رتبه بهتر در موتورهای جستجو ایجاد می ­شود.

تنوع ارائه دهید.

این تاکتیک در بازاریابی محتوا از این جهت حائز اهمیت است که از طریق فراهم کردن اولویت های مخاطبین تان سطح دسترسی به مخاطبین بیشتر را افزایش می دهد. میتوانید از ویدئو ها، تصاویر، اینوگرافیک ها و … در محتوای خود استفاده کنید.

infographic-belovedmarketing

 

در همین هنگام موتورهای جستجو وبلاگ ها، تصاویر، ویدئوها و …. را را در نتایج جستجوی خود رتبه بندی می کنند. هر چه تنوع محتوایی بیشتری داشته باشید، فرصت بهتری در رتبه بندی موتورهای جستجو کسب خواهید کرد.

بازاریابی محتوا و سئوی پیشرفته

هنگامی که از بازاریابی محتوا و سئو ( SEO ) به صورت همزمان استفاده می کنید مرزها نامشخص به نظر می آیند، و حقیقت  این است که شما به هر دوی این استراتژی ها برای موفقیت نیاز دارید.

ضروریات هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی را مد نظر قرار دهید و تلاش کنید که فعالیت های بازاریابی تان را یکپارچه کنید تا بتوانید در سرمایه گذاری بازاریابی تان به بهترین تعادل برسید.

 

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برند شما به وسیله بازاریابی داده محور، قدرتمند میشود.

بازاریابی جایگاه جذابی در تقاطع علم و هنر دارد. از یکسو بازاریابان درجه یک از خلاقیت و مهارتهای هنری خود برای ایجاد کمپین های هنری بهره می گیرند تا نامشان در میان مخاطبان بپیچد. از سوی دیگر آنها دائما عملکرد هر کمپینی را تجزیه و تحلیل و اندازه گیری می کنند تا روش انتقال پیام خود را اصلاح کنند و عملکرد خود را بهینه سازند. استفاده از شاخصهای عملکرد کلیدی ( KPI ) و شاخصهای بازاریابی اینترنتی به شما کمک خواهد کرد تا میزان عملکرد فعالیت های بازاریابی اینترنتیخود را در فضای مجازی اندازه گیری نمایید.
شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری در بازاریابی اینترنتی ( Online Conversion Metricc )

How well does your online audience convert into paying customers?

تا چه اندازه مخاطبان آنلاین شما به مشتریان خریدار تبدیل می شوند؟

از چپ به راست: نرخ تبدیل : میزان موفقیت فعالیتهای بازاریابی اینترنتی در افزایش فروش آنلاین و تبدیل مخاطبان به  مشتری در فضای مجازی

شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری ( online conversion metric ) اینکه شما تا چه میزان در تبدیل مخاطبان آنلاین خود به یک مشتری موفق بوده اید، را می سنجد. مقیاس این نرخ تبدیل با توجه به نوع کسب وکار اینترنتی که در آن فعالیت می کنید، متفاوت است. به عنوان مثال یک شرکت فعال در زمینه تجارت الکترونیک به دنبال اندازه گیری میزان خرید آنلاین است درحالی که یک کسب وکار SaaS ( نرم افزار به عنوان سرویس ) میخواهد تعداد ثبت نامهای آزمایشی ( trial sign ups ) را بداند. تصویر بالا نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را برای فروشگاه اینترنتی یک شرکت نرم افزاری مشخص می کند.

نرخ تکمیل و بازدید از سایت ( Page Visits and Completion Rate )

بازاریابان دیجیتالی در رابطه با صفحاتی که مخاطبین در وب سایت های تحت مدیریت آنها طی می کنند تا از یک بازدیدکننده تبدیل به یک مشتری شوند ( خرید کننده ) باید اطلاع داشته باشند. در بسیاری از کسب وکارها این مسیر به صفحات محصول، ویژگی های محصول و کارت خرید منتهی میشود. بنابراین اندازه گیری ترافیک این صفحات، شاخص مهمی برای تعداد افراد درگیر در فرایند خرید ( purchase funnel ) که از خود علاقه و قصد خرید نشان داده اند، است. به همین ترتیب دنبال کردن نرخ تکمیل ( به اتمام رساندن خرید )، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری را تایید می کند و میزان موفقیت وب سایت را در تبدیل بازدیدکنندگان به مشتریان بالقوه یا مشتری نشان میدهد.

آمار مشتری ( Customer statistics ) 

برای تکمیل فرایند خرید آنلاین، بازاریابان دیجیتالی باید به دنبال ردیابی مشتریان بالفعل و بالقوه در طول زمان باشند. در بالا از مثال شرکت نرم افزاری استفاده شد و منطق مشابهی بر دیگر انواع کسب وکارهای اینترنتی را هم می توان تعمیم داد. در اینجا چند آمار کلیدی که نیازمند توجه است آورده شده:

  •  مشتریان جدید ( New Customers ): خریدارانی که بار اول است که خرید می کنند.
  •  مشتریان مجدد ( Returning Customers ): خریدارانی که حداقل یک خرید پیشین داشته اند.
  •  درآمد متوسط هر خریدار ( Average Revenue per Buyer ): کل درآمد در یک بازه زمانی تقسیم بر کل تعداد  خریداران
  •  کل تراکنشها ( Total Transactions ): تعداد کل خریدهای انجام شده در طول یک دوره زمانی صرف نظر از اینکه  توسط یک مشتری جدید انجام شده یا یک مشتری قدیمی
  •  کل درآمد ( Total Revenue ): میزان درآمد حاصل از انواع مشتریان در طول یک دوره زمانی

برای ارائه گزارشی دقیق از عملکرد بازاریابی دیجیتالی، شاخص نرخ تبدیل بازدید کننده به مشتری باید با دیگر شاخص های مرتبط در حوزه بازاریابی اینترنتی همراه شود. حتما در کنار این شاخص به پیگیری شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric )، شاخص اولین بازدید ( first visit metric ) و شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) نیز بپردازید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

مطابق با آخرین گزارش سایت Clutch، کمتر از نیمی از کسب وکارهای کوچک ( ۴۶% از آن ها ) وب سایت ندارند.

این گزارش بر پایه ی داده هایی است که از بررسی بر روی ۳۵۰ مدیر و صاحبان بنگاه های اقتصادی کوچک که دارای ۱ تا ۱۰ کارمند بوده اند و درآمد سالیانه کمتر از ۱ میلیون دلار داشته اند به دست آمده است.

بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

۳۲% از شرکت هایی که وب سایت نداشته اند، علت نداشتن وب سایت را ربط نداشتن آن به کسب وکار و یا صنعت شان دانسته اند.

۳۰% از آن ها علت را هزینه وب سایت بیان کرده اند و ۱۲% دیگر این گونه بیان کرده اند که به جای وب سایت، پروفایل در رسانه های اجتماعی دارند.

وب سایت/بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

توضیح شکل ۲ : به چه علت شرکت ها وب سایت ندارند؟ بزرگترین دلیل را بی ربط بودن به صنعت یا کسب وکارشان میدانند. دلایل دیگر استفاده از رسانه های اجتماعی به عنوان جانشین وب سایت، هزینه های وب سایت، فقدان دانش تکنیکی و نیاز به حمایت مداوم و … است.

۳/۲ کسب وکارهایی که وب سایت داشته اند ( ۶۸% آن ها ) بیان کرده اند که وب سایت شان موبایل پسند ( mobile friendly ) است. ۱۳% این شرکت ها تصمیم گرفتند که وب سایت شان را امسال موبایل پسند ( mobile friendly ) کنند.

 

Mobile friendly/ بایدها و نبایدهای وب سایت های کسب وکارهای کوچک

توضیح عکس ۳ : ۴۴ % از وب سایت ها موبایل پسند ( Mobile friendly ) هستند و باقی استراتژی های متفاوتی برای  موبایل پسند شدن دارند.

۴۰ % از صاحبان کسب وکارهای کوچک که وب سایت های برتر دارند برنامه ریزی کرده اند که امسال در سئوبهینه سازی موتور جستجو سرمایه گذاری کنند و وب سایت شان را تغییراتی دهند و بهتر کنند و ۳۰ % از آن ها در تعاملات اجتماعی و ۳۹% از آنها در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کنند.

کسب وکارهای کوچک می بایست جهت موفقیت، وب سایت های خود را مورد بررسی قرار دهند /وب سایت های کوچک کسب وکار

توضیح عکس شماره ۴ : بیشترین قسمت هایی که در وب سایت شرکت ها می بایست تغییر کند، سئو، تعاملات اجتماعی با کاربر، محتوا و طراحی و … است.

کسب وکارهای کوچک می بایست جهت موفقیت، وب سایت های خود را مورد بررسی قرار دهند و برای بهبود آن تغییراتی در زمینه سئو، محتوا، تعاملات اجتماعی موبایل پسند بودن انجام دهند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اگر زمان، پول و تلاش خود را در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کرده اید و اما سودی در مقابل کسب نکرده اید دست نگه دارید. این اتفاق چیز عجیبی نیست. اکثر بازاریابان به هنگام ایمیل و بلاگ کردن محتوا و نوشتن محتوا در شبکه های اجتماعی، درباره بازاریابی محتوا دچار اشتباه می شوند و ممکن است به درستی آن را به کار نگیرند.
این اتفاق نباید سبب کنار گذاشتن بازاریابی محتوا شود. بلکه شما باید تلاش خود را بکنید تا آن را بهتر انجام دهید. محتوا همانند انواع دیگر بازاریابی است : اگر بازاریابی محتوا هدف مشخص نداشته باشد و بازار هدفش به درستی مشخص نشده باشد و بهینه سازی نشده باشد ( همان طور که بازاریابی ایمیلی و یا فعالیت های جستجوی پولی را بهینه سازی می کنید )، به درستی کار نخواهد کرد و مخاطبین تان را جذب نمی کنید.
بازاریابی محتوا را به درستی انجام دهید در این صورت است که بازاریابی به یک فعالیت راحت برایتان تبدیل می شود. هنگامی که محتوا به شما کمک می کند تا برای برند و افرادتان در سازمان جایگاه سازی کنید، صنعت نیز مشتریان را بر می انگیزاند، چرخه فروش را کوتاه تر می کند و به شما برای بستن قردادهای بیشتر کمک می کند. در ادامه ۶ اشتباه در انجام بازاریابی محتوا را بررسی می کنیم :
اولین گام در بهینه سازی استراژی بازاریابی محتوایی این است که بدانید چه کارهای اشتباهی انجام می دهید:

۶ اشتباهی که در بازاریابی محتوا مرتکب می شوید.

۱ ) تعیین نکردن اهداف :

منظور از فعالیت های بازاریابی محتوایتان چیست؟ اگر شما ندانید که فعالیت های بازاریابی محتوایتان قرار است به کجا برسد، چگونه می خواهید بفهید که موفقیت آمیز هستند یا خیر؟ قبل از اینکه محتوا ایجاد کنید اهدافتان را تعیین کنید و سپس کارکردن در راستای آن را شروع کنید.

۲ ) تعیین جامعه هدف اشتباه :

سخنان نامفهوم زیادی در سایت وجود دارند که با اندیشه جذب مشتری نوشته شده اند اما بسیاری از کاربران بالقوه آن ها را درک نمی کنند. اگر شما همتایان صنعت را مورد هدف قرار نداده اید ( برای مثال جمعیت استخدام ) پس بهتر است که متن را ساده تر کنید و از زبانی استفاده کنید که هر کسی آن را می فهمد. به یاد داشته باشید که کاربران به این علت شما را انتخاب می کنند که تخصص و منابع کافی برای انجام درست کاری را ندارند. فهمیدن اینکه چگونه می خواهید به آن ها کمک کنید را برایشان سخت نکنید.

۳ ) انتظار داشتن از کمپین ها که مانند ویروس گسترش یابند :

شما یک پست جذاب نوشته اید و آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اید اما هیچ بازتابی کسب نکرده اید. در یک جهان بی عیب و نقص، کمپین های بازاریابی محتوای تان موفق خواهند شد و همانند ویروس گسترش می یابند و شما هزاران مخاطب را به خود جذب می کنید. اما در واقعیت همچین اتفاقی نمی افتد، و حتی شما به سختی می توانید مخاطبان را به خود جذب کنید. در واقع شما باید به سختی کار کنید تا بتوانید از طریق بازاریابی ایمیلی و فعالیت در رسانه های اجتماعی برای محتوایتان جایگاه سازی کنید. شاید شما برای افزایش ترافیک حتی مجبور به پرداخت هزینه شوید به این صورت که برای جستجوی های پولی و یا تبلیغات حمایت کننده بر روی Facebook،Twitter، LinkedIn هزینه پرداخت کنید. آیا فکر می کردید بازاریابی محتوا بدون هزینه و رایگان است؟ یک محتوای عالی به شما کمک می کند تا کارآیی تکنیک های بازاریابی پولی را حداکثر کنید. با صرف هزینه برای ترافیک بیشتر، شما می توانید به مخاطبان تان یک بهانه خوب برای به یاد آوردن شما بدهید. بازاریابی محتوا در اینجا می تواند به خوبی عمل کند.

بازاریابی محتوا - بازاریابی ایمیلی

۴ ) استفاده کردن از محتوا تنها برای یک بار :

یک محتوای عالی می تواند بارها و بارها استفاده شود. از فرصت استفاده کنید و محتوایتان را تا آنجا که ممکن است بازیابی کنید و آن را دوباره آماده کنید. یک پست خوب، محتوای عالی را برای کمپین های بازاریابی ایمیلی و فعالیت های رسانه های اجتماعی فراهم می کند، و حتی می توان از این محتوا در روزنامه ها، کتاب های الکترونیک، سخنرانی ها و یا سمینارهای وبی استفاده کرد. به یاد داشته باشید که کاربران بالقوه که در راستای قیف فروش یا sale funnel ( مدلی برای توصیف رفتار مشتریان به هنگام تبدیل شدن از مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل ) حرکت می کنند برای اولین بار محتوای شما را می بینند. تا زمانی که محتوای شما جذاب، مرتبط و به موقع باشد، برای افراد جدید، جدید و تازه به نظر می رسد.

۵ ) ایجاد محتوا با شتاب بازاریابی محتوایی که دارای نرخ بازدید بالا است همانند ضربان قلب، ثابت و قوی است.

اگر میان فعالیت های بازاریابی تان فاصله زیادی بیفتد ممکن است مشتریان بالقوه شما را فراموش کنند و یا حتی رقبای قوی تر که نرخ بازدید محتوای بالاتری دارند را انتخاب کنند. بنابراین همیشه فعالیت های بازاریابی مستمر و قوی داشته باشید.

۶ ) تسلیم شدن:

قرار دادن دو یا سه پست بلاگی، تنها یک کمپین از طریق ایمیل و ارسال چند پست سطحی در رسانه های اجتماعی، استراتژی بازاریابی محتوا محسوب نمی شود و حتی به سختی می توان اسم آن ها را فعالیت بازاریابی محتوا نامید! اما هنوز بازاریابان زیادی هستند که تنها به همین فعالیت ها بسنده می کنند و درنتیجه موفق نمی شوند. شما از یک تبلیغ در تلویزیون و یا یک تبلیغ در روزنامه انتظار افزایش فروش در بنگاه تان را ندارید، پس چطور می توانید از اولین فعالیت های بازاریابی محتوایتان همچین انتظاری داشته باشید؟ بر روی بازاریابی محتوا باید بیشتر کار کنید. هر چه بیشتر تلاش کنید، بیشتر در آن مهارت به دست می آورید و در نتیجه برای شما موفقیت آمیزتر عمل خواهد کرد. به یاد داشته باشید هر چه از فعالیت های بازاریابی محتوای بیشتری انجام دهید بیشتر فرصت این را خواهید داشت که افراد درست به محتوای شما دست یابند.
آیا به بازاریابی محتوا اهمیت کمی داده اید؟ اگر این طور است باید زمان بیشتر، پول بیشتر و تلاش بیشتر برای آن صرف کنید و در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری بیشتری کنید. با موفق شدن در استراتژی بازاریابی محتوا بیشتر از چیزی که فکر می کنید به دست می آورید پس برای استراتژی خود اهداف تعیین کنید، جامعه هدف درست را انتخاب کنید، محتواها را مستمر ایجاد کنید و از محتواهایتان بیشتر استفاده کنید و در نهایت تسلیم نشوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر گاه که ما درباره آخرین نگرش ها مثل بازاریابی چند شاخه ای، راه های جدید و هوشمندانه نفوذ تلفن همراه و یا ظهور تغییرات در رفتار کاربر مثل استفاده کاربر از چند وسیله یا چند لمس در صنعت مان بحث می کنیم جامعه بازاریابی آنلاین اغلب پر از هیجان و جنب وجوش است. همه میخواهیم در صدر تکنولوژی و ابداع باشیم. هیچ کس نمی خواهد از دیگران عقب بماند. متاسفانه حقیقت این است که همه ی ما با محدودیت های منبعی چه از نظر پولی چه از نظر زمانی رو به رو می شویم. هیچ کس به اندازه کافی زمان ندارد تا بتواند تمام کارها را انجام دهد. چالش واقعی که همه با آن رو به رو هستیم این است که در دنیایی که پیوسته تقاضا در حال افزایش است چگونه هر گونه فعالیت بازاریابی آنلاین را اولویت بندی کنیم؟ چگونه یک فرآیند چهارچوبی یا یک فرآیند گردش کاری یکپارچه و پیوسته را در یک اکوسیستم بسیار پیچیده توسعه دهیم؟Consumer platform-belovedmarketing

توضیح شکل ۱ ) فهم رفتار چند پلتفرمی مصرف کننده در قالب مدلی بیان شده است که نشان می دهد مصرف کننده به چه منظور و به چه  میزانی از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کند.

این ها چالش هایی هستند که ما به عنوان بازاریاب با آن ها روبه رو هستیم. رویکرد صحیح این است که اقدامات بیشتری انجام دهیم ( ارائه کانال های بازاریابی بیشتر / تخصصی تر شدن ). چه یک شرکت بزرگ داشته باشید یا یک استارتاپی که با سرمایه گذاری خصوصی به وجود آمده و یا در یک صنعت تحت نظارت شدید کار کنید، فرقی نمی کند، همه به دنبال انتخاب های بیشتر هستند. در بسیاری از موارد افزایش انتخاب ها سبب محدود شدن در پیشرفت، جداول زمانی طولانی، و کسری بودجه می شوند. در واقع، بیشتر ما به دنبال یک رویکرد ساده شده هستیم به این معنا که دریک صنعت فعالیت های درست را اولویت بندی کنیم.

یکی از مهم ترین نکات در رابطه با اولویت بندی فعالیت ها این است که شما ابتدا باید بر پایه تمرکز کنید، به طور مثال اینکه بر چه اهدافی باید تمرکز کرد و، چگونه گزارش دهی مناسب برای جمع آوری اسناد کاری را توسعه دهیم، در چه جاهایی با وجود منابع، ناکارآمد عمل کردیم و چگونه می توانیم فرآیندهای گردش کاری را ساده تر کنیم، چگونه می توانیم بازدهی مان را افزایش دهیم؟ برای موفق شدن می بایست کارهای درست را انجام دهیم به جای اینکه کارهای بیشتری انجام دهیم.

هدف این پست کمک به بازاریابان جهت تعیین نحوه شروع واجرای یک استراتژی بازاریابی یکپارچه آنلاین است. اینکه چگونه فرآیند ها را  آسان کنند و مطمئن شوند که فعالیت های درست را اولویت بندی کرده اند تا بتوانند به اهداف بازاریابی شان برسند.

 

گام۱) سوالات درست بپرسید.

( به یک بینش عمیق در زمینه نحوه سازگار شدن بازاریابی با سازمان برسید ).

این گام مهم ترین گام در برنامه ریزی و توسعه یک استراتژی بازاریابی آنلاین یکپارچه است. اولویت بندی فعالیت های گوناگون بازاریابی و تعیین اینکه آیا اهداف پر معنایی را برای سازمان مشخص کرده اید یا خیر و به آن ها رسیده اید یا خیر، بدون داشتن فهم عمیق از اهمیت بازاریابی برای کسب وکار تقریباً غیر ممکن است و میسر نمی شود. کارکردهای مختلف بازاریابی به نوع کسب وکار و جایگاه آن وابسته است. آیا هدف سازمان، ایجاد آگاهی از برند، توسعه آگاهی از محصول، تناسب محصول با بازار، افزایش دیده شدن و یا به عبارت دیگر جذب مشتری و تولید درآمد است؟

برای رسیدن به فهم عمیق اولویت ها نیاز به نگاه ۳۶۰ درجه از تمامی عواملی که بیشترین تاثیر را بر کسب وکارتان داشته اند دارید. این نگاه می بایست از دیدگاه های مختلف همچون نظرات مدیر فروش، مدیر محصول، مدیر بازاریابی، مدیران حسابداری و سرمایه گذاران و دیگر مدیران به دست آید.

6 Steps to Compiling an Integrated Online Marketing Strategy-beloved marketing-belovedmarketing.jpg

سوالات نمونه :

از دیدگاه سطوح بالای مالی ( مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا )

  • آیا شرکت خود تامین مالی کرده است یا کسی در آن سرمایه گذاری کرده است؟
  • تا ۱۲ الی ۲۴ ماه آینده چه پیامد هایی بر تعاملات ما با دیگران و نقاط عطف مالی خواهد داشت؟
  •  آیا شرکت سودآور است؟ اگر پاسخ بله است، این سود آوری تا چه زمانی طول می کشد؟
  • درآمد سالانه شرکت چقدر است؟

ازدیدگاه سطوح بالای کسب وکار ( مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا )

  • ارزش افزوده خاص کسب وکار چیست؟
  • اهدافی کلی کسب وکار که در طی ۱۲ تا ۲۴ ماه آینده می خواهیم به آن ها دست یابیم کدامند؟
  • زیر ساخت و منابع کلی که برای رسیدن به اهداف نیاز هستند کدامند؟

از دیدگاه سطوح بالای رشد(مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا)

  • سازمان شما چگونه اهداف و استراتژی پیرامون رشد، توسعه و بهینه سازی کسب وکار را تدوین می کند؟ چه کسی تدوین می کند؟ چه زمان هایی آنها را بازنگری می کنید؟ چه کسی از دپارتمان بازاریابی در این مسئله نقش دارد؟
  • کسب وکارتان چگونه تعیین می کند که چقدر پول هر ساله باید جهت رشد یا توسعه بنگاه سرمایه گذاری شود؟
  • آیا مقدار سرمایه گذاری شده برای رشد در طی سال ها نوسان داشته یا ثابت مانده است؟ چرا؟
  • هر ساله چه قدر از بودجه بازاریابی را به آفلاین و چه قدر را به فضای مجازی اختصاص می دهید؟ چرا؟ آیا این مقدار سال به سال نوسان کرده است؟ اگر بله، این نوسانات به چه علت است؟

سرمایه گذاری فروش

  • بحث و گفتگو کنید که چرخه فروش نرمال به چه صورت است؟
  • بحث و گفتگو کنید که چه کسانی در تیم فروش عمیق ترین فهم از محصول و نیاز های مشتری را دارند؟
  • بحث و گفتگو کنید که تیم فروش به هنگام فروش ممحصولات و سنجش مشتری بالقوه چه اهداف اصلی را در نظر می گیرند؟
  • پیرامون روندها و تقاضاهای محصولات و خدمات بحث و گفتگو کنید.
  • بحث و گفتگو کنید که شرکای استراتژیک شرکت کدامند و چگونه می توان در آن ها نفوذ کرد؟

مدیر بازاریابی

  • نقش های تیم بازاریابی، KPI/  شاخص کلیدی عملکرد را مرور کنید و نسبت به نقش های تیمی که میخواهید استخدام کنید، شناخت  پیدا کنید.
  • بررسی اجمالی کانال های مختلف بازاریابی اینترنتی، فعالیت هایی که در طی زمان در این کانال ها انجام می شوند و عملکرد کلی بازار
  • گفتگو درباره اهداف فراگیر بازاریابی و فرصت رشد
  • آیا کانال های بازاریابی وجود دارند که شما در آن ها سرمایه گذاری نکرده اید ولی قصد ورود به آن ها را دارید؟ چه چیزی مانع از سرمایه گذاری شما در آن کانال ها می شود؟
  • کدام محصولات یا خدمات تان هستند که بالاترین حاشیه سود را دارا هستند؟ کدام کمترین حاشیه سود را دارا هستند؟
  • کدام محصولات و خدمات هستند که بیشترین درآمد را برای بنگاه ایجاد می کنند؟
  • آیا محصول یا خدمت جدیدی دارید که می خواهید به بازار عرضه کنید؟ چرا؟
  • چالش ها یا فرصت هایی که در وارد کردن این محصول یا خدمت جدید به بازار روبه رو می شوید کدام اند؟

گام۲ ) شرح مشکل و اهداف با معنی که تیم بازاریابی می خواهند یا می توانند به آن ها برسند را شناسایی کنید.

وقتی که ما یک فهم عمیق ازاهداف و مقصود های فراگیر مشتری، دپارتمان، و یا کسب وکار داریم، در گام بعدی می بایست برای شناسایی مشکلی که سازمان با آن روبه رو می شود آماده شویم همان طور که برای رسیدن به اهداف پر معنا تلاش می کنیم. نکته مهم این است که ما نمی خواهیم خودمان را با تلاش برای رسیدن به تعداد بیشمار اهداف و مقاصد محدود کنیم، اما باید بر آن دسته از اهدافی که برای کل سازمان با معنی تر از بقیه هستند و بر پایه ی اطلاعاتی هستند که از گام ۱ به دست آوردیم تمرکز کنیم.

برای این قسمت یک نمونه سناریو بیان می کنیم تا این فرآیند کلی این گام دقیق تر بررسی گردد. فرض می کنیم که مشکل سازمان، ورودش به حوزه بازاریابی آنلاین است در حالی که نمی داند از کجا باید شروع کند. اما می دانیم که پر معنی ترین هدف برای کل بنگاه اقتصادی، افزایش تعداد مشتریان بالقوه ای است که شرکت می خواهد جذب کند. این هدف خاص هدفی است که هم شرکت های B2B و هم هر سازمان خدماتی ( همانند نمایندگی ها )  با آن مواجه می شوند.

marketingstrategy-belovedmarketing

 

توضیح شکل ۲ ) فرآیند حل مشکل در قالب مدل بیان شده است که گام های آن عبارتند از : ۱ ) توصیف مشکل ۲ ) توسعه یک برنامه ( ارائه راه حل ) ۳ ) اجرای برنامه ۴۴ )  ارزیابی

به طور خلاصه شرح مشکل برای سازمان به صورت زیر است:

شرح مشکل

سازمان برای پیمودن مسیر ۵ ساله اش نیاز دارد که تکنیک های دیگری برای جذب مشتریان آتی جهت حمایت از سهم بازار در حال رشدش به کار گیرد. این کانال ها نیاز دارند که :

۱ ) در هدف قرار دادن مخاطبین اصلی کسب وکار های کوچک و متوسط ( عموماً کمتر از ۲۰۰ کارمند ) موثر باشند.

۲ ) چهارچوب موثری جهت تضمین اینکه این کانال ها پتانسیل جذب مشتری برای نیروی فروش شرکت را دارند ارائه دهند.

۳ ) و ما به طور پیوسته از نیاز برای توسعه مکانیزم های گزارش دهی آگاه باشیم تا سازمان به عنوان یک کل، فهم عمیق تری از اینکه چه مقدار از بودجه اش را در کدام دپارتمان ها در آینده اختصاص دهد داشته باشد.

نمونه ی اهداف سازمانی در جهت کمک به حمایت از شرح مشکل میتوانند به صورت زیر باشند:

مشخص کردن کانال ها و یا پلتفرم های بازاریابی مناسب که برای شرکت افزایش جذب مشتری را به دنبال داشته باشند.
هنگامی که این کانال ها را شناسایی کردیم و کمپین هایی را بر روی این پلتفرم ها راه اندازی کردیم، آن گاه نیاز به فرایندی داریم که بتواند طرح های مربوط به کشش رشد را کنار هم قرار دهد.
در گام بعدی نیاز به تدوین یک چهارچوب بسیار شفاف درباره تعیین منابع مورد نیاز داریم تا بتوانیم سرمایه گذاری در آن کانال ها را ادامه دهیم.
ممکن است شرکتی که در آن کار می کنید قبلا در کانال های بازاریابی آنلاین متفاوتی سرمایه گذاری کرده باشد و اهدافش کمی متفاوت با اهداف گفته شده باشد. در این حالت شما می بایست ابتدا عملکرد این کانال ها را ارزیابی کنید و حوزه هایی که میتوان عملکردشان را توسعه داد را شناسایی کرد برای مثال توسعه یکپارچه سازی بین کانال های بازاریابی متفاوت، شناسایی متدولوژی هایی برای افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل این کانال ها و یا داشتن اهداف دوره ای که توسط کانال ها می خواهیم دست یابیم.

گام ۳ ) توسعه یک متدولوژی برای شناسایی کانال ها یا فعالیت های بازاریابی که می خواهید در آن ها سرمایه گذاری کنید.

گام بعدی در توسعه استراتژی یا برنامه بازاریابی آنلاین یکپارچه، تعیین کانال های مناسب جهت سرمایه گذاری بر پایه شرح مشکل کلی و اهداف از پیش تنظیم شده است. برای مثال در سناریویی که در قبل گفته شد هدف اولیه افزایش تعداد مشتریان جذب شده بود. نمونه ی ما، قبلا در بازاریابی آنلاین فعالیت نداشت، بنابراین اگر در شروع فعالیت های بازاریابی انلاین سرمایه گذاری سنگین انجام می شد عاقلانه نبود و بازخور خوبی نیز نداشت. علاوه بر این، به این علت که شرکت درباره اینکه کدام معیارهای کلیدی را نیاز دارد اطلاعی ندارد، ما نیاز به فعالیت های بازاریابی داریم که برای ایجاد پایه ی قوی گزارش دهی به ما کمک کنند.

در نتیجه برای شرکتی که در قبل توضیح داده شد، سرمایه گذاری سنگین در کانال های پرداخت همانند جستجوی پرداخت، تبلیغات نمایشی، هدف گیری مجدد و امکان توسعه بازاریابی همکارانه توصیه می شود. با شروع موفقیت آمیز این کانال ها، هدف این است که به مرور به درک درستی از مخاطبان اصلی آنهایی که جامعه هدفمان هستند برسیم و این درک را توسعه دهیم، همان طور که استفاده از کلمات کلیدی نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل را افزایش می دهد، این مخاطبان نیز تعداد مخاطبان دیگرمان را تشدید می کنند. این دیدگاه به معنای نادیده گرفتن مزایای بلندمدت کانال های داخلی مثل استراتژی محتوا و سئو( SEO ) نیست اما این نکته حائز اهمیت است که در برنامه یا استراتژی بازاریابی آنلاین شرکت، ما منابع فوری برای سرمایه گذاری سنگین در این کانال ها در اختیار نداریم و این تامین منابع آسان نیز نیستند.

Online Marketing Strategy-belovedmarketing

 

marketing channel-belovedmarketing

توضیح شکل ۳ ) کانال های بازاریابی ( همانند ایمیل، تبلیغات نمایشی، تبلیغات جستجوی پولی، شبکه های اجتماعی و بازدید های مستقیم از وب سایتتان ) طی فرآیند آگاهی در نظر گرفتن، قصد، تصمیم بر رفتار مشتری به هنگام خرید تاثیر می گذارد.

The marketing channel-belovedmarketing

Google: Think Insights

توضیح شکل ۴ ) جایگاه کانال بازاریابی در نمودار با نرخ آخرین تعامل و تعامل همکارانه توصیف می شود.

همان طور که گفته شد، فهمیدن اینکه کپی رایتینگ تبلیغ و کلمات کلیدی چه چیزهایی باشند تا کارآیی خوبی در کانال های پرداخت داشته باشند، برای اندازه گیری پتانسیل آینده کاری شرکت در دیگر فعالیت های بازاریابی مثل سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا، یافته های بسیار مهمی محسوب می شوند. و حتی دیگر نیازی به درک کامل سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا نیست.

گام آغازین برای توسعه یک کمپین بازاریابی یکپارچه منسجم، درک آن نوع از یافته های بازاریابی از یک فعالیت بازاریابی خاص است که پایه ی مهمی برای دیگر کانال های بازاریابی محسوب می شود.

گام ۴ ) برای کانال های مشخصی که می خواهید در آن ها سرمایه گذاری کنید اهداف اساسی در نظر بگیرید.

بعد ازاینکه اهداف نهایی و کانال های بازاریابی که می خواهیم در آن ها سرمایه گذاری کنیم را مشخص کردیم، حال می خواهیم تعدادی از اهداف اصلی که در هر کدام از این کانال ها می خواهیم به آن ها برسیم را تعیین کنیم. این تعیین کردن، ابزاری است برای کمک به افرادی که مسئول اجرای استراتژی هستند تا بتوانند از اهداف فراگیر حمایت کنند.

مثال برای  هدف نهایی: راه اندازی حساب جستجوی پرداخت شرکت

برای فصل اول سال اهداف می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) به دست آوردن درک درستی از  نوع کپی رایتینگ تبلیغ، کلمات کلیدی، صفحات هدف ( صفحه فرود، صفحه هدایت کننده یا معرف، صفحه ای که با کلیک بر روی تبلیغ به نمایش در می آید ) که برای رقبای تان موفق کار کرده اند.

هدف شماره ۲ ) کنار هم قرار دادن یک سلسله مراتب از کلمات کلیدی واضح، تست های کپی رایتینگ تبلیغ، تست های صفحه فرود و استراتژی کلی مناقصه برای جستجوی حساب پرداخت.

برای فصل دوم سال، اهداف برای حساب می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) بر اساس راه اندازی مجدد حساب جستجوی پرداخت ؛ هدف ها، مقصودهای مشخصی برای بودجه و اهداف CRT : نرخ کلیک نسبت به رتبه ( Click-through rate ): حاصل تقسیم تعداد کلیک کاربران در مورد کلمه خاص به تعداد نمایش سایت ) و یا اهداف ( Cost Per Action : CPA : مقدار هزینه ای که کسب وکار به ازای تغییر در نرخ تبدیل می پردازد، مقدار هزینه ای که در ازای هر اقدام مخاطب برای خرید محصول پرداخت می شود ).

در فصل دوم سال در نظر بگیرید و به آن ها برسید. به این علت که ما یک حساب افتتاح می کنیم و درک صحیحی از CPA هزینه به ازای هر اقدام ایده آل و یا حتی ارزش طولانی مدت مشتری نداریم ، ما برای پایه گذاری اولیه از اهداف عمومی استفاده می کنیم.

این اهداف عمومی شامل :

  • رسیدن به استاندارد صنعت از طریق رسیدن به نرخ کلیک نسبت به رتبه CTR 1%
  • به جای استفاده از Cost Per Acqusion، هزینه به ازای کسب، از فرمول ساده شده CPA، هزینه به ازای هر اقدام = هزینه کل یا تعداد تبدیل ها استفاده کنید . که به اهداف نهایی اولیه زیر می رسید:
  • اولین هدف نهایی رسیدن به نقطه سر به سر است ( نقطه ای که درآمد ها برابر با هزینه هاست و سود ۰است ).
  • بعد از رسیدن به اولین هدف، دومین هدف می تواند افزایش سود دهی تبدیلات باشد.
  • بعد از رسیدن به هدف دوم، سومین هدف تعیین این است که چگونه بودجه کانال ها را بدون تاثیر گذاری بر میزان سود دهی کلی، افزایش دهیم.

برای فصل سوم سال  اهداف حساب جستجوی پرداخت می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) مروری بر اهداف آغازین داشته باشید و تعیین کنید که :

  • اگر به این مقاصد رسیدیم، مقاصد جدیدی ایجاد کنیم.
  • اگر به این مقاصد نرسیدیم، باید بفهمیم که چه چیزهایی برای رسیدن به این اهداف و اجرا مطابق با استراتژی نیاز است.

گام ۵ ) یک فرآیند گردش کاری یکپارچه و کارآمد و خلاصه برای فعالیت های بازاریابی تنظیم کنید.

کنار هم قرار دادن یک خلاصه بسیار واضح در اجرای یک کمپین استراتژی یکپارچه بسیار باارزش است. نوشتن یک خلاصه واضح، خوب فکر  شده و منسجم چالش برانگیز است، اما کنار هم قرار دادن فعالانه آن نهایتا پول و زمان را برای شما ذخیره می کند. یک خلاصه واضح مشخص می کند که آیا نتیجه با اهداف کلی مطابقت دارد یا خیر و آیا کانال ها یا فعالیت ها موفق بوده اند یا خیر. این خلاصه به خصوص در شرایطی که مدیر بازاریابی هم زمان چندین مسئولیت دارد ولی اجرای فعالیت های روزانه را نمی تواند مدیریت کند اهمیت دارد.

بعد از اینکه خلاصه آماده شد، گام بعدی که حائز اهمیت است کارکردن با تیم برای توسعه یک فرآیند گردش کاری یکپارچه  و بسیار کارآمد جهت اجرا مطابق با فعالیت های بازاریابی است. یک گردش کاری که روی آن فکر شده باشد می تواند ما را از سردرگمی برهاند و به افراد بگوید که چه زمانی با چه دپارتمان هایی جلسه دارند  و یا چه زمان هایی حضورشان بررسی می شود، و چه انتظاراتی از آن ها درباره ی ارتباطات و زمان پایان جلسات دارند.

Project group-belovedmarketing

توضیح شکل ۵ ) اعضای تیم ( به هنگام انجام پروژه های تیمی ) خصوصیات متفاوتی دارند که می بایست شناسایی گردند.

برای مثال، اگر سایت شرکت نیاز به ایجاد صفحات فرود داشته باشد، ایده آل این است که تیم های برند، محتوا، سئو( SEO ) و یا جستجوی پرداخت با یکدیگر کار کنند تا  طرح کلی و کپی رایتینگ صفحه را اولویت بندی کنند. در غیر این صورت، اگر تیم جستجوی پرداخت یک صفحه فرود ( PPC /pay per click )  پرداخت به ازای هر کلیک ایجاد کند و تیم سئو ( SEO)  صفحه فرود دیگری ایجاد کند و از سوی دیگر تیم محتوا نیز سومین صفحه فرود را تهیه کند، این فعالیت ها به شدت زائد شده و میتواند منجر به ناپیوستگی های انبوه و مسایل مقیاس پذیری شود که در نهایت در سایت به طور ناگهانی ظاهر شوند. همان طور که گفته شد هدف نهایی این است که حشو ( فراوانی ) تا آن جا که ممکن است کاهش یابد.

گام ۶ ) نتایج را گزارش دهید و مجددا ارزیابی کنید و سپس منابع را به اندازه نیاز توسعه دهید و دوباره تخصیص دهید.

بعد از اینکه کانال ها و پلتفرم های بازاریابی مختلف راه اندازی شدند و داده های زیادی برای تحلیل و گزارش دهی به وجود آمدند، مهم ترین اقدام در گام بعدی ارزیابی مجدد این اطلاعات است و اینکه تعیین کنید که آیا کانال ها یا فعالیت ها به اندازه کافی اجرا شده اند و مهم تر اینکه آیا کانال ها پتانسیل رشد نسبت به عملکرد موجودشان را دارند. ارزیابی پیوسته و استراتژیک اینکه منابع و بودجه مطابق با اهداف نهایی و مقاصد سازمان تخصیص داده شده اند نیز اهمیت دارد. اگرمنابع به درستی تخصیص داده نشده اند، ما نیاز داریم که آن ها را مجددا تخصیص دهیم و یا در آینده آن ها را توسعه دهیم. ( برای مثال در حوزه منابع انسانی، تصمیم گیری در حوزه استخدام نیرو ).

از دیگر اقدامات مهم، ارزیابی مجدد است، ارزیابی مجدد اینکه چه زمانی برای شروع دیگر پلتفرم ها یا فعالیت های بازاریابی که قبلا در اولویت نبوده اند مناسب است و اینکه چگونه فعالیت های بازاریابی موجود را با کانال های جدید ادغام کنیم تا حداقل فعالیت های زائد را در میان پلتفرم های مختلف داشته باشیم. جنبه دیگری که باید در نظر بگیریم این است که آیا ادغام دیگر ابزار و منابع سبب کارآمد تر شدن کل فرآیند می شود؟

نهایتاً این که، تدوین یک برنامه یا استراتژی بازاریابی آنلاین یکپارچه قطعا می تواند پیچیده باشد به خصوص اگر از کانال ها یا پلتفرم های گوناگون بسیاری که در صنعتمان وجود دارد ( نه آن دسته از پیشرفت های پیوسته تکنولوژیکی که سبب افزایش تعداد ابزارها و پلتفرم های موجود می شود ) استفاده شود. ایجاد چهارچوبی که منابع ( مثل زمان، پول، هوش افراد ) را تضمین کند حایز اهمیت است، این چهارچوب می بایست بر آن دسته از فعالیت هایی که از چشم انداز و اهداف و مقاصد کلی بنگاه را حمایت می کنند تمرکز کند. این نوع از چهارچوب در ابتدا زمان بر بوده ولی در طولانی مدت میتواند به هنگام افزایش پیچیدگی در تیم های بازاریابی سازمان، سردرگمی را کم کند. داشتن اهداف واضح درباره چرایی سرمایه گذاری در برخی کانال ها و با چه مقاصدی، میتواند در گزارش دهی کمک کند و هم اینکه تیم ها ( منابع داخلی و خارجی )  فهم درستی از مقاصدشان داشته باشند.

به همان اندازه که اکوسیستم صنعت در حال پیچیده تر شدن است، راه اندازی یک چهارچوب واضح از اینکه چگونه فرآیند و اجرای فعالیت های بازاریابی را ساده کنیم، اهمیتش بیشتر می شود. بازاریاب ها می بایست چالش های جدید را در آغوش بگیرند و فرآیند را با یکدیگر شروع کنند .

الان بهترین زمان برای شروع است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در سال ۲۰۱۳، افزایشی چشمگیر در تعداد افرادی که به طراحی سایتهای واکنش گرا بعنوان راه حلی برای انتقال تجارب پایدار از طریق صفحاتی با رزولوشن مختلف روی آورده اند، به چشم میخورد.

و اما چرا:

افراد در بازدید از سایتها، بدون توجه به وسیله ای مورد استفاده خود، انتظار تجاربی مشابه را دارند. بنابراین، اگر فردی از سایت شما بازدید میکند، درحالیکه برای وسیله مورد استفاده وی بهینه نشده باشد، سایت شما را ترک می کند و احتمال بازگشت مجددش به وبسایت بسیار ضعیف است.

Responsive-Website for smart phone-beloved marketing

پیشنهاد گوگل چیست؟

گوگل پیشنهادات و ابزارهایی را برای مدیران سایتها قرار می دهد تا بتوانند عملکرد سایتهای خود را در گوشی های هوشمند ارتقا دهند. اگر می خواهید از رتبه خوبی در گوگل برخوردار باشید و از بازدیدکنندگان خود امتیاز دریافت کنید ( وکیست که مایل به اینکار نباشد؟ )، لازم است به آن اهمیت دهید.

تحقیقات نشان داده است که تاخیر بیش از یک ثانیه میتواند رشته افکار کاربر را بگسلاند و به یک تجربه ناخوشایند در وی بدل شود.

پیشنهاد گوگل این است که لزومی ندارد سایت شما در این قالب زمانی بارگذاری شود. بلکه، با اولویت بندی محتوا در بخش حیاتی ( نیمه بالایی صفحه نخست سایت که در نگاه اول برای بازدید کننده قابل رؤیت است )، درحالیکه بقیه صفحه در حال بارگذاری است، میتوان به این هدف دست یافت.

Responsive design/Rendering google

گوگل پیشنهاد میکند که زمان پاسخ سرور شما باید کمتر از ۲۰۰ms و ۲۰۰ms دیگر برای بارگذاری بخش حیاتی وب باشد.

آنها همچنین پیشنهاد میکنند که:

  • تعداد Redirect ها باید به حداقل برسد.
  • تعداد رفت و برگشتها به render اولیه باید به حداقل برسد.
  • در بخش حیاتی، از بلاک کردن JavaScript و CSS پرهیز شود.
  • زمان render و اجرای JavaScript بهینه سازی شود.

اما در اینجا مسئله ای دیگر مطرح میشود:

صفحات وب بزرگتر میشوند.

هم اکنون، اندازه متوسط صفحه، ۲۴۰۶KB است و هر روز نیز بزرگتر میشود. این برای صاحبان سایتها و کاربران ناخوشایند است و دانستن این نکته که صفحات بزرگتر، عملکرد کندتر و هزینه های پهنای باند بالاتر را به همراه دارند، نیازی به تخصص ندارد.

اگرچه کاربران دسکتاپ نیز با تاثیر صفحات بزرگتر مواجه هستند، اما بیشترین تاثیر آن متوجه کاربران موبایل است. افراد از گوشی های خود به منظور کشف سریعتر و آسانتر اطلاعات استفاده میکنند، در حالیکه با افزایش روز افزون اندازه صفحات، زمان طولانی تری نیاز است تا صفحات وب روی گوشی بارگذاری شود؛ به ویژه زمانیکه از اینترنت ۳G استفاده می کنید.

اخیراً، Guy Podjany، تست هایی را روی سایت هایی که از طراحی وب واکنش گرا ( RWD ) استفاده می کنند، انجام داده است. وی به این نتیجه رسیده است که بیشتر سایت های RWD، محتوای کامل صفحه را در طیف گسترده ای از دستگاه ها با رزولوشن های مختلف دانلود می کنند؛ علی رغم این حقیت که تفاوت هایی در محتوا و اندازه تصاویر در دستگاه هایی با اندازه های مختلف وجود دارد.

Responsive design

صفحات وب بزرگتر میشوند و تقاضا برای صفحاتی با بهینه سازی کامل برای تمام دستگاه ها افزایش پیدا میکند. بنابراین، این نکته حائز اهمیت است که طراحان و توسعه دهنده گان سایت ها، عملکرد را اولویت بندی کنند و شما نیز در پروژه خود، بودجه ای را به این منظور اختصاص دهید.

هم اکنون نگاهی می اندازیم به اینکه چگونه میتوانید از پس اینکار برآیید:

۱ ) بودجه عملکرد را تعیین کنید.

بودجه عملکرد، چهارچوبی از پیش تعیین شده برای سرعت و اندازه کلی صفحه است و همانند بودجه مالی، کلاهی برای پوشش دادن هزینه ها، که در اینجا اندازه صفحه است، محسوب میشود. بدین معنا که اگر نیاز به اضافه کردن و یا اصلاح صفحات و یا اجزای جدید باشد، ابتدا باید مطمئن شوید فضای کافی در “بودجه” وجود دارد.

اگر دریافتید که اضافه کردن جز جدید به معنای فراتر رفتن از چهارچوب بودجه است، باید تصمیم به بهینه سازی مؤلفه موجود به گونه ای که آسانتر یا سریعتر باشد، برداشتن مؤلفه، و یا اصلاً اضافه نکردن مؤلفه جدید بگیرید.

۲ ) بهینه سازی تصاویر در طراحی وب واکنش گرا

یکی از بزرگترین مشکلات در صفحات بزرگ وب و بارگذاری آهسته ی صفحه در وب سایت های واکنش گرا، تصاویر هستند. به ویژه، با افزایش روزافزون “دستگاههای رتینا”، افراد خواهان تصاویری با رزولوشن بالاتر در سایت های خود هستند و صفحات نباید با فایل های تصویری ۱mb دچار بهم ریختگی شوند.

بهینه سازی تصاویر در طراحی وب واکنش گرا/طراحی رسپانسیو

برای این منظور، میتوانید از سرویسی مانند تصاویر انطباق پذیر استفاده کنید که یک اسکریپت  PHP بسیار کوچک است که اندازه صفحه را تشخیص داده و بصورت خودکار اندازه تصویر را تغییر داده و نسخه کوچک شده آن را در اختیار قرار می دهد. این نرم افزار را میتوان شخصی سازی کرد؛ بنابراین، می توانید کیفیت تصاویر و کشینگ مرورگر را تنظیم کنید.

ممکن است بعضی از افراد بگویند که ارائه دهنده گان سرویس های موبایل، هم اکنون تصاویر را فشرده می کنند، اما متاسفانه همه آنها اینکار را نمی کنند.

۳ ) ممکن ساختن فشرده سازی

شما باید منابع خود را با استفاده از gzip فشرده کنید تا تعداد بایت هایی که یک صفحه در شبکه ارسال میکند را کاهش دهید. اینکار، از طریق بارگذاری سریعتر صفحات و همچنین کارآمدتر کردن استفاده از منابع سرور وب، دستیابی کاربران و هدایت آنها به وب سایت شما را بسیار تسهیل می بخشد.

علاوه براین، شما می بایست از طریق برداشتن فواصل غیرضروری خطوط و فضاهای سفید، CSS و JavaScript را به حداقل برسانید. اینکار اندازه فایلها را کاهش داده و سرعت دانلود و تجزیه آنها را بالا می برد.

۴ ) اجزای غیرضروری صفحات را بردارید.

درک این مسئله حائز اهمیت است که کاربران از اجزای مختلف صفحه شما چگونه استفاده میکنند؛ چرا که اینکار تعیین اجزائی را که باید به منظور ارتقای عملکرد حذف شوند، آسانتر میکند.

در برخی صفحات، میتوانید به حذف کردن درخواستهای شخص ثالث مانند دکمه های اشتراک گذاری اجتماعی فکر کنید. Zurblog تاکید میکند که برای ” … بارگذاری فیس بوک، تویتر، و دکمه های رسانه های اجتماعی گوگل برای ۱۹ درخواست، ۲۴۶.۷k  پهنای باند لازم است.”

اگر برای یک صفحه واکنش گرا٬ به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی بعنوان عنصر اصلی برای جذب ترافیک نیست، برداشتن آنها معقولانه به نظر میرسد.

۵ ) هاستینگ صحیح را انتخاب کنید.

کیفیت پایین سرورهای مورد استفاده میتواند عملکرد وب سایت را به میزان زیادی کاهش دهد.

طیف گسترده ای از پکیج های هاستینگ موجود است که دارای مزایا و قیمت های متفاوت هستند و از هاستینگ های مشترک ارزان چند دلاری در ماه تا سرویس های ابری و سرورهای کاملاً مدیریت شده اختصاصی صدها دلاری را شامل میشود.

در جستجوی پیکیج های هاستینگ وب، صرف زمان حائز اهمیت است تا مطمئن شوید باارزشترین را بدست آورده اید و به عملکردی که کاربران از شما تقاضا دارند، دست پیدا کرده اید. میتوانید با نگاه کردن به عملکرد رقبای خود و وب سایتها در سوله های مختلف، برای آنکه بدانید کدامیک از آنها سریعترین هستند، شروع به کار کنید. وقتی دانستید کدام سایتها بهترین عملکرد را دارند، میتوانید در سایت whoishostingthis.com به جزئیات آنها وارد شوید. این سایت به شما می گوید آنها از کدام ارائه دهنده هاست استفاده میکنند. همچنین از کم و کیف حمایت از مشتریان و مشکلات آنها در طول زمان باخبر می شوید.

اگر هنوز هم در مورد ارزش سرمایه گذاری در راه اندازی یک سرور قوی تر مطمئن نیستید، در نظر داشته باشید که : گوگل از سرعت صفحه بعنوان یک فاکتور رتبه بندی استفاده می کند و بین زمان رسیدن به اولین بایت ( TTFB ) و رتبه بندی های جستجو همبستگی وجود دارد.

طراحی سایت واکنش گرا : 6 نکته برای ارتقای عملکرد/طراحی ریسپانسیو

سایتهای دارای TTFB پایین تر، از سرعت بالاتر برخوردارند و رتبه بهتری در مقایسه با سایت های کندتر دارای TTFB بالاتر دارند. مهمتر از همه اینها، هر ثانیه ی اضافی در بارگذاری وب سایت، نرخ تبدیل را به میزان ۷% کاهش می دهد.

۶ ) از یک شبکه تحویل محتوا برای محتوای ایستا استفاده کنید.

شبکه تحویل محتوا ( CDN )، شبکه ای از سرورهای مختلف است که محتوای شما را در سرورها پخش میکند. اینکار عملکرد را از طریق تحویل محتوا بر اساس نزدیکی کاربران به سرورها که به وسیله تعداد گره ها تعیین میشود، ارتقا می دهد.

برای مثال، اگر یک CDN، سرورهایی در لندن، تگزاس و چین دارد، کاربری در هند محتوای سرور واقع در چین را خواهد دید؛ درحالیکه محتوا از طریق سرور لندن به کاربری از پاریس تحویل داده میشود. هنگام انتخاب شبکه تحویل محتوا، افراد فاکتورهایی مانند سرعت و پهنای باند را در نظر می گیرند.

بنابراین، برای به حداکثر رساندن سرعت، باید اطمینان حاصل کنید که ارائه دهنده ی شما، سروری نزدیک به اکثر مخاطبانتان دارد. برای مثال، اگر مخاطبین شما عمدتاً در UK مستقر هستند، CDN شما باید سرورهایی در UK، فرانسه، یا ایرلند داشته باشد.

در خصوص پهنای باند، به آمار ماهانه خود در کنترل پنل هاستنیگ نرمال نگاهی بیاندازید. اگر تنها از ۵GB در ماه استفاده می کنید، انتخاب پکیج های بزرگتر چندان منطقی به نظر نمی رسد. برای پیشرفت، بهتر است بسته ای را خریداری کنید که از نیازهای فعلی شما اندکی بالاتر است.

زمانی که این فرایند را طی و دستورالعمل های گوگل را دنبال کردید، سایت خود را با PageSpeed Tool محک بزنید. این ابزار، کیفیت عملکرد سایت را به شما نشان می دهد و هر پیشنهادی را که برای پیشرفت بیشتر لازم است، به شما ارائه می دهد. 

با طی کردن این مراحل و دنبال کردن راهنمائی هایی که گوگل ارائه کرده است، سایت واکنش گرای شما از لحاظ عملکرد بهینه خواهد شد و تجربه ای عالی را در اختیار کاربران قرار می دهد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

زمانی که به بازاریابی فکر می کنیم عمدتا تلاش های بازاریابی برای به دست آوردن مشتریان در ذهن ما تداعی می شود. دنیا به سمت کسب وکارهای مبتنی بر روابط شامل تجارت و خدمات اشتراکی و همچنین عمدتا به سوی دیگر کسب وکارها پیش می رود. شرکت های تولید کننده محصولات بسته بندی شده مصرفی را در نظر بگیرید که در گذشته هیچ ارتباط مستقیمی با مشتری که محصول را در جعبه از فروشگاه تهیه می کرد، نداشتند. بسیاری از شرکتهای محصولات بسته بندی شده مصرفی ( CPG ) امروزه از رسانه های آنلاین و اجتماعی برای ایجاد رابطه مستقیم با مشتریان شان بهره می گیرند.
در این دنیا حفظ مشتری به اندازه به دست آوردن مشتری با اهمیت است. بنابراین ما به دنبال جواب این سوال هستیم ۷p بازاریابی برای حفظ مشتری کدامند؟ و چگونه از آنها برای حفظ مشتری بهره ببریم؟

۱ ) مردم ( People )  

مهمترین عامل هستند. حفظ مشتری به ایجاد ارتباطات بر می گردد و ارتباطات مربوط به مردم است. با مشتری خود به عنوان یک شخص برخورد کنید نه یک مشتری؛ این کار را با استخدام افرادی آغاز کنید که نشان می دهند به بقیه توجه می کنند. رفتار خود را در رانندگی در ساعات اوج ترافیک با زمانی که در خیابان خود رانندگی می کنید و از همسایگان خود می گذرید مقایسه کنید. زمانی که می دانید مردم را دوباره می بینید یا اینکه بخواهید دوباره آنها را ببینید با آنها بهتر رفتار می کنید. تمام شرکت نیازمند آن است که به مشتریان و حفظ مشتری توجه کند و یکی از مدیران اجرایی می بایست موظف باشد که از تحقق این امر اطمینان حاصل نماید؛ از این رو عنوان شغلی مدیر ارشد مشتری ایجاد شد.

۲ ) محصول ( Product )

از لحاظ اهمیت در درجه دوم و بسیار نزدیک به مردم قرار دارد. اگر محصول شما مناسب نباشد با دیگر Pها بسیار به مشکل برخواهید خورد. از سوی دیگر اگر محصول به نتیجه رسیده باشد دستیابی به سایر Pها بسیار برای شما ساده تر خواهد بود. زمانی که مشغول طراحی محصول یا خدمت خود می باشید به منظور دستیابی به بیشترین حفظ مشتری زمان سریعی را برای ارزش، ارزش مستمر در طول زمان و کیفیت مرغوب فرهم نمایید ( اینها همه آن چیزهایی است که Apple انجام می دهد ). برخی مواقع P دیگری تحت عنوان بسته بندی ( Packaging ) وجود دارد. من بسته بندی را به عنوان بخشی از محصول ( خدمت ) در نظر گرفته ام که کلید دستیابی به آن آرایش است.

۳ ) توزیع ( Place )

طبیعتاً زمانی برای شما مهم می شود که به دنبال آن هستید که فروشگاه فیزیکی خود را کجا احداث کنید، اما درباره زمانی که کسب وکار شما آنلاین است چطور؟ آیا آنجا هم اهمیت میابد؟ بله. اگر من به دنبال برقرای رابطه با مشتری خود و تشویق آنها به خرید بیشتر هستم، میتوانم یک ایمیل یا پیام دقیقا زمانی که در حال خرید یا مرور و کار روی سایت هستند برایشان ارسال کنم. اولین ارتباط خارج از بستر است و شانس کمی برای دریافت پاسخ دارد. دومین رابطه در بستر قرار می گیرد و احتمال بالاتری برای دریافت پاسخ دارد. “توزیع” به معنای بستر است و بستر حائز اهمیت است.

۴ ) قیمت ( Price ) 

در هر رابطه ی خوبی مردم از هم مراقبت می کنند. امروز این امر در رابطه مشتری و کسب وکار نیز تبدیل به یک توقع شده است.مشتریان ما چنان تصور می کنند که ما از آنها مراقبت خواهیم کرد، این همان چیزی است که به خاطر آن به ما پول می پردازند. در تجارت الکترونیک اینگونه رابطه به معنای ارائه تخفیفات به مشتریان تکراری مان است. در کسب وکار مشارکتی به معنای افزودن ویژگی های جدید ( بعضی نه همه ) به خدمت درطول زمان بدون دریافت هزینه بیشتر است.

قیمت - 7p بازاریابی

 

۵ ) ترفیع ( Promotion )

شما چگونه باید محصول یا خدمت خود را در میان مشتریان ترویج دهید تا آنها را حفظ و تشویق به خرید بیشتر نمایید و آنها را برای درازمدت نگاه دارید؟ کاملا متفاوت از روشی که برای یک مشتری آینده استفاده می کنید. چرا؟ چون آن شخص مشتری شماست. شما او را می شناسید یا باید بشناسید. شما می دانید که مشتری چه چیزی از شما خریداری کرده است یا اینکه چگونه از خدمات شما استفاده می کند. شما می توانید از آن اطلاعات به منظور پیام رسانی به شکل هدفمندتر، مناسب تر، مفیدتر و موثرتر بهره بگیرید. با اطلاعات عمومی مشابه که برای هر کس دیگری می فرستید برای آنها هرزنامه ارسال نکنید، برای آنان ایمیل های هدفمند و پیام های در چارچوب ارسال کنید.

۶ ) فرایندها ( Processes )

برای موفقیت در تمام Pهای قبلی و برای اینکه بیش از یک اتفاق یک باره باشید، شما نیازمند فرایندهای مناسب مثل نظارت بر رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتریان، بررسی مشتریان برای جلب رضایت آنان، بکارگیری استراتژی بازاریابی مناسب و اجرای اتوماسیون بازاریابی  هستید. شرکت من از راه حل تعامل با مشتری خاص خودش برای درک چگونگی تعامل هر مشتری با کسب وکار استفاده میکرد. ما به دنبال الگوهای مثبت و منفی و پاسخگویی برمبنای آنها هستیم، برخی مواقع از طریق شخص یا ایمیل ولی اغلب با اپلیکیشن مان به وسیله پیام های هدفمند مبتنی بر رفتار مشتری.

۷ ) جایگاه یابی ( Positioning )

اگر به دنبال حفظ مشتریان تان هستید باید بدانید که چه کسی هستید و آن را به شکل واضح و مستمر با مشتریان تان در میان بگذارید تا آنها نیز بدانند که شما که هستید. قبل از هرچیز اقدامات شما باید با جایگاه یابی شما مرتبط باشد. آن اقدام ها در افرادی که استخدام می کنید، محصولی که حمل می کنید، خدمتی که منتقل می کنید، قیمتی که تعیین می کنید و تخفیفی که می دهید، توزیع و ترفیعی که انتخاب می کنید و فرایندهای که اجرا می کنید تجلی میابند. در مجموع سخنان و اعمال شما می گویند : “ما چه کسی هستیم و چه چیزی می توانید از ما توقع داشته باشید.”
با عمل به ۷P بازاریابی حفظ مشتری شما قادر به حفظ مشتریان خود خواهید بود، و اینکه تعامل های آنان را با کسب وکار خود به نتیجه برسانید و با انجام این کار کسب وکار خود را موفق تر گردانید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر روز گوشی های هوشمند بیشتری فعال میشوند و وب سایت های بیشتری محتوای خود را برای این گوشی ها بهینه می کنند. از آخرین باری که از وب سایت های سازگار با موبایل سخن گفته شد، تاکنون گوگل سخت کوشیده تا حمایت از محتوای بهینه برای گوشی های هوشمند را بیشتر کند. بعنوان بخشی از این تلاشها، Googlebot-Mobile for smartphones را در دسامبر ۲۰۱۱۱ راه اندازی کرد که بطور اخص روی  شناسایی این نوع محتوا فعالیت کرده است.

امروز پیشنهادات گوگل در خصوص طراحی سایت های بهینه شده برای گوشی های هوشمند را ارائه میدهیم و توضیح خواهیم داد که چگونه از عهده ی اینکار برآییم به گونه ای که سایتهای بهینه دسک­تاپ و گوشی های هوشمند شما، از نتایج بهتر جستجو در گوگل برخوردار باشند.

توصیه هایی برای سایتهای بهینه گوشی های هوشمند

هنگام طراحی سایت برای گوشی های هوشمند، گوگل سه پیکره بندی مختلف را حمایت می کند:

۱ ) وب سایت های که از طراحی واکنشگرا استفاده می کنند.

برای مثال، وب­ سایت هایی که تمام دستگاه ها را با URL های یکسان پوشش می­ دهند و هر URL ، HTML یکسانی را برای تمام دستگاه ها بکار می­ برد و تنها از CSS برای تغییر نحوه رندر کردن صفحه در دستگاه استفاده میکند.این پیکره بندی پیشنهادی گوگل است.

۲ ) وب ­سایت ­هایی که بصورت داینامیک تمامی دستگاه ها را با مجموعه ای از URL های یکسان پوشش می دهند، اما هر URL، HTML ( و CSS ) مختلفی را، بسته به اینکه کاربر از دسک­تاپ یا گوشی موبایل استفاده می کند، بکار می ­گیرد.

۳  ) وب سایت های که دارای سایت های متفاوتی برای موبایل و دسکتاپ هستند.

طراحی واکنش­گرا

طراحی واکنش­گرای وب تکنیکی برای ساخت صفحات وب است که در آن اندازه نمایش صفحات با استفاده از مدیاکوئری های CSS3 تغییر پیدا می­کند.

بدین معنا که یک کد HTML برای صفحه، صرف نظر از دستگاهی که به آن دسترسی پیدا می­کند، وجود دارد؛ اما نمایش آن با استفاده از مدیا کوئری های CSS تغییر می­کند تا مشخص شود کدامیک از قوانین CSS در مرورگری که صفحه را به نمایش گذاشته است، کاربرد دارد.

استفاده از طراحی واکنش گرای وب با مزایایی همراه است، از جمله:

محتوای دسک­تاپ و موبایل شما را در یک URL نگه میدارد که ارتباط، اشتراک گذاری و لینک را برای کاربران، و تعیین ویژگی های نمایش محتوا را برای گوگل آسانتر می­کند.

گوگل می­تواند محتوای شما را مؤثرتر پیدا کند؛ چراکه مجبور نیست یک صفحه را برای بازخوانی و ایندکس تمام محتوای آن با Googlebot های مختلف کاربران کاوش کند.

HTML مخصوص دستگاه

در هر حال، ما به این موضوع نیز واقفیم که در بسیاری از موقعیت ها، استفاده از طراحی واکنش گرای وب ممکن و یا مناسب نیست. به همین دلیل است که گوگل از داشتن وب ­سایت­ هایی حمایت می­کند که محتوای یکسانی را با استفاده از HTML متفاوت مخصوص دستگاه در اختیار کاربر قرار می ­دهند.

HTML مخصوص دستگاه می تواند در یک URL ( پیکر بندی ای که آن را Dynamic serving می نامند ) یا URL های مختلف ( مانند example.com و m.example.com ) بکار گرفته شود.

اگر وب ­سایت شما از پیکره بندی Dynamic serving استفاده می کند، ما مطمئنا استفاده از Vary HTTP headerرا پیشنهاد می­کنیم که  سرورهای کشینگ و الگوریتم های گوگل را از تغییر محتوا بر اساس دستگاه مورد استفاده کاربر مطلع می­سازد.

گوگل همچنین از این بعنوان یک سیگنال خزنده برای Googlebot-Mobile استفاده می­کند.

در پیکره بندی جداگانه سایتهای موبایل، از آنجا که راههای زیادی برای اینکار وجود دارد، حاشیه نویسی هایی را پیشنهاد می­ کنیم که الگوریتم های گوگل را از یکسان بودن هدف در صفحات موبایل و دسک­تاپ شما مطلع می­سازد.

بدین معنا که حاشیه نویسی های جدید، ارتباط بین محتوای دسکتاپ و موبایل را بصورت جایگزینی برای همدیگر توصیف می­کند و باید بعنوان یک ماهیت جدا، که هر کدام برای طبقه ای خاص از دستگاهها طراحی شده اند، در نظر گرفته شوند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برند قدرتمندی که به مرور زمان به وجود می ­آید بهترین ضمانت برای درآمد آینده است. اما، شما همین حالا هم از این موضوع آگاهی دارید. همه ­ی ما این حقیقت را میدانیم. این موضوع اطلاعاتی است که در ابتدای هر کلاس بازاریابی و برندسازی که می گذرانیم به ما داده می شود. و حتی با اینکه رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجو، برندسازی را وارونه کرده ­اند، قدرت و قوام برند همچنان منجر به وفاداری در طول زمان می شود.

با توجه به اهمیت سازگاری و ثبات برند در بلند مدت، تصمیم برندسازی مجدد ( Rebranding ) نباید ساده گرفته شود. این عمل نه تنها گران تمام می شود، بلکه برندسازی مجدد ممکن است منجر به سردرگمی میان مشتریان شما شود و غیرضروری بوده و به طور بالقوه تراز و تعادل را برهم زند.تنها شش دلیل قابل قبول و موجه برای برندسازی مجدد وجود دارد که در ادامه بیان می شود.

۱ ) نیاز به تغییر نام دارید.

شاید نام شرکت شما گمراه کننده و نامرتبط شده است، یا شاید در میان یک درگیری تجاری هستید. به هردلیلی که باشد، تغییر نام مستلزم برندسازی مجدد است. حتماً تیم مالی و حقوقی­تان را در جریان تصمیم تغییر نام قرار دهید، یا حداقل آنها را در حلقه نگه دارید. آنها نیاز به حصول اطمینان از، اجرای تمام کاغذ بازی ­هایی که در تغییر نام لازم الاجرا است و برای بایگانی درست در نهادهای مربوطه صورت می گیرد، دارند.

۲ ) در حال یکی شدن با شرکت دیگری هستید.

مالکیت یا ادغام با سازمانی دیگر معولاً برندسازی مجدد را لازم الاجرا می کند.مراقب باشید که در طول مذاکره برای آنکه نام شرکت پس از ادغام را انتخاب کنید مصرف کنندگان و قدرت برند خود را در نظر بگیرید. به گونه­ ای عمل کنید که ریسک برهم خوردن تعادل را کم کنید.

۳ ) وقتی که دیگر در کسب و کار فعلی خود فعالیت نمی کنید.

اگر شما کسب وکارتان را کاملاً تغییر داده اید یا آن را در گروه ­های دیگر، بازارها، مخاطبان یا ناحیه جغرافیایی دیگر گسترش داده­ اید ، برندسازی مجدد به احتمال قوی در اولویت قرار خواهد گرفت.

۴ ) وقتی نیاز به تقویت برند خود دارید.

شاید آگاهی از برند شما پایین است و سهام شما کم ارزش است. یا شاید جایگاه­ یابی مجدد برندتان منجر به وسیع­تر شدن بازار مورد هدف­تان شود. نیاز به احیای نام تجاری میتواند توجیهی در جهت تلاش برای برندسازی مجدد باشد. فقط مطمئن شوید که یک دلیل موجه تجاری برای این تصمیم داشته باشید نه اینکه صرفاً بخواهید علامت تجاری شرکت خود را تغییر دهید.

۵ ) زمانی که نگاه و احساس شما نیاز به تجدید قوا داشته باشد.

آیا از موقعیت لوگوی خود فرار میکنید؟ در ارسال لینک وب سایت خود تردید دارید؟ از توزیع کارت تجاری خود نفرت دارید؟ اگر احساس می کنید که برندتان در مقایسه با رقبا تاریخ گذشته و بدون زرق و برق است، برندسازی مجدد در اولویت قرار خواهد گرفت. حتی اگر فقط تغییر در طراحی لازم باشد، حتماً یک قدم به عقب برداشته و مجدداً استراتژی ­های برندینگ خود را بررسی کنید. اغلب اوقات، یک نگاه و احساس منسوخ بودن، علامتی از وجود یک مشکل بزرگتر است.

۶ ) وقتی که استحکام برند شما پایین است.

وقتی به نظر می ­آید که تمام ارتباطات شما مربوط به شرکتی دیگر است یا هر بخش، از یک لوگو و ترکیب رنگی متفاوت استفاده میکند، احتمالاً زمان برندسازی مجدد فرارسیده است. در این سناریو، پیشنهاد میشود استراتژی معماری برند خود را ارزیابی کنید. این رویکرد میتواند برای شرکت­ هایی که برندهایی با نام و لوگوی چندگانه را مدیریت میکنند، مفید باشد.

به یاد داشته باشید، برندسازی مجدد کار بسیار مهمی است. این فعالیت هزینه ­بر و زمان­بر است. اغلب اوقات مردم فراموش می کنند که هر قطعه­ ی تکی ارتباطی از امضای ایمیل تا قراردادهای قانونی، لازم است توسط برندی جدید به روز شود. به علاوه، این یک راه حل فوری نیست. اگر شما یک پایگاه مشتریان وفادار داشته باشید که بر روی برند فعلی سرمایه­ گذاری کرده­، برندسازی مجدد می تواند مخرب باشد. اما زمان ­هایی هم وجود دارد که برندسازی مجدد توجیه پذیر بوده و فضای کسب وکار را مطلوب می کند.

  • مهرا ریحانی