آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

شبکه های اجتماعی فراتر از ابزار بازاریابی عمل می کنند. کسب وکارها به هنگام استفاده از بازاریابی اینترنتی به دنبال فهمیدن قدرت تیم های یکپارچه ی شبکه های اجتماعی و نگرش هایشان و تاثیرشان بر دیگر قسمت های کسب وکارها هستند. چرا؟ زیرا به عنوان بازاریاب های شبکه های اجتماعی، ما اولین نقطه ارتباطی با مشتریان به صورت مستقیم و غیر مستقیم هستیم. ما در صف آغازین مکالمات عمومی با مخاطبین هستیم در نتیجه می توانیم از آن ها اطلاعاتی کسب کنیم که برای ایجاد تجربه بهتر برای مشتری سودمند هستند.

در زیر ۴ روش استفاده از رسانه های اجتماعی فراتر از حوزه بازاریابی ارائه شده است:

توسعه محصول

اگر کسب وکارتان بر پایه ی محصول فیزیکی است، به هر نظر مثبت یا منفی توجه کنید و از آنها برای افزایش رضایت از محصول بعدی کمک بگیرید. در این صورت بهتر می توانید محصول را توسعه دهید.

دریافت بازخور در شبکه های اجتماعی

درباره هر چیزی بازخور ( feedback ) دریافت کنید. درشبکه های اجتماعی از مشتریان تان بپرسید که چه چیزهایی را دوست نداشته اند؟ چه چیزی می خواهند؟ از طریق مشتریان است که می توانید درباره محصولتان تحقیقات انجام دهید و محصولتان را توسعه دهید. مخاطبان منبع طلایی از اطلاعات هستند. تنها کافی است از آنها بپرسید.

از طریق شبکه های اجتماعی طول عمر محتوا را افزایش دهید.

شبکه های اجتماعی بهترین راه برای افزایش طول عمر محتواست. شبکه های اجتماعی می توانند به شما ایده هایی برای تازه کردن محتوا بدهند. از شبکه های اجتماعی مانند Twitter برای لینک کردن به محتواهای قدیمی تر که هنوز اطلاعات مرتبطی دارند استفاده کنید. حتی می توانید شکاف میان محتواها را با محتواهای قدیمی تر پر کنید. در بازاریابی اینترنتی به گفتگوهای  مخاطبان در شبکه های اجتماعی توجه کنید. شاید تنها نیاز باشد که اطلاعات آماری محتواهای قدیمی را به روز کنید و نمودارهای جدیدی به آن اضافه کنید تا مخاطبان آنها را به اشتراک بگذارند.

ابتدا محتواها را به صورت آفلاین به کار برید.

اگر ویدئوی خوبی درست کرده اید و یا اینفوگرافیکی ایجاد کرده اید که با صدا است به صورت آفلاین آن را به نمایش درآورید. پیام های بازرگانی را در شبکه های اجتماعی مانند YouTube ،Aparat و یا Facebookk و دیگر ابزارهای آنلاین مانند روزنامه  های الکترونیکی به نمایش در آورید. از اینفوگرافیک های پرطرفدار برای کنفرانس ها استفاده کنید. تمام محتواهای دیجیتالی نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند. بهتر است ابتدا به داشته های محتوایی خود توجه کنید.

اگر شما نیز استفاده های بهتری از رسانه های اجتماعی می دانید که فراتر از یک ابزار بازاریابی هستند با ما در بخش نظرات درمیان بگذارید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

نوشتن مطلبی که نتواند با کاربر ارتباط برقرار کند، مانند صحبت کردن با مخاطبی است که هدفون در گوش دارد. اهمیتی ندارد که شما چه می گویید، چون هیچ کس توجهی به شما ندارد ( و تعداد کمی هم که توجه دارند، اهمیت نمی دهند ).

برای نوشتن محتوای کاملاً موفق، نه تنها لازم است که توجه مخاطب را جلب کنید، بلکه باید او را تشویق کنید تا با آن ارتباط برقرار کند. زمانی که شما ۱۰۰k خواننده را در ماه جذب کرده اید و آنها تنها تازه ترین پست های شما را می خوانند و هیچ کاری نمی کنند، اشکالی ندارد؛ شما در پی خوانندگان علاقمندی هستید که محتوای شما را خوانده و سپس با آن ارتباط برقرار می کنند. این ارتباط می تواند به اشتراک گذاشتن یک پست و یا کلیک کردن روی آن باشد. بنابراین چگونگی نوشتن محتوا به منظور ایجاد ارتباط با مخاطب در بازاریابی محتوایی باید از اولویت های شما در برنامه های بازاریابی اینترنتی باشد.

بنابراین، سوال این است که چگونه می توان با نوشتن محتوای جذاب، یک وبلاگ کهنه را با خوانندگان راکد ( و یا داشتن هیچ خواننده ای ) به وبلاگی تبدیل کنیم که کاربران برای خواندن مطالب و ایجاد ارتباط با آن  دست از پا نشناسند؟

حقیقت این ست که راه حل، کلکی نیست که هیچ کس آن را نشنیده باشد؛ بلکه تنها اجرای ۵ تاکتیک ( با چند نکته ) است تا ارتباط بین خوانندگان و پست ها را به ارتباطی همیشگی تبدیل کند.

قبل از شروع باید بدانیم که ارتباط در شکل ها و اندازه های متفاوت مطرح است. علاوه بر اشتراک گذاری و خواندن پست های بیشتر، افزایش ارتباط را از طریق زمان ماندن در سایت، صفحات دیده شده، نظرات گذاشته شده، تعداد دنبال کننده ها ( Followers )، و بسیاری دیگر از شاخص های بازاریابی می توان اندازه گرفت. دریابید که کدامیک با اهداف بازاریابی اینترنتی شما سازگار است و سپس تلاش هایتان را معطوف به ارتقا دهید. برای مثال، اگر هدف شما این است که تنور بحث را در نظرات گرم کنید، مطالب را در نیمه راه به بن بست نرسانید. این کار نتیجه ای معکوس به همراه دارد. در عوض، طرح سوالات باز را در نظر داشته باشید و پاسخ به آنها را در قسمت نظرات تشویق کنید.

۱ ) عناوین فریبنده

ما مرتباً به مطالعاتی برمی خوریم حاکی از اینکه هر روز ۳۰۰۰ الی ۵۰۰۰ پیام تبلیغاتی را در اشکال متنوع می بینیم. بخشی از این، به دلیل سرعت مصرف اطلاعات از جانب خودمان است. اما دلیل دیگر را می توان در هجوم بیش از پیش کمپانی ها، به ویژه از طریق کانال های دیجیتالی ( که یک دهه پیش خبری از آنها نبود )، دانست.

وبلاگ های شما، چه بدانید یا ندانید، نوعی بازاریابی بوده و در نظر بسیاری از افراد، شکلی از تبلیغات هستند. چه تعداد ایمیل، لینک های RSS، یا پست های تویتر را نادیده گرفته اید بدون اینکه حتی متوجه آنها شوید؟ شاید هر روز هزاران مورد!

بعنوان یک نویسنده، تبلیغ کننده و یا بازاریاب، اولین قدم برای عبور از مرحله نادیده گیری به خواندن و ایجاد ارتباط، یک عنوان کشنده است. شما باید متفاوت باشید و حس کنجکاوی کاربران را برانگیزید. عناوین باید به اندازه کافی کوتاه بوده تا در خاطر بمانند. امروزه می توانیم از “چگونگی” نوشتن عناوین فراتر برویم و روی آنچه این روزها مؤثر است، تمرکز کنیم:

  • آمارها و ارقام : در دریایی از واژه ها، اعداد بهتر جلوه می کنند. اعداد در ایجاد حس اهمیت و یا انتقال عمومیت موضوع مؤثر عمل می کنند. برای مثال ” ۸۰% سایت های تجارت الکترونیک ایمیل خوشامدگویی نمی فرستند.
  • سوالات : هیچ چیز مانند یک سوال خوب طرح شده که از مخاطبان می خواهد برای پیدا کردن جواب، پست شما را بخوانند، برای نوشتن محتوای جذاب مناسب نیست. برای مثال ” آیا سبد خرید آنلاین شما این سه تاکتیک اصلی بازاریابی اینترنتی را نادیده می گیرد؟”
  • کلمات ترغیب کننده : کلماتی مانند “حیاتی”، “ایده آل”، “به روزترین” گفتگوها را بارور می کنند. اگر نتوانید از عددی استفاده کنید یا سوالی را بپرسید، کاربر به نبود آنها در متن واقف است و پست شما را نمی خواند. برای مثال ” بهینه سازی تصاویر برای ( SEO )، به روز ترین راهنمایی که همیشه بدان نیاز خواهید داشت”.

فراموش نکنید که عناوین هنگام به اشتراک گذاری محتوا مانند لینک عمل می کنند. بنابراین، با دانستن این نکته که ما در دنیای تویتر زندگی می کنیم، آنها را کوتاه کنید و بقیه فضا را به  ( h2 ) اختصاص دهید.

۲ ) مقدمه جذاب

اکنون کاربران پست شما را باز کرده و مشغول خواندن محتوای شما هستند چگونه آنها را علاقمند نگه می دارید؟ اولین کاری که باید بکنید این است که آنها را در دام یک مقدمه عالی بیاندازید. هیچ چیز به اندازه یک متن کسل کننده و یا ضعیف نوشته شده، به دنبال یک مقدمه عالی برای کاربران ناخوشایند نیست. اگر ۵۰% کاربران جدید بلافاصله بعد از خواندن آن از وبلاگ شما خارج نشوند، خوش شانس بوده اید.

نوشتن یک مقدمه جذاب از بسیاری لحاظ شبیه به نوشتن عنوان است و کلید هر دو ایجاد کنجکاوی است. مقدمه باید متکی به خود بوده و از یک پاراگراف به پاراگراف دیگر در جریان باشد. کار را با بیان اینکه : چرا این پست ضروری است، و چگونه می تواند به خوانندگان کمک کند، شروع کنید و نیز اشاره کنید به اینکه کاربران چه نوع توصیه ای را باید انتظار داشته باشند. محتوای متن را زیاد فاش نسازید چرا کاربر باید به خواندن ادامه بدهد درحالی که تمام آنچه نیاز دارند در ۱۰۰ کلمه اول نفهته است؟

چند نکته در مورد جلب توجه خوانندگان در همان ابتدا :

  • از طنز استفاده کنید : این کار بستگی به شناخت شما از مخاطبتان دارد. اما با فرض اینکه هدف از پست شما، کمک به حل یک مشکل است، سعی کنید آن مشکل را به یک جک یا بیان تجربه ای شیرین از تجربه های پیشین مخاطبین تان تبدیل کنید.
  • از اعداد استفاده کنید : درست مانند نوشتن عنوان، اعداد این ایده را در کاربر ایجاد می کند که شما سعی در انتقال واقعیت دارید. : ” وای! کسی روی این موضوع تحقیق کرده. حتماً موضوع جدی، قانونی، مهمی هست”.
  • تصویری را نقاشی کنید : با جزئیات داستان گویی بعداً بیشتر آشنا خواهیم شد. اما فعلاً اطمینان داشته باشید که اگر بتوانید به خواننده کمک کنید تا فضایی را که پست شما در آن اتفاق می افتد، تصور کند، ۹۹% به هدفتان دست پیدا کرده اید.

مقدمه ها بر این ایده استوارند که اولین تاثیرات، بهترین تاثیرها هستند؛ پس فرصت را از دست ندهید. هنگام نوشتن محتوا، آنقدر چکیده وار در مورد مطلبی صحبت نکنید که خواننده را گیج کنید. خیلی سریع، خیلی زیاد از اصل مطلب فاصله نگیرید. عنوان را به درستی درج کنید و توضیح دهید که چرا این پست برای خواننده مفید است و آنگاه خواهید دید که کاربران مشتاقانه منتظر خواندن محتوا خواهند بود.

۳ ) به چیزی بیشتر از واژه ها فکر کنید.

در ابتدا قصد داشتم که در این بخش روی تصاویر و نمودارها تمرکز کنم، اما حقیقت این است که آنها تنها اضافات مفید در یک پست نیستند. اگر لینک ها را نیز به این گروه اضافه کنید، شما سه مورد خواهید داشت که نه تنها ارتباط کاربر با متن را بیشتر ، بلکه به سئو ( SEO ) شما نیز کمک خواهند کرد.

بیایید در ابتدا به موضوع لینک ها بپردازیم. در صورت امکان بهتر است همیشه هر پست شما به دیگر پست های سایت تان لینک شوید. این کار نه تنها به گوگل کمک می کند سایت شما را بهتر بشناسد، بلکه خوانندگان را تشویق می کند تا آن را بیشتر بشکافند. برای شروع، پیشنهاد می کنیم بخشی را به انتهای هر پست اضافه کنید و در آن به معرفی مقالات دیگر در سایت تان بپردازید.

لینک شدن به سایت های دیگر نیز ایده مناسبی است. اما فاصله بین کمک یا آسیب رساندن آن به برند شما، تنها یک خط باریک است. از یک طرف، به قانونی بودن پست شما از نظر گوگل کمک می کند؛ اما می تواند ذهن خوانندگان را نیز منحرف سازد. یک راه حل ساده این است که اینکار را تنها به منظور تایید محتوای خود ( برای مثال، مطالعات موردی ) انجام دهید و هرگز خوانندگان را به ترک سایت خود تشویق نکنید.

علاوه بر لینک ها، تصاویر و نمودارها روش بسیار خوبی برای به تله انداختن خوانندگان و انتقال ایده ها هستند. بر اساس مطالعات اخیر، ۹۰% تمامی اطلاعاتی که وارد حافظه ما می شوند، تصویری هستند و مغز تصاویر را ۶۰۰۰۰ بار سریعتر از متن پردازش می کند. این بدان معناست که نادیده گرفتن استفاده از تصاویر در متن، از دست دادن یک فرصت عالی برای به خاطر سپاری و به اشتراک گذاری سایت تان از سوی کاربران است.

انواع تصاویری که می توانید از آنها استفاده کنید، تقریباً بی شمارند، اما تعدادی از بهترین ها عبارتند از :

  • اینفوگرافیک ها
  • سکرین شات ها
  • تصاویر محصولات
  • نمودارها

۴ ) داستان گویی

داستان گویی یک روش مطمئن برای برقراری ارتباط با بیشتر خوانندگان است و حقیقتاً می تواند اشتیاق آنها برای خواندن متن بیشتر کند. یک داستان خوب نه تنها پیام را به روشی خلاقانه منتقل میکند، بلکه نویسنده را از دید خواننده انسانی تر می کند. علاوه براین، یک داستان گوی خوب دارای توانایی منحصربفرد در ساده کردن موضوعات پیچیده است و این مسئله به شما کمک می کند تا با خوانندگانی که هیچ آشنایی ای با موضوع ندارند، ارتباط برقرار کنید.

در بیشتر صنایع، داستان گویی با پیام کلی که پست شما در صدد انتقال آنست، باید در هم تنیده شود. از طرفی هم، تحمیل آن می تواند تاثیری منفی روی ارتباط بین کاربر و محتوا داشته باشد. بنابراین، در زمان مناسب از آن استفاده کنید، اما آن را تحمیل نکنید.

یکی از بهترین نمونه های داستان گویی که تاکنون دیده ام، مقدمه ی یکی از پست های Glen Allsopp بود با عنوان: “صدها لینک را در پست بعدیتان دریافت کنید، تضمینی”. پست اینگونه آغاز شده بود :

“در اواخر سالهای ۱۸۰۰، کیسر ولیهلم، می خواست از تعدادی از همکاران خود در دولت آلمان خلاصی یابد. از آنجا که بسیاری از آنها کهنسال بودند، تصمیم گرفت تا سن بازنشستگی را ۶۵ سال اعلام کند و با موفقیت توانست آنها را مجبور به ترک پست های خود کند. از آن زمان تاکنون، ما هنوز هم از همان سن بازنشستگی در سراسر جهان استفاده می کنیم”.

بقیه پست او هیچ ارتباطی با کیسر ویلهلم نداشت. با این وجود، تاثیر آن شگفت آور بود. علاقمند به ادامه آن شدم و آن پست را به افراد متعددی پیشنهاد کردم.

۵ ) ویدئوها

استفاده از ویدئو در یک پست می تواند سودمند باشد. مطالعات اخیر بازاریابی اینترنتی نشان می دهد که ۱۰۰% کاربران بیشتر وقت خود را صرف صفحاتی می کنند که دارای ویدئو هستند؛ چراکه به راحتی قابل هضم بوده و غالباً بطور کامل مشاهده می شوند.

هنگام ترکیب با پست های متنی، ویدئوها به خوبی می توانند کاربران را در معرض محصولات و یا مفاهیمی قرار دهند که از طریق بصری می توانند بهتر درک شوند.

ساختن ویدئوها هزینه بر است، اما در نظر داشته باشید که آنها ۳ برابر پست های ساده متنی می توانند لینکهای ورودی را جذب کنند. اگر به تهیه ویدئو فکر می کنید، مطالب زیر را در نظر داشته باید :

  • کوتاه و شیرین باشند. حتی ۱۰ ثانیه اضافی می تواند تاثیر زیادی روی ارتباط کاربر با آن داشته باشد.
  • موضوعات مهم را در ابتدا قرار دهید. چراکه دامنه توجه با نگاه کردن به ویدئو بتدریج کاهش پیدا می کند.
  • ویدئوها از قوانینی متفاوت از قوانین متن ها پیروی می کنند و همین امر متقاعد کردن بینندگان را کمی مشکل می کند. بنابراین، سعی کنید در انتهای ویدئو پیشنهاد یا یک واژه فعلی را قرار دهید. حتی چیزی شبیه به ” برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید” یا ” از وب سایت ما دیدن کنید” یک رهنمود روشن برای آنچه بعنوان اقدام بعدی از کاربر انتظار دارید، را فراموش نکنید.

نتیجه گیری

محتوای خوب، یک هدیه همیشگی است. اگر زمانی را صرف تحقیق، نوشتن محتوا و انتقال آن کنید، یقیناً ارتباط آن با کاربر مدت ها بعد از انتشار آن باقی می ماند. اهداف خود را در زمان برنامه ریزی و اجرا در نظر داشته باشید و بدانید که تعریف افراد از ایجاد ارتباط متفاوت است .

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

قبل از تولید محتوا تحقیق کنید که مخاطبین بالقوه شما چه مطالب دیگری را نیز می خوانند، با توجه به موضوعاتی که تا الان  درباره شان نوشته اید، متوجه می شوید که مخاطبین انتظار چه محتواهای دیگری از شما دارند. اگر چه این کار تضمین نمی کند که مخاطبین محتوایتان را بخوانند. اما کار را برای شما آسان تر می کند. شما آن چیزی را تحویل مخاطبان می دهید که می خواهند نه آن چیزی که بارها قبلاً خوانده اند.

مثال : موضوع تان را در گوگل جستجو کنید و معروف ترین پست های مربوط به آن را بخوانید. درباره آن چیزی که مخاطبین دوست داشته اند و مطالبی که در پست ها هنوز بیان نشده اند در پست بعدی تان بنویسید.

۱ ) در هنگام تولید محتوا متفاوت فکر کنید.

حس جدیدی به محتوایتان اضافه کنید. افراد دیگری هم هستند که درباره موضوع شما مطلب بنویسند، پس مطلب تان را متفاوت کنید. طوری بنویسید که فقط خودتان بتوانید آن را بنویسید، محتوایتان را شخصی کنید، این راحت ترین راه است. هر کسی داستان را دوست دارد، به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی، محتوای شما را صادقانه تر و مرتبط تر می کند.

مثال : اگر می خواهید درباره ی گیاهان خانگی و کاکتوس محتوا بنویسید، ابتدا با یک خاطره از تجربه ناموفق در نگهداری از گیاهان و چگونگی زنده نگه داشتن آنها شروع کنید.

“بگذارید خوانندگان تان شما را متفاوت بشناسند.“

۲ ) از هرم معکوس استفاده کنید.

اگر یک روزنامه نگار هستید احتمالاً این تکنیک جز اولین تکنیک هایی است که در نوشتن یاد گرفته اید. محتوایتان را با مهمترین اطلاعات شروع کنید و با کم اهمیت ترین به پایان برسانید. شما مطلب تان را بسته به اینکه نوع محتوایتان چیست، احتمالاً متفاوت سازماندهی می کنید، اما تکنیک هرم معکوس یک شیوه آسان برای سازماندهی مطلب است و مخاطب را نیز منتظر نگه نمی دارد.

مثال : برای استفاد از هرم معکوس، ابتدا با یک جمله حدوداً ۲۶ لغتی شروع کنید. توجه کنید که این جمله باید به ۵ تا سوال چه کسی؟ چه چیزی؟ کجا؟ چه زمانی؟ چرا؟ و چگونه؟ پاسخ دهد و یا مقدمه ای برای پاسخ به این سوالات باشد.

“مشتریان ابتدا می خواهند به یک دید کلی از محتوا برسند.“

۳ ) از فضاهای سفید به طور موثر استفاده کنید.

از پراکنده کردن متن نترسید. فاصله انداختن بین خطوط، فضای سفید بیشتری ایجاد می کند و به چشمان خواننده فرصت استراحت می دهد در نتیجه نسبت به زمانی که تنها متن پست را پشت سر هم می بیند، مطالب را  بهتر می تواند درک کند.

“فضای سفید درک مطلب را حدوداً به میزان ۲۰ %  افزایش می دهد.“

تولید محتوا

۴ ) به تعداد کلمات توجه کنید.

راحت ترین راه برای بهبود نوشتن هنگام تولید محتوا، نگارش درباره تعداد مشخصی از کلمات است، در این صورت است که می توانید بفهمید محتوایتان دقیقاً باید چه چیزهایی را شامل شود و چه چیزهایی در آن بیان نشود. در نظر گرفتن تعداد مشخصی از کلمات سبب می شود که خوانندگان نیز همیشه انتظار یک اندازه خاصی مطلب از شما داشته باشند. این تکنیک شاید برای همه افراد مفید نباشد ولی بهتر است اول آن را امتحان کنید شاید سودمند باشد!

مثال : برای هر پست بلاگی ۲۰۰۰ کلمه بنویسید. می توانید ۱۵۰ کلمه کمتر یا بیشتر را نیز در نظر بگیرید ( یعنی بین ۱۸۵۰ تا ۲۱۵۰ کلمه).

“به طور متوسط محتواهای وب سایت هایی که جز ۱۰ رتبه برتر هستند حداقل ۲۰۰۰ لغت دارند.“

۵ ) هنگام تولید محتوا از تکرار های غیر ضروری پرهیز کنید.

تکرار کلمات و عبارات اگر به طور موثر استفاده شوند می توانند خواننده را در محتوایتان هدایت کنند و انتقال پیام به مخاطب را تقویت کنند. تکرار غیرضروری کلمات و عبارات و نظرات می تواند سبب کند شدن سرعت خواندن شود و خواننده را ناامید کند.

مثال : از کارکرد ( Ctrl + F ) استفاده کنید و ببینید که هر لغت یا عبارت در متن چه مقدار تکرار شده است و اگر بیش از حد است آن ها را پاک کنید و یا با لغات دیگری جایگزین کنید. برای فهمیدن میزان تکرار نظرات و ایده ها نیز از این کارکرد استفاده کنید. آمادگی داشته باشید برای اینکه اگر مجبور شدید یک پاراگراف اضافی را حذف کنید، چرا که یک پست کوتاه تر و مختصرتر بهتر از پستی مملو از متن های تکراری است.

۶ ) از لیست های شماره گذاری شده و نقاط گلوله ای (Bullet – Points ) استفاده کنید.

بهترین راه برای شکستن تکه های یک متن بزرگ استفاده از لیست های شماره گذاری شده و نقاط گلوله ای (Bullet – Points ) است. این کار به خواننده کمک می کند تا راحت تر اطلاعات را اسکن کند.

برای مثال، می توانید از نقاط گلوله ای برای ایجاد لیست استفاده کنید، لیستی که :

  • کوتاه است.
  • خواندنش آسان است.
  • و فضای سفید اضافه می کند.

یا می­ توانید از آن ها به صورت زیر استفاده کنید :

  • شما می توانید از آن ها برای نکات طولانی تر هم استفاده کنید. بولت ها به شما اجازه شکستن متن و سازماندهی ایده های پیچیده را می دهند. تنها باید توجه داشته باشید که هر نقطه ( Bullet ) با مهم ترین اطلاعات شروع شود.

“خواندن یک جمله به همراه دو بولت آسان تر از خواندن سه جمله است.

۷ ) عناوین اصلی وفرعی ترغیب کننده بنویسید.

در بازاریابی محتوایی هنگام تولید محتوا از کلمات کلیدی استفاده کنید ( خوانندگان بالقوه سریع تر شما را پیدا می کنند ). از  لغات غیرضروری پرهیز کنید. ( حروف اضافی که به درستی استفاده نشوند: که، از ، را و … )  از نوشتن عناوین طولانی دوری کنید. گاهی از عناوین بحث برانگیز استفاده کنید و از فرمول های عنوانی مانند (۱۰ نکته برتر… ) استفاده کنید. از اینکه نوشته تان را بهترین معرفی کنید نترسید، اما پیش از آن مطمئن شوید آن چیزی که در عنوان قولش را داده اید در محتوا به درستی بیان کرده اید.

مثال : حتی اگر فکر می کنید بهترین عنوان را برای پست بلاگتان یافتید بهتر است باز به دنبال عنوان دیگری باشید. برای هر پست ۵ عنوان متفاوت بنویسید، آن ها را با هم مقایسه کنید و بهترین را انتخاب کنید.

“به طور متوسط، ۸ نفر از هر ۱۰ نفر عنوان یک پست را می خوانند،و تنها ۲ نفر از ۱۰ نفر کل متن را می خوانند.“

در دنیای پر رقابت امروز بازاریابی محتوا یکی از کم هزینه ترین و تاثیرگذارترین روش های بازاریابی اینترنتی است. بنابراینبازاریابی اینترنتی موفق تر یعنی دانستن و بکار بردن هرچه بیشتر نکته های کلیدی برای  تهیه محتوای وبلاگ در بازاریابی  محتوا.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برنامه ی بازاریابی، سند یا طرحی است که برنامه ها و فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی شرکت را برای سال آتی مشخص می کند. مارکتینگ پلن توضیح می دهد چه فعالیت هایی، در چه زمان وتوسط چه افرادی باید انجام شود تا اهداف استراتژی بازاریابی شرکت تحقق یاب

بسیاری از صاحبان کسب و کار و کارآفرینان هنگام تهیه یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) دچار سردرگمی می شوند. این مقاله شامل شرح مختصری از : ۱- تعریف بازاریابی ۲ – اهمیت برنامه بازاریابی ۳ – اجزای یک برنامه بازاریابی و ۴۴ –  چهارچوب­ های رایج که برای نوشتن برنامه بازاریابی مورد استفاده قرار می ­گیرد، است.

یک تعریف ابتدایی و پایه از بازاریابی می ­تواند در شناخت فواید و ضرورت برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) بسیار موثر باشد. بنا به تعریف ” فیلیپ کاتلر” بازاریابی یک روش مدیریتی و اجتماعی است که به وسیله آن هر گروه­ از افراد آنچه که نیاز دارند و آنچه می خواهند را از طریق ساخت، ارائه و تبادل محصول و ارزش با یکدیگر، به دست می ­آورند”.

در این تعریف به دو نکته اهمیت فراوانی داده شده است :

  • نیازها و خواسته ­ها (Needs and wants) – کارافرینان باید فاصله (gap ) میان آن دو را در بازار تشخیص دهند.
  • بازاریابان باید با ساخت، ارتباط و تبادل یک پیشنهاد، این فاصله را پر کنند.

بنابراین بازاریابی عملی است که می­ تواند کسب و کار شما را بسازد یا، نابود کند (حتی پیش از آنکه به وجود بیاید. )

  • اهمیت یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan )

برنامه بازاریابی سندی است که کلیه فعالیت هایی که باید توسط تیم بازاریابی صورت گیرد را، ثبت می ­کند. این فعالیت ها با در نظر گرفتن سه نکته اساسی انتخاب می ­شوند: ۱- اهداف ( Objective/goals ) سازمان ۲- محیط داخلی و خارجی کسب وکار  ۳- در دسترس بودن منابع.

مزایای آماده سازی مارکتینگ پلن ( Marketing plan ) به شکل خلاصه شامل موارد زیر می باشد :

  • فراهم آوردن زمینه گسترش استراتژی بازاریابی
  • کمک به تیم تولید از طریق اجرای مناسب امور، به واسطه ی تقسیم وظایف
  • افزایش شانس های تامین مالی
  • صرفه ­جویی در زمان و زحمت صرف شده برای فعالیت های بازاریابی بی ­فایده
  • کمک به برنامه ریزی مالی و تعیین بودجه موثر
  • کمک به ایجاد دیدگاه ­های جدید

طرح بازاریابی بخش مهمی از هر طرح کسب و کاری ( business plan ) را تشکیل می ­دهد، بنابراین از اهمیت آن نمی­ توان صرف نظر کرد، حتی برای شرکت هایی که در گذشته تاسیس شده ­اند. همچنین تهیه یک طرح بازاریابی پیش از شروع هر عمل بازاریابی ضروری است.

آموزش صفر تا صد : طرح یا برنامه بازاریابی(Marketing plan) چیست؟

  • اجزای تشکیل ­دهنده یک طرح یا برنامه بازاریابی

یک طرح بازاریابی خوب باید شامل عناصر زیر باشد:

خلاصه مدیریتی ( EXECUTIVE SUMMARY )

معمولا این بخش از گزارش آخرین قسمتی است که نوشته می ­شود و شامل خلاصه ­ای از سایر بخش های طرح بازاریابی است. از آنجایی که این قسمت اولین چیزی است که توسط مدیر ارشد یا سرمایه ­گذاران خوانده می ­شود، بسیار بخش با اهمیتی است. اگر این بخش نتواند به درستی پتانسیل واقعی را بیان کند یا تنها مساله ­ای را به شکل اتفاقی مطرح کند، موجب می­ شود خواننده  دیگر رغبتی به خواندن ادامه ی طرح بازاریابی، نداشته باشد.

پیشینه و اطلاعات شرکت (COMPANY INFORMATION AND BACKGROUND)

این قسمت به کارآفرین یا مدیر این فرصت را می­ دهد که موضوع مورد نظر خود را بیشتر بسط دهند. در این بخش شما باید درباره شرکت خود و هرگونه تجربه مرتبطی توضیح دهید و همچنین هر گونه منبع یا نمونه اولیه قابل استفاده را  نام ببرید. این امر به توانمندی هر چه بیشتر طرح شما کمک می ­کند.

ماموریت و چشم انداز (MISSION AND VISION)

برای یک شرکت بیان ماموریت و چشم انداز بخش بسیار مهمی را تشکیل می ­دهد. در این قسمت شما باید اهداف مالی و غیر مالی برنامه بازاریابی خود را بیان کنید. در اینجا شما باید توان توجیه این امر را داشته باشید که محصول یا خدمت شما چگونه در راستای ماموریت و چشم­انداز شرکت تان قرار دارد. این بخش اهداف طرح بازاریابی را تعیین می ­کند و از اینرو بقیه برنامه بازاریابی بر مبنای آن شکل می­ گیرد. به عنوان مثال اگر شما یک کسب و کار تازه ­تاسیس هستید و به دنبال سرمایه گذاران اولیه ( series A funding ) هستید در این بخش باید بر روی افزایش فروش و تجربه محصول تمرکز کنید، در عین حال اگر به دنبال سرمایه گذاری مجدد ( series B funding ) می­ باشید بیشتر باید در مورد برندیگ و امثال آن صحبت کنید.

شایستگی ­های کلیدی ( CORE COMPETENCIES )

شایستگی ­های کلیدی ترکیبی از دانش و ظرفیت های فنی است که به کسب و کار اجازه­ ی رقابت در بازار را می ­دهد. به عبارت دیگر این همان چیزی است که شرکت در انجام آن بهترین است. تمرکز بر روی شایستگی­ های کلیدی به سازگاری هر چه بهتر منابع و تلاش و در نتیجه خلق ارزش بیشتر شرکت، کمک می­ کند. یک شرکت معمولا باید در صورت صرفه اقتصادی، تمامی فعالیت های غیرکلیدی خود را برونسپاری ( outsource ) کند.

تجزیه و تحلیل موقعیت ( SITUATIONAL ANALYSIS )

نیاز یا خواسته اصلی که محصول شما برطرف می کند را، توضیح دهید. مبنای این حدس شما چیست؟ از کجا مطمئن هستید که این نیاز وجود و همچنین بازار قابل توجهی دارد؟ این بخش شامل کلیه موضوعات مورد نیاز برای تحقیقات بازار ( market research ) است. این بخش روش و یافته­ های تحقیقات بازارتان را بیان می­ کند. باید به این قسمت تاکید ویژه­ ای شود چرا که اساسا مسیر فرایند توسعه محصول و همچنین شکل و تم روابط بازاریابی یک شرکت را مشخص می­ کند.

تجزیه و تحلیل محیط ( ENVIRONMENTAL ANALYSIS )

هنگام آماده­ سازی یک برنامه بازاریابی، مطالعه محیط داخلی و خارجی کسب و کار بسیار مهم است. این کار این اطمینان را ایجاد می کند که مدیریت و تیم اجرایی از عوامل گوناگون تعیین کننده میزان منابع و تلاشهای مورد نیاز برای اجرای یک طرح بازاریابی موفق، آگاه هستند.

بازار هدف و بخش بندی (TARGET MARKET AND SEGMENTATION)

همه افراد مشتری بالقوه شما نیستند. اگر به دنبال هدف قرار دادن همه افراد هستید پس در حال دور ریختن بودجه بازاریابی خود هستید. بازار هدف (Target market) به معنای گروهی از مشتریان است که کسب و کار، تلاش های بازاریابی و در نهایت فروش کالا را بر روی آنها متمرکز می ­شود.

یک کسب وکار تازه­ تاسیس همیشه بر روی مشتریانی تمرکز می ­کند که به راحتی آماده­ ی پذیرش محصول هستند. در نظر گرفتن کل بازار نیازمند منابع بسیار زیادی است و در نتیجه به عنوان استراتژی اولیه ورود به بازار ( initial go-to-market strategy ) پیشنهاد نمی ­شود. علاوه برآن، اگر بازار هدف شما شامل بخشی از بازار باشد که به دنبال خدمت به آن هستید، مهم می ­باشد. بخش بندی (Segmentation) را از طریق ابعاد زیر می ­توان انجام داد :

  1. دموگرافیک : سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد، شغل، اندازه خانوار و …
  2. روانشناختی : ارزش، سبک زندگی و نگرش
  3. تقسیم بندی رفتاری : میزان وفاداری
  4. تقسیم ­بندی مربوط به محصول : ارتباط با محصول

طرح بازاریابی

استراتژی  و آمیخته بازاریابی (MARKETING STRATEGY AND MARKETING MIX)

حال باید تصمیم بگیرید که از کدام استراتژی بازاریابی استفاده کنید. این گام از آنجایی که تاثیر گسترده ­ای بر آمیخته بازاریابی (که پس از این به آن می پردازیم) دارد، بسیار مهم است. شما نیازمند انتخاب یکی از استراتژی­ های زیر می ­باشید:

بازاریابی انبوه (Mass marketing) : این یک استراتژی فشار به بازار (push market) است که بخش بندی در آن کاملا  نادیده گرفته شده و تلاش می­ شود تا به بیشترین تعداد از مشتریان بالقوه ممکن دست یابیم. این تکنیک متکی بر پتانسیل ترغیب موجود در ارتباط است. روش های بازاریابی انبوه سنتی عبارت اند از رادیو، تلوزیون و تبلیغات چاپی.

بازاریابی مجزا یا تفکیکی (Differentiated marketing) : این استراتژی با نام استراتژی بازاریابی چند بخشه (multi segment marketing strategy) نیز شناخته می­ شود. هر بخش از مشتریان به شکل نامساوی از دیگری در نظر گرفته می شود تا شما بتوانید بخش های مختلف را با راه­حل ­های متفاوت، هدف قرار دهید. این استراتژی تیم شما را در صرف بودجه بازاریابی کاراتر و متمرکزتر می­ نماید.

بازاریابی متمرکز (Concentrated marketing ) : این استراتژی یک بخش مشخص و منحصر به فرد از جمعیت مشتریان را هدف قرار می­ دهد. در این حالت هزینه های بازاریابی کاهش می­ یابد ولی همین اتفاق برای پتانسیل فروش شما نیز رخ می­ دهد. این استراتژی عملا برای شرکت های کوچک با منابع محدود که از تولید، توزیع و تبلیغات انبوه استفاده نمی ­کنند، موثر واقع می­ شود.

بازاریابی مستقیم ( Direct marketing ): تکنیک های بازاریابی مستقیم بسیار مناسب فروش محصولات و خدمات پیچیده است. در این روش ارتباط با مشتری از طریق روش های شخصی سازی شده مانند ایمیل، تلفن یا نامه صورت می گیرد.

پس از این، شما نیازمند تعریف آمیخته بازاریابی (marketing mix) برای طرح بازاریابی خود می ­باشید. این امر شما را در  تعریف آنچه که به مشتری ارائه می کنید، یاری می کند. یکی از چارچوب های پذیرفته شده متداول برای تعریف یک آمیخته بازاریابی ۴p است، که نام آن از حروف ابتدایی واژه های محصول (product )، توزیع ( place )، قیمت (price) و ترفیع (promotion) گرفته شده است.

محصول (product) : در این قسمت شما ماهیت محصول یا خدمتی که ارایه می کنید را مشخص می کنید. هر محصول سطوح متفاوتی از مزایا را دارا می ­باشد و یک محصول خوب در سطوح متفاوت طراحی می ­شود. این قسمت شامل خصوصیات فیزیکی و همچنین مزایای ارایه شده به وسیله محصول است. لیست کوتاهی از موارد پیشنهادی در این قسمت در زیر آمده است:

ویژگی­ های محصول (Product Features) : رنگ، اندازه، کیفیت، ساعات کار، گارانتی، ارسال و نصب

بسته­ بندی (Packaging) : جعبه، ظرف یا لفافی که محصول در آن جا می گیرد.

برچسب (Label): اطلاعات مرتبط با محصول که بر روی بسته ­بندی وجود دارد.

توزیع (place) : نوع کانال های توزیع (ارسال آنلاین، توزیع از طریق خرده­ فروشی و …) که در آینده از آن استفاده می کنید را مشخص می کند. در هنگام تصمیم گیری برای بهترین روش توزیع باید جنبه­ های زیر لحاظ شود :

  • دریافت به موقع کالا
  • کانال توزیعی که منجر به هزینه ­های کمتر شود یا یک مزیت رقابتی ایجاد کند.
  • کانال هایی که باعث صرفه ­جویی در زمان خریداران و فروشنگان شوند.

قیمت­گذاری (pricing) : تنظیم یک استراتژی قیمت گذاری موثر بسیار مهم است. در این قسمت شما باید مسائلی مانند تخفیفات و کمک هزینه های مربوط به محصولات خود را به همراه استراتژی کلی قیمت گذاریتان ( مثلا قیمت پایین هنگام ورود به بازار و به دنبال آن افزایش قیمت زمانی که رهبر بازار شوید) مشخص کنید. یک استراتژی قیمت گذاری خوب در دستیابی به یک یا چند هدف زیر، به شما کمک می ­کند:

  • به حداکثر رساندن میزان فروش
  • افزایش سود
  • دلسرد کردن رقبا
  • جذب مشتریان
  • حفظ و نگهداری از تصویر شرکت

ترفیع (promotion) : این قسمت باید دربرگیرنده نحوه ارتباط شما با مشتریان (بالقوه) و روش منتشر کردن پیام های مورد نظرتان باشد. یک کسب وکار باید درباره موضوعاتی مانند رسانه ­ای که استفاده می­ کند (فیلم، صدا یا تصویر) نیز تصمیم بگیرد که در این بخش آورده می ­شود. این بخش همچنین شامل بودجه بندی ترفیع نیز می ­باشد.

مالی (FINANCIAL)

حال شاید بد نباشد به سراغ اعداد و ارقام برویم! این بخش به پیامدهای مالی طرح یا برنامه بازاریابی Marketing plan) ) شما می ­پردازد. این بخش معمولا شامل زیرمجموعه ­های زیر است:

تجزیه و تحلیل سر به سر (Break even analysis) : تجزیه و تحلیل سر به سر، روشی برای تعیین میزان فروشی است که یک کسب و کار تازه ­تاسیس برای جبران کلیه هزینه ­های خود و شروع سوددهی به آن احتیاج دارد. تشخیص هزینه استارتاپ بسیار مهم است چرا که میزان درآمد حاصل از فروش را برای پوشش آن هزینه ­ها تعیین می­ کند.

برآورد فروش (Sales forecasting) : برآورد فروش فرایندی با هدف ارایه پیش بینی دقیق از حجم فروش در آینده است. این عمل به برنامه­ ریزی تامین، تخصیص و عملیات تولید کمک کرده و در صورت نیاز آمیخته بازاریابی را تغییر می ­دهد. روش های پیش­بینی متفاوتی وجود دارد از جمله: تجزیه و تحلیل رگرسیون، تجزیه و تحلیل سری ­های زمانی، تجزیه و تحلیل آزمون بازار و روش دلفی.

برآورد هزینه (Expense forecasting) : پیش بینی هزینه با حجم فروش برآوردی شما، در ارتباط است. یک طرح کسب وکار (business plan) نیازمند یک صورت سود و زیان کامل و بی نقص است، ولی برای یک طرح یا برنامه بازاریابی تنها داشتن یک برآورد هزینه با جزییات کافی است.

قالب های رایج که در تهیه طرح یا برنامه بازاریابی به آن احتیاج پیدا می کنید :

دو قالب رایج که به ویژه برای تجزیه و تحلیل محیطی مورد استفاده قرار می ­گیرند تجزیه و تحلیل SWOT و تجزیه و تحلیل PESTEL است.

تجزیه و تحلیل SWOT

SWOT از حروف ابتدایی کلمات نقاط قوت (Strengths) نقاط ضعف (Weaknesses) فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) ریشه می ­گیرد. این تحلیل، موقعیت فعلی یک کسب وکار را بیان می ­کند و به تدوین راهی به سوی آینده از طریق به کارگیری نقاط قوت موجود، اصلاح نقاط ضعف موجود، استفاده از فرصت ها و دفاع در برابر تهدیدها کمک می کند.

تجزیه و تحلیل PESTEL

اجزاء این تجزیه و تحلیل در ادامه توضیح داده می­ شود:

 عوامل محیطی سیاسی جغرافیا (Political environment) :  آیا اقتصاد سیاسی باثبات است یا خیر؟ آیا سیاست های  دولتی به شرکت در برقراری یک کسب و کار خوب، کمک می ­کند؟

عوامل اقتصادی (Economic) : عوامل اقتصادی عبارتند از: نرخ بهره، تغییر در نرخ یا سیاست های مالیاتی، تورم و نرخ  تبدیل ارز که هنگام ایجاد یک کسب و کار و تعیین سیاست های آن باید مورد توجه قرار گیرند.

عوامل اجتماعی (Social) : عرف اجتماعی مورد قبول و ساخت اجتماعی هنگام تصمیم در مورد توسعه محصول و ارتباطات  بسیار مهم است.

عوامل تکنولوژیکی (Technological) : چشم انداز فناوری با چه سرعتی در حال تغییر است و چگونه بر روی کسب وکار اثر  می گذارد؟ و چگونه می ­تواند در هر کدام از فعالیت های فروش، بازاریابی، توزیع و … به ما کمک کند؟

عوامل محیطی (Environmental) : تاثیر محصول یا خدمت ایجاد شده بر محیط چیست؟

عوامل قانونی (Legal) : آگاهی از قوانین مشتری، مقررات امنیت و سلامت، قانون کار، قوانین رقابتی، قانون بین الملل،  قوانین داده ­های الکترونیکی و قوانین حفظ حریم خصوصی بسیار ضروری است و باید به آن اشاره شود.

طرح بازاریابی

البته همواره باید در نظر داشت که کلیه عوامل مطرح شده، برای هر نوع کسب و کاری کاربردی نیست.

سخن آخر

دراین مقاله به شرح مختصری از نحوه نوشتن یک طرح یا برنامه بازاریابی موفق برای  استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا که در ابتدای مسیر شروع کسب و کار وسرمایه­گذاری هستند و همچنین شرکت های موفقی که به دنبال بهبود کمپین بازاریابی بعدی خود می ­باشند، پرداخته ایم. برای هر یک از این دو مورد متفاوت کسب وکار، اهمیت همه ­ی قسمت های طرح یا برنامه بازاریابی به یک اندازه نیست. در صورتی که نوشتن طرح بازاریابی برای شما دشوار است، باید به یک مشاور مراجعه کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اثر بخشی هزینه صرف شده برای کمپین های بازاریابی ( marketing campaigns ) خود را از طریق شاخص هزینه جذب مشتری اندازه بگیرید.

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

 

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead )

میزان اثربخشی هزینه کمپین های بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید برای تیم فروش شما، می ­سنجد. این شاخص ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخص های کلیدی کسب وکار از جمله هزینه جذب مشتریان جدید دارد. هدف این شاخص ارائه  شکل محسوسی از مبلغ مورد نیاز به تیم بازاریابی شماست تا بتوانند میزان هزینه مناسب برای جذب مشتریان جدید را تشخیص دهند.

شاخص هزینه جذب مشتری ( Cost Per Lead ) همچنین داده های مهمی را برای محاسبات بازگشت سرمایه ( ROI ) در اختیار شما قرار می دهد. در حقیقت هر مرحله از فرایند خرید ( purchase funnel ) باید شاخصی مشابه  Cost Per Lead / CPL داشته باشد که آن را به درستی تعریف کند، مانند هزینه هر بازدیدکننده ( cost per visitor ) و هزینه هر برد ( cost per win ). به این ترتیب از این معیارها می توان برای نظارت بر کمپین هایی مانند AdWords، تبلیغات بنرهای اینترنتی، تبلیغات شبکه های اجتماعی و یا مجموع تلاش های بازاریابی استفاده کرد.

اصطلاحات کلیدی

مشتری بالقوه ( Lead ) :

فردی که از طریق محقق ساختن هدف ( که تیم بازاریابی برای مخاطبان تعریف کرده است )، علاقه خود را به محصول یا خدمت شما بیان کرده است.

به عنوان مثال اگر شرکت شما مبلغ یک میلیون تومان را صرف تبلیغات کمپین ( CPP ( cost per click نماید و از این طریق ۱۰۰ نفر از بازدیدکنندگان وب سایت شما به مشتری بالقوه ( lead ) تبدیل شوند. هزینه به دست آوردن دو مشتری بالقوه برابر خواهد بود با ده هزار تومان.

حال باید بسنجید که هزینه جذب مشتری بالقوه برای شرکت شما در مقایسه با میزان قیمت محصول یا خدمات شما عدد زیادی است یا خیر.

شاخص های موفقیت

هزینه جذب مشتری پایین به همراه حجم وسیعی از مشتریان بالقوه با کیفیت

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در طی چند دهه اخیر همانند کلیه موارد مرتبط با بازاریابی، همانند بسیاری از زمینه ها، توسعه و پیشرفت تکنولوژی بر روی تمامی فعالیت های بازاریابی از جمله روابط عمومی نیز تاثیر گذاشته، در حالی که بسیاری از آژانس های تبلیغاتی هنوز به صورت سنتی به تدوین و اجرای فعالیت های بازاریابی و روابط عمومی می پردازد، تعداد قابل توجهی از شرکت های بازاریابی وتبلیغات همگام با توسعه و نوآوری های تکنولوژی حرکت کرده اند و در این میان کلیه فعالیت های روابط عمومی نیز از این  مزیت بی بهره نمانده است.

۱ )  فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی

یکی از عمده مزیت های انجام روابط عمومی اینترنتی این است که شما به تعداد قابل توجهی از بازار هدف مورد نظرتان دسترسی دارید. امروزه اگر به دنبال ایجاد ارتباط با بازار هدف در سراسر جهان هستید بدون شک این کار تنها از طریق اینترنت و توسط شبکه های اجتماعی، بلاگ ها و اتاق های گفتگوی آنلاین امکان پذیر می باشد.

این پلتفرم های جدید اینترنتی به متصدیان روابط عمومی این امکان را می دهند که در اسرع وقت و با کمترین هزینه با مخاطبین شان ارتباط برقرار نمایند.

یکی دیگر از مزایای قابل توجه در انجام فعالیت های روابط عمومی در فضای مجازی، صرفه جویی قابل توجهی در زمان است. به عنوان مثال برای ” اخبار رسمی” ایجاد ارتباط با مخاطبین از طریق پلتفرم رسانه ای این شرکت، بانک داده های مشتریان و شبکه های اجتماعی در مدت زمان کمتری و با سرعت بیشتری انجام خواهد پذیرفت.

این نکته را فراموش نکنیم که متصدیان روابط عمومی اینترنتی با مشکلات و موانع زیادی نیز برای نشر خبر در فضای اینترنتی و تعامل با مخاطبین شان نیز مواجه هستند که میزان تجربه روابط عمومی آنها به طور قطع می تواند کاهش میزان اینگونه مشکلات موجود در فعالیت های روابط عمومی آنلاین به آنها کمک کند.

از جمله مشکلات، این است که آنها به طور حتم نمی توانند مطمئن شوند که آیا مخاطبین شان پیام آنها را به درستی درک کرده اند؟ از طرفی داشتن تعداد زیادی از مخاطبین در لیست دیتا، مبنی بر آن نیست که تمامی این مخاطبین، مخاطبین واقعی آنها باشند.

۲ ) روابط عمومی سنتی

اگرچه تعداد آژانس های روابط عمومی سنتی کم نیست اما حتی این گونه شرکت ها با وجود انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت سنتی، از تمامی مزیت های استفاده از فضای مجازی آگاه هستند اما حقیقتا این گونه متصدیان روابط عمومی، بیشتر ترجیح می دهند که به صورت حضوری با مخاطبین شان به تعامل بپردازند و از اینکه پیام آنها به خوبی درک شده اطمینان حاصل کنند.

یکی دیگر از موانع انجام روابط عمومی سنتی این است که در یک بازه زمانی مشخص تعداد محدودی پروژه را می توان انجام داد. متصدیان اگر چه از کیفیت بالاتر فعالیت هایشان در فعالیت های حضوری راضی تر  هستند اما تنها می توانند پروژه های محدودی را مدیریت کنند.

امروزه انجام فعالیت های روابط عمومی به صورت اینترنتی و یا سنتی، مزایا و معایب خود را دارند انچه در هنگام انتخاب پلتفرم انجام فعالیت های روابط عمومی حائز اهمیت است، گروه مخاطبین و اهداف انجام فعالیت های روابط عمومی است.  به عنوان مثال اگر مخاطبین  شما جوانان هستند روابط عمومی اینترنتی موثرتر خواهد بود حال آنکه برای بازار هدف با سن بیشتر، برپایی انجمن ها و یا جلسات حضوری تاثیر بیشتری خواهد داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

استراتژی­ های برندسازی آنلاین اگر به درستی تدوین  و مورد استفاده قرار گیرند، پیروز خواهند شد. این بدان معنا است که چگونگی ارتباط برند با مخاطبانش اهمیت بیشتری نسبت به تمایز برند در مقایسه با رقبایش دارد.

ارتباط برند ( Brand Relevance ) چیست؟

ارتباط برند، تنظیم استراتژی برند با هویت برند است، به این منظور که منفعت روشنی برای پاسخگویی به یک نیاز، خواسته یا  تمایل  مصرف کننده یا بازار هدف، را ارائه دهد.

تفاوت بین برندسازی آنلاین و سنتی

بر اساس تفکر Young & Rubicam برندسازی سنتی نهایتاً در چهار معیار اندازه­ گیری برای ارزش­ گذاری دارایی برند خلاصه می شود و اطلاعاتی در مورد ارتباط، تمایز، دانش و اعتبار را در نظر می گیرد. بهترین برند، برندی است که بیشتر متمایز باشد و تمایز بیشتری نسبت به ارتباط داشته باشد.

وقتی برند بیشتر از آنکه متمایز باشد، مرتبط شود به کالا تبدیل می شود. و خارج از دنیای دیجیتال، این تئوری درست به نظر می رسد. به این فکر کنید که وقتی به مغازه­ای می روید و محصولی را از قفسه برمی ­دارید چه چیزی به ذهن تان می ­آید یا وقتی در شعبه بانک همسایگی خود  وارد می شوید چه احساسی دارید. مشکل اینجاست که مردم دیگر کارهایی از این قبیل را انجام نمی دهند. آنها به صورت آنلاین خرید می کنند یا حداقل، جستجوی خود را به صورت آنلاین انجام می دهند. فعالیت های اینترنتی برند شما اولین نقطه تماس با مشتری است.

برندسازی دیجیتالی

تماماً در مورد یافتن، مورد استفاده قرار گرفتن و شیوع یافتن در فضای مجازی است. یعنی در برندسازی آنلاین این ارتباط  است که بر تمایز فائق میشود. و این پیروزی به دو دلیل زیر اتفاق می­افتد :

۱) گوگل برنده خواهد شد. این امر برای هیچکس پوشیده نیست. گوگل فضای آنلاین را هدایت میکند. گوگل ۸۶.۳% از سهم بازار آمریکا و ۸۸.۸۸% از سهم بازار جهانی را در اختیار دارد. در نتیجه هر چه آنها بگویند یا انجام دهند، فضای آنلاین را جلو می برد، و مدیران برند نیز بیشترین زمان خود را صرف آن می کنند. بسیاری از مشتریان فعلی شما و اکثر چشم اندازهای شما با جستجو در گوگل آغاز میشود. و گوگل به ایجاد یک تجربه کاربری فوق ­العاده و محتوای ارتباطی توجه می کند.

۲ ) مخاطبان شما برای یافتن تمایز جستجو نمی کنند. وقتی مخاطبان شما برای کالا یا خدماتی جستجو می کنند به آن نیاز  دارند و آن را می خواهند، آنچه شما را متفاوت می کند آن چیزی که آنها در نوار جستجو تایپ می کنند نیست، بلکه ایجاد ارتباط و فضای مناسب برای تجربه کاربر است.

استراتژی ­های برندسازی آنلاین موفق

حالا چه کار می خواهید بکنید؟ در ادامه ۶ استراتژی موفق برای برندسازی آنلاین معرفی شده است که به شما در کسب  وفاداری برندتان در دنیای دیجیتال کمک میکند :

۱ ) متوجه باشید که چه میخواهید بگویید.

در فضای آنلاین به صورت ضد و نقیض برخورد نکنید موضع خود را مشخص کنید و بر آن استوار بمانید.

۲ ) متوجه باشید مخاطبان شما چه چیزی را می خواهند بشنوند.

سایتی که از هر دری سخنی بگوید نمی تواند وفاداری مشتریان را حفظ کند سعی کنید بر روی یک حوزه متمرکز شوید و اطلاعات مورد نیاز و مورد نظر مخاطبان هدف را به آنها برسانید.

 ۳ ) موضع مطلوب را شناسایی کنید.

در رابطه با ایجاد سایت مطمئن شوید که سایت شما موقعیت خوبی در بین مخاطبان دارد و در حوزه­ ی جذابی فعالیت می کند.

۴ ) تجربه برند خود را قوی کنید.

محیط کاربری سایت را به گونه ­ای طراحی کنید که از جذابیت کافی برای مخاطبان برخوردار باشد. هرچه محیط کاربری شما پویاتر و کارکردن با آن آسان تر باشد و اطلاعات به راحتی در دسترس باشد مخاطبان احساس رضایت بیشتری از استفاده از آن خواهند داشت.

۵ ) چرخه عمر مشتریان را نادیده نگیرید.

پس از آنکه مشخص کردید مخاطبان هدف شما چه گروهی هستند، به خاطر داشته باشید که باید طبق سلیقه و سبک زندگی آنها پیش بروید. فراموش نکنید که آنها در مراحل مختلف زندگی­شان، تغییراتی در سلیقه­ ی خود خواهند داشت بنابراین این تغییرات و عواملی که بر سبک زندگی آنها اثرگذار است را مورد توجه قرار دهید.

 ۶ ) در طول مسیر خود را منطبق کنید

تکنولوژی به مرور زمان تغییر میکند سعی کنید خود را با این تغییرات وفق داده و متناسب با آن خود را به روز کنید. در غیر اینصورت رقبا جای شما را خواهند گرفت و وفاداری مشتریان خود را از دست خواهید داد.

توجه به این شش نکته در استراتژی های برندسازی آنلاین میتواند به شما کمک کند که وفاداری مشتریان خود را نسبت به برندتان افزایش دهید. اگر در انجام این نکات با مشکل مواجه شده ­اید ما برای کمک به شما از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد، با ما تماس بگیرید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در حال حاضر با توجه به انبوه محتوا در فضای مجازی، متقاعد کردن مخاطبان به خواندن محتوای شما و ترجیح آن به بلاگ ها و نوشته های رقبا کار بسیار مشکلی است.

شما باید مخاطبانتان را تشویق کنید تا در بلاگ شما بمانند و مطالبتان را بخوانند، علاوه بر این می بایست کاری انجام دهید که آن ها این خواندن را به بعد موکول نکنند برای مثال متن را ذخیره کرده و بعدا بخوانند چرا که ممکن است هیچ وقت دیگر آن را نخوانند.

برای اینکه به تمامی موارد گفته شده دست یابید مهم ترین کار این است که نوشتن محتوای خود را بهبود دهید. در این مقاله۱۰ نکته مهم پیرامون نوشتن محتوا به همراه مثال ها، آمارها و نقل قول ها بیان شده است که می تواند به شما در بهبود  نوشتن محتوا کمک کند.

۱ ) محتوایتان را پویا کنید.

با این کار می توانید مانع موکول کردن خواندن مطلب به زمانی دیگر توسط مخاطبان تان شوید. برای این منظور می بایست از مثال های ملموسی استفاده کنید که بعد از خواندن محتوایتان بفهمند که دقیقا باید چه کاری انجام دهند و کمتر به سراغ وب سایت های دیگر و جستجو برای اطلاعات بیشتر بروند. هیچ بهانه ای به آن ها برای ترک وب سایت ندهید. از آن ها بخواهید که افکارشان را در قالب نظرات با دیگران به اشتراک بگذارند و یا حتی محتوایتان را در رسانه های اجتماعی به  اشتراک بگذارند. این بهترین راه برای ایجاد یک محتوای پویاست.

مثال:  به خوانندگان محتوایتان نگویید که چقدر درست کردن کیک پرتقالی ساده است! بلکه دستور العمل پخت آن را هم  بگویید. مواد جایگزین که می توانند به جای مواد اصلی برای تهیه کیک استفاده کنند را نیز به آن ها بگویید. به آن ها دقیقاً بگویید که برای تهیه کیک چه کارهایی باید انجام دهند.

“محتوا باید مرتبط و پویا باشد تا بتواند توجه کاربر را جذب کند”.

۲ ) خوانندگان را فراموش نکنید.

هیچ وقت خوانندگان اصلی تان را فراموش نکنید. ممکن است افرادی وجود داشته باشند که به طور اتفاقی مطالب شما را بخوانند و برایشان مهم نباشد ولی همیشه خوانندگان واقعی وجود دارند که محتوای شما را با دقت می خوانند.

موقع نوشتن محتوا همیشه به این سه سوال در ذهن تان پاسخ دهید :

  • خوانندگان دائمی شما چه کسانی هستند؟
  • چه چیزی می خواهند؟
  • و اینکه چگونه می توانید تجربه خواندنشان را لذت بخش تر و آسان تر کنید؟

پاسخ دادن به این سوالات به شما کمک می کند که به مخاطبان هدفتان، محتوایی ارائه دهید که به دنبالش هستند.

مثال : اگر بخواهید درباره خلاصه ی یک کتاب پست بگذارید باید این نکته را در نظر داشته باشید که مخاطبانتان احتمالاً هنوز کتاب را نخوانده اند و می خواهند با خواندن خلاصه شما بفهمند که آیا آن کتاب ارزش خواندن دارد یا نه؟ حاشیه های کتاب را نمی خواهند. از سوی دیگر اگر بلاگ شما به جای اینکه خلاصه ای از کتاب را بگوید، بیشتر به بحث ها و تحلیل های تخصصی پیرامون کتاب بپردازد، پس احتمالاً انتظار دارید که خوانندگان تان قبلاً کتاب را خوانده باشند.

۳ ) از یک زبان ساده استفاده کنید.

با زبانی صحبت کنید که خوانندگان تان بفهمند. فهم محتوا را برایشان آسان کنید. لازم نیست حتماً ازکلمات پیچیده و جملات طولانی استفاده کنید که حتی خودتان هم عموماً از آن­ها استفاده نمی کنید، چرا که سبب آسیب جدی به نوشته تان می شود و شما را خیلی ادبی و شاید متظاهر نشان دهد. گاهی بهتر است از اصطلاحات استفاده کنید. ولی توجه کنید که از اصطلاحات غیر ضروری خودداری کنید چرا که ممکن است برخی از خوانندگان تان را به خاطر عدم درک صحیح اصطلاح از دست دهید.

مثال : بنویسید : آزمون ریاضی را پاسخ دهید.

ننویسید :  پاسخ دادن به امتحان توپولوژی ( شاخه ای از ریاضیات ) یک نیاز اجباری است.

“اگر دانش آموز کلاس پنجم معنی لغات شما را بفهمد، پس شما کارتان را به درستی انجام داده اید.“

۴) به زبان محاوره بنویسید.

از یک آهنگ صدای صحیح در متن استفاده کنید. به این صورت که در عین حال که محاوره می نویسید سعی کنید حرفه ای نیز بنویسید. از نوشتن محتواهایی که پر از اصطلاحات و جملات مجهول و طولانی هستند خودداری کنید. چرا که حتی با صدای بلند خواندن این متن ها نیز مشکل است!

مثال : موقع نوشتن محتوا تصور کنید که با یک دوست صحبت می کنید. متن تان را با صدای بلند بخوانید. آیا رسمی به نظر می­رسد؟ یا غیر رسمی؟

۵ ) از افعال معلوم استفاده کنید.

افعال مجهول را به کار نبرید. استفاده از فعل های معلوم سبب واضح تر شدن و آسان تر شدن محتوا و انتقال مستقیم مطلب به مخاطب می شود.

بنویسید : از افعال معلوم برای بهبود نوشته تان استفاده کنید.

ننویسید : نوشته با استفاده از افعال معلوم بهبود داده می شود.

“افعال مجهول برای خوانندگان مجهول ساخته شده اند.“

۶ ) از درازا نویسی بپرهیزید.

استفاده از جملات طولانی و لغات زیاد، محتوا را برای مخاطبانتان ناواضح می کند و دنبال کردن ادامه آن را سخت تر می کند.

از لغاتی مانند لغات زیر استفاده کنید :

<<استفاده کردن>> به جای <<مورد استفاده قرار دادن>>

<<ستودن>> به جای <<مورد ستایش قرار دادن>>

<<موافقت کردن>> به جای <<مورد موافقت قرار دادن>>

از جملات و عبارات کوتاه استفاده کنید.

یک پاراگراف حتی می تواند به کوتاهی یک خط باشد، و ترجیحاً نباید بیش از ۳ الی ۴ جمله باشد. اگر می خواهید یک ایده را به آسانی برای کسی توضیح دهید، می بایست به اندازه ی کافی در مورد آن تحقیق کنید تا آن را به خوبی متوجه شوید. در این صورت است که می توانید آن را در جملات و عبارات کوتاه برای فرد دیگری توضیح دهید.

مثال : محتوا را بلند برای خودتان بخوانید. در هنگام خواندن در هر کجا به مشکل برخوردید بدانید که متن شما پر از لغات است و غیر طبیعی شده است. پس در آن بازنگری کنید و آن را ساده سازی کنید و دوباره بنویسید.

“با بازدیدکنندگان وب سایت همانند افراد تحصیل کرده ای که به دنبال متن های سنگین و پیچیده و چالش برانگیزند، رفتار نکنید.“

۷ ) از واژه های گمراه کننده پرهیز کنید.

از واژه های گمراه کننده مانند : بسیار، ظاهراً، قطعاً، احتمالاً، اساساً، تا حدی، به طور تحت الفظی، ضرورتاً در محتوای تان به عمد استفاده نکنید. استفاده از این کلمات شاید سبب محاوره ای شدن محتوای تان شود، اما استفاده بی ضرورت از آن ها متن را ضعیف می کند.

بنویسید : این مطالعه موردی نشان می دهد که…..

ننویسید : این مطالعه موردی قطعاً نشان می دهد که ….

“لغات گمراه کننده می بایست حذف گردند.“

۸ ) از بیماری استفاده از فرهنگ واژگان دوری کنید.

اینکه بخواهید از لغات بهتری به جای لغات رایج استفاده کنید تا خوانندگان را تحت تاثیر قرار دهید اشتباه است، این کار  نتیجه معکوس به همراه دارد. اگر فکر می کنید از لغتی زیاد استفاده کردید، استفاده از لغات متفاوت، ایده ی خوبی نیست. به جای کلمه ( موز ) از ( میوه زرد رنگ دراز ) استفاده نکنید!

مثال : اگر به دنبال لغت دیگری در فرهنگ واژگان هستید، مطمئن شوید که این انتخاب یک ضرورت است، و اینکه دقیقا می دانید لغت جدید چه معنایی می دهد.

۹ ) از منابع معتبر استفاده کنید و خاص باشید.

همیشه به هنگام تحقیقات از منابع معتبر استفاده کنید تا محتوای معتبر بنویسید و در منبع دهی نیز خاص باشید.

برای مثال : ننویسید : تحقیقات نشان می دهد…

نام منبع تحقیقاتی مورد نظر را بنویسید.

ننویسید : برخی از مردم معتقدند که…

نمونه ی مشخصی از افراد را نام ببرید.

ننویسید : بیش از ۵۰ % …..

یک عدد مشخص بنویسید. بیش از ۵۰ % بیشتر به معنای ۵۱% است یا ۵۹ % یا …؟

“مردم بیشتر تمایل دارند که محتواهای قابل اعتماد و مفید را به اشتراک بگذارند.

۱۰) در محتوا بیش از حد ایده ندهید.

اگر بخواهید هر ایده ای که داشتید را در یک پست بنویسید آن نوشته گیج کننده، نامنظم و بی هدف می شود. یک ایده و نظر کلی برای هر پست در نظر بگیرید، و مطمئن شوید که هر نکته در پاراگراف مختص به خودش گفته شود.

مثال : هر زمان که یه ایده ی جدید به نظرتان رسید و آن ایده مربوط به پست فعلی نبود، آن را بر روی برگه کاغذ یا دفترچه یادداشت بنویسید. بعداً می توانید پست جداگانه ای برایش بنویسید. ولی توجه کنید که در حال حاضر باید ایده جدید را فراموش کنید و بر روی ایده اصلی همین پست تمرکز کنید.

“انباشت اطلاعات، کمبود توجه را به همراه دارد.“

کدام یک از نکات مطرح شده در بالا در زمینه نوشتن محتوا را بیشتر از باقی دوست داشتید؟ آیا در هنگام تولید محتوا تمامی این ده نکته را رعایت می کنید؟ نظر خود را در بخش نظرات بنویسید!

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شرکت ها به روش های گوناگون در حال انجام تحقیقات بر روی مشتریان میباشند، اما وقتی نوبت به بازاریابی برای جامعه هدف خانم ها میرسد، مهم است که بدانیم از کدام موارد اجتناب کنیم تا بتوانیم بازاریابی اثر بخش تری داشته باشیم و وفاداری به برند را افزایش دهیم.

تکیه کردن برنتایج گروه های تحقیقات بازار سنتی ( Traditional focus group )

بسیاری از برندها همچنان از گروه های تحقیقات بازار ( focus group ) سنتی در هنگام کشف بینش مشتریان خانم استفاده می کنند. با اینکه ( focus group ) یکی از معمول ترین شکل های تحقیقات است، اما اغلب در تحقیقات آقایان و سبک های ارتباطی در اولویت قرار می گیرند. اتفاقی که می افتد این است که عموماً یک رهبر ظهور میکند و تا آخر جلسه این شخص تاثیر عمیقی بر همه یا اکثر حضار در گروه می گذارد که موجب افزایش میزان نادرستی نتایج حاصل از گروه تحقیق بازار می شود.

هرچیزی که خانم ها در مورد برند شما می گویند را باور نکنید.

خانم ها تنها بخشی از حقیقت را در مورد برند شما می گویند. نه به عمد، اما اتفاق می افتد! داستان از این قرار است که : شما مقدار زیادی پول و زمان را خرج تهیه تحقیقات مصرف کنندگان خانم می کنید فقط برای آنکه آنها تجربه و نگرش درست شان را در مورد برندتان، به شما بگویند. ولی در واقعیت و زمانی که با برند شما مواجه شوند و بخواهد تصمیم عملی بگیرند، در بسیاری از مواقع رفتار کاملاً متفاوتی خواهند داشت.
بنابراین، چگونه می خواهید از این موارد اجتناب کنید؟ رویکردهای خود را اصلاح کنید. به دنبال راه های غیر سنتی برای جمع آوری بینش ها باشید و بدانید تحقیقات مصرف کننده نیازی به هزینه و زمان زیاد برای تجزیه و تحلیل ندارد. در ادامه چند ایده را در این مورد مرور خواهیم کرد.

 

۱ ) ایجاد جلسات گفتگو

به جای استفاده از گروه تحقیقات بازار ( focus group )، جلسات گفتگو در مورد خانم ها اثر گذاری بیشتری دارد. این جلسات را با سه یا چهار خانم که با هم دوست هستند یا همدیگر را می شناسند برقرار کنید، و آنها را به محیط خودمانی و صمیمی ببرید. البته همچنان یک تعدیل کننده هم در جلسه حضور داشته باشد؛ با این حال گفتگو بازتر از گروه تحقیقات بازار سنتی است. مزیت این روش در آن است که تمام خانم ها برای شرکت در گفتگو احساس قوی ای دارند و این مورد باعث می شود یکدیگر را به سمت گفتن حقیقت سوق دهند.

۲ ) جمع سپاری را در نظر بگیرید.

خانم ها آنلاین هستند. صحبت می کنند. و دوست دارند به شما بگویند که به چه چیزی فکر می کنند. بازاریابان و برندها باید از این موارد به وسیله ی جمع سپاری بینش ها به عنوان مزیت و فرصت استفاده کنند. شما باید در گروه های گفتگوی خانم ها شرکت کنید به حرف های آنها گوش کنید و سعی کنید نظرات آنها را اعمال کنید به این صورت وفاداری به برند آنها را بالا  می برید چرا که آنها به دنبال این هستند که به آنها گوش کنید.

۳ ) آنلاین باشید.

شما می توانید تنها با توجه کردن به آنکه، خانم ها چگونه از سایت شما استفاده می کنند و اینکه به صورت آنلاین در مورد شما چه می گویند، در مورد اینکه آنها چه می خواهند و نیازشان چیست، چیزهای زیادی را بیاموزید. چشم تان را از روی تحلیل سایت برندارید. به دنبال کلمات کلیدی باشید که در نوار جستجو زیاد تکرار شده باشند و به نوعی معروف باشند. ارتباطات مشتری و رتبه بندی مشتری و بازخورد سایت را چک کنید.

۴ ) فقط گوش کنید.

ما معمولا راه خوب گوش کردن قدیمی را فراموش می کنیم. به دنبال اشخاصی در درون سازمان خود باشید که دسترسی مستقیم به مشتریان دارند. ببینید آنها چه چیزهایی را از خانم ها می شنوند، عمیقاً بررسی کنید. فقط به دنبال اینکه آنها چه می گویند نباشید، ببینید برای چه این حرف را می زنند. دلیل و چرایی بینش و نظرات آنها را بیابید. این موارد در افزایش وفاداری به برند در جامعه هدف بانوان به شما کمک خواهد کرد.
وقتی ابتداً این اطلاعات ارزشمند را از مشتریان تان به دست آوردید، کارتان تمام نشده است. حتماً ضروری خواهد بود که از این اطلاعات استفاده کنید و دست به عمل بزنید و به زیرنظر گرفتن واکنش ها ادامه دهید. این تلاش کاملاً ارزشمند است، چرا که راهی است برای جذب هر چه بیشتر مشتریان خانم به برند شما و وفاداری به برند.

 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

استفاده از رسانه های اجتماعی در سراسر جهان در حال رشد است و نرخ نفوذ جهانی آن هم اکنون بیش از ۳۰% است. با توجه به اینکه رسانه های اجتماعی بیش از دو میلیارد کاربر دارند، واضح است که صاحبان کسب وکار باید از پتانسیلاستراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی به عنوان پلتفرم بازاریابی که میتواند کاربران بسیاری را به سایتشان جذب کند، آگاه باشند. Facebook ،Twitter ،Instagram +Google و LinkedIn مجموعه ای از فرصت ها برای مخاطبین بی شمار ارائه می کنند. تمامی این ابزارها بر قسمت های خاصی از بازار متمرکز شده اند اما هر کدام از آن ها قدرت این را دارند که فروش شما را افزایش دهند و سبب شوند بازار هدف درباره برند شما صحبت کنند.
معروف شدن در Facebook و Twitter شاید خود تشدید کننده معروفیت باشند اما معروف شدن در رسانه های اجتماعی لزوما به کسب وکارهای جدید مربوط نمی شود.( ROI ) نرخ بازگشت سرمایه در تبلیغات رسانه های اجتماعی تقریبا پایین است. مخصوصا، هنگامی که این نرخ نسبت به تبلیغات موتور جستجو قیاس می شود، باید توجه داشت که در موتور جستجو کاربران بیشتر آمادگی خرید همان کالاها و خدماتی که ارائه می کنید را دارند. فعالیت های برند شما در رسانه های اجتماعی به منظور افزایش تعاملات برند شما در فضای مجازی به طور گسترده به نوع ساختاری که پست های شما در رسانه های اجتماعی دارند و میزان کیفیت محتوای ارائه شده بستگی دارد.
اگر نمی خواهید در کمپین های اجتماعی تان شکست بخورید در زیر چند نکته آمده است که با در نظر گرفتن این نکات می توانید نرخ تبدیل را به وسیله رسانه های اجتماعی افزایش دهید.

پست گذاشتن و لینک دهی را هم راستا انجام دهید.

یکی از اهداف اصلی صفحات کسب وکارهای کوچک و پروفایل شان در رسانه های اجتماعی، جذب مخاطبین به استفاده از خدماتشان است. پست گذاشتن و لینک کردن آن پیرامون صفحه مورد نظر، یک شیوه عالی برای انتقال مخاطبین به صفحه مشخصی از وب سایت تان است. پست گذاشتن لینک مربوط به صفحات خاصی از وب سایت تان سبب صرفه جویی در زمان فالورهای تان می شود. بدون این لینک ها،.فالورها در میان جستجو میان مطالب نامرتبط زمان شان را هدر می دهند.

پیشنهادتان را در هر پلتفرم رسانه اجتماعی تراز کنید.

پلتفرم های رسانه های اجتماعی با هم برابر نیستند و دیدگاه های مختلف در استفاده از آن ها مورد نیاز است.
Facebook راحت ترین پلتفرم از لحاظ تعامل رو به رشد است. به این علت که پایگاه عظیمی از کاربران محسوب می شود. شبکه های اجتماعی این فرصت را به شما می دهد تا با مخاطبین تان مکالمات رو در رو و یک به یک داشته باشید. شبکه های اجتماعی همچنین یکی از راه های عالی برای نشان دادن خدمات خوب به مشتری و تعامل با کارشناسان صنعت است. از دیگر جنبه های مهم Facebook امکان به اشتراک گذاشتن اتفاقات و دعوت کردن افراد جهت ارتباط مستقیم با کسب وکارتان است.
در مورد برندهای B2C ،Twitter اصولا برای ارائه ی پیشنهادهای مخصوص کدهای تخفیف از سوی کسب وکارها به فالورها مناسب است. هدف اصلی این است که فالورهایتان را به تعامل وادار کنید و کاری بکنید که آن ها احساس کنند که جزیی از یک باشگاه منحصر به فرد آنلاین هستند. انتخاب دیگری که twitter برای شما فراهم می کند این است که کاربران شانس برنده شدن بلیط های مربوط به اتفاقات بزرگ، نمایشگاه ها، تخفیف ها و کارت های تبریک و …. را از طریق کلیک کردن بر لینک موجود در توییت را می یابند.
LinkedIn به علت مزیت وجود شبکه ای خود انتخاب از کاربرانی که به شرکت مرتبط هستند، برای کسب وکار های B2B به طور خاص مناسب تر است. تخمین زده شده است که نرخ تبدیل LinkedIn سه برابر Facebook یا Twitter برای شرکت های B2B است. برای آگاهی بیشتر، مقاله ” بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی برای شرکت های B2B: برند سازی یا جذب مشتریان بالقوه ؟ ” را بخوانید.
LinkedIn برای شرکت های B2C انتخاب چندان مناسبی نیست. این شرکت ها می توانند از پلتفرم های دیگری استفاده کنند که همانند برخی شبکه های اجتماعی خیلی طبقه بندی شده و دسته ای نباشند.

 استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی

از ابزارهای مدیریت رسانه های اجتماعی استفاده کنید.

جمع آوری داده های درست کلیدی برای توصیف استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی تان ضروری است. این ابزارها به شما این امکان را می دهند که از پیش درباره پست ها برنامه بریزید و کانال های خاصی را برای به اشتراک گذاشتن پیام های برندتان و محتوی مبتنی بر آن انتخاب کنید.
شما باید برای توسعه استراتژی تان و ایجاد حضور آنلاین قوی تر، ابزاری را انتخاب کنید که به طور خاص برای کانال های اجتماعی طراحی شده اند تا بتوانید بینش بیشتری به دست آورید. در حالی که بسیاری از این ابزارها رایگان نیستند اما سرمایه گذاری در آن ها برای کسب وکارتان سودمند خواهد بود : شما می توانید حساب های اجتماعی تان را هم زمان مدیریت کنید و زمان زیادی را صرفه جویی کنید.

از کلمات کلیدی دارای نرخ تبدیل ( نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل ) بالا استفاده کنید.

تقریبا در تمام سایت های شبکه های اجتماعی، کلمات کلیدی مشخصی هستند که تعامل بیشتری را نسبت به باقی کلمات ایجاد می کنند. آن ها سبب کلیک شدن بیشتر می شوند به عبارت دیگر دیده شدن را افزایش می دهند. به کاربردن هوشمندانه این کلمات در به روز رسانی های رسانه های اجتماعی تان میتواند ترافیک شبکه اجتماعی تان را زیاد کند، به موازات آن دیده شدن و اثر بخشی پست هایتان نیز بیشتر می شود. تعدادی از کلمات کلیدی که نرخ تبدیل بالایی دارند و برای جذب مخاطب در شبکه های اجتماعی مناسب هستند در زیر آمده است:
Facebook : کجا، چه زمانی، به ما بگویید که، الهام بخشیدن، ارائه کردن، توافقات، تخفیف، هشدارها، سرگرمی ها
Twitter : توییت های مجدد ( reTweett )، فالو کردن ( دنبال کردن )، رسانه های اجتماعی، پست های بلاگی جدید، بررسی کردن، کمک کردن.
LinkedIn : ایجاد شده، توسعه یافته، افزایش یافته، بهتر شده، کاهش یافته، جستجوی مجدد شده.
Google+ : به اشتراک گذاشتن، ارتقا یافتن، افزایش یافتن، ایجاد کردن، کشف کردن.
هر کدام از رسانه های اجتماعی ویژگی های خاصی دارند که می بایست متناسب با نوع کسب وکار از آن ها جهت بازاریابی رسانه های اجتماعی استفاده کنید. در این راستا با مهارت های پست گذاشتن نیز آشنا شوید تا بتوانید نرخ تبدیل بالاتری کسب کنید.

 
  • مهرا ریحانی