آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی

۴۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

گر به دنبال این هستید که بازار هدف تان چه دیدی نسبت به برند شما در شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو دارد، حتما از شاخص آگاهی از برند به عنوان یکی از شاخصهای عملکرد کلیدی ( KPIs ) فعالیت های بازاریابی تان استفاده نمایید.

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric )

از چپ به راست : آگاهی ( مردم چه دیدی نسبت به برند دارند؟ )

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric )

این شاخص به شما نشان می دهد که عملکرد برند شما در جامعه و جستجوهای برند چگونه است. این شاخص برای بازاریاب  دیجیتالی طراحی شده که به دنبال ضبط تغییرات رخ داده روی آگاهی از برند آنلاین در طول زمان می­ باشند. شاخص آگاهی از برند، شامل ۴ معیار اندازه گیری اصلی به شرح زیر است :

پستهای فیس بوک و طرفدارانش ( Facebook Posts and Fans )

برای بازاریابان دیجیتالی که به دنبال آگاهی ازنتایج فعالیت های اینترنتی برندشان می­ باشند، Facebook خط مقدم کمپین های شبکه های اجتماعی است. تعداد پست های ماهیانه به بازاریابان در سنجش سرعت عمل تلاش ها در رسانه اجتماعی کمک می ­کند و در عین حال این عدد را با افزایش طرفداران در طول زمان مقایسه می­ کنند. این ها مقایسه­ های سطح بالایی هستند که نیازمند تجزیه و تحلیل بیشتر از طریق توجه به سایر معیارهای شبکه های اجتماعی می­ باشد.

دنبال ­کنندگان توییتر ( Twitter Followers )

همچون طرفداران Facebook، دنبال کنندگان Twitter به بازاریابان دیجیتالی در تشخیص کارایی فعالیت های اینترنتی برند در یکی از مهمترین پلتفرم های شبکه های اجتماعی ( social media) کمک می ­کند. ردیابی این مقیاس در طول زمان امکان فهم روند رفتاری افراد را به ما می­ دهد، به ویژه زمانی که کل پست ها در یک دوره زمانی بررسی شود. این مقیاس را به شکل دقیق به همراه شاخص های شبکه های اجتماعی جزیی­ تر مدنظر قرار دهید.

اشارات به برند ( Brand Mentions )

این شاخص از این لحاظ که به شما دیدی از تعداد اشارات آنلاین به برندتان خواهد داد، منحصر به فرد است. این شاخص از منابعی مانند رسانه ­های اجتماعی، وب سایت های شخص ثالث ( ۳rd party websites ) و وبلاگ ها بهره می گیرد و برای محاسبه این شاخص می توان از نرم افزارهای تحلیلی برای شبکه های اجتماعی استفاده کرد.

جستجوی برند ( Branded Search )

نگاهی به تعداد افرادی که به دنبال نام برند شما در موتورهای جستجو هستند، دید مناسبی از میزان آگاهی از برند شما ارائه می­ کند. در این معیار خاص از شاخص آگاهی از برند، شاخص جستجوی برند ( Branded Search ) از طریق بررسی تعداد جستجوی بازدیدکنندگان واقعی از صفحه اصلی برند یا صفحات محصول گردآوری می­ شود.

آگاهی از برند و مقایسه دوره ­های زمانی مختلف

مقایسه دوره­ های زمانی مختلف با ستون ماه­های متوالی ( MoM :month over month ) به بازاریابان دیجیتالی این امکان را می ­دهد که روند عملکرد فعالیت های اینترنتی برند خود را در طول زمان مشاهده کنند. شاخص آگاهی از برند طراحی شده تا مقدار پایه را مشخص کند و به بازاریابان این امکان را بدهد که نقاط پرت را تشخیص دهند. به عنوان مثال اگر عملکرد یکی از ماه­ های خاص در مقایسه با دوره ­های گذشته بیشتر بوده، ممکن است از نتایج ناشی از کمپین روابط عمومی( PR campaign ) یا کمپین موفق رسانه اجتماعی باشد.

شاخص آگاهی از برند ( Brand Awareness Metric ) یک معیار ارزشمند برای ردیابی ­های ماهیانه بازاریابان دیجیتالی است. ولی در نظر داشته باشید که این شاخص تنها بخش کوچکی از داستان طولانی عملکرد آنلاین مارکتینگ است و در اندازه­ گیری این شاخص باید به شاخص های دیگر از جمله شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )، شاخص بازدید مجدد ( returning visit metric ) و شاخص نرخ تبدیل آنلاین ( online conversion metric ) نیز توجه نمایید.


 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

می توان گفت وقتی شرکتی عنوان می کند که “برای کسب وکارش برندسازی را به درستی انجام داده”، منظورش در مورد  چگونگی ایجاد یک تصویر برند قوی در ذهن مشتری است.

امروزه مخاطبان و مصرف کنندگان بسیار باهوش تر از گذشته اند، نمیتوان آنها را صرفاً به واسطه تبلیغات مجاب به خرید محصولی کرد، آنها تمام عملکرد شرکت را بررسی می کنند و اگر در قسمتی از فرآیند ناهمخوانی و تناقض مشاهده کنند آن برند نزد آنان غیر قابل اعتماد خواهد شد.

برای آنکه یک برندسازی مثبت صورت گیرد، شرکت باید تمام راه­ هایی که از طریق آن می تواند به مشتریان فعلی و بالقوه دسترسی داشته باشد را در نظر گیرد. که این مسیرها شامل تبلیغات، روابط عمومی و خدمات مشتریان می شود. تمام عناصر  بازاریابی شرکت باید به طور یکپارچه گرد هم آیند تا برند جدید شکل گیرد یا به برند فعلی جان تازه­ای بخشیده شود و از نابسامانی جلوگیری شود.

برندسازی چیست که صنعت تبلیغات را از میدان خارج کرده؟

در صنعت بازاریابی، واژه ­ی تبلیغات به معنی داشتن ارتباط عاطفی پایدار با یک شرکت یا محصول مخصوص است که در خیال و فکر مخاطبان باقی میماند.

با توجه به اشباع کالا و خدمات در بازار، برای بیشتر برندهایی که هیچ وجه تمایزی در نوع کالا یا خدمات با یکدیگر ندارند، تنها راه بقا در بازار ایجاد ارتباط عاطفی منحصر به فرد با مصرف کننده است.

بنابراین ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و برقراری ارتباط عاطفی قوی با آنها یکی از راه های تضمین­ کننده برای باقی ماندن در بازار است، و این کاری است که در یک برندینگ درست باید عملی شود.

آنچه، برندسازی نیست.

برندسازی تبلیغات، لوگو، هویت شرکت، وب سایت یا بروشور نیست. این ابزارها برای رساندن پیام برند مورد استفاده قرار می گیرند، اما هیچ یک واقعاً برند محسوب نمی شوند. جوهره برند، مهر عاطفی مورد نظر را بر ذهن و قلب مشتریان به جا می گذارد. از این رو است که برند تبلیغات را از میدان خارج کرده است چرا که تبلیغات در زیر چتر برند کار می کند و هدف آن رساندن پیام برند است و نهایتاً هدف آن است که برند در ذهن مشتری بماند. بنابراین اگر برند سازی به درستی شکل گرفته باشد تبلیغات موثر و مورد قبول خواهد بود اما در غیر این صورت تبلیغات اثر بخشی مورد نظر را نخواهد داشت.

چگونه در فرآیند برندسازی با تخصص بیشتر عمل کنیم ؟

برندسازی - تبلیغات

خلق هویت برند بر اساس شانس اتفاق نمی ­افتد. بلکه به فرآیندی منحصر به فرد یا نقشه راه برند ( roadmap ) نیاز دارد. با توجه به بهترین عملکرد و تجربه موجود درصنعت می توان از فرآیند اولویت داده شده چهار مرحله ­ای برای خلق هویت برنداستفاده کرد. مراحل این فرآیند عبارت­ اند از : جذب، تجزیه و تحلیل، اقدام و ایجاد پیوستگی بین تمام فرآیندها و ابزار. این مراحل شرایطی را برای تحقق و حفظ برنامه ­ای اثرگذار برای برند فراهم می کند.

از شرکای بازاریابی بالقوه ­ی خود بپرسید که آیا آنها طرحی روشن برای هدایت شما در فرآیند برندسازی مبتنی بر شاخص های کلیدی عملکرد دارند، تا بتوانند تمام عوامل را متمرکز و مطلع از، توسعه برند نگه دارند.

در هر صورت برای برندسازی درست و اثربخش لازم است از برنامه ­ای مدون و حساب شده استفاده کنیم. از آنجایی که امروزه داشتن برندی منحصر به فرد برای بقا ضروری می نماید در انتخاب استراتژی برند و پیاده سازی آن باید نهایت دقت، تخصص  و توجه را داشت.

چه عواملی باعث موفقیت پروژه برندسازی می شود؟ طراحی مناسب و خلاقانه سبب می شود برند بتواند با اثرگذاری بیشتر پیام کلیدی خود را برساند. برای اینکه مخاطبان بیشتری را تحت پوشش قرار دهید بهتر است از شبکه­ های اجتماعی، وب سایت و تبلیغات محلی استفاده کنید تا مخاطبان بیشتری را در معرض پیام برند خود قرار دهید. همچنین استفاده از تصاویر و صدا نیز می تواند به این فرآیند سرعت بخشد، به طور کلی توانایی درگیر کردن ابعاد احساسی مخاطبان با پیام برند می تواند موفقیت آن را تا حد زیادی تضمین کند. اما با توجه به تمام این ها نباید از کیفیت خود محصول نیز غافل شد چرا که نهایتا آنچه به دست مشتری خواهد رسید محصول است و اگر این محصول نتواند رضایت مشتری را جلب کند هرچقدر هم که پیام برند تاثیر گذار باشد، مشتری دیگر به این برند اعتماد نخواهد کرد.

ماهیت بودجه در اجرای فرآیند برندسازی

یک کسب وکار با برنامه بازاریابی شفاف و بودجه، وظیفه خود را با توجه به جایگاه یابی برند، جمع آوری اطلاعات از رقابت و  انتظارات از موفقیت، انجام خواهد داد. بودجه این امکان را  فراهم می کند که پارامترهای پروژه از ابتدای کار تعیین شوند.

بنابراین لازم است بودجه توان تحقق اهداف را داشته باشد. اگر هدف، دسترسی به تمام مخاطبان از طریق سایت باشد، و اگر بودجه تعیین شده نتواند هزینه  های لازم برای این تحقق این هدف را پوشش دهد به مشکل برخواهیم خورد.

در نتیجه با توجه به بودجه ­ی در دسترس می توان از برنامه ­های موجود برای رسیدن به هدف استفاده کرد، البته تمام ابزارها باید یکپارچه باهم عمل کنند. تبلیغات در سایت، تلویزیون و یا تبلیغات محیطی همه باید به گونه ­ای عمل کنند که نقاط ضعف سایر ابزارها را پوشش دهند و همچنین برای رسیدن به هدف هم افزایی ایجاد کنند.

بودجه ­ی واقعی مورد نیاز برای انجام فعالیت­ هایی از قبیل ساخت لوگو، کارت ویزیت و طراحی اقلام تبلیغاتی به موارد بسیاری بستگی دارد. از جمله اینکه، آیا برند شرکت شما به بهترین نحو توسط یک لوگوی چاپی ساده و تک رنگ بکار گرفته می شود؟ یا اینکه برند شما به نمادی چند رنگ و حروف نیازمند است؟

با توجه به اینکه پیام برند و لوگو به چه شکل باشد میزان بودجه متغیر خواهد بود، هرچه لوگو ساده تر باشد طبیعتاً برای استفاده از آن در مکان­ های مختلف به بودجه کمتری نیاز است. همچنین با توجه به هدفی که از برندسازی داریم، بودجه در نظر گرفته شده برای این فرآیند ممکن است از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت باشد.

هویت برند نیز به اندازه خدمات یا محصولاتی که می­ فروشید اهمیت دارد. سرمایه گذاری برای حفظ هویتی که، آگاهی از برند شما را افزایش می دهد بسیار ارزشمند است.

برای عملکرد مناسب، بهتر است برنامه بازاریابی و بودجه خود را هر سال به روز کنید. بازاریابی و برندسازی جزو عوامل ادامه دار و در حال توسعه اند که هیچگاه نباید از لیست فعالیت­ های بازاریابی کسب وکار شما حذف شوند.


 
  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰


پرهیز از اشتباهات رایج در ایمیل کار سختی است. اکثر شرکت ها موقع استفاده از بازاریابی ایمیلی دچار خطاها و اشتباهاتی می شوند. با استفاده از نرم افزارهای مناسب می توانید بازاریابی ایمیلی خود را از جنبه های مختلفی مانند میزان جذابیت ایمیل، و یا نرخ بازگشایی ایمیل ها تحلیل کنید و از میزان سود آوری کمپین  ایمیل مارکتینگ خود مطلع شوید.

اگر تا به حال در بازاریابی اینترنتی از بازاریابی ایمیلی استفاده نکرده اید بهتر است قبل از شروع با اشتباه ­های رایج در آن آشنا  شوید.

۵ اشتباه هزینه بر در بازاریابی ایمیلی را در ادامه باهم مرور می کنیم :

۱) نوشتن موضوع ( subject ) غیر مرتبط و بی فایده برای ایمیل

بزرگترین اشتباهی که می توانید در بازاریابی ایمیلی مرتکب شوید انتخاب عنوان غیر مرتبط است چرا که موجب می شود فرد با اولین نگاه پیش از خواندن محتوای ایمیل، آن را در پوشه زباله ( trash folderr ) قرار دهد. انتخاب یک موضوع خوب و مناسب برای ایمیل از محتوای ایمیل مهم تر است ( البته نوشتن محتوا و موضوع هر دو حائز اهمیت هستند و باید به دقت انجام شوند ). موضوع ایمیل اولین چیزی است که دیده می شود. اگر مرتبط و یا جذاب نباشد بازاریابی ایمیلی بی فایده خواهد بود. مطمئن شوید که عنوان جذابی را انتخاب می کنید که ارزش کلیک شدن داشته باشد. علاوه بر این بهتر است که عنوان ایمیل حداکثر شامل ۵۰ کاراکتر باشد.

onlinemarketing-belovedmarkting

۲ ) قرار ندادن لینک ها و کلیک های  فراخوان برای اقدام ( CTA ) در ایمیل

هنگامی که کلیک و لینک های فراخوان برای اقدام ( CTA ) را در محتوایتان قرار نمی دهید پس چگونه می خواهید با مشتریان ارتباط برقرار کنید و آن ها را جذب کنید؟ اولین دلیلی که شرکت ها در بازاریابی اینترنتی ابتدا از بازاریابی ایمیلی استفاده می کنند، برقراری ارتباط با مشتری و تشویق آن ها برای حرکت به سمت وب سایت شان از طریق ایمیل است.

لینک ها را به درستی در ایمیل هایتان قرار دهید و امکان ثبت نام در سایت و یا خرید محصول از طریق ایمیل را برای کاربران آسان کنید. لینک های مستقیم به کار ببرید، چرا که شما از مشتریان می خواهید که لینک را کلیک کنند. پس مطمئن شوید لینک هایی که به وب سایت می کنید صحیح و مستقیم باشند.

۳ ) ایجاد کردن ایمیلی که تنها توسط کامپیوتر خوانده شود.

ما در سال ۲۰۱۶ هستیم. بنابراین نباید ایمیلی بفرستید که تنها بر روی یک پلتفرم خوانده شود. آمارها نشان می دهد، بیش از نیمی از ایمیل ها ابتدا در تلفن های همراه و تبلت ها باز می شوند، نه کامپیوترها.

بنابراین باید ایمیلتان را طوری طراحی کنید که ابتدا بتواند توسط گوشی های تلفن همراه خوانده شود. البته باید این ایمیل در کامپیوتر هم خوانده شود. باید توجه کنید که عنصری به ایمیل اضافه نکنید که در تلفن های همراه خوانده نشود. برای مثال در ایمیل عکسی بگذارید که در تلفن همراه باز نشود. این اشتباه جز رایج ترین اشتباهات موجود در بازاریابی اینترنتی از طریق ایمیل است پس آن را از یاد نبرید.

۴ ) عدم تمرکز بر مشتری

نوشتن ایمیلی که در آن به مشتری واقعا توجه شود، مشکل است. اما گاهاً شرکت ها در تمام ایمیل شان درباره خود صحبت می کنند و به مشتری توجه ی نمی کنند.

در بازاریابی اینترنتی به یاد داشته باشید که شما می خواهید مشتری دست به اقدام بزند، اما با این کار ممکن است باعث شوید که مشتری علاقه خود را برای رفتن به سایت شما از دست بدهد. به این فکر کنید که شما می خواهید چه چیزی را به مشتریان با بازاریابی ایمیلی عرضه کنید و می خواهید مشتریان تان چه کاری انجام دهند، سپس ایمیلتان را بر پایه آن بنویسید. درباره اینکه چقدر شرکت شما معروف است ننویسید. ( حتی اگر هم واقعا شرکت تان معروف باشد! )

emailmarketing customr-belovedmarketing

۵ ) طولانی نوشتن ایمیل

بر خلاف دیگر اشتباهات، از این اشتباه به آسانی می توان پرهیز کرد. ایمیل باید واضح و مختصر باشد. هر چه کوتاه تر باشد، بهتر است. خواننده نباید دائما متن ایمیل تان را بالا و پایین ببرد تا متوجه منظور شما شود. محتوای ایمیل باید ساده و کوتاه باشد. باید خواندن آن نیز آسان باشد.در بازاریابی اینترنتی که ایمیل مارکتینگ جزئی از آن است، مهم ترین نکته این است که مخاطبانتان را بشناسید و بفهمید به چه چیزی علاقه مند هستند. اگر مخاطبانتان اهل مطالعه هستند می توانید ایمیل را طولانی تر بنویسید ولی اگر این گونه نیستند باید بدانید که درباره چه چیزهایی بنویسید.

پس در بازاریابی ایمیلی قبل از ارسال ایمیل مطمئن شوید که هیچ کدام از اشتباهات ذکر شده را مرتکب نشده اید. چرا که زیان زیادی را به شرکت تان تحمیل می کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در دنیای دیجیتالی امروز، توسعه کسب وکارها تنها با استفاده از استراتژی ­های پیشرو و شخصی سازی شده که داستان برند را بازگو کنند و تجربه آنلاین بازار هدف از برند را بهبود ببخشند، امکان پذیر است.

پژوهش در مورد رقبا و تحلیل صنعت

هویت برند شما از هرتلاش انحصاری دیگری که توسط شرکت ­تان صورت می گیرد بزرگتر و مهم تر است. هویت برند اساس و  پایه­ ی کسب وکار شماست، و نیازمند آن است که در  طول ساخت برند برای حضور آنلاین با ثبات باشد. جوهره و اساس هویت برند حتماً باید استراتژی قوی را برای کسب وکار شما تعریف و فرمول بندی کند. این استراتژی ­ها باید در ساختار سازمان شما نمود پیدا کند، دقیقاً به همان صورت که برای رقبایتان صورت می گیرد. ابتدا باید تحلیل کنید که در کجای بازار قرار دارید، و برنامه ­ای ایجاد کنید که شما را به جایگاهی که می خواهید در آن باشید، برساند. برای انجام این کار لازم است تحلیل کاملی از نقاط قوت، ضعف، فرصت­ ها و تهدیدهای موجود در صنعتی که در آن فعالیت می کنید، انجام دهید ( SWOT Analysis ). تحلیل رهبران و پیشروان صنعتی که در آن فعالیت دارید می تواند منجر به ایجاد جرقه در ذهن شما برای تاکتیک­ های نوآورانه برندسازی شود، و به شما اجازه دهد که برای برند خود رویکرد منحصر به فردی ایجاد کنید. انجام این تحلیل ­ها، به شکل گیری هویت برند شما و توسعه استراتژی ­هایی برای آینده به شما کمک میکند.

با جان تازه بخشیدن به برند، دوباره توجه مخاطبان­تان را جلب کنید.

بازبینی مجدد یک هویت برند قدیمی و حضور ضعیف آنلاین می تواند تأثیر قابل توجهی در مسیر دیجیتالی در حال رشد شما داشته باشد. زمانی را برای مرور گذشته شرکت­ تان بگذارید، تا قدم ­ها و گام­ هایی که برای رشد کسب وکارتان و رسیدن آن به جایی که در حال حاضر در آن قرار دارد، را شناسایی کنید. استراتژی انتخابی به تجدید قوای هویت برند شما به شیوه­ای که برای مخاطبان قابل شناسایی باشد، کمک خواهد کرد. این استراتژی جدید صدای تازه و برجسته برای برند­تان ایجاد می کند که نتیجه ­ی آن کسب آگاهی برند بیشتر در طول مسیر است. برنامه جدید برای برند شما می تواند دقیقاً آن چیزی باشد که برای جلب توجه مخاطبان فعلی خود به آن نیاز دارید و کم کم مشتریان بالقوه را نیز شامل شود.

هویت برند خود را به گونه ­ای شکل دهید که نمایانگر مدل کسب وکارتان باشد.

داشتن هویت برندی که به وضوح تعریف شده باشد و متناسب با مدل کسب وکار شما باشد چیزی است که باعث ایستادگی شما در مقابل مخاطبانتان میشود. هویت شما مشخص می کند می خواهید چه طور به نظر بیایید، و مدل شما مبتنی بر برنامه­ هایی است که شرکت شما برای تحقق این اهداف در پیش می گیرد. آنها به صورت مداوم کار میکنند تا ادراک عمومی از شرکت شما را توسعه دهند و در همین زمان خواسته­ ها و نیازهای مشتریان­ تان را در ذهن نگه می دارند. داشتن مدل کسب وکاری که تکمیل کننده هویت برندتان باشد، شرکت ­تان را در تشخیص مشتریان جدید یاری می دهد و شما را  در ذهن مشتریان وفادار به یاد ماندنی می کند.

یک استراتژی برند معقول مستلزم آن است که جایگاه برند شما، شعار، لوگو، و تصویر برندتان با هم سازگار باشند و نمایانگر  هدف و کسب وکار ایده ­آل­ تان باشد. با استفاده از لایه بندی هویت خود از طریق وب سایت، حضور در شبکه های اجتماعی و تلاش­ های بازاریابی اینترنتی، می توانید بخشی از زندگی مشتریانتان شوید، به سادگی محصول فیزیکی و خدماتی که خریداری می کنند.

وفاداری به برند را از طریق پیام رسانی­ یکپارچه برندتان گسترش دهید.

فقط ایجاد یک هویت برند، برای  متمایز کردن خود از رقبا کافی نیست. استراتژی باید در موقعیتی باشد که برای چگونگی توسعه هویت برند شما برنامه داشته باشد تا اطمینان کسب کنید که مخاطبان برند شما را به همان شکلی که مد نظرتان است، درک خواهند کرد. این برنامه شامل پیام رسانی سازگار و حضور آنلاین رو به رشد است در حالی که اصلاحات از طریق شرکت شما تکامل میابد. شما می خواهید مشتریان را ترغیب و متقاعد سازید که به سمت محصول شما بیایند یا اگر خدمتی ارائه می کنید از آن استفاده کنند و این روند را از طریق هدایت آنها به سمت برند دنبال می کنید.  به مشتریان تان بیشتر نشان دهید که چرا باید از محصول یا خدمت شما استفاده کنند، به جای اینکه خیلی ساده به آنها بگویید که محصولات و یا خدمات شما را خریداری کنند.

تصویری که برند شما مجسم می کند باید در تمام کانال­ هایی که حاوی فعالیت­ های بازاریابی دیجیتالی شما است، یکپارچه باشد. با یکپارچه نگه داشتن برندتان، پیام شما می تواند ارتباط عاطفی قوی با مشتریان برقرار کند که آنها را به سمت برند و شرکت برمی گرداند.

 

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

وقتی شما در حال خلق یک برند جدید ( یا بازسازی برند قدیمی خود ) هستید، واضح است که موارد بسیاری وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل معماری برند، هنجارها، ارزش ­ها، جایگاه برند، راهبردهای بصری و مواردی از این دست می شود. می توان گفت از بین تمام این موارد شرح موقعیت و جایگاه برند و شعار برند از اهمیت بالایی برخورداراند، چرا که بیشتر از سایرموارد برندینگ مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین به این دلیل که این دو مورد، به شکل متمرکز،  تمامیت برند شما را از طریق چند کلمه انتقال می دهند، اهمیت بیشتری دارند.

بنابراین، چگونه به تدوین درست بیانیه جایگاه برند و شعار برند مرتبط با آن بپردازیم؟ با روش های زیر :

۱ ) درک هدف هریک از موارد : جایگاه سازی برند و شعار برند

شرح موقعیت و جایگاه برند شما درونی و داخلی است. هدف آن هدایت بازریابی، تولید و تصمیمات عملیاتی شرکت شما است. شما باید قادر باشید از بیانیه موقعیت برند به عنوان یک تست محک برای اطمینان از اینکه تمام تصمیم گیری­ ها بر اساس هدف برند باشد، استفاده کنید. در واقع جایگاه یابی به آن معنا است که مشخص کنیم می خواهیم مخاطبان ما را با چه عنوانی بشناسند و به دنبال کسب چه جایگاهی در ذهن آنان هستیم. به شکلی واضح تر اگر برند ما یک شخصیت باشد می خواهیم مخاطبان آن را با چه ویژگی هایی به یاد آورند.

شعار در مقایسه با شرح موقعیت در مقابل مصرف کننده قرار می گیرد. شعار، عصاره­ ی شرح موقعیت و جایگاه برند است که آن را به عبارتی جذاب، و به یادماندنی که حامل مزیت و شخصیت برند است، تبدیل می کند. در واقع شعار، جایگاه برند را در ذهن مصرف کننده و مخاطبان می نشاند. هرچه شعار گیرا تر باشد جایگاه برند در ذهن مصرف کننده مستحکم تر خواهد شد.

۲ ) بر اساس یک ساختار مشخص به تدوین جایگاه برند و شعار برند بپردازید.

شرح موقعیت برند و شعار برند به یک باره از آسمان به زمین نمی ­افتند. برای کسب اطمینان از آنکه شرح موقعیت تمام آنچه را که باید بگوید، بیان می کند ( بدون تلاش برای اضافه گویی ) از الگوی جایگاه سازی کلاسیک زیر استفاده کنید؛

چالشی برای ذهن : نام کسب وکار، یک نوع محصول یا خدمت برای برخی از مردم است. برای جایگاه سازی در واقع باید این سه المان یعنی نام کسب وکار، محصول و خدمت، و مخاطبان هدف را مشخص نمایید. برای این کار می توانید از مسیر زیر  هم پیش بروید :

  • چه : ( تنها طبقه ای خاص از محصول، مثلاً تنها سایت مشاوره بازاریابی )
  • چگونه : ( بیان تفاوت ها و ویژگی ها )
  • چه کسی : ( برای کدام دسته از مشتریان )
  • کجا : ( با توجه به محل های جغرافیایی تحت پوشش )
  • چرا : ( چه کسانی به این محصول نیاز دارند )
  • چه موقع : ( در طول روند اساسی و زمان مقتضی برای پاسخگویی به نیاز )

با پرسیدن سوالاتی از این دست می توانید جایگاه برند خود را مشخص کرده و آن را به صورت یک بیانیه مختصر و شفاف بیان کنید. هر یک از سوالات بالا جهت گیری شما را در مورد ابعاد مختلف کسب وکار مشخص می کند و این مورد بعدها برای تدوین استراتژی بازاریابی، فروش، تبلیغات و برندسازی مسیر درست را برای شما مشخص می کند. همچنین وقتی جایگاه برند مشخص شود راحت تر می توان شعار مناسب برای آن را ایجاد کرد چرا که مخاطبان خود و همچنین خدمتی که می خواهیم به آنها بکنیم، کاملاً مشخص است در نتیجه با استفاده از کمی خلاقیت می توان شعاری مناسب و جذاب ساخت که به جایگاه سازی برند در ذهن مشتریان نیز کمک کرده و فرآیند آن را تسریع بخشد.

بیانیه جایگاه برند یا همان شرح موقعیت برند به شما تصویری شفاف از آنچه شرکت می خواهد انجام دهد و اینکه آن را برای چه کسانی می خواهد انجام دهد، می دهد. در نتیجه از این طریق راحت­ تر می توان شعار برند را ساخت.

جایگاه برند شعار برند

۳ ) بیانیه جایگاه برندتان را دوباره تحلیل کنید.

پس از تدوین بیانیه ­ی جایگاه برند از خود بپرسید، “آیا این ما هستیم؟” این راهی است برای کسب اطمینان از موفقیت و اینکه آنچه بدان رسیده­ اید همان جایگاه مورد نظرتان بوده یا خیر. این امر حتی برای شعار مناسب­ تر است. شعار خود را برای افراد غریب ه­ای که چیزی از شرکت شما نمی دانند بازگو کنید، و از آنها برای گرفتن بازخورد چند سوال بپرسید. عملکرد مصرف کنندگان واکنش آنی آنها نسبت به برند است.

نهایتاً پس از گرفتن بازخورد مصرف کنندگان سعی کنید با توجه به بازخوردها و تجربیات خود و با استفاده از هر دو جنبه ­ی عقل و احساس بهترین تصمیم را در مورد شرح موقعیت برند و شعار برند بگیرید به گونه­ ای که تمام خصوصیات مد نظر برندتان را در آن بگنجانید.

شعار برند شما چیست؟ آیا شعاری برای خود دارید که منحصر به فرد باشد؟ آیا شعار فعلی­ تان ویژگی­ های مدنظر شما را به مخاطب القا می کند؟ به یاد داشته باشید که، یک شعار مناسب، اثربخشی یک کمپین را تضمین می کند چرا که نهایتاً کمپین  به پایان خواهد رسید و این وظیفه شعاربرند است که پس از آن نیز با مخاطب ارتباط برقرار کند. بنابراین مطمئن شوید که پیام درستی را برای مصرف کنندگان­ تان در قالب شعار برند خواهید فرستاد. و اگر در انتخاب این پیام به مشاوره و کمک نیاز دارید با ما تماس بگیرید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

اولین گام برای ایجاد یک کمپین بازاریابی اینترنتی موفق و تاثیر گذار، توسعه یک استراتژی بازاریابی محتوا است یا حتی فهم  این که به یک استراتژی نیاز دارید. زمانی که یک استراتژی بازاریابی محتوا را توسعه می دهید نمی توانید ظرف مدت یک روز سودی به دست آورید. یک استراتژی بازاریابی محتوا به خودی خود سبب افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل نمی شود و به تنهایی سبب انتقال پیام برندتان به مخاطبان نمی شود. می بایست محتوایتان دنباله دار باشد و آن را پیوسته ارائه دهید.

بنابراین برای ایجاد استراتژی بازاریابی محتوا باید …

تیم تان را بر روی صحنه بیاورید.

شما استراتژی بازاریابی محتوا را تدوین می کنید و در نهایت تایید می شود. چه کسانی این استراتژی بازاریابی محتوای تایید  شده را زنده نگه می دارند؟ اغلب کمپین های بازاریابی در یک دپارتمان در سازمان توسعه می یابند ولی افرادی که باید آن را اجرا کنند در بخش های مختلف سازمان پراکنده شده اند. مطمئن شوید که بازیگران کلیدی کمپین بازاریابی محتوای تان از ابتدا در بحث ها حضور دارند و چشم اندازی که شما می خواهید در نهایت تیم بازاریابی محتوا به آن جا برسد و آن را اجرا کند را ببینند. شما بیشتر به حمایت نویسنده ها، ویرایشگرها، و منتقدین ادبی نیاز دارید. اما آیا شما به حمایت کارشناسان تکنیکی از تمام سازمان نیز نیاز دارید؟ آیا شما به حمایت طراحان گرافیکی برای ایجاد تصاویر شگفت انگیز هماهنگ با محتوایتان نیز نیاز دارید؟

اگر پروژه را در اسرع وقت برای تیم بازاریابی محتوا توضیح دهید سریع تر به آن چه که می خواهید می رسید و در ساعات پایانی پروژه نیز دیگر نگران اتمام پروژه نیستید.

رویکرد محتوایی در بازاریابی محتوایی را اجتماعی کنید.

تمام افرادی که در سازمان محتوا را برای عموم تولید می کنند می بایست از نقشه راه برند پیروی کنند تا سازمان مانند همیشه به مردم معرفی شود. اگر هدف سازمان مشخص باشد، هدف هر کمپین بازاریابی محتوا نیز درهنگام نوشتن محتوا مطابق با  هدف سازمان خواهد شد و نویسندگان این کمپین ها به این توجه می کنند که برای چه کسانی می نویسند، درباره چه چیزی می نویسند، محتوای شان توسط چه وسیله ای دیده می شود و دیدگاه شان چیست، و تمامی این موارد را هم راستا با اهداف سازمان قرار می دهند. این موارد را در همان ابتدای شروع بازاریابی محتوایی تنظیم کنید و آن ها را به تیم بازاریابی محتوا آموزش دهید تا انسجام و ثبات در میان همه ی نویسندگان به وجود آید.

تقویم زمانی برای محتوا سازی ایجاد کنید.

یک تقویم برای تیم بازاریابی محتوا درست کنید تا آن را دنبال کنند. از استراتژی بازاریابی محتوا، اهدافی که می خواهید برسید را استخراج کنید تا متوجه شوید که چه محتوایی را در چه زمانی تولید کنید. علاوه بر این مشخص کنید که چه کسی می خواهد محتوا را ایجاد کند و چه انتظاراتی از وی نهایتاً دارید.

در استراتژی بازاریابی محتوا موارد زیر را نیز در نظر بگیرید :

بررسی محتوا و تایید آن :

اینکه تعیین کنید نظر چه کسی مهم است مسئله مهمی است. هر شخصی نظری دارد ولی در پایان روز چه کسی نظرش مورد قبول است و نظر چه کسی رد می شود؟ آیا نظر یک فرد مهم است یا یا افراد بیشتر؟ نظر چه شخصی اول بررسی می شود؟ چه میزان بررسی، بررسی بیش از حد تلقی می شود؟ انتشار بسیاری از محتواها به خاطر بررسی نظرات به تاخیر می افتد.

توزیع محتوا :

توزیع محتوا به نظر واضح است ولی آیا شما درباره اینکه محتوایتان کجا منتشر می شود و چه کسی آن را ببنید، برنامه ریزی کرده اید؟ اگر می خواهید محتوایتان به محض انتشار دیده شود، بیش از حد برای یافتن مکان انتشار مطلب و مخاطبان آن وقت نگذارید. زمان کافی را به این کار اختصاص دهید.

برنامه مناسب برای استراتژی بازاریابی محتوایتان تدوین کنید و این برنامه را در اختیار افراد تیم تولید محتوا قرار دهید تا مطابق با آن پیش بروند در این صورت است که می توانید در استراتژی بازاریابی محتوا برای برندتان موفق شوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شبکه های اجتماعی فراتر از ابزار بازاریابی عمل می کنند. کسب وکارها به هنگام استفاده از بازاریابی اینترنتی به دنبال فهمیدن قدرت تیم های یکپارچه ی شبکه های اجتماعی و نگرش هایشان و تاثیرشان بر دیگر قسمت های کسب وکارها هستند. چرا؟ زیرا به عنوان بازاریاب های شبکه های اجتماعی، ما اولین نقطه ارتباطی با مشتریان به صورت مستقیم و غیر مستقیم هستیم. ما در صف آغازین مکالمات عمومی با مخاطبین هستیم در نتیجه می توانیم از آن ها اطلاعاتی کسب کنیم که برای ایجاد تجربه بهتر برای مشتری سودمند هستند.

در زیر ۴ روش استفاده از رسانه های اجتماعی فراتر از حوزه بازاریابی ارائه شده است:

توسعه محصول

اگر کسب وکارتان بر پایه ی محصول فیزیکی است، به هر نظر مثبت یا منفی توجه کنید و از آنها برای افزایش رضایت از محصول بعدی کمک بگیرید. در این صورت بهتر می توانید محصول را توسعه دهید.

دریافت بازخور در شبکه های اجتماعی

درباره هر چیزی بازخور ( feedback ) دریافت کنید. درشبکه های اجتماعی از مشتریان تان بپرسید که چه چیزهایی را دوست نداشته اند؟ چه چیزی می خواهند؟ از طریق مشتریان است که می توانید درباره محصولتان تحقیقات انجام دهید و محصولتان را توسعه دهید. مخاطبان منبع طلایی از اطلاعات هستند. تنها کافی است از آنها بپرسید.

از طریق شبکه های اجتماعی طول عمر محتوا را افزایش دهید.

شبکه های اجتماعی بهترین راه برای افزایش طول عمر محتواست. شبکه های اجتماعی می توانند به شما ایده هایی برای تازه کردن محتوا بدهند. از شبکه های اجتماعی مانند Twitter برای لینک کردن به محتواهای قدیمی تر که هنوز اطلاعات مرتبطی دارند استفاده کنید. حتی می توانید شکاف میان محتواها را با محتواهای قدیمی تر پر کنید. در بازاریابی اینترنتی به گفتگوهای  مخاطبان در شبکه های اجتماعی توجه کنید. شاید تنها نیاز باشد که اطلاعات آماری محتواهای قدیمی را به روز کنید و نمودارهای جدیدی به آن اضافه کنید تا مخاطبان آنها را به اشتراک بگذارند.

ابتدا محتواها را به صورت آفلاین به کار برید.

اگر ویدئوی خوبی درست کرده اید و یا اینفوگرافیکی ایجاد کرده اید که با صدا است به صورت آفلاین آن را به نمایش درآورید. پیام های بازرگانی را در شبکه های اجتماعی مانند YouTube ،Aparat و یا Facebookk و دیگر ابزارهای آنلاین مانند روزنامه  های الکترونیکی به نمایش در آورید. از اینفوگرافیک های پرطرفدار برای کنفرانس ها استفاده کنید. تمام محتواهای دیجیتالی نمی توانند مورد استفاده قرار گیرند. بهتر است ابتدا به داشته های محتوایی خود توجه کنید.

اگر شما نیز استفاده های بهتری از رسانه های اجتماعی می دانید که فراتر از یک ابزار بازاریابی هستند با ما در بخش نظرات درمیان بگذارید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

نوشتن مطلبی که نتواند با کاربر ارتباط برقرار کند، مانند صحبت کردن با مخاطبی است که هدفون در گوش دارد. اهمیتی ندارد که شما چه می گویید، چون هیچ کس توجهی به شما ندارد ( و تعداد کمی هم که توجه دارند، اهمیت نمی دهند ).

برای نوشتن محتوای کاملاً موفق، نه تنها لازم است که توجه مخاطب را جلب کنید، بلکه باید او را تشویق کنید تا با آن ارتباط برقرار کند. زمانی که شما ۱۰۰k خواننده را در ماه جذب کرده اید و آنها تنها تازه ترین پست های شما را می خوانند و هیچ کاری نمی کنند، اشکالی ندارد؛ شما در پی خوانندگان علاقمندی هستید که محتوای شما را خوانده و سپس با آن ارتباط برقرار می کنند. این ارتباط می تواند به اشتراک گذاشتن یک پست و یا کلیک کردن روی آن باشد. بنابراین چگونگی نوشتن محتوا به منظور ایجاد ارتباط با مخاطب در بازاریابی محتوایی باید از اولویت های شما در برنامه های بازاریابی اینترنتی باشد.

بنابراین، سوال این است که چگونه می توان با نوشتن محتوای جذاب، یک وبلاگ کهنه را با خوانندگان راکد ( و یا داشتن هیچ خواننده ای ) به وبلاگی تبدیل کنیم که کاربران برای خواندن مطالب و ایجاد ارتباط با آن  دست از پا نشناسند؟

حقیقت این ست که راه حل، کلکی نیست که هیچ کس آن را نشنیده باشد؛ بلکه تنها اجرای ۵ تاکتیک ( با چند نکته ) است تا ارتباط بین خوانندگان و پست ها را به ارتباطی همیشگی تبدیل کند.

قبل از شروع باید بدانیم که ارتباط در شکل ها و اندازه های متفاوت مطرح است. علاوه بر اشتراک گذاری و خواندن پست های بیشتر، افزایش ارتباط را از طریق زمان ماندن در سایت، صفحات دیده شده، نظرات گذاشته شده، تعداد دنبال کننده ها ( Followers )، و بسیاری دیگر از شاخص های بازاریابی می توان اندازه گرفت. دریابید که کدامیک با اهداف بازاریابی اینترنتی شما سازگار است و سپس تلاش هایتان را معطوف به ارتقا دهید. برای مثال، اگر هدف شما این است که تنور بحث را در نظرات گرم کنید، مطالب را در نیمه راه به بن بست نرسانید. این کار نتیجه ای معکوس به همراه دارد. در عوض، طرح سوالات باز را در نظر داشته باشید و پاسخ به آنها را در قسمت نظرات تشویق کنید.

۱ ) عناوین فریبنده

ما مرتباً به مطالعاتی برمی خوریم حاکی از اینکه هر روز ۳۰۰۰ الی ۵۰۰۰ پیام تبلیغاتی را در اشکال متنوع می بینیم. بخشی از این، به دلیل سرعت مصرف اطلاعات از جانب خودمان است. اما دلیل دیگر را می توان در هجوم بیش از پیش کمپانی ها، به ویژه از طریق کانال های دیجیتالی ( که یک دهه پیش خبری از آنها نبود )، دانست.

وبلاگ های شما، چه بدانید یا ندانید، نوعی بازاریابی بوده و در نظر بسیاری از افراد، شکلی از تبلیغات هستند. چه تعداد ایمیل، لینک های RSS، یا پست های تویتر را نادیده گرفته اید بدون اینکه حتی متوجه آنها شوید؟ شاید هر روز هزاران مورد!

بعنوان یک نویسنده، تبلیغ کننده و یا بازاریاب، اولین قدم برای عبور از مرحله نادیده گیری به خواندن و ایجاد ارتباط، یک عنوان کشنده است. شما باید متفاوت باشید و حس کنجکاوی کاربران را برانگیزید. عناوین باید به اندازه کافی کوتاه بوده تا در خاطر بمانند. امروزه می توانیم از “چگونگی” نوشتن عناوین فراتر برویم و روی آنچه این روزها مؤثر است، تمرکز کنیم:

  • آمارها و ارقام : در دریایی از واژه ها، اعداد بهتر جلوه می کنند. اعداد در ایجاد حس اهمیت و یا انتقال عمومیت موضوع مؤثر عمل می کنند. برای مثال ” ۸۰% سایت های تجارت الکترونیک ایمیل خوشامدگویی نمی فرستند.
  • سوالات : هیچ چیز مانند یک سوال خوب طرح شده که از مخاطبان می خواهد برای پیدا کردن جواب، پست شما را بخوانند، برای نوشتن محتوای جذاب مناسب نیست. برای مثال ” آیا سبد خرید آنلاین شما این سه تاکتیک اصلی بازاریابی اینترنتی را نادیده می گیرد؟”
  • کلمات ترغیب کننده : کلماتی مانند “حیاتی”، “ایده آل”، “به روزترین” گفتگوها را بارور می کنند. اگر نتوانید از عددی استفاده کنید یا سوالی را بپرسید، کاربر به نبود آنها در متن واقف است و پست شما را نمی خواند. برای مثال ” بهینه سازی تصاویر برای ( SEO )، به روز ترین راهنمایی که همیشه بدان نیاز خواهید داشت”.

فراموش نکنید که عناوین هنگام به اشتراک گذاری محتوا مانند لینک عمل می کنند. بنابراین، با دانستن این نکته که ما در دنیای تویتر زندگی می کنیم، آنها را کوتاه کنید و بقیه فضا را به  ( h2 ) اختصاص دهید.

۲ ) مقدمه جذاب

اکنون کاربران پست شما را باز کرده و مشغول خواندن محتوای شما هستند چگونه آنها را علاقمند نگه می دارید؟ اولین کاری که باید بکنید این است که آنها را در دام یک مقدمه عالی بیاندازید. هیچ چیز به اندازه یک متن کسل کننده و یا ضعیف نوشته شده، به دنبال یک مقدمه عالی برای کاربران ناخوشایند نیست. اگر ۵۰% کاربران جدید بلافاصله بعد از خواندن آن از وبلاگ شما خارج نشوند، خوش شانس بوده اید.

نوشتن یک مقدمه جذاب از بسیاری لحاظ شبیه به نوشتن عنوان است و کلید هر دو ایجاد کنجکاوی است. مقدمه باید متکی به خود بوده و از یک پاراگراف به پاراگراف دیگر در جریان باشد. کار را با بیان اینکه : چرا این پست ضروری است، و چگونه می تواند به خوانندگان کمک کند، شروع کنید و نیز اشاره کنید به اینکه کاربران چه نوع توصیه ای را باید انتظار داشته باشند. محتوای متن را زیاد فاش نسازید چرا کاربر باید به خواندن ادامه بدهد درحالی که تمام آنچه نیاز دارند در ۱۰۰ کلمه اول نفهته است؟

چند نکته در مورد جلب توجه خوانندگان در همان ابتدا :

  • از طنز استفاده کنید : این کار بستگی به شناخت شما از مخاطبتان دارد. اما با فرض اینکه هدف از پست شما، کمک به حل یک مشکل است، سعی کنید آن مشکل را به یک جک یا بیان تجربه ای شیرین از تجربه های پیشین مخاطبین تان تبدیل کنید.
  • از اعداد استفاده کنید : درست مانند نوشتن عنوان، اعداد این ایده را در کاربر ایجاد می کند که شما سعی در انتقال واقعیت دارید. : ” وای! کسی روی این موضوع تحقیق کرده. حتماً موضوع جدی، قانونی، مهمی هست”.
  • تصویری را نقاشی کنید : با جزئیات داستان گویی بعداً بیشتر آشنا خواهیم شد. اما فعلاً اطمینان داشته باشید که اگر بتوانید به خواننده کمک کنید تا فضایی را که پست شما در آن اتفاق می افتد، تصور کند، ۹۹% به هدفتان دست پیدا کرده اید.

مقدمه ها بر این ایده استوارند که اولین تاثیرات، بهترین تاثیرها هستند؛ پس فرصت را از دست ندهید. هنگام نوشتن محتوا، آنقدر چکیده وار در مورد مطلبی صحبت نکنید که خواننده را گیج کنید. خیلی سریع، خیلی زیاد از اصل مطلب فاصله نگیرید. عنوان را به درستی درج کنید و توضیح دهید که چرا این پست برای خواننده مفید است و آنگاه خواهید دید که کاربران مشتاقانه منتظر خواندن محتوا خواهند بود.

۳ ) به چیزی بیشتر از واژه ها فکر کنید.

در ابتدا قصد داشتم که در این بخش روی تصاویر و نمودارها تمرکز کنم، اما حقیقت این است که آنها تنها اضافات مفید در یک پست نیستند. اگر لینک ها را نیز به این گروه اضافه کنید، شما سه مورد خواهید داشت که نه تنها ارتباط کاربر با متن را بیشتر ، بلکه به سئو ( SEO ) شما نیز کمک خواهند کرد.

بیایید در ابتدا به موضوع لینک ها بپردازیم. در صورت امکان بهتر است همیشه هر پست شما به دیگر پست های سایت تان لینک شوید. این کار نه تنها به گوگل کمک می کند سایت شما را بهتر بشناسد، بلکه خوانندگان را تشویق می کند تا آن را بیشتر بشکافند. برای شروع، پیشنهاد می کنیم بخشی را به انتهای هر پست اضافه کنید و در آن به معرفی مقالات دیگر در سایت تان بپردازید.

لینک شدن به سایت های دیگر نیز ایده مناسبی است. اما فاصله بین کمک یا آسیب رساندن آن به برند شما، تنها یک خط باریک است. از یک طرف، به قانونی بودن پست شما از نظر گوگل کمک می کند؛ اما می تواند ذهن خوانندگان را نیز منحرف سازد. یک راه حل ساده این است که اینکار را تنها به منظور تایید محتوای خود ( برای مثال، مطالعات موردی ) انجام دهید و هرگز خوانندگان را به ترک سایت خود تشویق نکنید.

علاوه بر لینک ها، تصاویر و نمودارها روش بسیار خوبی برای به تله انداختن خوانندگان و انتقال ایده ها هستند. بر اساس مطالعات اخیر، ۹۰% تمامی اطلاعاتی که وارد حافظه ما می شوند، تصویری هستند و مغز تصاویر را ۶۰۰۰۰ بار سریعتر از متن پردازش می کند. این بدان معناست که نادیده گرفتن استفاده از تصاویر در متن، از دست دادن یک فرصت عالی برای به خاطر سپاری و به اشتراک گذاری سایت تان از سوی کاربران است.

انواع تصاویری که می توانید از آنها استفاده کنید، تقریباً بی شمارند، اما تعدادی از بهترین ها عبارتند از :

  • اینفوگرافیک ها
  • سکرین شات ها
  • تصاویر محصولات
  • نمودارها

۴ ) داستان گویی

داستان گویی یک روش مطمئن برای برقراری ارتباط با بیشتر خوانندگان است و حقیقتاً می تواند اشتیاق آنها برای خواندن متن بیشتر کند. یک داستان خوب نه تنها پیام را به روشی خلاقانه منتقل میکند، بلکه نویسنده را از دید خواننده انسانی تر می کند. علاوه براین، یک داستان گوی خوب دارای توانایی منحصربفرد در ساده کردن موضوعات پیچیده است و این مسئله به شما کمک می کند تا با خوانندگانی که هیچ آشنایی ای با موضوع ندارند، ارتباط برقرار کنید.

در بیشتر صنایع، داستان گویی با پیام کلی که پست شما در صدد انتقال آنست، باید در هم تنیده شود. از طرفی هم، تحمیل آن می تواند تاثیری منفی روی ارتباط بین کاربر و محتوا داشته باشد. بنابراین، در زمان مناسب از آن استفاده کنید، اما آن را تحمیل نکنید.

یکی از بهترین نمونه های داستان گویی که تاکنون دیده ام، مقدمه ی یکی از پست های Glen Allsopp بود با عنوان: “صدها لینک را در پست بعدیتان دریافت کنید، تضمینی”. پست اینگونه آغاز شده بود :

“در اواخر سالهای ۱۸۰۰، کیسر ولیهلم، می خواست از تعدادی از همکاران خود در دولت آلمان خلاصی یابد. از آنجا که بسیاری از آنها کهنسال بودند، تصمیم گرفت تا سن بازنشستگی را ۶۵ سال اعلام کند و با موفقیت توانست آنها را مجبور به ترک پست های خود کند. از آن زمان تاکنون، ما هنوز هم از همان سن بازنشستگی در سراسر جهان استفاده می کنیم”.

بقیه پست او هیچ ارتباطی با کیسر ویلهلم نداشت. با این وجود، تاثیر آن شگفت آور بود. علاقمند به ادامه آن شدم و آن پست را به افراد متعددی پیشنهاد کردم.

۵ ) ویدئوها

استفاده از ویدئو در یک پست می تواند سودمند باشد. مطالعات اخیر بازاریابی اینترنتی نشان می دهد که ۱۰۰% کاربران بیشتر وقت خود را صرف صفحاتی می کنند که دارای ویدئو هستند؛ چراکه به راحتی قابل هضم بوده و غالباً بطور کامل مشاهده می شوند.

هنگام ترکیب با پست های متنی، ویدئوها به خوبی می توانند کاربران را در معرض محصولات و یا مفاهیمی قرار دهند که از طریق بصری می توانند بهتر درک شوند.

ساختن ویدئوها هزینه بر است، اما در نظر داشته باشید که آنها ۳ برابر پست های ساده متنی می توانند لینکهای ورودی را جذب کنند. اگر به تهیه ویدئو فکر می کنید، مطالب زیر را در نظر داشته باید :

  • کوتاه و شیرین باشند. حتی ۱۰ ثانیه اضافی می تواند تاثیر زیادی روی ارتباط کاربر با آن داشته باشد.
  • موضوعات مهم را در ابتدا قرار دهید. چراکه دامنه توجه با نگاه کردن به ویدئو بتدریج کاهش پیدا می کند.
  • ویدئوها از قوانینی متفاوت از قوانین متن ها پیروی می کنند و همین امر متقاعد کردن بینندگان را کمی مشکل می کند. بنابراین، سعی کنید در انتهای ویدئو پیشنهاد یا یک واژه فعلی را قرار دهید. حتی چیزی شبیه به ” برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید” یا ” از وب سایت ما دیدن کنید” یک رهنمود روشن برای آنچه بعنوان اقدام بعدی از کاربر انتظار دارید، را فراموش نکنید.

نتیجه گیری

محتوای خوب، یک هدیه همیشگی است. اگر زمانی را صرف تحقیق، نوشتن محتوا و انتقال آن کنید، یقیناً ارتباط آن با کاربر مدت ها بعد از انتشار آن باقی می ماند. اهداف خود را در زمان برنامه ریزی و اجرا در نظر داشته باشید و بدانید که تعریف افراد از ایجاد ارتباط متفاوت است .

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

قبل از تولید محتوا تحقیق کنید که مخاطبین بالقوه شما چه مطالب دیگری را نیز می خوانند، با توجه به موضوعاتی که تا الان  درباره شان نوشته اید، متوجه می شوید که مخاطبین انتظار چه محتواهای دیگری از شما دارند. اگر چه این کار تضمین نمی کند که مخاطبین محتوایتان را بخوانند. اما کار را برای شما آسان تر می کند. شما آن چیزی را تحویل مخاطبان می دهید که می خواهند نه آن چیزی که بارها قبلاً خوانده اند.

مثال : موضوع تان را در گوگل جستجو کنید و معروف ترین پست های مربوط به آن را بخوانید. درباره آن چیزی که مخاطبین دوست داشته اند و مطالبی که در پست ها هنوز بیان نشده اند در پست بعدی تان بنویسید.

۱ ) در هنگام تولید محتوا متفاوت فکر کنید.

حس جدیدی به محتوایتان اضافه کنید. افراد دیگری هم هستند که درباره موضوع شما مطلب بنویسند، پس مطلب تان را متفاوت کنید. طوری بنویسید که فقط خودتان بتوانید آن را بنویسید، محتوایتان را شخصی کنید، این راحت ترین راه است. هر کسی داستان را دوست دارد، به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی، محتوای شما را صادقانه تر و مرتبط تر می کند.

مثال : اگر می خواهید درباره ی گیاهان خانگی و کاکتوس محتوا بنویسید، ابتدا با یک خاطره از تجربه ناموفق در نگهداری از گیاهان و چگونگی زنده نگه داشتن آنها شروع کنید.

“بگذارید خوانندگان تان شما را متفاوت بشناسند.“

۲ ) از هرم معکوس استفاده کنید.

اگر یک روزنامه نگار هستید احتمالاً این تکنیک جز اولین تکنیک هایی است که در نوشتن یاد گرفته اید. محتوایتان را با مهمترین اطلاعات شروع کنید و با کم اهمیت ترین به پایان برسانید. شما مطلب تان را بسته به اینکه نوع محتوایتان چیست، احتمالاً متفاوت سازماندهی می کنید، اما تکنیک هرم معکوس یک شیوه آسان برای سازماندهی مطلب است و مخاطب را نیز منتظر نگه نمی دارد.

مثال : برای استفاد از هرم معکوس، ابتدا با یک جمله حدوداً ۲۶ لغتی شروع کنید. توجه کنید که این جمله باید به ۵ تا سوال چه کسی؟ چه چیزی؟ کجا؟ چه زمانی؟ چرا؟ و چگونه؟ پاسخ دهد و یا مقدمه ای برای پاسخ به این سوالات باشد.

“مشتریان ابتدا می خواهند به یک دید کلی از محتوا برسند.“

۳ ) از فضاهای سفید به طور موثر استفاده کنید.

از پراکنده کردن متن نترسید. فاصله انداختن بین خطوط، فضای سفید بیشتری ایجاد می کند و به چشمان خواننده فرصت استراحت می دهد در نتیجه نسبت به زمانی که تنها متن پست را پشت سر هم می بیند، مطالب را  بهتر می تواند درک کند.

“فضای سفید درک مطلب را حدوداً به میزان ۲۰ %  افزایش می دهد.“

تولید محتوا

۴ ) به تعداد کلمات توجه کنید.

راحت ترین راه برای بهبود نوشتن هنگام تولید محتوا، نگارش درباره تعداد مشخصی از کلمات است، در این صورت است که می توانید بفهمید محتوایتان دقیقاً باید چه چیزهایی را شامل شود و چه چیزهایی در آن بیان نشود. در نظر گرفتن تعداد مشخصی از کلمات سبب می شود که خوانندگان نیز همیشه انتظار یک اندازه خاصی مطلب از شما داشته باشند. این تکنیک شاید برای همه افراد مفید نباشد ولی بهتر است اول آن را امتحان کنید شاید سودمند باشد!

مثال : برای هر پست بلاگی ۲۰۰۰ کلمه بنویسید. می توانید ۱۵۰ کلمه کمتر یا بیشتر را نیز در نظر بگیرید ( یعنی بین ۱۸۵۰ تا ۲۱۵۰ کلمه).

“به طور متوسط محتواهای وب سایت هایی که جز ۱۰ رتبه برتر هستند حداقل ۲۰۰۰ لغت دارند.“

۵ ) هنگام تولید محتوا از تکرار های غیر ضروری پرهیز کنید.

تکرار کلمات و عبارات اگر به طور موثر استفاده شوند می توانند خواننده را در محتوایتان هدایت کنند و انتقال پیام به مخاطب را تقویت کنند. تکرار غیرضروری کلمات و عبارات و نظرات می تواند سبب کند شدن سرعت خواندن شود و خواننده را ناامید کند.

مثال : از کارکرد ( Ctrl + F ) استفاده کنید و ببینید که هر لغت یا عبارت در متن چه مقدار تکرار شده است و اگر بیش از حد است آن ها را پاک کنید و یا با لغات دیگری جایگزین کنید. برای فهمیدن میزان تکرار نظرات و ایده ها نیز از این کارکرد استفاده کنید. آمادگی داشته باشید برای اینکه اگر مجبور شدید یک پاراگراف اضافی را حذف کنید، چرا که یک پست کوتاه تر و مختصرتر بهتر از پستی مملو از متن های تکراری است.

۶ ) از لیست های شماره گذاری شده و نقاط گلوله ای (Bullet – Points ) استفاده کنید.

بهترین راه برای شکستن تکه های یک متن بزرگ استفاده از لیست های شماره گذاری شده و نقاط گلوله ای (Bullet – Points ) است. این کار به خواننده کمک می کند تا راحت تر اطلاعات را اسکن کند.

برای مثال، می توانید از نقاط گلوله ای برای ایجاد لیست استفاده کنید، لیستی که :

  • کوتاه است.
  • خواندنش آسان است.
  • و فضای سفید اضافه می کند.

یا می­ توانید از آن ها به صورت زیر استفاده کنید :

  • شما می توانید از آن ها برای نکات طولانی تر هم استفاده کنید. بولت ها به شما اجازه شکستن متن و سازماندهی ایده های پیچیده را می دهند. تنها باید توجه داشته باشید که هر نقطه ( Bullet ) با مهم ترین اطلاعات شروع شود.

“خواندن یک جمله به همراه دو بولت آسان تر از خواندن سه جمله است.

۷ ) عناوین اصلی وفرعی ترغیب کننده بنویسید.

در بازاریابی محتوایی هنگام تولید محتوا از کلمات کلیدی استفاده کنید ( خوانندگان بالقوه سریع تر شما را پیدا می کنند ). از  لغات غیرضروری پرهیز کنید. ( حروف اضافی که به درستی استفاده نشوند: که، از ، را و … )  از نوشتن عناوین طولانی دوری کنید. گاهی از عناوین بحث برانگیز استفاده کنید و از فرمول های عنوانی مانند (۱۰ نکته برتر… ) استفاده کنید. از اینکه نوشته تان را بهترین معرفی کنید نترسید، اما پیش از آن مطمئن شوید آن چیزی که در عنوان قولش را داده اید در محتوا به درستی بیان کرده اید.

مثال : حتی اگر فکر می کنید بهترین عنوان را برای پست بلاگتان یافتید بهتر است باز به دنبال عنوان دیگری باشید. برای هر پست ۵ عنوان متفاوت بنویسید، آن ها را با هم مقایسه کنید و بهترین را انتخاب کنید.

“به طور متوسط، ۸ نفر از هر ۱۰ نفر عنوان یک پست را می خوانند،و تنها ۲ نفر از ۱۰ نفر کل متن را می خوانند.“

در دنیای پر رقابت امروز بازاریابی محتوا یکی از کم هزینه ترین و تاثیرگذارترین روش های بازاریابی اینترنتی است. بنابراینبازاریابی اینترنتی موفق تر یعنی دانستن و بکار بردن هرچه بیشتر نکته های کلیدی برای  تهیه محتوای وبلاگ در بازاریابی  محتوا.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

برنامه ی بازاریابی، سند یا طرحی است که برنامه ها و فعالیت های تبلیغاتی و بازاریابی شرکت را برای سال آتی مشخص می کند. مارکتینگ پلن توضیح می دهد چه فعالیت هایی، در چه زمان وتوسط چه افرادی باید انجام شود تا اهداف استراتژی بازاریابی شرکت تحقق یاب

بسیاری از صاحبان کسب و کار و کارآفرینان هنگام تهیه یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) دچار سردرگمی می شوند. این مقاله شامل شرح مختصری از : ۱- تعریف بازاریابی ۲ – اهمیت برنامه بازاریابی ۳ – اجزای یک برنامه بازاریابی و ۴۴ –  چهارچوب­ های رایج که برای نوشتن برنامه بازاریابی مورد استفاده قرار می ­گیرد، است.

یک تعریف ابتدایی و پایه از بازاریابی می ­تواند در شناخت فواید و ضرورت برنامه بازاریابی ( Marketing plan ) بسیار موثر باشد. بنا به تعریف ” فیلیپ کاتلر” بازاریابی یک روش مدیریتی و اجتماعی است که به وسیله آن هر گروه­ از افراد آنچه که نیاز دارند و آنچه می خواهند را از طریق ساخت، ارائه و تبادل محصول و ارزش با یکدیگر، به دست می ­آورند”.

در این تعریف به دو نکته اهمیت فراوانی داده شده است :

  • نیازها و خواسته ­ها (Needs and wants) – کارافرینان باید فاصله (gap ) میان آن دو را در بازار تشخیص دهند.
  • بازاریابان باید با ساخت، ارتباط و تبادل یک پیشنهاد، این فاصله را پر کنند.

بنابراین بازاریابی عملی است که می­ تواند کسب و کار شما را بسازد یا، نابود کند (حتی پیش از آنکه به وجود بیاید. )

  • اهمیت یک طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing plan )

برنامه بازاریابی سندی است که کلیه فعالیت هایی که باید توسط تیم بازاریابی صورت گیرد را، ثبت می ­کند. این فعالیت ها با در نظر گرفتن سه نکته اساسی انتخاب می ­شوند: ۱- اهداف ( Objective/goals ) سازمان ۲- محیط داخلی و خارجی کسب وکار  ۳- در دسترس بودن منابع.

مزایای آماده سازی مارکتینگ پلن ( Marketing plan ) به شکل خلاصه شامل موارد زیر می باشد :

  • فراهم آوردن زمینه گسترش استراتژی بازاریابی
  • کمک به تیم تولید از طریق اجرای مناسب امور، به واسطه ی تقسیم وظایف
  • افزایش شانس های تامین مالی
  • صرفه ­جویی در زمان و زحمت صرف شده برای فعالیت های بازاریابی بی ­فایده
  • کمک به برنامه ریزی مالی و تعیین بودجه موثر
  • کمک به ایجاد دیدگاه ­های جدید

طرح بازاریابی بخش مهمی از هر طرح کسب و کاری ( business plan ) را تشکیل می ­دهد، بنابراین از اهمیت آن نمی­ توان صرف نظر کرد، حتی برای شرکت هایی که در گذشته تاسیس شده ­اند. همچنین تهیه یک طرح بازاریابی پیش از شروع هر عمل بازاریابی ضروری است.

آموزش صفر تا صد : طرح یا برنامه بازاریابی(Marketing plan) چیست؟

  • اجزای تشکیل ­دهنده یک طرح یا برنامه بازاریابی

یک طرح بازاریابی خوب باید شامل عناصر زیر باشد:

خلاصه مدیریتی ( EXECUTIVE SUMMARY )

معمولا این بخش از گزارش آخرین قسمتی است که نوشته می ­شود و شامل خلاصه ­ای از سایر بخش های طرح بازاریابی است. از آنجایی که این قسمت اولین چیزی است که توسط مدیر ارشد یا سرمایه ­گذاران خوانده می ­شود، بسیار بخش با اهمیتی است. اگر این بخش نتواند به درستی پتانسیل واقعی را بیان کند یا تنها مساله ­ای را به شکل اتفاقی مطرح کند، موجب می­ شود خواننده  دیگر رغبتی به خواندن ادامه ی طرح بازاریابی، نداشته باشد.

پیشینه و اطلاعات شرکت (COMPANY INFORMATION AND BACKGROUND)

این قسمت به کارآفرین یا مدیر این فرصت را می­ دهد که موضوع مورد نظر خود را بیشتر بسط دهند. در این بخش شما باید درباره شرکت خود و هرگونه تجربه مرتبطی توضیح دهید و همچنین هر گونه منبع یا نمونه اولیه قابل استفاده را  نام ببرید. این امر به توانمندی هر چه بیشتر طرح شما کمک می ­کند.

ماموریت و چشم انداز (MISSION AND VISION)

برای یک شرکت بیان ماموریت و چشم انداز بخش بسیار مهمی را تشکیل می ­دهد. در این قسمت شما باید اهداف مالی و غیر مالی برنامه بازاریابی خود را بیان کنید. در اینجا شما باید توان توجیه این امر را داشته باشید که محصول یا خدمت شما چگونه در راستای ماموریت و چشم­انداز شرکت تان قرار دارد. این بخش اهداف طرح بازاریابی را تعیین می ­کند و از اینرو بقیه برنامه بازاریابی بر مبنای آن شکل می­ گیرد. به عنوان مثال اگر شما یک کسب و کار تازه ­تاسیس هستید و به دنبال سرمایه گذاران اولیه ( series A funding ) هستید در این بخش باید بر روی افزایش فروش و تجربه محصول تمرکز کنید، در عین حال اگر به دنبال سرمایه گذاری مجدد ( series B funding ) می­ باشید بیشتر باید در مورد برندیگ و امثال آن صحبت کنید.

شایستگی ­های کلیدی ( CORE COMPETENCIES )

شایستگی ­های کلیدی ترکیبی از دانش و ظرفیت های فنی است که به کسب و کار اجازه­ ی رقابت در بازار را می ­دهد. به عبارت دیگر این همان چیزی است که شرکت در انجام آن بهترین است. تمرکز بر روی شایستگی­ های کلیدی به سازگاری هر چه بهتر منابع و تلاش و در نتیجه خلق ارزش بیشتر شرکت، کمک می­ کند. یک شرکت معمولا باید در صورت صرفه اقتصادی، تمامی فعالیت های غیرکلیدی خود را برونسپاری ( outsource ) کند.

تجزیه و تحلیل موقعیت ( SITUATIONAL ANALYSIS )

نیاز یا خواسته اصلی که محصول شما برطرف می کند را، توضیح دهید. مبنای این حدس شما چیست؟ از کجا مطمئن هستید که این نیاز وجود و همچنین بازار قابل توجهی دارد؟ این بخش شامل کلیه موضوعات مورد نیاز برای تحقیقات بازار ( market research ) است. این بخش روش و یافته­ های تحقیقات بازارتان را بیان می­ کند. باید به این قسمت تاکید ویژه­ ای شود چرا که اساسا مسیر فرایند توسعه محصول و همچنین شکل و تم روابط بازاریابی یک شرکت را مشخص می­ کند.

تجزیه و تحلیل محیط ( ENVIRONMENTAL ANALYSIS )

هنگام آماده­ سازی یک برنامه بازاریابی، مطالعه محیط داخلی و خارجی کسب و کار بسیار مهم است. این کار این اطمینان را ایجاد می کند که مدیریت و تیم اجرایی از عوامل گوناگون تعیین کننده میزان منابع و تلاشهای مورد نیاز برای اجرای یک طرح بازاریابی موفق، آگاه هستند.

بازار هدف و بخش بندی (TARGET MARKET AND SEGMENTATION)

همه افراد مشتری بالقوه شما نیستند. اگر به دنبال هدف قرار دادن همه افراد هستید پس در حال دور ریختن بودجه بازاریابی خود هستید. بازار هدف (Target market) به معنای گروهی از مشتریان است که کسب و کار، تلاش های بازاریابی و در نهایت فروش کالا را بر روی آنها متمرکز می ­شود.

یک کسب وکار تازه­ تاسیس همیشه بر روی مشتریانی تمرکز می ­کند که به راحتی آماده­ ی پذیرش محصول هستند. در نظر گرفتن کل بازار نیازمند منابع بسیار زیادی است و در نتیجه به عنوان استراتژی اولیه ورود به بازار ( initial go-to-market strategy ) پیشنهاد نمی ­شود. علاوه برآن، اگر بازار هدف شما شامل بخشی از بازار باشد که به دنبال خدمت به آن هستید، مهم می ­باشد. بخش بندی (Segmentation) را از طریق ابعاد زیر می ­توان انجام داد :

  1. دموگرافیک : سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد، شغل، اندازه خانوار و …
  2. روانشناختی : ارزش، سبک زندگی و نگرش
  3. تقسیم بندی رفتاری : میزان وفاداری
  4. تقسیم ­بندی مربوط به محصول : ارتباط با محصول

طرح بازاریابی

استراتژی  و آمیخته بازاریابی (MARKETING STRATEGY AND MARKETING MIX)

حال باید تصمیم بگیرید که از کدام استراتژی بازاریابی استفاده کنید. این گام از آنجایی که تاثیر گسترده ­ای بر آمیخته بازاریابی (که پس از این به آن می پردازیم) دارد، بسیار مهم است. شما نیازمند انتخاب یکی از استراتژی­ های زیر می ­باشید:

بازاریابی انبوه (Mass marketing) : این یک استراتژی فشار به بازار (push market) است که بخش بندی در آن کاملا  نادیده گرفته شده و تلاش می­ شود تا به بیشترین تعداد از مشتریان بالقوه ممکن دست یابیم. این تکنیک متکی بر پتانسیل ترغیب موجود در ارتباط است. روش های بازاریابی انبوه سنتی عبارت اند از رادیو، تلوزیون و تبلیغات چاپی.

بازاریابی مجزا یا تفکیکی (Differentiated marketing) : این استراتژی با نام استراتژی بازاریابی چند بخشه (multi segment marketing strategy) نیز شناخته می­ شود. هر بخش از مشتریان به شکل نامساوی از دیگری در نظر گرفته می شود تا شما بتوانید بخش های مختلف را با راه­حل ­های متفاوت، هدف قرار دهید. این استراتژی تیم شما را در صرف بودجه بازاریابی کاراتر و متمرکزتر می­ نماید.

بازاریابی متمرکز (Concentrated marketing ) : این استراتژی یک بخش مشخص و منحصر به فرد از جمعیت مشتریان را هدف قرار می­ دهد. در این حالت هزینه های بازاریابی کاهش می­ یابد ولی همین اتفاق برای پتانسیل فروش شما نیز رخ می­ دهد. این استراتژی عملا برای شرکت های کوچک با منابع محدود که از تولید، توزیع و تبلیغات انبوه استفاده نمی ­کنند، موثر واقع می­ شود.

بازاریابی مستقیم ( Direct marketing ): تکنیک های بازاریابی مستقیم بسیار مناسب فروش محصولات و خدمات پیچیده است. در این روش ارتباط با مشتری از طریق روش های شخصی سازی شده مانند ایمیل، تلفن یا نامه صورت می گیرد.

پس از این، شما نیازمند تعریف آمیخته بازاریابی (marketing mix) برای طرح بازاریابی خود می ­باشید. این امر شما را در  تعریف آنچه که به مشتری ارائه می کنید، یاری می کند. یکی از چارچوب های پذیرفته شده متداول برای تعریف یک آمیخته بازاریابی ۴p است، که نام آن از حروف ابتدایی واژه های محصول (product )، توزیع ( place )، قیمت (price) و ترفیع (promotion) گرفته شده است.

محصول (product) : در این قسمت شما ماهیت محصول یا خدمتی که ارایه می کنید را مشخص می کنید. هر محصول سطوح متفاوتی از مزایا را دارا می ­باشد و یک محصول خوب در سطوح متفاوت طراحی می ­شود. این قسمت شامل خصوصیات فیزیکی و همچنین مزایای ارایه شده به وسیله محصول است. لیست کوتاهی از موارد پیشنهادی در این قسمت در زیر آمده است:

ویژگی­ های محصول (Product Features) : رنگ، اندازه، کیفیت، ساعات کار، گارانتی، ارسال و نصب

بسته­ بندی (Packaging) : جعبه، ظرف یا لفافی که محصول در آن جا می گیرد.

برچسب (Label): اطلاعات مرتبط با محصول که بر روی بسته ­بندی وجود دارد.

توزیع (place) : نوع کانال های توزیع (ارسال آنلاین، توزیع از طریق خرده­ فروشی و …) که در آینده از آن استفاده می کنید را مشخص می کند. در هنگام تصمیم گیری برای بهترین روش توزیع باید جنبه­ های زیر لحاظ شود :

  • دریافت به موقع کالا
  • کانال توزیعی که منجر به هزینه ­های کمتر شود یا یک مزیت رقابتی ایجاد کند.
  • کانال هایی که باعث صرفه ­جویی در زمان خریداران و فروشنگان شوند.

قیمت­گذاری (pricing) : تنظیم یک استراتژی قیمت گذاری موثر بسیار مهم است. در این قسمت شما باید مسائلی مانند تخفیفات و کمک هزینه های مربوط به محصولات خود را به همراه استراتژی کلی قیمت گذاریتان ( مثلا قیمت پایین هنگام ورود به بازار و به دنبال آن افزایش قیمت زمانی که رهبر بازار شوید) مشخص کنید. یک استراتژی قیمت گذاری خوب در دستیابی به یک یا چند هدف زیر، به شما کمک می ­کند:

  • به حداکثر رساندن میزان فروش
  • افزایش سود
  • دلسرد کردن رقبا
  • جذب مشتریان
  • حفظ و نگهداری از تصویر شرکت

ترفیع (promotion) : این قسمت باید دربرگیرنده نحوه ارتباط شما با مشتریان (بالقوه) و روش منتشر کردن پیام های مورد نظرتان باشد. یک کسب وکار باید درباره موضوعاتی مانند رسانه ­ای که استفاده می­ کند (فیلم، صدا یا تصویر) نیز تصمیم بگیرد که در این بخش آورده می ­شود. این بخش همچنین شامل بودجه بندی ترفیع نیز می ­باشد.

مالی (FINANCIAL)

حال شاید بد نباشد به سراغ اعداد و ارقام برویم! این بخش به پیامدهای مالی طرح یا برنامه بازاریابی Marketing plan) ) شما می ­پردازد. این بخش معمولا شامل زیرمجموعه ­های زیر است:

تجزیه و تحلیل سر به سر (Break even analysis) : تجزیه و تحلیل سر به سر، روشی برای تعیین میزان فروشی است که یک کسب و کار تازه ­تاسیس برای جبران کلیه هزینه ­های خود و شروع سوددهی به آن احتیاج دارد. تشخیص هزینه استارتاپ بسیار مهم است چرا که میزان درآمد حاصل از فروش را برای پوشش آن هزینه ­ها تعیین می­ کند.

برآورد فروش (Sales forecasting) : برآورد فروش فرایندی با هدف ارایه پیش بینی دقیق از حجم فروش در آینده است. این عمل به برنامه­ ریزی تامین، تخصیص و عملیات تولید کمک کرده و در صورت نیاز آمیخته بازاریابی را تغییر می ­دهد. روش های پیش­بینی متفاوتی وجود دارد از جمله: تجزیه و تحلیل رگرسیون، تجزیه و تحلیل سری ­های زمانی، تجزیه و تحلیل آزمون بازار و روش دلفی.

برآورد هزینه (Expense forecasting) : پیش بینی هزینه با حجم فروش برآوردی شما، در ارتباط است. یک طرح کسب وکار (business plan) نیازمند یک صورت سود و زیان کامل و بی نقص است، ولی برای یک طرح یا برنامه بازاریابی تنها داشتن یک برآورد هزینه با جزییات کافی است.

قالب های رایج که در تهیه طرح یا برنامه بازاریابی به آن احتیاج پیدا می کنید :

دو قالب رایج که به ویژه برای تجزیه و تحلیل محیطی مورد استفاده قرار می ­گیرند تجزیه و تحلیل SWOT و تجزیه و تحلیل PESTEL است.

تجزیه و تحلیل SWOT

SWOT از حروف ابتدایی کلمات نقاط قوت (Strengths) نقاط ضعف (Weaknesses) فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) ریشه می ­گیرد. این تحلیل، موقعیت فعلی یک کسب وکار را بیان می ­کند و به تدوین راهی به سوی آینده از طریق به کارگیری نقاط قوت موجود، اصلاح نقاط ضعف موجود، استفاده از فرصت ها و دفاع در برابر تهدیدها کمک می کند.

تجزیه و تحلیل PESTEL

اجزاء این تجزیه و تحلیل در ادامه توضیح داده می­ شود:

 عوامل محیطی سیاسی جغرافیا (Political environment) :  آیا اقتصاد سیاسی باثبات است یا خیر؟ آیا سیاست های  دولتی به شرکت در برقراری یک کسب و کار خوب، کمک می ­کند؟

عوامل اقتصادی (Economic) : عوامل اقتصادی عبارتند از: نرخ بهره، تغییر در نرخ یا سیاست های مالیاتی، تورم و نرخ  تبدیل ارز که هنگام ایجاد یک کسب و کار و تعیین سیاست های آن باید مورد توجه قرار گیرند.

عوامل اجتماعی (Social) : عرف اجتماعی مورد قبول و ساخت اجتماعی هنگام تصمیم در مورد توسعه محصول و ارتباطات  بسیار مهم است.

عوامل تکنولوژیکی (Technological) : چشم انداز فناوری با چه سرعتی در حال تغییر است و چگونه بر روی کسب وکار اثر  می گذارد؟ و چگونه می ­تواند در هر کدام از فعالیت های فروش، بازاریابی، توزیع و … به ما کمک کند؟

عوامل محیطی (Environmental) : تاثیر محصول یا خدمت ایجاد شده بر محیط چیست؟

عوامل قانونی (Legal) : آگاهی از قوانین مشتری، مقررات امنیت و سلامت، قانون کار، قوانین رقابتی، قانون بین الملل،  قوانین داده ­های الکترونیکی و قوانین حفظ حریم خصوصی بسیار ضروری است و باید به آن اشاره شود.

طرح بازاریابی

البته همواره باید در نظر داشت که کلیه عوامل مطرح شده، برای هر نوع کسب و کاری کاربردی نیست.

سخن آخر

دراین مقاله به شرح مختصری از نحوه نوشتن یک طرح یا برنامه بازاریابی موفق برای  استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا که در ابتدای مسیر شروع کسب و کار وسرمایه­گذاری هستند و همچنین شرکت های موفقی که به دنبال بهبود کمپین بازاریابی بعدی خود می ­باشند، پرداخته ایم. برای هر یک از این دو مورد متفاوت کسب وکار، اهمیت همه ­ی قسمت های طرح یا برنامه بازاریابی به یک اندازه نیست. در صورتی که نوشتن طرح بازاریابی برای شما دشوار است، باید به یک مشاور مراجعه کنید.

  • مهرا ریحانی