آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۲۳ مطلب با موضوع «استراتژی بازاریابی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بازاریابی برای جذب کسب وکارهای دیگر ( B2B ) همانند بازاریابی برای جذب مشتریان ( B2C ) نیست. از استراتژی بازاریابی محتوایی که برای مشتریانتان به کار برده اید نمی توانید انتظار داشته باشید که برای جذب کسب وکارهای دیگر نیز به کار آید.

مشتریانتان هم مانند شما از جدیدترین استراتژی های بازاریابی آگاه هستند. این به آن معناست که شما باید در بازاریابی اینترنتی باهوش تر از مشتریانتان باشید تا بتوانید مخاطبان را به خود جذب کنید.

پیش از تدوین استراتژی بازاریابی محتوا باید با گرایش های اخیر مرتبط با آن آشنا شوید تا بتوانید استراتژی های بازاریابی  موثر و کارآمدتری تنظیم کنید که رشد کسب وکارتان را تضمین کند.

در ادامه تعدادی از گرایش های بازاریابی محتوایی رایج در میان کسب و کارهای B2B که در سال ۲۰۱۶ ارائه شده اند آمده  است :

استراتژی بازاریابی محتوا

تحقیقات نشان داده است که یک سوم کسب وکارهای B2B، استراتژی بازاریابی محتوای توصیف شده دارند.

۳۵% از کسب وکارها، استراتژی بازاریابی دارند و ۲۹% باقی نیز استراتژی بازاریابی دارند که هنوز مستند سازی نشده است.

به هنگام کار با استراتژی بازاریابی به منظور گسترش حوزه کسب وکارتان  به علت پیچیدگی های موجود در تدوین استراتژی و حوزه بازاریابی اینترنتی می بایست ابتدا به خوبی درباره ی استراتژی فکر کنید و آن را مستند سازی کنید. اگر استراتژی بازاریابی را مستند سازی نکنید مانند این است که کلا استراتژی تدوین نکرده اید.

تحقیقات نشان می دهد که ۱۷ % از کسب وکارها استراتژی بازاریابی ندارند و ۸% نیز نمی دانستند که استراتژی بازاریابی دارند یا خیر!

در بازاریابی اینترنتی شما به یک استراتژی بازاریابی محتوایی که شفاف توضیح داده شده و مستند شده است نیاز دارید. اگر  استراتژی بازاریابی تان مستند نباشد احتمال دارد که مطابق با آن پیش نروید و تیم بازاریابی نیز در انجام فعالیت های بازاریابی دچار سردرگمی شود.

قابل اندازه گیری بودن اهداف به هنگام تدوین استراتژی بازاریابی محتوا

اگر اهدافتان قابل اندازه گیری نباشد چگونه می خواهید متوجه شوید که استراتژی بازاریابی تان به درستی عمل کرده است یا خیر؟ موفق بوده است یا خیر؟ چگونه می خواهید اهدافتان را اندازه گیری کنید؟

تحقیقات نشان می دهد که تنها ۲۹% از بازاریابان از موفقیت بازاریابی خود اطمینان دارند. باقی بازاریابان از موفقیت استراتژی بازاریابی و حتی از نحوه اندازه گیری موفقیت شان اطمینان ندارند و با شاخص های اندازه گیری هدف آشنا نیستند.

آن چیزی که قبل از تدوین استراتژی بازاریابی محتوا دارای اهمیت است، داشتن اهداف واضح و روشن است. آیا هدفتان کسب فروش بیشتر است؟ یا می خواهید مشتریان بیشتری جذب کنید؟ قبل از شروع استراتژی باید به این سوالات پاسخ دهید.

بعد از مشخص کردن اهدافتان حال باید بدانید چگونه آنها را اندازه گیری کنید. شاخص های بازاریابی تان کدام اند؟ اندازه گیری میزان فروش آسان است. آیا می خواهید فروشتان افزایش یابد یا خیر؟ حال باید هدفتان را خاص تر کنید. آیا می خواهید فروشتان نسبت به ماه قبل افزایش یابد؟ و یا نسبت به سال قبل؟

اندازه گیری هدف کمی، مشکل است، ولی شما می توانید از شاخص های بازاریابی مانند میزان بازدید از وب سایت یا تعداد followerr ها در شبکه های اجتماعی و یا مشترکین وب سایت برای اندازه گیری میزان موفقیت استراتژی بازاریابی استفاده کنید.

استراتژی بازاریابی محتوا

 

همکاری با ذینفعان کسب وکار B2B در خصوص فعالیت های بازاریابی محتوا

جهت موفقیت در استراتژی بازاریابی محتوا می بایست با ذینفعان کسب وکارB2B همکاری کنید. شاید بتوانید از این همکاری ها و اجتماعات به ایده های عالی برسید، با بینش های جدید آشنا بشوید و بتوانید کمپین بازاریابی تان را متحول کنید.

بهتر است بدانید که میزان جلسات بازاریابان با ذینفعان در شرکت ها بسیار کم است. تحقیقات نشان می دهد که تنها یک سوم بازاریابان حداقل هفته ای یک بار با ذینفعان درباره استراتژی های بازاریابی محتوا صحبت می کنند. ۲۹ % بازاریابان هفته ای یک بار و ۵ % از آن ها جلسات روزانه با ذینفعان دارند.

۱۰% دیگر بازاریابان هر دو هفته و ۱۹%دیگر ماهی یک بار جلسات بازاریابی با ذینفعان تشکیل می دهند و ۱۹% نیز تنها  در صورت ضرورت با سهام داران همکاری می کنند و جلسه می گذارند.

بازاریابانی که بیشتر اوقات با ذینفعان شرکت همکاری می کنند بیان می کنند که جلسات بسیار با ارزش و موثر است. در این جلسات شاید با راه های دیگری برای بهتر کردن و قوی تر کردن استراتژی های بازاریابی آشنا شوید.

اختصاص بودجه

برند ها بودجه زیادی را صرف بازاریابی می کنند و در میان فعالیت های بازاریابی در بازاریابی محتوا هزینه زیادی صرف می کنند.

تحقیقات نشان داده است که حدود ۲۵% بودجه بازاریابی، صرف بازاریابی محتوا می شود در حالی که  در سال ۲۰۱۵، این میزان ۲۳۳% بوده است.

انتظار می رود که برندها حتی در آینده برای بازاریابی محتوا بیشتر از ۲۵% هزینه صرف کنند. ۴۷% بازاریابان بیان کرده اند که می خواهند بودجه بازاریابی محتوا را در سال آینده افزایش دهند.

همان طور که اگر فعالیت های بازاریابی به درستی انجام شوند هزینه صرف شده برای آن ها جبران می شود، اگر استراتژی بازاریابی محتوا نیز درست و موثر باشد فروش شرکت افزایش می یابد و هزینه های صرف شده برای آن سود زیادی را عاید شرکت می کند.

حرکت رو به جلو شرکت های B2B

در بازاریابی اینترنتی هر روزه بر اهمیت بازاریابی محتوا جهت رشد کسب وکارهای B2B افزوده می شود، از این رو برندها می بایست یک استراتژی بازاریابی محتوای موثر و کارآمد تدوین کنند و در این راستا راه هایی برای اندازه گیری میزان موفقیت این استراتژی بیابند و با شاخص های بازاریابی آشنا شوند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

به قول بیل گیتس “محتوا پادشاه است” این گفته از سال ۱۹۹۶ تا زمان حاضر نیز صادق است. اهمیت جمله بیل گیتس روز به روز افزایش می یابد چرا که کسب وکارها دیگر تنها به استراتژی های بازاریابی و تبلیغات محدود نیستند. امروزه میزان آموزنده بودن کسب وکارها برای مخاطبین دارای اهمیت است. در بازاریابی دیجیتالی، محتوا بر شهرت و صلاحیت یک کسب وکار در محیط بازار تاثیر می گذارد. ایجاد یک محتوای باارزش برای مخاطبان نیازمند استراتژی بازاریابی محتوایی، تحقیق و زمان است.

در تدوین استراتژی بازاریابی محتوا، زمانی که یک پست بلاگی می نویسید، دوباره محتوا را در ذهن خود در نظر بگیرید و درباره آن از جهات دیگر فکر کنید در این صورت می توانید فراتر از افکارتان حرکت کنید. با این کار می توانید محتوایتان را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید و طیف وسیع تری از مخاطبان را پوشش دهید. همان طور که سئو ( SEO ) یک معیار خوب برای سنجش اعتبار کسب وکارتان در صنعت است، محتوا نیز هر چه مخاطبان بیشتری را پوشش دهد می تواند رتبه کسب وکارتان را در صنعت افزایش دهید. بازاریابی محتوا از ابزارهای مهم بازاریابی اینترنتی است که باید به آن توجه ویژه ای شود.

در ادامه این مقاله ۴ روش به شما آموزش میدهیم که می توانید از آن ها در استراتژی بازاریابی محتوایتان استفاده کنید و محتوای اصلی تان را دوباره هدف گیری کنید. و بازدهی بازاریابی محتوا را به حداکثر برسانید و در زمان و انرژی خود در  نوشتن محتوا صرفه جویی کنید.

۱ ) محتوایتان را در وب سایت های دیگر نیز به اشتراک بگذارید.

بی شک هر کسب وکاری شبکه­ ای از کارشناسان صنعتی که در آن فعالیت می کنند دارد که وب سایت دارند و بلاگ می نویسند. شما باید آنها را شناسایی کنید و به این شبکه دسترسی پیدا کنید و از آن ها بخواهید که پست ها و بلاگ های شما را در وب سایتشان قرار دهند. و یا حتی در شبکه های اجتماعی مانند LinkedIn به اشتراک بگذارند. شما می توانید بدون ذره ای تغییر در کلمات، محتوایتان را در وب سایت آن ها منتشر کنید و به مخاطبان جدیدی دست یابید. هرچه تعداد وبلاگ ها و وب سایت هایی که محتوای شما در آن منتشر می شود بیشتر باشد، به برند سازی کمک بیشتری می کنید و راحت تر می توانید کسب وکارتان را به عنوان یک کارشناس صنعت معرفی کنید.

زمانی که دیگر اجزای صنعت متوجه بازار خاص شما شدند و جهت گیری شما را در بازار دریافتند، آن وقت آنها برای انتشار  مطالب تان با شما تماس می گیرند و اصطلاحاً “پست مهمان” دریافت می کنید. از این فرصت ها تا جایی که می توانید بهره ببرید. انجام این کارها در بازاریابی محتوا تنها چند دقیقه بیشتر وقت می گیرد ولی نهایتاً بازدهی و نرخ بازگشت سرمایه ( ROI ) را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.

۲ ) روزنامه الکترونیکی بنویسید.

معروف ترین پست هایتان از ماه های قبل را جمع آوری کنید و آن ها را به صورت یک روزنامه الکترونیکی برای مشترکین وب سایت تان بفرستید. خلاصه ای از هر پست را بنویسید و یک لینک مستقیم به مقاله اصلی در وب سایت تان بدهید. روزنامه الکترونیکی آماده شده را برای مخاطبانتان ایمیل کنید. این فرمت در بازاریابی اینترنتی، یک ایمیل مختصر و مفید را برای مخاطبان تان فراهم می کند که به سرعت ارزش زیادی را تحویل شان می دهد. اما توجه کنید که مشترک بودن مخاطبانتان دلیل بر خواندن محتوایتان نمی شود. روزنامه الکترونیکی بدون اینکه به مخاطب فشاری برای خواندن محتوا بیاورد، محتوای اصلی تان را مجددا در معرض دید قرار می دهد چرا که این محتوا به گونه ای دیگر در دسترس مخاطبین تان قرار گرفته است.

استراتژی بازاریابی محتوا

۳ ) عناصر بصری جالب توجه و جذاب ایجاد کنید.

هر کسی عناصر بصری را دوست دارد. پس از اینفوگرافیک ها، اسلاید ها و گرافیک ها برای پست هایتان در شبکه های  اجتماعی استفاده کنید.

۹۰% اطلاعاتی که مغز ادراک می کند از طریق عناصر بصری است. ( source: Aabaso Small Business )

بنابراین استفاده از داده های بصری برای حفظ مخاطب و کسب وفاداری او به کسب وکارتان منطقی به نظر می رسد.

محتوایتان مملو از اطلاعات سودمند است ولی بهتر است در میان این اطلاعات از نقل قول ها، آمار، جملات خلاقانه در قالب تصاویر استفاده کنید. یک اینفوگرافیک قوی عموماً دارای ۱۲ عبارت اطلاعاتی به همراه گرافیک های جذاب و یا حقایق و عبارات Bold شده است.

مردم دوست دارند که اطلاعات را از راه های مختلف دریافت کنند. پس در بازاریابی محتوا، محتوایتان را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید و آن ها را کانال های مختلف شبکه های اجتماعی و دیگر سایت های معروف مربوط به حوزه کسب وکارتان به اشتراک بگذارید.

۴ ) در بازاریابی اینترنتی، محتوایتان را در سمینارهای اینترنتی ( webinar ) و یا فایل های دیجیتالی پخش صدا ( podcast ) ارائه دهید.

در استراتژی بازاریابی محتوا می توانید استفاده از فرمت های دیگر محتوا را نیز بگنجانید. شما مجموعه ای از محتواهای مرتبط را در اختیار دارید که می توانید آن ها را در سمینارهای اینترنتی ( webinar ) و یا فایل های دیجیتالی پخش صدا ( podcast ) ارائه دهید. برخی از مردم صوت را ترجیح می دهند، این دو ابزار ارتباطی نیز، ابزارهای ارتباطی صوتی با مخاطبان در بازاریابی اینترنتی محسوب می شوند. علاوه بر این شما حتی می توانید داستان های کوتاه نیز به محتوایتان اضافه کنید  بدون اینکه نیاز باشد محتوا را بازنویسی کنید. تغییر نحوه ارائه اطلاعات و برقراری ارتباط با مخاطبان سبب می شود برندتان همیشه بر سر زبان ها باشد و در بازار برجسته باشد.

با استفاده از ۴ تکنیک ذکر شده در استراتژی بازاریابی محتوا می توانید سبب توسعه محتوایتان شده و مخاطبان بیشتری را جذب کنید. این در حالی است که با استفاده مجدد از محتوایتان در وقت و انرژی خود صرفه جویی کرده اید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر کسب وکاری برای موفق شدن در عرصه تجارت نیاز به یک استراتژی بازاریابی خلاقانه دارد. هر کسب وکاری، استراتژی  بازاریابی خلاقانه ای را انتخاب می کند و به اجرا در می آورد که در این استراتژی، فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی موثری تعیین شده باشند که بتوانند کسب وکار را به عنوان برند به خوبی معرفی کنند. واضح است که هر کسب وکاری یک استراتژی خاصی را برای خود استفاده می کند. ولی نکته قابل توجه این است که کسب وکارها می بایست ریسک های خلاقانه ای را بپذیرند تا بتوانند پیشرفت قابل توجه داشته باشند.

اندازه گیری شاخص های بازاریابی به هنگام تدوین استراتژی بازاریابی خلاق

اندازه گیری بسیاری از شاخص های بازاریابی مانند فروش، ترافیک وب سایت، سئو ( SEO )، تعامل اجتماعی و نرخ های تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل تقریبا آسان است. این نتایج از تحلیل داده ها به دست می آید. بنابراین قابل اندازه گیری هستند. اگر یک تکنیک بازاریابی اینترنتی و یا تبلیغاتی به درستی کار نکرد، می توان به راحتی فهمید که چرا این اتفاق افتاده است و یک تکنیک دیگر را جایگزین آن کرد. اما قبل از اینکه به نتایج مورد انتظارتان در بازاریابی دیجیتالی برسید، باید قبل از آن یک استراتژی بازاریابی اینترنتی تدوین کنید. پایه و اساس هر استراتژی، ارائه ی ایده های خلاقانه است و این ایده های خلاقانه و جذاب می بایست از طریق تحقیقات گسترده و بینش های گسترده به وجود آید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

بازار هدف چگونه وب سایت شما را میابند و در اولین بازدیدشان از سایت تان چگونه عمل می­ کنند؟ شاخص اولین بازدید به  این سوالات پاسخ می دهد.

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )

از چپ به راست : اولین بازدید ( مردم چگونه وب سایت مرا یافتند؟ )

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric ) به این که افراد چگونه سایت شما را پیدا می کنند می پردازد. به عنوان مثال از طریق جستجوی طبیعی ( organic search ) یا رسانه های اجتماعی ( social mediaa ) و اینکه تا چه میزان در سایت شما می مانند. این شاخص میزان engagement در سایت را مبتنی بر یکی از این دو معیار در نظر می گیرد : متوسط زمان سپری شده در سایت ( Average Time on Site ) و تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید ( Pages per Visit ). به محض تشخیص ( به عنوان مثال متوسط زمان سپری شده در سایت معادل ۱۰ ثانیه باشد ). بازدیدکنندگان جدید به کسانی که در سایت engaged شده ­اند و کسانی که اصلا در سایت engage نشده ­اند تقسیم ­بندی می­ شوند.

شاخص بازدید مجدد ( Returning Visit Metric )

شاخص اولین بازدید از آن جهت مهم است که به بازاریابان این امکان را می ­دهد که در یک نگاه بفهمند که کدام منبع ترافیکی باعث ایجاد ترافیک با کیفیت بالا برای وب سایت شان شده­ است. با استفاده از شاخص اولین بازدید بازاریابان قادر به توضیح و جذب مخاطبان تصادفی در ترافیک خواهند بود. جمع کل بازدیدهای جدید نشان ­دهنده تعداد افراد جدیدی است که در بازدیدهای ماهیانه وارد چرخه می ­شوند.

منابع ایجاد ترافیک برای سایت ( Traffic Sources )

برای یک بازاریاب دیجیتالی دانستن این موضوع که کدام منابع یا کانال های ترافیکی بازدیدکنندگان را به وب سایت جذب می کنند، ضروری است. منابع ترافیک وب سایت یک شاخص اصلی است که موفقیت هر استراتژی دیجیتال مارکتینگ را تحت تاثیر قرار می دهد. این شاخص از تعریف استاندارد کانال ترافیک در Google Analytics ( تجزیه و تحلیل گوگل ) استفاده  می­ کند.

Engagement در مقابل عدم engagement در وب سایت

درگیری ( Engaged ) در مقابل عدم درگیری در سایت یک آستانه یکتا برای هر کسب وکار منحصر به فرد خواهد بود. در این شاخص آستانه درگیری به عنوان متوسط زمان سپری شده در سایت یا تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید قابل تعریف خواهد بود. هر دو مقیاس به خوبی قادر به نشان دادن کیفیت یک بازدید هستند. بازاریابان دیجیتالی شاید علاقه مند به پیگیری معیاری مانند نرخ تکمیل هدف ( goal completion rate ) نیز باشند.

شاخص اولین بازدید یک شاخص مفید برای هر تیم بازاریابی برای پیگیری است. نکته اصلی در استفاده از این شاخص استفاده همزمان از سایر معیارها مانند شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) و شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric ) به همراه آن است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اولین گام برای ایجاد یک کمپین بازاریابی اینترنتی موفق و تاثیر گذار، توسعه یک استراتژی بازاریابی محتوا است یا حتی فهم  این که به یک استراتژی نیاز دارید. زمانی که یک استراتژی بازاریابی محتوا را توسعه می دهید نمی توانید ظرف مدت یک روز سودی به دست آورید. یک استراتژی بازاریابی محتوا به خودی خود سبب افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل نمی شود و به تنهایی سبب انتقال پیام برندتان به مخاطبان نمی شود. می بایست محتوایتان دنباله دار باشد و آن را پیوسته ارائه دهید.

بنابراین برای ایجاد استراتژی بازاریابی محتوا باید …

تیم تان را بر روی صحنه بیاورید.

شما استراتژی بازاریابی محتوا را تدوین می کنید و در نهایت تایید می شود. چه کسانی این استراتژی بازاریابی محتوای تایید  شده را زنده نگه می دارند؟ اغلب کمپین های بازاریابی در یک دپارتمان در سازمان توسعه می یابند ولی افرادی که باید آن را اجرا کنند در بخش های مختلف سازمان پراکنده شده اند. مطمئن شوید که بازیگران کلیدی کمپین بازاریابی محتوای تان از ابتدا در بحث ها حضور دارند و چشم اندازی که شما می خواهید در نهایت تیم بازاریابی محتوا به آن جا برسد و آن را اجرا کند را ببینند. شما بیشتر به حمایت نویسنده ها، ویرایشگرها، و منتقدین ادبی نیاز دارید. اما آیا شما به حمایت کارشناسان تکنیکی از تمام سازمان نیز نیاز دارید؟ آیا شما به حمایت طراحان گرافیکی برای ایجاد تصاویر شگفت انگیز هماهنگ با محتوایتان نیز نیاز دارید؟

اگر پروژه را در اسرع وقت برای تیم بازاریابی محتوا توضیح دهید سریع تر به آن چه که می خواهید می رسید و در ساعات پایانی پروژه نیز دیگر نگران اتمام پروژه نیستید.

رویکرد محتوایی در بازاریابی محتوایی را اجتماعی کنید.

تمام افرادی که در سازمان محتوا را برای عموم تولید می کنند می بایست از نقشه راه برند پیروی کنند تا سازمان مانند همیشه به مردم معرفی شود. اگر هدف سازمان مشخص باشد، هدف هر کمپین بازاریابی محتوا نیز درهنگام نوشتن محتوا مطابق با  هدف سازمان خواهد شد و نویسندگان این کمپین ها به این توجه می کنند که برای چه کسانی می نویسند، درباره چه چیزی می نویسند، محتوای شان توسط چه وسیله ای دیده می شود و دیدگاه شان چیست، و تمامی این موارد را هم راستا با اهداف سازمان قرار می دهند. این موارد را در همان ابتدای شروع بازاریابی محتوایی تنظیم کنید و آن ها را به تیم بازاریابی محتوا آموزش دهید تا انسجام و ثبات در میان همه ی نویسندگان به وجود آید.

تقویم زمانی برای محتوا سازی ایجاد کنید.

یک تقویم برای تیم بازاریابی محتوا درست کنید تا آن را دنبال کنند. از استراتژی بازاریابی محتوا، اهدافی که می خواهید برسید را استخراج کنید تا متوجه شوید که چه محتوایی را در چه زمانی تولید کنید. علاوه بر این مشخص کنید که چه کسی می خواهد محتوا را ایجاد کند و چه انتظاراتی از وی نهایتاً دارید.

در استراتژی بازاریابی محتوا موارد زیر را نیز در نظر بگیرید :

بررسی محتوا و تایید آن :

اینکه تعیین کنید نظر چه کسی مهم است مسئله مهمی است. هر شخصی نظری دارد ولی در پایان روز چه کسی نظرش مورد قبول است و نظر چه کسی رد می شود؟ آیا نظر یک فرد مهم است یا یا افراد بیشتر؟ نظر چه شخصی اول بررسی می شود؟ چه میزان بررسی، بررسی بیش از حد تلقی می شود؟ انتشار بسیاری از محتواها به خاطر بررسی نظرات به تاخیر می افتد.

توزیع محتوا :

توزیع محتوا به نظر واضح است ولی آیا شما درباره اینکه محتوایتان کجا منتشر می شود و چه کسی آن را ببنید، برنامه ریزی کرده اید؟ اگر می خواهید محتوایتان به محض انتشار دیده شود، بیش از حد برای یافتن مکان انتشار مطلب و مخاطبان آن وقت نگذارید. زمان کافی را به این کار اختصاص دهید.

برنامه مناسب برای استراتژی بازاریابی محتوایتان تدوین کنید و این برنامه را در اختیار افراد تیم تولید محتوا قرار دهید تا مطابق با آن پیش بروند در این صورت است که می توانید در استراتژی بازاریابی محتوا برای برندتان موفق شوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برنامه ی بازاریابی، سند یا طرحی است که برنامه ها و فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی شرکت را برای سال آتی مشخص می کند. مارکتینگ پلن توضیح می دهد چه فعالیت هایی، در چه زمان وتوسط چه افرادی باید انجام شود تا اهداف استراتژی بازاریابی شرکت تحقق یاب

بسیاری از صاحبان کسب و کار و کارآفرینان هنگام تهیه یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) دچار سردرگمی می شوند. این مقاله شامل شرح مختصری از : ۱- تعریف بازاریابی ۲ – اهمیت برنامه بازاریابی ۳ – اجزای یک برنامه بازاریابی و ۴۴ –  چهارچوب­ های رایج که برای نوشتن برنامه بازاریابی مورد استفاده قرار می ­گیرد، است.

یک تعریف ابتدایی و پایه از بازاریابی می ­تواند در شناخت فواید و ضرورت برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) بسیار موثر باشد. بنا به تعریف ” فیلیپ کاتلر” بازاریابی یک روش مدیریتی و اجتماعی است که به وسیله آن هر گروه­ از افراد آنچه که نیاز دارند و آنچه می خواهند را از طریق ساخت، ارائه و تبادل محصول و ارزش با یکدیگر، به دست می ­آورند”.

در این تعریف به دو نکته اهمیت فراوانی داده شده است :

  • نیازها و خواسته ­ها (Needs and wants) – کارافرینان باید فاصله (gap ) میان آن دو را در بازار تشخیص دهند.
  • بازاریابان باید با ساخت، ارتباط و تبادل یک پیشنهاد، این فاصله را پر کنند.

بنابراین بازاریابی عملی است که می­ تواند کسب و کار شما را بسازد یا، نابود کند (حتی پیش از آنکه به وجود بیاید. )

  • اهمیت یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan )

برنامه بازاریابی سندی است که کلیه فعالیت هایی که باید توسط تیم بازاریابی صورت گیرد را، ثبت می ­کند. این فعالیت ها با در نظر گرفتن سه نکته اساسی انتخاب می ­شوند: ۱- اهداف ( Objective/goals ) سازمان ۲- محیط داخلی و خارجی کسب وکار  ۳- در دسترس بودن منابع.

مزایای آماده سازی مارکتینگ پلن ( Marketing plan ) به شکل خلاصه شامل موارد زیر می باشد :

  • فراهم آوردن زمینه گسترش استراتژی بازاریابی
  • کمک به تیم تولید از طریق اجرای مناسب امور، به واسطه ی تقسیم وظایف
  • افزایش شانس های تامین مالی
  • صرفه ­جویی در زمان و زحمت صرف شده برای فعالیت های بازاریابی بی ­فایده
  • کمک به برنامه ریزی مالی و تعیین بودجه موثر
  • کمک به ایجاد دیدگاه ­های جدید

طرح بازاریابی بخش مهمی از هر طرح کسب و کاری ( business plan ) را تشکیل می ­دهد، بنابراین از اهمیت آن نمی­ توان صرف نظر کرد، حتی برای شرکت هایی که در گذشته تاسیس شده ­اند. همچنین تهیه یک طرح بازاریابی پیش از شروع هر عمل بازاریابی ضروری است.

آموزش صفر تا صد : طرح یا برنامه بازاریابی(Marketing plan) چیست؟

  • اجزای تشکیل ­دهنده یک طرح یا برنامه بازاریابی

یک طرح بازاریابی خوب باید شامل عناصر زیر باشد:

خلاصه مدیریتی ( EXECUTIVE SUMMARY )

معمولا این بخش از گزارش آخرین قسمتی است که نوشته می ­شود و شامل خلاصه ­ای از سایر بخش های طرح بازاریابی است. از آنجایی که این قسمت اولین چیزی است که توسط مدیر ارشد یا سرمایه ­گذاران خوانده می ­شود، بسیار بخش با اهمیتی است. اگر این بخش نتواند به درستی پتانسیل واقعی را بیان کند یا تنها مساله ­ای را به شکل اتفاقی مطرح کند، موجب می­ شود خواننده  دیگر رغبتی به خواندن ادامه ی طرح بازاریابی، نداشته باشد.

پیشینه و اطلاعات شرکت (COMPANY INFORMATION AND BACKGROUND)

این قسمت به کارآفرین یا مدیر این فرصت را می­ دهد که موضوع مورد نظر خود را بیشتر بسط دهند. در این بخش شما باید درباره شرکت خود و هرگونه تجربه مرتبطی توضیح دهید و همچنین هر گونه منبع یا نمونه اولیه قابل استفاده را  نام ببرید. این امر به توانمندی هر چه بیشتر طرح شما کمک می ­کند.

ماموریت و چشم انداز (MISSION AND VISION)

برای یک شرکت بیان ماموریت و چشم انداز بخش بسیار مهمی را تشکیل می ­دهد. در این قسمت شما باید اهداف مالی و غیر مالی برنامه بازاریابی خود را بیان کنید. در اینجا شما باید توان توجیه این امر را داشته باشید که محصول یا خدمت شما چگونه در راستای ماموریت و چشم­انداز شرکت تان قرار دارد. این بخش اهداف طرح بازاریابی را تعیین می ­کند و از اینرو بقیه برنامه بازاریابی بر مبنای آن شکل می­ گیرد. به عنوان مثال اگر شما یک کسب و کار تازه ­تاسیس هستید و به دنبال سرمایه گذاران اولیه ( series A funding ) هستید در این بخش باید بر روی افزایش فروش و تجربه محصول تمرکز کنید، در عین حال اگر به دنبال سرمایه گذاری مجدد ( series B funding ) می­ باشید بیشتر باید در مورد برندیگ و امثال آن صحبت کنید.

شایستگی ­های کلیدی ( CORE COMPETENCIES )

شایستگی ­های کلیدی ترکیبی از دانش و ظرفیت های فنی است که به کسب و کار اجازه­ ی رقابت در بازار را می ­دهد. به عبارت دیگر این همان چیزی است که شرکت در انجام آن بهترین است. تمرکز بر روی شایستگی­ های کلیدی به سازگاری هر چه بهتر منابع و تلاش و در نتیجه خلق ارزش بیشتر شرکت، کمک می­ کند. یک شرکت معمولا باید در صورت صرفه اقتصادی، تمامی فعالیت های غیرکلیدی خود را برونسپاری ( outsource ) کند.

تجزیه و تحلیل موقعیت ( SITUATIONAL ANALYSIS )

نیاز یا خواسته اصلی که محصول شما برطرف می کند را، توضیح دهید. مبنای این حدس شما چیست؟ از کجا مطمئن هستید که این نیاز وجود و همچنین بازار قابل توجهی دارد؟ این بخش شامل کلیه موضوعات مورد نیاز برای تحقیقات بازار ( market research ) است. این بخش روش و یافته­ های تحقیقات بازارتان را بیان می­ کند. باید به این قسمت تاکید ویژه­ ای شود چرا که اساسا مسیر فرایند توسعه محصول و همچنین شکل و تم روابط بازاریابی یک شرکت را مشخص می­ کند.

تجزیه و تحلیل محیط ( ENVIRONMENTAL ANALYSIS )

هنگام آماده­ سازی یک برنامه بازاریابی، مطالعه محیط داخلی و خارجی کسب و کار بسیار مهم است. این کار این اطمینان را ایجاد می کند که مدیریت و تیم اجرایی از عوامل گوناگون تعیین کننده میزان منابع و تلاشهای مورد نیاز برای اجرای یک طرح بازاریابی موفق، آگاه هستند.

بازار هدف و بخش بندی (TARGET MARKET AND SEGMENTATION)

همه افراد مشتری بالقوه شما نیستند. اگر به دنبال هدف قرار دادن همه افراد هستید پس در حال دور ریختن بودجه بازاریابی خود هستید. بازار هدف (Target market) به معنای گروهی از مشتریان است که کسب و کار، تلاش های بازاریابی و در نهایت فروش کالا را بر روی آنها متمرکز می ­شود.

یک کسب وکار تازه­ تاسیس همیشه بر روی مشتریانی تمرکز می ­کند که به راحتی آماده­ ی پذیرش محصول هستند. در نظر گرفتن کل بازار نیازمند منابع بسیار زیادی است و در نتیجه به عنوان استراتژی اولیه ورود به بازار ( initial go-to-market strategy ) پیشنهاد نمی ­شود. علاوه برآن، اگر بازار هدف شما شامل بخشی از بازار باشد که به دنبال خدمت به آن هستید، مهم می ­باشد. بخش بندی (Segmentation) را از طریق ابعاد زیر می ­توان انجام داد :

  1. دموگرافیک : سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد، شغل، اندازه خانوار و …
  2. روانشناختی : ارزش، سبک زندگی و نگرش
  3. تقسیم بندی رفتاری : میزان وفاداری
  4. تقسیم ­بندی مربوط به محصول : ارتباط با محصول

طرح بازاریابی

استراتژی  و آمیخته بازاریابی (MARKETING STRATEGY AND MARKETING MIX)

حال باید تصمیم بگیرید که از کدام استراتژی بازاریابی استفاده کنید. این گام از آنجایی که تاثیر گسترده ­ای بر آمیخته بازاریابی (که پس از این به آن می پردازیم) دارد، بسیار مهم است. شما نیازمند انتخاب یکی از استراتژی­ های زیر می ­باشید:

بازاریابی انبوه (Mass marketing) : این یک استراتژی فشار به بازار (push market) است که بخش بندی در آن کاملا  نادیده گرفته شده و تلاش می­ شود تا به بیشترین تعداد از مشتریان بالقوه ممکن دست یابیم. این تکنیک متکی بر پتانسیل ترغیب موجود در ارتباط است. روش های بازاریابی انبوه سنتی عبارت اند از رادیو، تلوزیون و تبلیغات چاپی.

بازاریابی مجزا یا تفکیکی (Differentiated marketing) : این استراتژی با نام استراتژی بازاریابی چند بخشه (multi segment marketing strategy) نیز شناخته می­ شود. هر بخش از مشتریان به شکل نامساوی از دیگری در نظر گرفته می شود تا شما بتوانید بخش های مختلف را با راه­حل ­های متفاوت، هدف قرار دهید. این استراتژی تیم شما را در صرف بودجه بازاریابی کاراتر و متمرکزتر می­ نماید.

بازاریابی متمرکز (Concentrated marketing ) : این استراتژی یک بخش مشخص و منحصر به فرد از جمعیت مشتریان را هدف قرار می­ دهد. در این حالت هزینه های بازاریابی کاهش می­ یابد ولی همین اتفاق برای پتانسیل فروش شما نیز رخ می­ دهد. این استراتژی عملا برای شرکت های کوچک با منابع محدود که از تولید، توزیع و تبلیغات انبوه استفاده نمی ­کنند، موثر واقع می­ شود.

بازاریابی مستقیم ( Direct marketing ): تکنیک های بازاریابی مستقیم بسیار مناسب فروش محصولات و خدمات پیچیده است. در این روش ارتباط با مشتری از طریق روش های شخصی سازی شده مانند ایمیل، تلفن یا نامه صورت می گیرد.

پس از این، شما نیازمند تعریف آمیخته بازاریابی (marketing mix) برای طرح بازاریابی خود می ­باشید. این امر شما را در  تعریف آنچه که به مشتری ارائه می کنید، یاری می کند. یکی از چارچوب های پذیرفته شده متداول برای تعریف یک آمیخته بازاریابی ۴p است، که نام آن از حروف ابتدایی واژه های محصول (product )، توزیع ( place )، قیمت (price) و ترفیع (promotion) گرفته شده است.

محصول (product) : در این قسمت شما ماهیت محصول یا خدمتی که ارایه می کنید را مشخص می کنید. هر محصول سطوح متفاوتی از مزایا را دارا می ­باشد و یک محصول خوب در سطوح متفاوت طراحی می ­شود. این قسمت شامل خصوصیات فیزیکی و همچنین مزایای ارایه شده به وسیله محصول است. لیست کوتاهی از موارد پیشنهادی در این قسمت در زیر آمده است:

ویژگی­ های محصول (Product Features) : رنگ، اندازه، کیفیت، ساعات کار، گارانتی، ارسال و نصب

بسته­ بندی (Packaging) : جعبه، ظرف یا لفافی که محصول در آن جا می گیرد.

برچسب (Label): اطلاعات مرتبط با محصول که بر روی بسته ­بندی وجود دارد.

توزیع (place) : نوع کانال های توزیع (ارسال آنلاین، توزیع از طریق خرده­ فروشی و …) که در آینده از آن استفاده می کنید را مشخص می کند. در هنگام تصمیم گیری برای بهترین روش توزیع باید جنبه­ های زیر لحاظ شود :

  • دریافت به موقع کالا
  • کانال توزیعی که منجر به هزینه ­های کمتر شود یا یک مزیت رقابتی ایجاد کند.
  • کانال هایی که باعث صرفه ­جویی در زمان خریداران و فروشنگان شوند.

قیمت­گذاری (pricing) : تنظیم یک استراتژی قیمت گذاری موثر بسیار مهم است. در این قسمت شما باید مسائلی مانند تخفیفات و کمک هزینه های مربوط به محصولات خود را به همراه استراتژی کلی قیمت گذاریتان ( مثلا قیمت پایین هنگام ورود به بازار و به دنبال آن افزایش قیمت زمانی که رهبر بازار شوید) مشخص کنید. یک استراتژی قیمت گذاری خوب در دستیابی به یک یا چند هدف زیر، به شما کمک می ­کند:

  • به حداکثر رساندن میزان فروش
  • افزایش سود
  • دلسرد کردن رقبا
  • جذب مشتریان
  • حفظ و نگهداری از تصویر شرکت

ترفیع (promotion) : این قسمت باید دربرگیرنده نحوه ارتباط شما با مشتریان (بالقوه) و روش منتشر کردن پیام های مورد نظرتان باشد. یک کسب وکار باید درباره موضوعاتی مانند رسانه ­ای که استفاده می­ کند (فیلم، صدا یا تصویر) نیز تصمیم بگیرد که در این بخش آورده می ­شود. این بخش همچنین شامل بودجه بندی ترفیع نیز می ­باشد.

مالی (FINANCIAL)

حال شاید بد نباشد به سراغ اعداد و ارقام برویم! این بخش به پیامدهای مالی طرح یا برنامه بازاریابی Marketing plan) ) شما می ­پردازد. این بخش معمولا شامل زیرمجموعه ­های زیر است:

تجزیه و تحلیل سر به سر (Break even analysis) : تجزیه و تحلیل سر به سر، روشی برای تعیین میزان فروشی است که یک کسب و کار تازه ­تاسیس برای جبران کلیه هزینه ­های خود و شروع سوددهی به آن احتیاج دارد. تشخیص هزینه استارتاپ بسیار مهم است چرا که میزان درآمد حاصل از فروش را برای پوشش آن هزینه ­ها تعیین می­ کند.

برآورد فروش (Sales forecasting) : برآورد فروش فرایندی با هدف ارایه پیش بینی دقیق از حجم فروش در آینده است. این عمل به برنامه­ ریزی تامین، تخصیص و عملیات تولید کمک کرده و در صورت نیاز آمیخته بازاریابی را تغییر می ­دهد. روش های پیش­بینی متفاوتی وجود دارد از جمله: تجزیه و تحلیل رگرسیون، تجزیه و تحلیل سری ­های زمانی، تجزیه و تحلیل آزمون بازار و روش دلفی.

برآورد هزینه (Expense forecasting) : پیش بینی هزینه با حجم فروش برآوردی شما، در ارتباط است. یک طرح کسب وکار (business plan) نیازمند یک صورت سود و زیان کامل و بی نقص است، ولی برای یک طرح یا برنامه بازاریابی تنها داشتن یک برآورد هزینه با جزییات کافی است.

قالب های رایج که در تهیه طرح یا برنامه بازاریابی به آن احتیاج پیدا می کنید :

دو قالب رایج که به ویژه برای تجزیه و تحلیل محیطی مورد استفاده قرار می ­گیرند تجزیه و تحلیل SWOT و تجزیه و تحلیل PESTEL است.

تجزیه و تحلیل SWOT

SWOT از حروف ابتدایی کلمات نقاط قوت (Strengths) نقاط ضعف (Weaknesses) فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) ریشه می ­گیرد. این تحلیل، موقعیت فعلی یک کسب وکار را بیان می ­کند و به تدوین راهی به سوی آینده از طریق به کارگیری نقاط قوت موجود، اصلاح نقاط ضعف موجود، استفاده از فرصت ها و دفاع در برابر تهدیدها کمک می کند.

تجزیه و تحلیل PESTEL

اجزاء این تجزیه و تحلیل در ادامه توضیح داده می­ شود:

 عوامل محیطی سیاسی جغرافیا (Political environment) :  آیا اقتصاد سیاسی باثبات است یا خیر؟ آیا سیاست های  دولتی به شرکت در برقراری یک کسب و کار خوب، کمک می ­کند؟

عوامل اقتصادی (Economic) : عوامل اقتصادی عبارتند از: نرخ بهره، تغییر در نرخ یا سیاست های مالیاتی، تورم و نرخ  تبدیل ارز که هنگام ایجاد یک کسب و کار و تعیین سیاست های آن باید مورد توجه قرار گیرند.

عوامل اجتماعی (Social) : عرف اجتماعی مورد قبول و ساخت اجتماعی هنگام تصمیم در مورد توسعه محصول و ارتباطات  بسیار مهم است.

عوامل تکنولوژیکی (Technological) : چشم انداز فناوری با چه سرعتی در حال تغییر است و چگونه بر روی کسب وکار اثر  می گذارد؟ و چگونه می ­تواند در هر کدام از فعالیت های فروش، بازاریابی، توزیع و … به ما کمک کند؟

عوامل محیطی (Environmental) : تاثیر محصول یا خدمت ایجاد شده بر محیط چیست؟

عوامل قانونی (Legal) : آگاهی از قوانین مشتری، مقررات امنیت و سلامت، قانون کار، قوانین رقابتی، قانون بین الملل،  قوانین داده ­های الکترونیکی و قوانین حفظ حریم خصوصی بسیار ضروری است و باید به آن اشاره شود.

طرح بازاریابی

البته همواره باید در نظر داشت که کلیه عوامل مطرح شده، برای هر نوع کسب و کاری کاربردی نیست.

سخن آخر

دراین مقاله به شرح مختصری از نحوه نوشتن یک طرح یا برنامه بازاریابی موفق برای  استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا که در ابتدای مسیر شروع کسب و کار وسرمایه­گذاری هستند و همچنین شرکت های موفقی که به دنبال بهبود کمپین بازاریابی بعدی خود می ­باشند، پرداخته ایم. برای هر یک از این دو مورد متفاوت کسب وکار، اهمیت همه ­ی قسمت های طرح یا برنامه بازاریابی به یک اندازه نیست. در صورتی که نوشتن طرح بازاریابی برای شما دشوار است، باید به یک مشاور مراجعه کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شرکت ها به روش های گوناگون در حال انجام تحقیقات بر روی مشتریان میباشند، اما وقتی نوبت به بازاریابی برای جامعه هدف خانم ها میرسد، مهم است که بدانیم از کدام موارد اجتناب کنیم تا بتوانیم بازاریابی اثر بخش تری داشته باشیم و وفاداری به برند را افزایش دهیم.

تکیه کردن برنتایج گروه های تحقیقات بازار سنتی ( Traditional focus group )

بسیاری از برندها همچنان از گروه های تحقیقات بازار ( focus group ) سنتی در هنگام کشف بینش مشتریان خانم استفاده می کنند. با اینکه ( focus group ) یکی از معمول ترین شکل های تحقیقات است، اما اغلب در تحقیقات آقایان و سبک های ارتباطی در اولویت قرار می گیرند. اتفاقی که می افتد این است که عموماً یک رهبر ظهور میکند و تا آخر جلسه این شخص تاثیر عمیقی بر همه یا اکثر حضار در گروه می گذارد که موجب افزایش میزان نادرستی نتایج حاصل از گروه تحقیق بازار می شود.

هرچیزی که خانم ها در مورد برند شما می گویند را باور نکنید.

خانم ها تنها بخشی از حقیقت را در مورد برند شما می گویند. نه به عمد، اما اتفاق می افتد! داستان از این قرار است که : شما مقدار زیادی پول و زمان را خرج تهیه تحقیقات مصرف کنندگان خانم می کنید فقط برای آنکه آنها تجربه و نگرش درست شان را در مورد برندتان، به شما بگویند. ولی در واقعیت و زمانی که با برند شما مواجه شوند و بخواهد تصمیم عملی بگیرند، در بسیاری از مواقع رفتار کاملاً متفاوتی خواهند داشت.
بنابراین، چگونه می خواهید از این موارد اجتناب کنید؟ رویکردهای خود را اصلاح کنید. به دنبال راه های غیر سنتی برای جمع آوری بینش ها باشید و بدانید تحقیقات مصرف کننده نیازی به هزینه و زمان زیاد برای تجزیه و تحلیل ندارد. در ادامه چند ایده را در این مورد مرور خواهیم کرد.

 

۱ ) ایجاد جلسات گفتگو

به جای استفاده از گروه تحقیقات بازار ( focus group )، جلسات گفتگو در مورد خانم ها اثر گذاری بیشتری دارد. این جلسات را با سه یا چهار خانم که با هم دوست هستند یا همدیگر را می شناسند برقرار کنید، و آنها را به محیط خودمانی و صمیمی ببرید. البته همچنان یک تعدیل کننده هم در جلسه حضور داشته باشد؛ با این حال گفتگو بازتر از گروه تحقیقات بازار سنتی است. مزیت این روش در آن است که تمام خانم ها برای شرکت در گفتگو احساس قوی ای دارند و این مورد باعث می شود یکدیگر را به سمت گفتن حقیقت سوق دهند.

۲ ) جمع سپاری را در نظر بگیرید.

خانم ها آنلاین هستند. صحبت می کنند. و دوست دارند به شما بگویند که به چه چیزی فکر می کنند. بازاریابان و برندها باید از این موارد به وسیله ی جمع سپاری بینش ها به عنوان مزیت و فرصت استفاده کنند. شما باید در گروه های گفتگوی خانم ها شرکت کنید به حرف های آنها گوش کنید و سعی کنید نظرات آنها را اعمال کنید به این صورت وفاداری به برند آنها را بالا  می برید چرا که آنها به دنبال این هستند که به آنها گوش کنید.

۳ ) آنلاین باشید.

شما می توانید تنها با توجه کردن به آنکه، خانم ها چگونه از سایت شما استفاده می کنند و اینکه به صورت آنلاین در مورد شما چه می گویند، در مورد اینکه آنها چه می خواهند و نیازشان چیست، چیزهای زیادی را بیاموزید. چشم تان را از روی تحلیل سایت برندارید. به دنبال کلمات کلیدی باشید که در نوار جستجو زیاد تکرار شده باشند و به نوعی معروف باشند. ارتباطات مشتری و رتبه بندی مشتری و بازخورد سایت را چک کنید.

۴ ) فقط گوش کنید.

ما معمولا راه خوب گوش کردن قدیمی را فراموش می کنیم. به دنبال اشخاصی در درون سازمان خود باشید که دسترسی مستقیم به مشتریان دارند. ببینید آنها چه چیزهایی را از خانم ها می شنوند، عمیقاً بررسی کنید. فقط به دنبال اینکه آنها چه می گویند نباشید، ببینید برای چه این حرف را می زنند. دلیل و چرایی بینش و نظرات آنها را بیابید. این موارد در افزایش وفاداری به برند در جامعه هدف بانوان به شما کمک خواهد کرد.
وقتی ابتداً این اطلاعات ارزشمند را از مشتریان تان به دست آوردید، کارتان تمام نشده است. حتماً ضروری خواهد بود که از این اطلاعات استفاده کنید و دست به عمل بزنید و به زیرنظر گرفتن واکنش ها ادامه دهید. این تلاش کاملاً ارزشمند است، چرا که راهی است برای جذب هر چه بیشتر مشتریان خانم به برند شما و وفاداری به برند.

 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اگر زمان، پول و تلاش خود را در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری کرده اید و اما سودی در مقابل کسب نکرده اید دست نگه دارید. این اتفاق چیز عجیبی نیست. اکثر بازاریابان به هنگام ایمیل و بلاگ کردن محتوا و نوشتن محتوا در شبکه های اجتماعی، درباره بازاریابی محتوا دچار اشتباه می شوند و ممکن است به درستی آن را به کار نگیرند.
این اتفاق نباید سبب کنار گذاشتن بازاریابی محتوا شود. بلکه شما باید تلاش خود را بکنید تا آن را بهتر انجام دهید. محتوا همانند انواع دیگر بازاریابی است : اگر بازاریابی محتوا هدف مشخص نداشته باشد و بازار هدفش به درستی مشخص نشده باشد و بهینه سازی نشده باشد ( همان طور که بازاریابی ایمیلی و یا فعالیت های جستجوی پولی را بهینه سازی می کنید )، به درستی کار نخواهد کرد و مخاطبین تان را جذب نمی کنید.
بازاریابی محتوا را به درستی انجام دهید در این صورت است که بازاریابی به یک فعالیت راحت برایتان تبدیل می شود. هنگامی که محتوا به شما کمک می کند تا برای برند و افرادتان در سازمان جایگاه سازی کنید، صنعت نیز مشتریان را بر می انگیزاند، چرخه فروش را کوتاه تر می کند و به شما برای بستن قردادهای بیشتر کمک می کند. در ادامه ۶ اشتباه در انجام بازاریابی محتوا را بررسی می کنیم :
اولین گام در بهینه سازی استراژی بازاریابی محتوایی این است که بدانید چه کارهای اشتباهی انجام می دهید:

۶ اشتباهی که در بازاریابی محتوا مرتکب می شوید.

۱ ) تعیین نکردن اهداف :

منظور از فعالیت های بازاریابی محتوایتان چیست؟ اگر شما ندانید که فعالیت های بازاریابی محتوایتان قرار است به کجا برسد، چگونه می خواهید بفهید که موفقیت آمیز هستند یا خیر؟ قبل از اینکه محتوا ایجاد کنید اهدافتان را تعیین کنید و سپس کارکردن در راستای آن را شروع کنید.

۲ ) تعیین جامعه هدف اشتباه :

سخنان نامفهوم زیادی در سایت وجود دارند که با اندیشه جذب مشتری نوشته شده اند اما بسیاری از کاربران بالقوه آن ها را درک نمی کنند. اگر شما همتایان صنعت را مورد هدف قرار نداده اید ( برای مثال جمعیت استخدام ) پس بهتر است که متن را ساده تر کنید و از زبانی استفاده کنید که هر کسی آن را می فهمد. به یاد داشته باشید که کاربران به این علت شما را انتخاب می کنند که تخصص و منابع کافی برای انجام درست کاری را ندارند. فهمیدن اینکه چگونه می خواهید به آن ها کمک کنید را برایشان سخت نکنید.

۳ ) انتظار داشتن از کمپین ها که مانند ویروس گسترش یابند :

شما یک پست جذاب نوشته اید و آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اید اما هیچ بازتابی کسب نکرده اید. در یک جهان بی عیب و نقص، کمپین های بازاریابی محتوای تان موفق خواهند شد و همانند ویروس گسترش می یابند و شما هزاران مخاطب را به خود جذب می کنید. اما در واقعیت همچین اتفاقی نمی افتد، و حتی شما به سختی می توانید مخاطبان را به خود جذب کنید. در واقع شما باید به سختی کار کنید تا بتوانید از طریق بازاریابی ایمیلی و فعالیت در رسانه های اجتماعی برای محتوایتان جایگاه سازی کنید. شاید شما برای افزایش ترافیک حتی مجبور به پرداخت هزینه شوید به این صورت که برای جستجوی های پولی و یا تبلیغات حمایت کننده بر روی Facebook،Twitter، LinkedIn هزینه پرداخت کنید. آیا فکر می کردید بازاریابی محتوا بدون هزینه و رایگان است؟ یک محتوای عالی به شما کمک می کند تا کارآیی تکنیک های بازاریابی پولی را حداکثر کنید. با صرف هزینه برای ترافیک بیشتر، شما می توانید به مخاطبان تان یک بهانه خوب برای به یاد آوردن شما بدهید. بازاریابی محتوا در اینجا می تواند به خوبی عمل کند.

بازاریابی محتوا - بازاریابی ایمیلی

۴ ) استفاده کردن از محتوا تنها برای یک بار :

یک محتوای عالی می تواند بارها و بارها استفاده شود. از فرصت استفاده کنید و محتوایتان را تا آنجا که ممکن است بازیابی کنید و آن را دوباره آماده کنید. یک پست خوب، محتوای عالی را برای کمپین های بازاریابی ایمیلی و فعالیت های رسانه های اجتماعی فراهم می کند، و حتی می توان از این محتوا در روزنامه ها، کتاب های الکترونیک، سخنرانی ها و یا سمینارهای وبی استفاده کرد. به یاد داشته باشید که کاربران بالقوه که در راستای قیف فروش یا sale funnel ( مدلی برای توصیف رفتار مشتریان به هنگام تبدیل شدن از مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل ) حرکت می کنند برای اولین بار محتوای شما را می بینند. تا زمانی که محتوای شما جذاب، مرتبط و به موقع باشد، برای افراد جدید، جدید و تازه به نظر می رسد.

۵ ) ایجاد محتوا با شتاب بازاریابی محتوایی که دارای نرخ بازدید بالا است همانند ضربان قلب، ثابت و قوی است.

اگر میان فعالیت های بازاریابی تان فاصله زیادی بیفتد ممکن است مشتریان بالقوه شما را فراموش کنند و یا حتی رقبای قوی تر که نرخ بازدید محتوای بالاتری دارند را انتخاب کنند. بنابراین همیشه فعالیت های بازاریابی مستمر و قوی داشته باشید.

۶ ) تسلیم شدن:

قرار دادن دو یا سه پست بلاگی، تنها یک کمپین از طریق ایمیل و ارسال چند پست سطحی در رسانه های اجتماعی، استراتژی بازاریابی محتوا محسوب نمی شود و حتی به سختی می توان اسم آن ها را فعالیت بازاریابی محتوا نامید! اما هنوز بازاریابان زیادی هستند که تنها به همین فعالیت ها بسنده می کنند و درنتیجه موفق نمی شوند. شما از یک تبلیغ در تلویزیون و یا یک تبلیغ در روزنامه انتظار افزایش فروش در بنگاه تان را ندارید، پس چطور می توانید از اولین فعالیت های بازاریابی محتوایتان همچین انتظاری داشته باشید؟ بر روی بازاریابی محتوا باید بیشتر کار کنید. هر چه بیشتر تلاش کنید، بیشتر در آن مهارت به دست می آورید و در نتیجه برای شما موفقیت آمیزتر عمل خواهد کرد. به یاد داشته باشید هر چه از فعالیت های بازاریابی محتوای بیشتری انجام دهید بیشتر فرصت این را خواهید داشت که افراد درست به محتوای شما دست یابند.
آیا به بازاریابی محتوا اهمیت کمی داده اید؟ اگر این طور است باید زمان بیشتر، پول بیشتر و تلاش بیشتر برای آن صرف کنید و در بازاریابی محتوا سرمایه گذاری بیشتری کنید. با موفق شدن در استراتژی بازاریابی محتوا بیشتر از چیزی که فکر می کنید به دست می آورید پس برای استراتژی خود اهداف تعیین کنید، جامعه هدف درست را انتخاب کنید، محتواها را مستمر ایجاد کنید و از محتواهایتان بیشتر استفاده کنید و در نهایت تسلیم نشوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

هر گاه که ما درباره آخرین نگرش ها مثل بازاریابی چند شاخه ای، راه های جدید و هوشمندانه نفوذ تلفن همراه و یا ظهور تغییرات در رفتار کاربر مثل استفاده کاربر از چند وسیله یا چند لمس در صنعت مان بحث می کنیم جامعه بازاریابی آنلاین اغلب پر از هیجان و جنب وجوش است. همه میخواهیم در صدر تکنولوژی و ابداع باشیم. هیچ کس نمی خواهد از دیگران عقب بماند. متاسفانه حقیقت این است که همه ی ما با محدودیت های منبعی چه از نظر پولی چه از نظر زمانی رو به رو می شویم. هیچ کس به اندازه کافی زمان ندارد تا بتواند تمام کارها را انجام دهد. چالش واقعی که همه با آن رو به رو هستیم این است که در دنیایی که پیوسته تقاضا در حال افزایش است چگونه هر گونه فعالیت بازاریابی آنلاین را اولویت بندی کنیم؟ چگونه یک فرآیند چهارچوبی یا یک فرآیند گردش کاری یکپارچه و پیوسته را در یک اکوسیستم بسیار پیچیده توسعه دهیم؟Consumer platform-belovedmarketing

توضیح شکل ۱ ) فهم رفتار چند پلتفرمی مصرف کننده در قالب مدلی بیان شده است که نشان می دهد مصرف کننده به چه منظور و به چه  میزانی از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کند.

این ها چالش هایی هستند که ما به عنوان بازاریاب با آن ها روبه رو هستیم. رویکرد صحیح این است که اقدامات بیشتری انجام دهیم ( ارائه کانال های بازاریابی بیشتر / تخصصی تر شدن ). چه یک شرکت بزرگ داشته باشید یا یک استارتاپی که با سرمایه گذاری خصوصی به وجود آمده و یا در یک صنعت تحت نظارت شدید کار کنید، فرقی نمی کند، همه به دنبال انتخاب های بیشتر هستند. در بسیاری از موارد افزایش انتخاب ها سبب محدود شدن در پیشرفت، جداول زمانی طولانی، و کسری بودجه می شوند. در واقع، بیشتر ما به دنبال یک رویکرد ساده شده هستیم به این معنا که دریک صنعت فعالیت های درست را اولویت بندی کنیم.

یکی از مهم ترین نکات در رابطه با اولویت بندی فعالیت ها این است که شما ابتدا باید بر پایه تمرکز کنید، به طور مثال اینکه بر چه اهدافی باید تمرکز کرد و، چگونه گزارش دهی مناسب برای جمع آوری اسناد کاری را توسعه دهیم، در چه جاهایی با وجود منابع، ناکارآمد عمل کردیم و چگونه می توانیم فرآیندهای گردش کاری را ساده تر کنیم، چگونه می توانیم بازدهی مان را افزایش دهیم؟ برای موفق شدن می بایست کارهای درست را انجام دهیم به جای اینکه کارهای بیشتری انجام دهیم.

هدف این پست کمک به بازاریابان جهت تعیین نحوه شروع واجرای یک استراتژی بازاریابی یکپارچه آنلاین است. اینکه چگونه فرآیند ها را  آسان کنند و مطمئن شوند که فعالیت های درست را اولویت بندی کرده اند تا بتوانند به اهداف بازاریابی شان برسند.

 

گام۱) سوالات درست بپرسید.

( به یک بینش عمیق در زمینه نحوه سازگار شدن بازاریابی با سازمان برسید ).

این گام مهم ترین گام در برنامه ریزی و توسعه یک استراتژی بازاریابی آنلاین یکپارچه است. اولویت بندی فعالیت های گوناگون بازاریابی و تعیین اینکه آیا اهداف پر معنایی را برای سازمان مشخص کرده اید یا خیر و به آن ها رسیده اید یا خیر، بدون داشتن فهم عمیق از اهمیت بازاریابی برای کسب وکار تقریباً غیر ممکن است و میسر نمی شود. کارکردهای مختلف بازاریابی به نوع کسب وکار و جایگاه آن وابسته است. آیا هدف سازمان، ایجاد آگاهی از برند، توسعه آگاهی از محصول، تناسب محصول با بازار، افزایش دیده شدن و یا به عبارت دیگر جذب مشتری و تولید درآمد است؟

برای رسیدن به فهم عمیق اولویت ها نیاز به نگاه ۳۶۰ درجه از تمامی عواملی که بیشترین تاثیر را بر کسب وکارتان داشته اند دارید. این نگاه می بایست از دیدگاه های مختلف همچون نظرات مدیر فروش، مدیر محصول، مدیر بازاریابی، مدیران حسابداری و سرمایه گذاران و دیگر مدیران به دست آید.

6 Steps to Compiling an Integrated Online Marketing Strategy-beloved marketing-belovedmarketing.jpg

سوالات نمونه :

از دیدگاه سطوح بالای مالی ( مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا )

  • آیا شرکت خود تامین مالی کرده است یا کسی در آن سرمایه گذاری کرده است؟
  • تا ۱۲ الی ۲۴ ماه آینده چه پیامد هایی بر تعاملات ما با دیگران و نقاط عطف مالی خواهد داشت؟
  •  آیا شرکت سودآور است؟ اگر پاسخ بله است، این سود آوری تا چه زمانی طول می کشد؟
  • درآمد سالانه شرکت چقدر است؟

ازدیدگاه سطوح بالای کسب وکار ( مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا )

  • ارزش افزوده خاص کسب وکار چیست؟
  • اهدافی کلی کسب وکار که در طی ۱۲ تا ۲۴ ماه آینده می خواهیم به آن ها دست یابیم کدامند؟
  • زیر ساخت و منابع کلی که برای رسیدن به اهداف نیاز هستند کدامند؟

از دیدگاه سطوح بالای رشد(مدیران ارشد اجرایی/ مدیر ارشد مالی / مدیران سطوح بالا)

  • سازمان شما چگونه اهداف و استراتژی پیرامون رشد، توسعه و بهینه سازی کسب وکار را تدوین می کند؟ چه کسی تدوین می کند؟ چه زمان هایی آنها را بازنگری می کنید؟ چه کسی از دپارتمان بازاریابی در این مسئله نقش دارد؟
  • کسب وکارتان چگونه تعیین می کند که چقدر پول هر ساله باید جهت رشد یا توسعه بنگاه سرمایه گذاری شود؟
  • آیا مقدار سرمایه گذاری شده برای رشد در طی سال ها نوسان داشته یا ثابت مانده است؟ چرا؟
  • هر ساله چه قدر از بودجه بازاریابی را به آفلاین و چه قدر را به فضای مجازی اختصاص می دهید؟ چرا؟ آیا این مقدار سال به سال نوسان کرده است؟ اگر بله، این نوسانات به چه علت است؟

سرمایه گذاری فروش

  • بحث و گفتگو کنید که چرخه فروش نرمال به چه صورت است؟
  • بحث و گفتگو کنید که چه کسانی در تیم فروش عمیق ترین فهم از محصول و نیاز های مشتری را دارند؟
  • بحث و گفتگو کنید که تیم فروش به هنگام فروش ممحصولات و سنجش مشتری بالقوه چه اهداف اصلی را در نظر می گیرند؟
  • پیرامون روندها و تقاضاهای محصولات و خدمات بحث و گفتگو کنید.
  • بحث و گفتگو کنید که شرکای استراتژیک شرکت کدامند و چگونه می توان در آن ها نفوذ کرد؟

مدیر بازاریابی

  • نقش های تیم بازاریابی، KPI/  شاخص کلیدی عملکرد را مرور کنید و نسبت به نقش های تیمی که میخواهید استخدام کنید، شناخت  پیدا کنید.
  • بررسی اجمالی کانال های مختلف بازاریابی اینترنتی، فعالیت هایی که در طی زمان در این کانال ها انجام می شوند و عملکرد کلی بازار
  • گفتگو درباره اهداف فراگیر بازاریابی و فرصت رشد
  • آیا کانال های بازاریابی وجود دارند که شما در آن ها سرمایه گذاری نکرده اید ولی قصد ورود به آن ها را دارید؟ چه چیزی مانع از سرمایه گذاری شما در آن کانال ها می شود؟
  • کدام محصولات یا خدمات تان هستند که بالاترین حاشیه سود را دارا هستند؟ کدام کمترین حاشیه سود را دارا هستند؟
  • کدام محصولات و خدمات هستند که بیشترین درآمد را برای بنگاه ایجاد می کنند؟
  • آیا محصول یا خدمت جدیدی دارید که می خواهید به بازار عرضه کنید؟ چرا؟
  • چالش ها یا فرصت هایی که در وارد کردن این محصول یا خدمت جدید به بازار روبه رو می شوید کدام اند؟

گام۲ ) شرح مشکل و اهداف با معنی که تیم بازاریابی می خواهند یا می توانند به آن ها برسند را شناسایی کنید.

وقتی که ما یک فهم عمیق ازاهداف و مقصود های فراگیر مشتری، دپارتمان، و یا کسب وکار داریم، در گام بعدی می بایست برای شناسایی مشکلی که سازمان با آن روبه رو می شود آماده شویم همان طور که برای رسیدن به اهداف پر معنا تلاش می کنیم. نکته مهم این است که ما نمی خواهیم خودمان را با تلاش برای رسیدن به تعداد بیشمار اهداف و مقاصد محدود کنیم، اما باید بر آن دسته از اهدافی که برای کل سازمان با معنی تر از بقیه هستند و بر پایه ی اطلاعاتی هستند که از گام ۱ به دست آوردیم تمرکز کنیم.

برای این قسمت یک نمونه سناریو بیان می کنیم تا این فرآیند کلی این گام دقیق تر بررسی گردد. فرض می کنیم که مشکل سازمان، ورودش به حوزه بازاریابی آنلاین است در حالی که نمی داند از کجا باید شروع کند. اما می دانیم که پر معنی ترین هدف برای کل بنگاه اقتصادی، افزایش تعداد مشتریان بالقوه ای است که شرکت می خواهد جذب کند. این هدف خاص هدفی است که هم شرکت های B2B و هم هر سازمان خدماتی ( همانند نمایندگی ها )  با آن مواجه می شوند.

marketingstrategy-belovedmarketing

 

توضیح شکل ۲ ) فرآیند حل مشکل در قالب مدل بیان شده است که گام های آن عبارتند از : ۱ ) توصیف مشکل ۲ ) توسعه یک برنامه ( ارائه راه حل ) ۳ ) اجرای برنامه ۴۴ )  ارزیابی

به طور خلاصه شرح مشکل برای سازمان به صورت زیر است:

شرح مشکل

سازمان برای پیمودن مسیر ۵ ساله اش نیاز دارد که تکنیک های دیگری برای جذب مشتریان آتی جهت حمایت از سهم بازار در حال رشدش به کار گیرد. این کانال ها نیاز دارند که :

۱ ) در هدف قرار دادن مخاطبین اصلی کسب وکار های کوچک و متوسط ( عموماً کمتر از ۲۰۰ کارمند ) موثر باشند.

۲ ) چهارچوب موثری جهت تضمین اینکه این کانال ها پتانسیل جذب مشتری برای نیروی فروش شرکت را دارند ارائه دهند.

۳ ) و ما به طور پیوسته از نیاز برای توسعه مکانیزم های گزارش دهی آگاه باشیم تا سازمان به عنوان یک کل، فهم عمیق تری از اینکه چه مقدار از بودجه اش را در کدام دپارتمان ها در آینده اختصاص دهد داشته باشد.

نمونه ی اهداف سازمانی در جهت کمک به حمایت از شرح مشکل میتوانند به صورت زیر باشند:

مشخص کردن کانال ها و یا پلتفرم های بازاریابی مناسب که برای شرکت افزایش جذب مشتری را به دنبال داشته باشند.
هنگامی که این کانال ها را شناسایی کردیم و کمپین هایی را بر روی این پلتفرم ها راه اندازی کردیم، آن گاه نیاز به فرایندی داریم که بتواند طرح های مربوط به کشش رشد را کنار هم قرار دهد.
در گام بعدی نیاز به تدوین یک چهارچوب بسیار شفاف درباره تعیین منابع مورد نیاز داریم تا بتوانیم سرمایه گذاری در آن کانال ها را ادامه دهیم.
ممکن است شرکتی که در آن کار می کنید قبلا در کانال های بازاریابی آنلاین متفاوتی سرمایه گذاری کرده باشد و اهدافش کمی متفاوت با اهداف گفته شده باشد. در این حالت شما می بایست ابتدا عملکرد این کانال ها را ارزیابی کنید و حوزه هایی که میتوان عملکردشان را توسعه داد را شناسایی کرد برای مثال توسعه یکپارچه سازی بین کانال های بازاریابی متفاوت، شناسایی متدولوژی هایی برای افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل این کانال ها و یا داشتن اهداف دوره ای که توسط کانال ها می خواهیم دست یابیم.

گام ۳ ) توسعه یک متدولوژی برای شناسایی کانال ها یا فعالیت های بازاریابی که می خواهید در آن ها سرمایه گذاری کنید.

گام بعدی در توسعه استراتژی یا برنامه بازاریابی آنلاین یکپارچه، تعیین کانال های مناسب جهت سرمایه گذاری بر پایه شرح مشکل کلی و اهداف از پیش تنظیم شده است. برای مثال در سناریویی که در قبل گفته شد هدف اولیه افزایش تعداد مشتریان جذب شده بود. نمونه ی ما، قبلا در بازاریابی آنلاین فعالیت نداشت، بنابراین اگر در شروع فعالیت های بازاریابی انلاین سرمایه گذاری سنگین انجام می شد عاقلانه نبود و بازخور خوبی نیز نداشت. علاوه بر این، به این علت که شرکت درباره اینکه کدام معیارهای کلیدی را نیاز دارد اطلاعی ندارد، ما نیاز به فعالیت های بازاریابی داریم که برای ایجاد پایه ی قوی گزارش دهی به ما کمک کنند.

در نتیجه برای شرکتی که در قبل توضیح داده شد، سرمایه گذاری سنگین در کانال های پرداخت همانند جستجوی پرداخت، تبلیغات نمایشی، هدف گیری مجدد و امکان توسعه بازاریابی همکارانه توصیه می شود. با شروع موفقیت آمیز این کانال ها، هدف این است که به مرور به درک درستی از مخاطبان اصلی آنهایی که جامعه هدفمان هستند برسیم و این درک را توسعه دهیم، همان طور که استفاده از کلمات کلیدی نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل را افزایش می دهد، این مخاطبان نیز تعداد مخاطبان دیگرمان را تشدید می کنند. این دیدگاه به معنای نادیده گرفتن مزایای بلندمدت کانال های داخلی مثل استراتژی محتوا و سئو( SEO ) نیست اما این نکته حائز اهمیت است که در برنامه یا استراتژی بازاریابی آنلاین شرکت، ما منابع فوری برای سرمایه گذاری سنگین در این کانال ها در اختیار نداریم و این تامین منابع آسان نیز نیستند.

Online Marketing Strategy-belovedmarketing

 

marketing channel-belovedmarketing

توضیح شکل ۳ ) کانال های بازاریابی ( همانند ایمیل، تبلیغات نمایشی، تبلیغات جستجوی پولی، شبکه های اجتماعی و بازدید های مستقیم از وب سایتتان ) طی فرآیند آگاهی در نظر گرفتن، قصد، تصمیم بر رفتار مشتری به هنگام خرید تاثیر می گذارد.

The marketing channel-belovedmarketing

Google: Think Insights

توضیح شکل ۴ ) جایگاه کانال بازاریابی در نمودار با نرخ آخرین تعامل و تعامل همکارانه توصیف می شود.

همان طور که گفته شد، فهمیدن اینکه کپی رایتینگ تبلیغ و کلمات کلیدی چه چیزهایی باشند تا کارآیی خوبی در کانال های پرداخت داشته باشند، برای اندازه گیری پتانسیل آینده کاری شرکت در دیگر فعالیت های بازاریابی مثل سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا، یافته های بسیار مهمی محسوب می شوند. و حتی دیگر نیازی به درک کامل سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا نیست.

گام آغازین برای توسعه یک کمپین بازاریابی یکپارچه منسجم، درک آن نوع از یافته های بازاریابی از یک فعالیت بازاریابی خاص است که پایه ی مهمی برای دیگر کانال های بازاریابی محسوب می شود.

گام ۴ ) برای کانال های مشخصی که می خواهید در آن ها سرمایه گذاری کنید اهداف اساسی در نظر بگیرید.

بعد ازاینکه اهداف نهایی و کانال های بازاریابی که می خواهیم در آن ها سرمایه گذاری کنیم را مشخص کردیم، حال می خواهیم تعدادی از اهداف اصلی که در هر کدام از این کانال ها می خواهیم به آن ها برسیم را تعیین کنیم. این تعیین کردن، ابزاری است برای کمک به افرادی که مسئول اجرای استراتژی هستند تا بتوانند از اهداف فراگیر حمایت کنند.

مثال برای  هدف نهایی: راه اندازی حساب جستجوی پرداخت شرکت

برای فصل اول سال اهداف می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) به دست آوردن درک درستی از  نوع کپی رایتینگ تبلیغ، کلمات کلیدی، صفحات هدف ( صفحه فرود، صفحه هدایت کننده یا معرف، صفحه ای که با کلیک بر روی تبلیغ به نمایش در می آید ) که برای رقبای تان موفق کار کرده اند.

هدف شماره ۲ ) کنار هم قرار دادن یک سلسله مراتب از کلمات کلیدی واضح، تست های کپی رایتینگ تبلیغ، تست های صفحه فرود و استراتژی کلی مناقصه برای جستجوی حساب پرداخت.

برای فصل دوم سال، اهداف برای حساب می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) بر اساس راه اندازی مجدد حساب جستجوی پرداخت ؛ هدف ها، مقصودهای مشخصی برای بودجه و اهداف CRT : نرخ کلیک نسبت به رتبه ( Click-through rate ): حاصل تقسیم تعداد کلیک کاربران در مورد کلمه خاص به تعداد نمایش سایت ) و یا اهداف ( Cost Per Action : CPA : مقدار هزینه ای که کسب وکار به ازای تغییر در نرخ تبدیل می پردازد، مقدار هزینه ای که در ازای هر اقدام مخاطب برای خرید محصول پرداخت می شود ).

در فصل دوم سال در نظر بگیرید و به آن ها برسید. به این علت که ما یک حساب افتتاح می کنیم و درک صحیحی از CPA هزینه به ازای هر اقدام ایده آل و یا حتی ارزش طولانی مدت مشتری نداریم ، ما برای پایه گذاری اولیه از اهداف عمومی استفاده می کنیم.

این اهداف عمومی شامل :

  • رسیدن به استاندارد صنعت از طریق رسیدن به نرخ کلیک نسبت به رتبه CTR 1%
  • به جای استفاده از Cost Per Acqusion، هزینه به ازای کسب، از فرمول ساده شده CPA، هزینه به ازای هر اقدام = هزینه کل یا تعداد تبدیل ها استفاده کنید . که به اهداف نهایی اولیه زیر می رسید:
  • اولین هدف نهایی رسیدن به نقطه سر به سر است ( نقطه ای که درآمد ها برابر با هزینه هاست و سود ۰است ).
  • بعد از رسیدن به اولین هدف، دومین هدف می تواند افزایش سود دهی تبدیلات باشد.
  • بعد از رسیدن به هدف دوم، سومین هدف تعیین این است که چگونه بودجه کانال ها را بدون تاثیر گذاری بر میزان سود دهی کلی، افزایش دهیم.

برای فصل سوم سال  اهداف حساب جستجوی پرداخت می توانند به شرح زیر باشند:

هدف شماره ۱ ) مروری بر اهداف آغازین داشته باشید و تعیین کنید که :

  • اگر به این مقاصد رسیدیم، مقاصد جدیدی ایجاد کنیم.
  • اگر به این مقاصد نرسیدیم، باید بفهمیم که چه چیزهایی برای رسیدن به این اهداف و اجرا مطابق با استراتژی نیاز است.

گام ۵ ) یک فرآیند گردش کاری یکپارچه و کارآمد و خلاصه برای فعالیت های بازاریابی تنظیم کنید.

کنار هم قرار دادن یک خلاصه بسیار واضح در اجرای یک کمپین استراتژی یکپارچه بسیار باارزش است. نوشتن یک خلاصه واضح، خوب فکر  شده و منسجم چالش برانگیز است، اما کنار هم قرار دادن فعالانه آن نهایتا پول و زمان را برای شما ذخیره می کند. یک خلاصه واضح مشخص می کند که آیا نتیجه با اهداف کلی مطابقت دارد یا خیر و آیا کانال ها یا فعالیت ها موفق بوده اند یا خیر. این خلاصه به خصوص در شرایطی که مدیر بازاریابی هم زمان چندین مسئولیت دارد ولی اجرای فعالیت های روزانه را نمی تواند مدیریت کند اهمیت دارد.

بعد از اینکه خلاصه آماده شد، گام بعدی که حائز اهمیت است کارکردن با تیم برای توسعه یک فرآیند گردش کاری یکپارچه  و بسیار کارآمد جهت اجرا مطابق با فعالیت های بازاریابی است. یک گردش کاری که روی آن فکر شده باشد می تواند ما را از سردرگمی برهاند و به افراد بگوید که چه زمانی با چه دپارتمان هایی جلسه دارند  و یا چه زمان هایی حضورشان بررسی می شود، و چه انتظاراتی از آن ها درباره ی ارتباطات و زمان پایان جلسات دارند.

Project group-belovedmarketing

توضیح شکل ۵ ) اعضای تیم ( به هنگام انجام پروژه های تیمی ) خصوصیات متفاوتی دارند که می بایست شناسایی گردند.

برای مثال، اگر سایت شرکت نیاز به ایجاد صفحات فرود داشته باشد، ایده آل این است که تیم های برند، محتوا، سئو( SEO ) و یا جستجوی پرداخت با یکدیگر کار کنند تا  طرح کلی و کپی رایتینگ صفحه را اولویت بندی کنند. در غیر این صورت، اگر تیم جستجوی پرداخت یک صفحه فرود ( PPC /pay per click )  پرداخت به ازای هر کلیک ایجاد کند و تیم سئو ( SEO)  صفحه فرود دیگری ایجاد کند و از سوی دیگر تیم محتوا نیز سومین صفحه فرود را تهیه کند، این فعالیت ها به شدت زائد شده و میتواند منجر به ناپیوستگی های انبوه و مسایل مقیاس پذیری شود که در نهایت در سایت به طور ناگهانی ظاهر شوند. همان طور که گفته شد هدف نهایی این است که حشو ( فراوانی ) تا آن جا که ممکن است کاهش یابد.

گام ۶ ) نتایج را گزارش دهید و مجددا ارزیابی کنید و سپس منابع را به اندازه نیاز توسعه دهید و دوباره تخصیص دهید.

بعد از اینکه کانال ها و پلتفرم های بازاریابی مختلف راه اندازی شدند و داده های زیادی برای تحلیل و گزارش دهی به وجود آمدند، مهم ترین اقدام در گام بعدی ارزیابی مجدد این اطلاعات است و اینکه تعیین کنید که آیا کانال ها یا فعالیت ها به اندازه کافی اجرا شده اند و مهم تر اینکه آیا کانال ها پتانسیل رشد نسبت به عملکرد موجودشان را دارند. ارزیابی پیوسته و استراتژیک اینکه منابع و بودجه مطابق با اهداف نهایی و مقاصد سازمان تخصیص داده شده اند نیز اهمیت دارد. اگرمنابع به درستی تخصیص داده نشده اند، ما نیاز داریم که آن ها را مجددا تخصیص دهیم و یا در آینده آن ها را توسعه دهیم. ( برای مثال در حوزه منابع انسانی، تصمیم گیری در حوزه استخدام نیرو ).

از دیگر اقدامات مهم، ارزیابی مجدد است، ارزیابی مجدد اینکه چه زمانی برای شروع دیگر پلتفرم ها یا فعالیت های بازاریابی که قبلا در اولویت نبوده اند مناسب است و اینکه چگونه فعالیت های بازاریابی موجود را با کانال های جدید ادغام کنیم تا حداقل فعالیت های زائد را در میان پلتفرم های مختلف داشته باشیم. جنبه دیگری که باید در نظر بگیریم این است که آیا ادغام دیگر ابزار و منابع سبب کارآمد تر شدن کل فرآیند می شود؟

نهایتاً این که، تدوین یک برنامه یا استراتژی بازاریابی آنلاین یکپارچه قطعا می تواند پیچیده باشد به خصوص اگر از کانال ها یا پلتفرم های گوناگون بسیاری که در صنعتمان وجود دارد ( نه آن دسته از پیشرفت های پیوسته تکنولوژیکی که سبب افزایش تعداد ابزارها و پلتفرم های موجود می شود ) استفاده شود. ایجاد چهارچوبی که منابع ( مثل زمان، پول، هوش افراد ) را تضمین کند حایز اهمیت است، این چهارچوب می بایست بر آن دسته از فعالیت هایی که از چشم انداز و اهداف و مقاصد کلی بنگاه را حمایت می کنند تمرکز کند. این نوع از چهارچوب در ابتدا زمان بر بوده ولی در طولانی مدت میتواند به هنگام افزایش پیچیدگی در تیم های بازاریابی سازمان، سردرگمی را کم کند. داشتن اهداف واضح درباره چرایی سرمایه گذاری در برخی کانال ها و با چه مقاصدی، میتواند در گزارش دهی کمک کند و هم اینکه تیم ها ( منابع داخلی و خارجی )  فهم درستی از مقاصدشان داشته باشند.

به همان اندازه که اکوسیستم صنعت در حال پیچیده تر شدن است، راه اندازی یک چهارچوب واضح از اینکه چگونه فرآیند و اجرای فعالیت های بازاریابی را ساده کنیم، اهمیتش بیشتر می شود. بازاریاب ها می بایست چالش های جدید را در آغوش بگیرند و فرآیند را با یکدیگر شروع کنند .

الان بهترین زمان برای شروع است.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

حجم ترافیک و رتبه وبسایت خود را با بهینه سازی رتبه وب سایت از طریق لینک های خارجی ( External Website Links ) ارتقا دهید.

حجم ترافیک و رتبه وبسایت خود را از طریق لینک های خارجی ارتقا دهید.بهینه سازی رتبه وب سایت

در بازاریابی اینترنتی یک وب سایت با رنک بالا و حجم قابل قبولی از ترافیک برای یک کسب وکار موفق نقشی حیاتی را به عهده دارد. بر این اساس، تعداد و کیفیت لینک های خارجی ( External Linkss ) برای یک وب سایت عامل مهمی در بهبود رتبه آن سایت است. اما لینک خارجی چیست؟

لینک های خارجی هایپرلینک هایی ( hyperlinks ) هستند که به هر دامنه­ ی هدفی می ­توانند اشاره کنند به غیر از دامنه ­ای که لینک در آن وجود دارد ( منبع : sourc ).

لینک های خارجی در مقایسه با لینک های داخلی در رتبه­ بندی­ های موتورهای جستجو تاثیر بیشتری دارند زیرا این لینک ها برای موتورهای جستجو ارزشی معادل رای اعتماد یا شهرت خارجی در صفحه وب را دارا می ­باشد.

موتورهای جستجوی ( search engines ) از شاخص های فراوانی برای تشخیص ارزش لینک های خارجی استفاده می­ نمایند. از جمله این معیارها عبارتند از میزان قابل اعتماد بودن دامنه ­های لینک شده، محبوبیت صفحه لینک شده، ارتباط میان محتوای صفحه منبع و صفحه هدف و متن پیوست که در لینک استفاده شده است.

نظارت بر لینک های خارجی وب سایت و سنجش آن نسبت به رقبا، یک شاخص عملکرد کلیدی ( KPI ) مهم در بازاریابی اینترنتی محسوب  می شود و می تواند اطلاعات مفیدی را در رابطه با موقعیت سنجی یک برند در مقایسه با رقبایش در فضای مجازی ارائه دهد.

  • مهرا ریحانی