آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

آنچه ما امروزه آن را برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) می خوانیم پدیده­ ی جدیدی نیست بلکه توجه بیشتر در ایجاد ارتباطات احساسی برند با مخاطبینش در طی فرایند برندسازی است. برندسازی عاطفی از آنجا که با احساس افراد در ارتباط است، بسیارموثر است.

اگرچه هنوز هم با توجه به گسترش بازاریابی اینترنتی، فروشندگان همچنان با در دست داشتن اعداد و ارقام و مستندات حقیقی و موجودی انبار به سوالاتی درمورد چگونگی و میزان فروش پاسخ می دهند، و مسئولین فروش معمولاً برای فروش یک خدمت یا محصول به خوبی آموزش دیده ­اند. امّا حقیقت این است که محصولات و خدمات دیگر صرفاً آن محصولی که می­ فروشید، نیستند. شما در حال فروش سبک یا روشی برای بهبود زندگی بازار هدفتان هستید؛ و برای تحقیق این امر باید به گونه ای عمل نمایید که بازار هدف شما احساس کند که به محصولات و خدمات برند شما نیاز دارد این یعنی “برندسازی احساسی” ( Emotional Branding ).

احساس کردن آن چیزی است که برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) یا عاطفی از آن برگرفته شده است، و این احساسات حتی لازم نیست مستقیماً با برند در ارتباط باشند. در تبلیغات حسی،  شما محصول را در آخر تبلیغ می بینید و امکان دارد مضمون کل تبلیغ به محصول یا برند مرتبط نباشد. این نوع بازاریابی ارتباطی را برقرار می کند با این امید که ارتباط عاطفی و حسی با مخاطبان ایجاد شود و در ذهن جمعی و اشتراکی آنها بماند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

این مقاله به بررسی فریم ورکها ( Framework ) و موارد استفاده آنها می پردازد وانواع فریم ورک های کاربردی و مهم مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

فریم ورک مجموعه ای استاندارد از مفاهیم، تاکتیک ها، و معیارها است برای مواجه با نوعی معمول از مشکلات، که می توانند بعنوان مرجعی برای حل مشکلات مشابه و توسعه نرم افزار باشند.

در حوزه ی طراحی سایت، برای ارائه تعریفی دقیق تر، فریم ورک را پکیجی می دانند که ساختار آن از فایل ها و فولدرهایی با کدهای استاندارد تشکیل شده است ( HTML, CSS, JavaScript , ….). فریم ورک را میتوان بعنوان پایه ای برای ایجاد یک سایت در نظر گرفت به طوری که زمینه های رشد و توسعه ی آن سریع تر انجام پذیرد.

بیشتر سایت ها دارای ساختاری بسیار مشابه هستند. هدف از فریم ورک، ارائه ساختاری مشترک است به گونه ای که سازندگان بتوانند از کد ارائه شده استفاده کرده و مجبور نباشند هر بار از اول شروع به کدنویسی کنند. بدین طریق، فریم ورک به برنامه نویس این امکان را می دهد تا بخش های زیادی از کار را با استفاده از کدهای فریم ورک انجام دهد و زمان زیادی را صرفه جویی نماید.

چند نوع فریم ورک وجود دارد؟

اساساً دو نوع فریم ورک وجود دارد : Backend  و Frontend ( این تفاوت به این دلیل می باشد که آیا فریم ورک برای طراحی کدهای سمت کلاینت (دیزاین) وب سایت، یا کدهای سمت سرور و مدیریت آن مورد استفاده قرار می گیرد.)

درک این مطلب حائز اهمیت است که فریم ورک ها ایده هایی مفهومی هستند : مجموعه ای از استانداردهای از پیش آماده شده که بتوان به وسیله آنها آغاز بکار کرد. مفهوم فریم ورک را میتوان در مورد فرایندهای مختلفی که در سایت صورت می گیرند، بکار گرفت : بخش برنامه نویسی که ارتباط محتوا و بانک اطلاعاتی وب سایت را برقرار می کند و معمولا از زبان برنامه نویسی php استفاده می شود. و بخش طراحی ( Designer’s layer ) که در آنجا باید آن محتوا را در اسناد HTML با Css های تعریف شده نمایش داد تا در نهایت بتواند در یک مرورگرنمایش داد.

همان طور که قبلا اشاره شد فریم ورکها هم برای backend و هم frontend وجود دارند که تمرکز این مقاله بیشتر روی فریم ورک های frontend است.

فریم ورکهای Front-end ( یا CSS Framework )

فریم ورکهای Frontend معمولا پکیجی از فایل ها یا ساختاری مشخص می باشد که با کدهای استاندارد ( HTML, CSS, JS ) تهیه شده است.

غالب اجزاء یک فریم ورک FrontEnd عبارتند از :

  • کدهای CSS برای گریدبندی وب سایت : این بخش به برنامه نویس این امکان را می دهد تا اجزای مختلف وب سایت را به صورت ساده و روان به صورت واکنش گرا کنار هم بچیند.
  • تعریف استایل تایپوگرافی ( typography style ) برای عناصر HTML
  • راه حل هایی برای عدم تطبیق پذیری با مرورگر به گونه ای که سایت در تمام مرورگرها به درستی نمایش داده شود.
  • ایجاد کلاس های CSS استاندارد که بتوان برای استایل دهی پیشرفته به عناصر صفحه برای رابط کاربری مناسب استفاده کرد.

امروزه رشد تکنیک های طراحی واکنش گرای سایت، که طراحی سایت هایی با قابلیت انطباق پذیری با رزولوشن های مختلف در موبایل ها، تبلت ها و کامپیوترها را تسهیل می کنند، به ظهور فریم ورک های واکنش گرا منجر شده است و این فریم ورکها مشکلات رایج طراحی واکنش گرای سایت را برطرف کرده اند.

انتخاب فریم ورکها

در فریم ورک های CSS، میتوان بین دو نوع فریم ورک بر اساس پیچیدگی آنها تمایز قائل شد : فریم ورکهای ساده و فریم ورکهای کامل. این تمایز موضوعی بوده و بدین معنا نیست که یکی بر دیگری برتری دارد. بلکه هر کدام از این فریم ورکها راه حلهای متفاوتی را بر اساس سطح پیچیدگی و انعطاف پذیری مورد نیاز به ما می دهند.

در مقاله ی بعدی لیستی از فریم ورکها را مورد بررسی قرار می دهیم و به معرفی آنها پرداخته خواهد شد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بسیاری از کسب وکارها قدرت بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی ( social media marketing ) و تبلیغات در آن را به خوبی درک می کنند، اما گاهی برداشت های اشتباهی در مورد میزان اثربخشی فعالیت های بازاریابی در شبکه های اجتماعی نیز وجود دارد.

برای مثال بسیاری ازصاحبان کسب وکارها می دانند که پست گذاشتن های روزانه در صفحه های کسب وکارشان در شبکه های اجتماعی و تبلیغات در این شبکه ها، فروش را افزایش می دهد. اما یک باور اشتباه وجود دارد آن هم این است که عده ای فکر می کنند می توان افزایش فروش از طریق شبکه های اجتماعی را ضمانت کرد. برای مثال ضمانت نرخ بازگشت سرمایه ای ( ROI ) برابر با ۳۸% برای بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی تعیین کنند!

 هیچ ضمانتی در بازاریابی و تبلیغات از طریق رسانه های اجتماعی وجود ندارد.

حقیقت این است که هیچ کس نمی تواند میزان مشخصی ROI را برای بازاریابی و تبلیغات در رسانه های مختلف اجتماعیهمانند Facebook ،Yellow pagess، تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی و … را ضمانت کند.

تنها چیزی که به اثبات رسیده، این است که تبلیغات و بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی برای شرکت ها مفیدند. بازاریابان تنها می توانند قول بدهند که با صفحات طرفداران شان در تعامل باشند و مخاطبان جدیدی را نیز جذب کنند، تبلیغات هدفمندی را به نمایش بگذارند که بیشترین مخاطب را برای شرکت جذب کند. و تمامی این کارها را با هزینه ای بسیار کمتر از تبلیغات به روش سنتی انجام دهند.

تحقیقات نشان می دهد بازاریابی اینترنتی از طریق رسانه های اجتماعی مخاطبان را ۳ برابر بیشترجذب می کند و هزینه های تبلیغات در آن ۶۲% کمتر از هزینه های تبلیغات به روش سنتی است ( Source HubSpot ).

مشتریان واقعی، نتایج واقعی

میزان موفقیت برنامه های بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی هنوز به طور دقیق قابل اندازه گیری نیست ولی آن چیزی که شاهدش هستیم این است که آثار بسیار خوبی بر جذب مخاطب داشته است. حتی فعالیتهای بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی با بودجه کم  نیز موفق بوده اند.

برای مثال :

یک شرکت خدماتی ارائه سرویس به کودکان معلول، یک برنامه تبلیغاتی در Facebook را با بودجه ۶۰ هزار تومان در روز اجرا کرد. بعد از یک ماه، تبلیغ بیش از ۲۰۰ هزار بار دیده شده و بیش از ۵۰۰ بار لینک وب سایت شرکت کلیک شده است. آن ها همچنین روزانه حدود ۷۰۰۰ بار بازدید از صفحات وب سایت شان داشته اند. مردم تبلیغات و پست های این شرکت را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند و این سبب شد افراد جدیدی از وب سایت شرکت دیدن کنند. این تاثیر به اندازه تاثیر سئو( SEO ) برای وب سایت مفید بود.

بعد از گذشت هفته اول این شرکت تماسی از سوی مردم برای ارائه خدمت دریافت نکرد چرا که فرآیند ثبت نام در سایت طولانی بود ولی بعد از گذشت سه هفته، شرکت مشتریان زیادی را جذب کرد و ( ROI ) نرخ بازگشت سرمایه تبلیغات انجام شده شرکت افزایش یافت.

نکته قابل توجه این است که تبلیغات در Facebook  و دیگر شبکه های اجتماعی از طریق هدایت مخاطبان به وب سایت شرکت و دیگر صفحات فرود ( landing page ) سبب جذب مخاطب و در نهایت افزایش فروش می شود.

Facebook و دیگر شبکه های اجتماعی ابزارهای جدیدی در بازاریابی هستند. از این رو صاحبان کسب وکار باید در ایده های بازاریابی سنتی خود تجدید نظر کنند و با چگونگی فعالیت های بازاریابی اینترنتی آشنا شوند. آنان باید بدانند که این پلتفرم ها واقعاً چگونه عمل می کنند و چگونه می توان از آن ها استفاده کرد و مهم تر از همه این که از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی اینترنتی باید انتظار چه چیزی را داشت.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شما در حال راه ­اندازی یک برند جدید یا برندسازی مجدد برند موجود هستید. احساس وظیفه می کنید. نمی توانید صبر کنید تا برندسازی را شروع کنید. برای ماه ها در حال تعیین استراتژی بوده ­اید. چشم انداز مشخص و واضحی دارید و رئیس  اجرایی تان، برای شروع چراغ سبز نشان داده است. حالا زمان آن است که تیم طراحی یا گروه خلاقیت خود را خبر کنید تا مسیر مشخص ساخت لوگوی جدید را شروع کنید، درست است؟، خیر، این راه غلط است.

شما به چیزی بیشتر از هیجان، چشم انداز و تایید طراحی لوگو برای برندی با اثرگذاری ماندگار، نیاز دارید. در ادامه ۶ نکته اساسی برای نگه داشتن شما در مسیر درست برندسازی برای برند جدیدتان آورده شده است. برای برندسازی صحیح از آنها استفاده کنید.

۱ ) تکالیف خود را در مورد برند و تعهد آن انجام دهید.

پیام برند فعلی خود را بررسی کنید. به رقبای خود نگاه کنید، ببینید آنها در مورد خودشان چه می­ گویند. اگر شما شرکتی موجود در بازار هستید، تمام اطلاعات موجود در مورد برندتان یا تحلیل­ های بازار را دوباره ارزیابی کنید. میزان آگاهی از برند را ارزیابی کنید تا ببینید جایگاه فعلی شما و رقبای تان از دید مخاطبان کجاست.

۲ ) هیچ چیز را در مورد مخاطبانتان فرض نکنید.

شما ممکن است اطلاعات خوبی در مورد مخاطبان هدف خود داشته باشید. یا ممکن است این اولین باری باشد که می خواهید برای آنها بازاریابی کنید. در هر دو صورت، هیچ چیز را بر پایه مفروضات نگذارید. به جای اینکه فرض کنید مخاطبان ممکن است چه نظری داشته باشند، برای دانستن بینش مصرف کننده، به اندازه کافی به کاوش بپردازید چراکه به این صورت برند شما با مخاطبان ارتباط بهتری برقرار می کند. به دنبال اطلاعاتی باشید که جواب سوال­ های زیر را بدهند :

  • بازارهدفتان سعی دارد چه مشکلی را حل کند؟
  • در حال تجربه ­ی کدام مرحله از زندگی خود هستند؟
  • چه چیزی رفتار آنها را برمی ­انگیزاند؟
  • چه نوع رسانه ­ای را دنبال می کنند؟
  • از چه کلمات کلیدی برای جستجو در اینترنت استفاده می کنند؟

۳ ) برندی هدفمند باشید.

زمانی را برای نگاهی اجمالی  به تمامی مراحل برندسازی اختصاص دهید. اهداف کسب وکار خود را مقدم و در مرکز تصمیم گیری های برند خود قرار دهید. برای مثال، اگر هدف شما کسب اعتبار است باید با کارکنان خود مشورت کنید و اطمینان کسب کنید که معماری برند شما اعتبار برندتان را به حداکثر می رساند. در واقع منظور این است که هدف کسب وکار خود را در حین تدوین نقشه راه برندسازی انتخاب کنید و هدفمند پیش بروید.

برندسازی

۴ ) سهمی را از قبل برای تأثیرگذاران کلیدی، در نظر بگیرید.

برای سازمان­ های بزرگ، ایجاد تعامل بین کارکنان تأثیرگذار و سایر رهبران در فرآیند برندسازی اهمیت دارد. در نظر داشته باشید که یک تیم برندسازی درون سازمانی ایجاد کنید و از این تیم برای کمک به درک درست مفهوم و اهداف برند در درون سازمان و یا میان تاثیرگذاران، استفاده کنید. بازخوردها را جمع آوری کنید.

۵ ) سیستمی منعطف در برندسازی ایجاد کنید.

بارها و بارها، تیم خلاقیت ما استانداردهایی را برای برند عنوان می کنند ،که دقیقاً مشخص می کند ارتباطات باید چگونه به نظر بیاید. مشکل آنجاست که اگر برند شما بیش از اندازه محدود باشد برای شما خسته کننده خواهد شد. شما ممکن است ایجاد راهبرد برای کمپین را به پایان برسانید، اما راهبردهای برند تمام شدنی نیست. به جای آن بهتر است سیستم منعطفی ایجاد کنید که بر اساس طراحی اخلاقی و سبک چرخشی باشد. بنابراین با ورود استانداردها و برنامه ­های جدید برای برند سازی، تیم برندسازی می توانند سریع تر خود را با تغییرات مطابق سازند.

۶ ) اشتیاق خود را در برندسازی از دست ندهید.

اتفاق خوشایندی که می ­افتد، آن است که این برند جدید یا برندینگ شده برای مدتی طولانی در ذهن شما باقی می ­ماند. طراحی یک برند جدید ممکن است بیشتر زمان ببرد، خصوصا اگر بخواهید آن را درست انجام دهید. بیشتر کسانی که تلاش ­های برندسازی را رهبری می کنند، رهبرانی اند که تمایل به تغییر دارند. این به آن معنا است که در همان زمانی که مصرف کنندگان بالاخره برند جدید شما را می­ بینند، شما برای تغییر آماده خواهید بود. اشتیاق خود را از دست ندهید. برندسازی یک استراتژی بلندمدت است که  اگر قوی و سازگار باشد، می تواند بر زیربنای کسب وکار شما، تاثیرات جدی داشته باشد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

گر به دنبال این هستید که بازار هدف تان چه دیدی نسبت به برند شما در شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو دارد، حتما از شاخص آگاهی از برند به عنوان یکی از شاخصهای عملکرد کلیدی ( KPIs ) فعالیت های بازاریابی تان استفاده نمایید.

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric )

از چپ به راست : آگاهی ( مردم چه دیدی نسبت به برند دارند؟ )

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric )

این شاخص به شما نشان می دهد که عملکرد برند شما در جامعه و جستجوهای برند چگونه است. این شاخص برای بازاریاب  دیجیتالی طراحی شده که به دنبال ضبط تغییرات رخ داده روی آگاهی از برند آنلاین در طول زمان می­ باشند. شاخص آگاهی از برند، شامل ۴ معیار اندازه گیری اصلی به شرح زیر است :

پستهای فیس بوک و طرفدارانش ( Facebook Posts and Fans )

برای بازاریابان دیجیتالی که به دنبال آگاهی ازنتایج فعالیت های اینترنتی برندشان می­ باشند، Facebook خط مقدم کمپین های شبکه های اجتماعی است. تعداد پست های ماهیانه به بازاریابان در سنجش سرعت عمل تلاش ها در رسانه اجتماعی کمک می ­کند و در عین حال این عدد را با افزایش طرفداران در طول زمان مقایسه می­ کنند. این ها مقایسه­ های سطح بالایی هستند که نیازمند تجزیه و تحلیل بیشتر از طریق توجه به سایر معیارهای شبکه های اجتماعی می­ باشد.

دنبال ­کنندگان توییتر ( Twitter Followers )

همچون طرفداران Facebook، دنبال کنندگان Twitter به بازاریابان دیجیتالی در تشخیص کارایی فعالیت های اینترنتی برند در یکی از مهمترین پلتفرم های شبکه های اجتماعی ( social media) کمک می ­کند. ردیابی این مقیاس در طول زمان امکان فهم روند رفتاری افراد را به ما می­ دهد، به ویژه زمانی که کل پست ها در یک دوره زمانی بررسی شود. این مقیاس را به شکل دقیق به همراه شاخص های شبکه های اجتماعی جزیی­ تر مدنظر قرار دهید.

اشارات به برند ( Brand Mentions )

این شاخص از این لحاظ که به شما دیدی از تعداد اشارات آنلاین به برندتان خواهد داد، منحصر به فرد است. این شاخص از منابعی مانند رسانه ­های اجتماعی، وب سایت های شخص ثالث ( ۳rd party websites ) و وبلاگ ها بهره می گیرد و برای محاسبه این شاخص می توان از نرم افزارهای تحلیلی برای شبکه های اجتماعی استفاده کرد.

جستجوی برند ( Branded Search )

نگاهی به تعداد افرادی که به دنبال نام برند شما در موتورهای جستجو هستند، دید مناسبی از میزان آگاهی از برند شما ارائه می­ کند. در این معیار خاص از شاخص آگاهی از برند، شاخص جستجوی برند ( Branded Search ) از طریق بررسی تعداد جستجوی بازدیدکنندگان واقعی از صفحه اصلی برند یا صفحات محصول گردآوری می­ شود.

آگاهی از برند و مقایسه دوره ­های زمانی مختلف

مقایسه دوره­ های زمانی مختلف با ستون ماه­های متوالی ( MoM :month over month ) به بازاریابان دیجیتالی این امکان را می ­دهد که روند عملکرد فعالیت های اینترنتی برند خود را در طول زمان مشاهده کنند. شاخص آگاهی از برند طراحی شده تا مقدار پایه را مشخص کند و به بازاریابان این امکان را بدهد که نقاط پرت را تشخیص دهند. به عنوان مثال اگر عملکرد یکی از ماه­ های خاص در مقایسه با دوره ­های گذشته بیشتر بوده، ممکن است از نتایج ناشی از کمپین روابط عمومی( PR campaign ) یا کمپین موفق رسانه اجتماعی باشد.

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric ) یک معیار ارزشمند برای ردیابی ­های ماهیانه بازاریابان دیجیتالی است. ولی در نظر داشته باشید که این شاخص تنها بخش کوچکی از داستان طولانی عملکرد آنلاین مارکتینگ است و در اندازه­ گیری این شاخص باید به شاخص های دیگر از جمله شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )، شاخص بازدید مجدد ( returning visit metric ) و شاخص نرخ تبدیل آنلاین ( online conversion metric ) نیز توجه نمایید.


 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

می توان گفت وقتی شرکتی عنوان می کند که “برای کسب وکارش برندسازی را به درستی انجام داده”، منظورش در مورد  چگونگی ایجاد یک تصویر برند قوی در ذهن مشتری است.

امروزه مخاطبان و مصرف کنندگان بسیار باهوش تر از گذشته اند، نمیتوان آنها را صرفاً به واسطه تبلیغات مجاب به خرید محصولی کرد، آنها تمام عملکرد شرکت را بررسی می کنند و اگر در قسمتی از فرآیند ناهمخوانی و تناقض مشاهده کنند آن برند نزد آنان غیر قابل اعتماد خواهد شد.

برای آنکه یک برندسازی مثبت صورت گیرد، شرکت باید تمام راه­ هایی که از طریق آن می تواند به مشتریان فعلی و بالقوه دسترسی داشته باشد را در نظر گیرد. که این مسیرها شامل تبلیغات، روابط عمومی و خدمات مشتریان می شود. تمام عناصر  بازاریابی شرکت باید به طور یکپارچه گرد هم آیند تا برند جدید شکل گیرد یا به برند فعلی جان تازه­ای بخشیده شود و از نابسامانی جلوگیری شود.

برندسازی چیست که صنعت تبلیغات را از میدان خارج کرده؟

در صنعت بازاریابی، واژه ­ی تبلیغات به معنی داشتن ارتباط عاطفی پایدار با یک شرکت یا محصول مخصوص است که در خیال و فکر مخاطبان باقی میماند.

با توجه به اشباع کالا و خدمات در بازار، برای بیشتر برندهایی که هیچ وجه تمایزی در نوع کالا یا خدمات با یکدیگر ندارند، تنها راه بقا در بازار ایجاد ارتباط عاطفی منحصر به فرد با مصرف کننده است.

بنابراین ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و برقراری ارتباط عاطفی قوی با آنها یکی از راه های تضمین­ کننده برای باقی ماندن در بازار است، و این کاری است که در یک برندینگ درست باید عملی شود.

آنچه، برندسازی نیست.

برندسازی تبلیغات، لوگو، هویت شرکت، وب سایت یا بروشور نیست. این ابزارها برای رساندن پیام برند مورد استفاده قرار می گیرند، اما هیچ یک واقعاً برند محسوب نمی شوند. جوهره برند، مهر عاطفی مورد نظر را بر ذهن و قلب مشتریان به جا می گذارد. از این رو است که برند تبلیغات را از میدان خارج کرده است چرا که تبلیغات در زیر چتر برند کار می کند و هدف آن رساندن پیام برند است و نهایتاً هدف آن است که برند در ذهن مشتری بماند. بنابراین اگر برند سازی به درستی شکل گرفته باشد تبلیغات موثر و مورد قبول خواهد بود اما در غیر این صورت تبلیغات اثر بخشی مورد نظر را نخواهد داشت.

چگونه در فرآیند برندسازی با تخصص بیشتر عمل کنیم ؟

برندسازی - تبلیغات

خلق هویت برند بر اساس شانس اتفاق نمی ­افتد. بلکه به فرآیندی منحصر به فرد یا نقشه راه برند ( roadmap ) نیاز دارد. با توجه به بهترین عملکرد و تجربه موجود درصنعت می توان از فرآیند اولویت داده شده چهار مرحله ­ای برای خلق هویت برنداستفاده کرد. مراحل این فرآیند عبارت­ اند از : جذب، تجزیه و تحلیل، اقدام و ایجاد پیوستگی بین تمام فرآیندها و ابزار. این مراحل شرایطی را برای تحقق و حفظ برنامه ­ای اثرگذار برای برند فراهم می کند.

از شرکای بازاریابی بالقوه ­ی خود بپرسید که آیا آنها طرحی روشن برای هدایت شما در فرآیند برندسازی مبتنی بر شاخص های کلیدی عملکرد دارند، تا بتوانند تمام عوامل را متمرکز و مطلع از، توسعه برند نگه دارند.

در هر صورت برای برندسازی درست و اثربخش لازم است از برنامه ­ای مدون و حساب شده استفاده کنیم. از آنجایی که امروزه داشتن برندی منحصر به فرد برای بقا ضروری می نماید در انتخاب استراتژی برند و پیاده سازی آن باید نهایت دقت، تخصص  و توجه را داشت.

چه عواملی باعث موفقیت پروژه برندسازی می شود؟ طراحی مناسب و خلاقانه سبب می شود برند بتواند با اثرگذاری بیشتر پیام کلیدی خود را برساند. برای اینکه مخاطبان بیشتری را تحت پوشش قرار دهید بهتر است از شبکه­ های اجتماعی، وب سایت و تبلیغات محلی استفاده کنید تا مخاطبان بیشتری را در معرض پیام برند خود قرار دهید. همچنین استفاده از تصاویر و صدا نیز می تواند به این فرآیند سرعت بخشد، به طور کلی توانایی درگیر کردن ابعاد احساسی مخاطبان با پیام برند می تواند موفقیت آن را تا حد زیادی تضمین کند. اما با توجه به تمام این ها نباید از کیفیت خود محصول نیز غافل شد چرا که نهایتا آنچه به دست مشتری خواهد رسید محصول است و اگر این محصول نتواند رضایت مشتری را جلب کند هرچقدر هم که پیام برند تاثیر گذار باشد، مشتری دیگر به این برند اعتماد نخواهد کرد.

ماهیت بودجه در اجرای فرآیند برندسازی

یک کسب وکار با برنامه بازاریابی شفاف و بودجه، وظیفه خود را با توجه به جایگاه یابی برند، جمع آوری اطلاعات از رقابت و  انتظارات از موفقیت، انجام خواهد داد. بودجه این امکان را  فراهم می کند که پارامترهای پروژه از ابتدای کار تعیین شوند.

بنابراین لازم است بودجه توان تحقق اهداف را داشته باشد. اگر هدف، دسترسی به تمام مخاطبان از طریق سایت باشد، و اگر بودجه تعیین شده نتواند هزینه  های لازم برای این تحقق این هدف را پوشش دهد به مشکل برخواهیم خورد.

در نتیجه با توجه به بودجه ­ی در دسترس می توان از برنامه ­های موجود برای رسیدن به هدف استفاده کرد، البته تمام ابزارها باید یکپارچه باهم عمل کنند. تبلیغات در سایت، تلویزیون و یا تبلیغات محیطی همه باید به گونه ­ای عمل کنند که نقاط ضعف سایر ابزارها را پوشش دهند و همچنین برای رسیدن به هدف هم افزایی ایجاد کنند.

بودجه ­ی واقعی مورد نیاز برای انجام فعالیت­ هایی از قبیل ساخت لوگو، کارت ویزیت و طراحی اقلام تبلیغاتی به موارد بسیاری بستگی دارد. از جمله اینکه، آیا برند شرکت شما به بهترین نحو توسط یک لوگوی چاپی ساده و تک رنگ بکار گرفته می شود؟ یا اینکه برند شما به نمادی چند رنگ و حروف نیازمند است؟

با توجه به اینکه پیام برند و لوگو به چه شکل باشد میزان بودجه متغیر خواهد بود، هرچه لوگو ساده تر باشد طبیعتاً برای استفاده از آن در مکان­ های مختلف به بودجه کمتری نیاز است. همچنین با توجه به هدفی که از برندسازی داریم، بودجه در نظر گرفته شده برای این فرآیند ممکن است از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت باشد.

هویت برند نیز به اندازه خدمات یا محصولاتی که می­ فروشید اهمیت دارد. سرمایه گذاری برای حفظ هویتی که، آگاهی از برند شما را افزایش می دهد بسیار ارزشمند است.

برای عملکرد مناسب، بهتر است برنامه بازاریابی و بودجه خود را هر سال به روز کنید. بازاریابی و برندسازی جزو عوامل ادامه دار و در حال توسعه اند که هیچگاه نباید از لیست فعالیت­ های بازاریابی کسب وکار شما حذف شوند.


 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰


پرهیز از اشتباهات رایج در ایمیل کار سختی است. اکثر شرکت ها موقع استفاده از بازاریابی ایمیلی دچار خطاها و اشتباهاتی می شوند. با استفاده از نرم افزارهای مناسب می توانید بازاریابی ایمیلی خود را از جنبه های مختلفی مانند میزان جذابیت ایمیل، و یا نرخ بازگشایی ایمیل ها تحلیل کنید و از میزان سود آوری کمپین  ایمیل مارکتینگ خود مطلع شوید.

اگر تا به حال در بازاریابی اینترنتی از بازاریابی ایمیلی استفاده نکرده اید بهتر است قبل از شروع با اشتباه ­های رایج در آن آشنا  شوید.

۵ اشتباه هزینه بر در بازاریابی ایمیلی را در ادامه باهم مرور می کنیم :

۱) نوشتن موضوع ( subject ) غیر مرتبط و بی فایده برای ایمیل

بزرگترین اشتباهی که می توانید در بازاریابی ایمیلی مرتکب شوید انتخاب عنوان غیر مرتبط است چرا که موجب می شود فرد با اولین نگاه پیش از خواندن محتوای ایمیل، آن را در پوشه زباله ( trash folderr ) قرار دهد. انتخاب یک موضوع خوب و مناسب برای ایمیل از محتوای ایمیل مهم تر است ( البته نوشتن محتوا و موضوع هر دو حائز اهمیت هستند و باید به دقت انجام شوند ). موضوع ایمیل اولین چیزی است که دیده می شود. اگر مرتبط و یا جذاب نباشد بازاریابی ایمیلی بی فایده خواهد بود. مطمئن شوید که عنوان جذابی را انتخاب می کنید که ارزش کلیک شدن داشته باشد. علاوه بر این بهتر است که عنوان ایمیل حداکثر شامل ۵۰ کاراکتر باشد.

onlinemarketing-belovedmarkting

۲ ) قرار ندادن لینک ها و کلیک های  فراخوان برای اقدام ( CTA ) در ایمیل

هنگامی که کلیک و لینک های فراخوان برای اقدام ( CTA ) را در محتوایتان قرار نمی دهید پس چگونه می خواهید با مشتریان ارتباط برقرار کنید و آن ها را جذب کنید؟ اولین دلیلی که شرکت ها در بازاریابی اینترنتی ابتدا از بازاریابی ایمیلی استفاده می کنند، برقراری ارتباط با مشتری و تشویق آن ها برای حرکت به سمت وب سایت شان از طریق ایمیل است.

لینک ها را به درستی در ایمیل هایتان قرار دهید و امکان ثبت نام در سایت و یا خرید محصول از طریق ایمیل را برای کاربران آسان کنید. لینک های مستقیم به کار ببرید، چرا که شما از مشتریان می خواهید که لینک را کلیک کنند. پس مطمئن شوید لینک هایی که به وب سایت می کنید صحیح و مستقیم باشند.

۳ ) ایجاد کردن ایمیلی که تنها توسط کامپیوتر خوانده شود.

ما در سال ۲۰۱۶ هستیم. بنابراین نباید ایمیلی بفرستید که تنها بر روی یک پلتفرم خوانده شود. آمارها نشان می دهد، بیش از نیمی از ایمیل ها ابتدا در تلفن های همراه و تبلت ها باز می شوند، نه کامپیوترها.

بنابراین باید ایمیلتان را طوری طراحی کنید که ابتدا بتواند توسط گوشی های تلفن همراه خوانده شود. البته باید این ایمیل در کامپیوتر هم خوانده شود. باید توجه کنید که عنصری به ایمیل اضافه نکنید که در تلفن های همراه خوانده نشود. برای مثال در ایمیل عکسی بگذارید که در تلفن همراه باز نشود. این اشتباه جز رایج ترین اشتباهات موجود در بازاریابی اینترنتی از طریق ایمیل است پس آن را از یاد نبرید.

۴ ) عدم تمرکز بر مشتری

نوشتن ایمیلی که در آن به مشتری واقعا توجه شود، مشکل است. اما گاهاً شرکت ها در تمام ایمیل شان درباره خود صحبت می کنند و به مشتری توجه ی نمی کنند.

در بازاریابی اینترنتی به یاد داشته باشید که شما می خواهید مشتری دست به اقدام بزند، اما با این کار ممکن است باعث شوید که مشتری علاقه خود را برای رفتن به سایت شما از دست بدهد. به این فکر کنید که شما می خواهید چه چیزی را به مشتریان با بازاریابی ایمیلی عرضه کنید و می خواهید مشتریان تان چه کاری انجام دهند، سپس ایمیلتان را بر پایه آن بنویسید. درباره اینکه چقدر شرکت شما معروف است ننویسید. ( حتی اگر هم واقعا شرکت تان معروف باشد! )

emailmarketing customr-belovedmarketing

۵ ) طولانی نوشتن ایمیل

بر خلاف دیگر اشتباهات، از این اشتباه به آسانی می توان پرهیز کرد. ایمیل باید واضح و مختصر باشد. هر چه کوتاه تر باشد، بهتر است. خواننده نباید دائما متن ایمیل تان را بالا و پایین ببرد تا متوجه منظور شما شود. محتوای ایمیل باید ساده و کوتاه باشد. باید خواندن آن نیز آسان باشد.در بازاریابی اینترنتی که ایمیل مارکتینگ جزئی از آن است، مهم ترین نکته این است که مخاطبانتان را بشناسید و بفهمید به چه چیزی علاقه مند هستند. اگر مخاطبانتان اهل مطالعه هستند می توانید ایمیل را طولانی تر بنویسید ولی اگر این گونه نیستند باید بدانید که درباره چه چیزهایی بنویسید.

پس در بازاریابی ایمیلی قبل از ارسال ایمیل مطمئن شوید که هیچ کدام از اشتباهات ذکر شده را مرتکب نشده اید. چرا که زیان زیادی را به شرکت تان تحمیل می کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در دنیای دیجیتالی امروز، توسعه کسب وکارها تنها با استفاده از استراتژی ­های پیشرو و شخصی سازی شده که داستان برند را بازگو کنند و تجربه آنلاین بازار هدف از برند را بهبود ببخشند، امکان پذیر است.

پژوهش در مورد رقبا و تحلیل صنعت

هویت برند شما از هرتلاش انحصاری دیگری که توسط شرکت ­تان صورت می گیرد بزرگتر و مهم تر است. هویت برند اساس و  پایه­ ی کسب وکار شماست، و نیازمند آن است که در  طول ساخت برند برای حضور آنلاین با ثبات باشد. جوهره و اساس هویت برند حتماً باید استراتژی قوی را برای کسب وکار شما تعریف و فرمول بندی کند. این استراتژی ­ها باید در ساختار سازمان شما نمود پیدا کند، دقیقاً به همان صورت که برای رقبایتان صورت می گیرد. ابتدا باید تحلیل کنید که در کجای بازار قرار دارید، و برنامه ­ای ایجاد کنید که شما را به جایگاهی که می خواهید در آن باشید، برساند. برای انجام این کار لازم است تحلیل کاملی از نقاط قوت، ضعف، فرصت­ ها و تهدیدهای موجود در صنعتی که در آن فعالیت می کنید، انجام دهید ( SWOT Analysis ). تحلیل رهبران و پیشروان صنعتی که در آن فعالیت دارید می تواند منجر به ایجاد جرقه در ذهن شما برای تاکتیک­ های نوآورانه برندسازی شود، و به شما اجازه دهد که برای برند خود رویکرد منحصر به فردی ایجاد کنید. انجام این تحلیل ­ها، به شکل گیری هویت برند شما و توسعه استراتژی ­هایی برای آینده به شما کمک میکند.

با جان تازه بخشیدن به برند، دوباره توجه مخاطبان­تان را جلب کنید.

بازبینی مجدد یک هویت برند قدیمی و حضور ضعیف آنلاین می تواند تأثیر قابل توجهی در مسیر دیجیتالی در حال رشد شما داشته باشد. زمانی را برای مرور گذشته شرکت­ تان بگذارید، تا قدم ­ها و گام­ هایی که برای رشد کسب وکارتان و رسیدن آن به جایی که در حال حاضر در آن قرار دارد، را شناسایی کنید. استراتژی انتخابی به تجدید قوای هویت برند شما به شیوه­ای که برای مخاطبان قابل شناسایی باشد، کمک خواهد کرد. این استراتژی جدید صدای تازه و برجسته برای برند­تان ایجاد می کند که نتیجه ­ی آن کسب آگاهی برند بیشتر در طول مسیر است. برنامه جدید برای برند شما می تواند دقیقاً آن چیزی باشد که برای جلب توجه مخاطبان فعلی خود به آن نیاز دارید و کم کم مشتریان بالقوه را نیز شامل شود.

هویت برند خود را به گونه ­ای شکل دهید که نمایانگر مدل کسب وکارتان باشد.

داشتن هویت برندی که به وضوح تعریف شده باشد و متناسب با مدل کسب وکار شما باشد چیزی است که باعث ایستادگی شما در مقابل مخاطبانتان میشود. هویت شما مشخص می کند می خواهید چه طور به نظر بیایید، و مدل شما مبتنی بر برنامه­ هایی است که شرکت شما برای تحقق این اهداف در پیش می گیرد. آنها به صورت مداوم کار میکنند تا ادراک عمومی از شرکت شما را توسعه دهند و در همین زمان خواسته­ ها و نیازهای مشتریان­ تان را در ذهن نگه می دارند. داشتن مدل کسب وکاری که تکمیل کننده هویت برندتان باشد، شرکت ­تان را در تشخیص مشتریان جدید یاری می دهد و شما را  در ذهن مشتریان وفادار به یاد ماندنی می کند.

یک استراتژی برند معقول مستلزم آن است که جایگاه برند شما، شعار، لوگو، و تصویر برندتان با هم سازگار باشند و نمایانگر  هدف و کسب وکار ایده ­آل­ تان باشد. با استفاده از لایه بندی هویت خود از طریق وب سایت، حضور در شبکه های اجتماعی و تلاش­ های بازاریابی اینترنتی، می توانید بخشی از زندگی مشتریانتان شوید، به سادگی محصول فیزیکی و خدماتی که خریداری می کنند.

وفاداری به برند را از طریق پیام رسانی­ یکپارچه برندتان گسترش دهید.

فقط ایجاد یک هویت برند، برای  متمایز کردن خود از رقبا کافی نیست. استراتژی باید در موقعیتی باشد که برای چگونگی توسعه هویت برند شما برنامه داشته باشد تا اطمینان کسب کنید که مخاطبان برند شما را به همان شکلی که مد نظرتان است، درک خواهند کرد. این برنامه شامل پیام رسانی سازگار و حضور آنلاین رو به رشد است در حالی که اصلاحات از طریق شرکت شما تکامل میابد. شما می خواهید مشتریان را ترغیب و متقاعد سازید که به سمت محصول شما بیایند یا اگر خدمتی ارائه می کنید از آن استفاده کنند و این روند را از طریق هدایت آنها به سمت برند دنبال می کنید.  به مشتریان تان بیشتر نشان دهید که چرا باید از محصول یا خدمت شما استفاده کنند، به جای اینکه خیلی ساده به آنها بگویید که محصولات و یا خدمات شما را خریداری کنند.

تصویری که برند شما مجسم می کند باید در تمام کانال­ هایی که حاوی فعالیت­ های بازاریابی دیجیتالی شما است، یکپارچه باشد. با یکپارچه نگه داشتن برندتان، پیام شما می تواند ارتباط عاطفی قوی با مشتریان برقرار کند که آنها را به سمت برند و شرکت برمی گرداند.

 

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

وقتی شما در حال خلق یک برند جدید ( یا بازسازی برند قدیمی خود ) هستید، واضح است که موارد بسیاری وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل معماری برند، هنجارها، ارزش ­ها، جایگاه برند، راهبردهای بصری و مواردی از این دست می شود. می توان گفت از بین تمام این موارد شرح موقعیت و جایگاه برند و شعار برند از اهمیت بالایی برخورداراند، چرا که بیشتر از سایرموارد برندینگ مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین به این دلیل که این دو مورد، به شکل متمرکز،  تمامیت برند شما را از طریق چند کلمه انتقال می دهند، اهمیت بیشتری دارند.

بنابراین، چگونه به تدوین درست بیانیه جایگاه برند و شعار برند مرتبط با آن بپردازیم؟ با روش های زیر :

۱ ) درک هدف هریک از موارد : جایگاه سازی برند و شعار برند

شرح موقعیت و جایگاه برند شما درونی و داخلی است. هدف آن هدایت بازریابی، تولید و تصمیمات عملیاتی شرکت شما است. شما باید قادر باشید از بیانیه موقعیت برند به عنوان یک تست محک برای اطمینان از اینکه تمام تصمیم گیری­ ها بر اساس هدف برند باشد، استفاده کنید. در واقع جایگاه یابی به آن معنا است که مشخص کنیم می خواهیم مخاطبان ما را با چه عنوانی بشناسند و به دنبال کسب چه جایگاهی در ذهن آنان هستیم. به شکلی واضح تر اگر برند ما یک شخصیت باشد می خواهیم مخاطبان آن را با چه ویژگی هایی به یاد آورند.

شعار در مقایسه با شرح موقعیت در مقابل مصرف کننده قرار می گیرد. شعار، عصاره­ ی شرح موقعیت و جایگاه برند است که آن را به عبارتی جذاب، و به یادماندنی که حامل مزیت و شخصیت برند است، تبدیل می کند. در واقع شعار، جایگاه برند را در ذهن مصرف کننده و مخاطبان می نشاند. هرچه شعار گیرا تر باشد جایگاه برند در ذهن مصرف کننده مستحکم تر خواهد شد.

۲ ) بر اساس یک ساختار مشخص به تدوین جایگاه برند و شعار برند بپردازید.

شرح موقعیت برند و شعار برند به یک باره از آسمان به زمین نمی ­افتند. برای کسب اطمینان از آنکه شرح موقعیت تمام آنچه را که باید بگوید، بیان می کند ( بدون تلاش برای اضافه گویی ) از الگوی جایگاه سازی کلاسیک زیر استفاده کنید؛

چالشی برای ذهن : نام کسب وکار، یک نوع محصول یا خدمت برای برخی از مردم است. برای جایگاه سازی در واقع باید این سه المان یعنی نام کسب وکار، محصول و خدمت، و مخاطبان هدف را مشخص نمایید. برای این کار می توانید از مسیر زیر  هم پیش بروید :

  • چه : ( تنها طبقه ای خاص از محصول، مثلاً تنها سایت مشاوره بازاریابی )
  • چگونه : ( بیان تفاوت ها و ویژگی ها )
  • چه کسی : ( برای کدام دسته از مشتریان )
  • کجا : ( با توجه به محل های جغرافیایی تحت پوشش )
  • چرا : ( چه کسانی به این محصول نیاز دارند )
  • چه موقع : ( در طول روند اساسی و زمان مقتضی برای پاسخگویی به نیاز )

با پرسیدن سوالاتی از این دست می توانید جایگاه برند خود را مشخص کرده و آن را به صورت یک بیانیه مختصر و شفاف بیان کنید. هر یک از سوالات بالا جهت گیری شما را در مورد ابعاد مختلف کسب وکار مشخص می کند و این مورد بعدها برای تدوین استراتژی بازاریابی، فروش، تبلیغات و برندسازی مسیر درست را برای شما مشخص می کند. همچنین وقتی جایگاه برند مشخص شود راحت تر می توان شعار مناسب برای آن را ایجاد کرد چرا که مخاطبان خود و همچنین خدمتی که می خواهیم به آنها بکنیم، کاملاً مشخص است در نتیجه با استفاده از کمی خلاقیت می توان شعاری مناسب و جذاب ساخت که به جایگاه سازی برند در ذهن مشتریان نیز کمک کرده و فرآیند آن را تسریع بخشد.

بیانیه جایگاه برند یا همان شرح موقعیت برند به شما تصویری شفاف از آنچه شرکت می خواهد انجام دهد و اینکه آن را برای چه کسانی می خواهد انجام دهد، می دهد. در نتیجه از این طریق راحت­ تر می توان شعار برند را ساخت.

جایگاه برند شعار برند

۳ ) بیانیه جایگاه برندتان را دوباره تحلیل کنید.

پس از تدوین بیانیه ­ی جایگاه برند از خود بپرسید، “آیا این ما هستیم؟” این راهی است برای کسب اطمینان از موفقیت و اینکه آنچه بدان رسیده­ اید همان جایگاه مورد نظرتان بوده یا خیر. این امر حتی برای شعار مناسب­ تر است. شعار خود را برای افراد غریب ه­ای که چیزی از شرکت شما نمی دانند بازگو کنید، و از آنها برای گرفتن بازخورد چند سوال بپرسید. عملکرد مصرف کنندگان واکنش آنی آنها نسبت به برند است.

نهایتاً پس از گرفتن بازخورد مصرف کنندگان سعی کنید با توجه به بازخوردها و تجربیات خود و با استفاده از هر دو جنبه ­ی عقل و احساس بهترین تصمیم را در مورد شرح موقعیت برند و شعار برند بگیرید به گونه­ ای که تمام خصوصیات مد نظر برندتان را در آن بگنجانید.

شعار برند شما چیست؟ آیا شعاری برای خود دارید که منحصر به فرد باشد؟ آیا شعار فعلی­ تان ویژگی­ های مدنظر شما را به مخاطب القا می کند؟ به یاد داشته باشید که، یک شعار مناسب، اثربخشی یک کمپین را تضمین می کند چرا که نهایتاً کمپین  به پایان خواهد رسید و این وظیفه شعاربرند است که پس از آن نیز با مخاطب ارتباط برقرار کند. بنابراین مطمئن شوید که پیام درستی را برای مصرف کنندگان­ تان در قالب شعار برند خواهید فرستاد. و اگر در انتخاب این پیام به مشاوره و کمک نیاز دارید با ما تماس بگیرید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اولین گام برای ایجاد یک کمپین بازاریابی اینترنتی موفق و تاثیر گذار، توسعه یک استراتژی بازاریابی محتوا است یا حتی فهم  این که به یک استراتژی نیاز دارید. زمانی که یک استراتژی بازاریابی محتوا را توسعه می دهید نمی توانید ظرف مدت یک روز سودی به دست آورید. یک استراتژی بازاریابی محتوا به خودی خود سبب افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل نمی شود و به تنهایی سبب انتقال پیام برندتان به مخاطبان نمی شود. می بایست محتوایتان دنباله دار باشد و آن را پیوسته ارائه دهید.

بنابراین برای ایجاد استراتژی بازاریابی محتوا باید …

تیم تان را بر روی صحنه بیاورید.

شما استراتژی بازاریابی محتوا را تدوین می کنید و در نهایت تایید می شود. چه کسانی این استراتژی بازاریابی محتوای تایید  شده را زنده نگه می دارند؟ اغلب کمپین های بازاریابی در یک دپارتمان در سازمان توسعه می یابند ولی افرادی که باید آن را اجرا کنند در بخش های مختلف سازمان پراکنده شده اند. مطمئن شوید که بازیگران کلیدی کمپین بازاریابی محتوای تان از ابتدا در بحث ها حضور دارند و چشم اندازی که شما می خواهید در نهایت تیم بازاریابی محتوا به آن جا برسد و آن را اجرا کند را ببینند. شما بیشتر به حمایت نویسنده ها، ویرایشگرها، و منتقدین ادبی نیاز دارید. اما آیا شما به حمایت کارشناسان تکنیکی از تمام سازمان نیز نیاز دارید؟ آیا شما به حمایت طراحان گرافیکی برای ایجاد تصاویر شگفت انگیز هماهنگ با محتوایتان نیز نیاز دارید؟

اگر پروژه را در اسرع وقت برای تیم بازاریابی محتوا توضیح دهید سریع تر به آن چه که می خواهید می رسید و در ساعات پایانی پروژه نیز دیگر نگران اتمام پروژه نیستید.

رویکرد محتوایی در بازاریابی محتوایی را اجتماعی کنید.

تمام افرادی که در سازمان محتوا را برای عموم تولید می کنند می بایست از نقشه راه برند پیروی کنند تا سازمان مانند همیشه به مردم معرفی شود. اگر هدف سازمان مشخص باشد، هدف هر کمپین بازاریابی محتوا نیز درهنگام نوشتن محتوا مطابق با  هدف سازمان خواهد شد و نویسندگان این کمپین ها به این توجه می کنند که برای چه کسانی می نویسند، درباره چه چیزی می نویسند، محتوای شان توسط چه وسیله ای دیده می شود و دیدگاه شان چیست، و تمامی این موارد را هم راستا با اهداف سازمان قرار می دهند. این موارد را در همان ابتدای شروع بازاریابی محتوایی تنظیم کنید و آن ها را به تیم بازاریابی محتوا آموزش دهید تا انسجام و ثبات در میان همه ی نویسندگان به وجود آید.

تقویم زمانی برای محتوا سازی ایجاد کنید.

یک تقویم برای تیم بازاریابی محتوا درست کنید تا آن را دنبال کنند. از استراتژی بازاریابی محتوا، اهدافی که می خواهید برسید را استخراج کنید تا متوجه شوید که چه محتوایی را در چه زمانی تولید کنید. علاوه بر این مشخص کنید که چه کسی می خواهد محتوا را ایجاد کند و چه انتظاراتی از وی نهایتاً دارید.

در استراتژی بازاریابی محتوا موارد زیر را نیز در نظر بگیرید :

بررسی محتوا و تایید آن :

اینکه تعیین کنید نظر چه کسی مهم است مسئله مهمی است. هر شخصی نظری دارد ولی در پایان روز چه کسی نظرش مورد قبول است و نظر چه کسی رد می شود؟ آیا نظر یک فرد مهم است یا یا افراد بیشتر؟ نظر چه شخصی اول بررسی می شود؟ چه میزان بررسی، بررسی بیش از حد تلقی می شود؟ انتشار بسیاری از محتواها به خاطر بررسی نظرات به تاخیر می افتد.

توزیع محتوا :

توزیع محتوا به نظر واضح است ولی آیا شما درباره اینکه محتوایتان کجا منتشر می شود و چه کسی آن را ببنید، برنامه ریزی کرده اید؟ اگر می خواهید محتوایتان به محض انتشار دیده شود، بیش از حد برای یافتن مکان انتشار مطلب و مخاطبان آن وقت نگذارید. زمان کافی را به این کار اختصاص دهید.

برنامه مناسب برای استراتژی بازاریابی محتوایتان تدوین کنید و این برنامه را در اختیار افراد تیم تولید محتوا قرار دهید تا مطابق با آن پیش بروند در این صورت است که می توانید در استراتژی بازاریابی محتوا برای برندتان موفق شوید.

  • مهرا ریحانی