آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی آنلاین

سری مقالات برندینگ و برندسازی

آموزش تبلیغات آنلاین و بازاریابی اینترنتی، مقالات برندینگ و برندسازی و استراتژی بازاریابی

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

این مقاله به بازاریابی و آمیخته ترفیع و اجزای اصلی آمیخته ترفیع خواهد پرداخت.

مقدمه ­ای بر ترکیب ارتقا

عوامل زیادی وجود دارند که باید در کنار هم جمع شوند تا یک برند/یا بنگاه اقتصادی بتواند با موفقیت محصولات یا خدمات خود را در بازار هدف رواج دهد، این عوامل همان چیزی است که از آن با نام آمیخته بازاریابی (  Marketing Mix )شرکت یاد می شود. در هر آمیخته بازاریابی ۴ جز کلیدی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها آمیخته ترفیع ( Promotional Mix )  است.

آمیخته ترفیع در بازاریابی یا ( Promotional Mix ) :

تعریف ترکیب ارتقا

اگر بخواهیم به بهترین شکل آمیخته ترفیع را تعریف کنیم : مجموعه ­ای از ابزار که یک کسب و کار از آن بهره می ­گیرد تا این مفهوم که چرا مصرف­ کنندگان باید محصولات آنان را بخرند، منتقل کند.

چرا آمیخته ترفیع مهم است؟

پاسخ بسیار ساده است، اگر مشتریان چیزی درباره محصولات یا خدمات شما ندانند شما به هیچ فروشی دست نخواهید یافت. بنابراین آمیخته ترفیع حیاتی است زیرا راهی است که به وسیله آن می­توانید به شکل موثر ویژگی­ های محصولات و خدمات خود را به منظور ایجاد فروش نشان دهید.

تفاوت میان آمیخته ترفیع و آمیخته بازاریابی :

آمیخته بازاریابی دربرگیرنده جنبه­ های مختلفی است که مشتریان جدید و تکراری را جذب می­کند. آمیخته ترفیع ( Promotional Mix ) تنها یکی از جنبه ­های کل آمیخته بازاریابی ( Marketing Mix ) است که بر روی ارتباط و تعامل با مشتریان بالقوه تمرکز می­کند.

چهار جز آمیخته بازاریابی عبارتند از :

  • محصول : هر چیزی که می­تواند یک خواسته یا نیاز یک مشتری بالقوه را برطرف سازد.
  • قیمت : یکی از عوامل آمیخته بازاریابی که حجم فروش را کنترل می­کند.
  • توزیع : توزیع محصولات و خدمات در زمان و مکان مناسب.
  • ترفیع : فعالیتهایی که به وسیله یک کسب و کار صورت می ­گیرد تا پیام مربوط به محصول یا خدمتش را به گوش مخاطبان هدف برساند.

شایان ذکر است که در بسیاری از موارد شرکتها “مردم” را به عنوان پنجمین قسمت از یک آمیخته بازاریابی در نظر می­ گیرند. ( ۵Ps/People )

مرکز توجه آمیخته ترفیع :

هدف اصلی آمیخته ترفیع، آگاهی، یادآوری و متقاعد کردن مخاطبان هدف درباره نیازشان نسبت به محصول یا خدمت شرکت است.

چرا ترکیب ارتقا در بازاریابی دارای اهمیت است؟

آمیخته ترفیع برای کل فرایند بازاریابی مهم است زیرا اگر مشتریان چیزی درباره آنچه که محصولات و خدمات ارائه می­ کنند ندانند فروش محدود خواهد شد و در نتیجه کسب و کاری باقی نخواهد ماند.

اجزای اصلی آمیخته ترفیع

فروش شخصی ( Personal Selling )

فروش شخصی اغلب به فروش رو در رو یا فروش فرد به فرد اشاره دارد. چنانچه که از اسمش مشخص است، فروش شخصی یک رابطه مستقیم شخصی را با یک مشتری بالقوه ایجاد می­ کند تا شاید این امر به ایجاد اعتماد و در نتیجه فروش بیانجامد. این تنها ابزار ترفیع است که به شما این امکان را می­ دهد که پیام تان را مطابق با موقعیت فروش که اتفاق می­افتد تنظیم نمایید. از سوی دیگر اما فروش شخصی پرهزینه­ ترین ابزار فروش است. از جمله نمونه ­های آن یک فروشنده در یک شرکت بازسازی خانه یا یک نماینده در یک غرفه در یک نمایشگاه تجاری است.

تبلیغات ( Advertising )

تا حدود زیادی متضاد فروش شخصی است زیرا شامل هیچگونه ارتباط مستقیم رو در رو با مشتری نیست. تبلیغات زمانی روی می­دهد که شرکتها بودجه­ای را صرف ترفیع محصول از طریق ابزارهایی چون رسانه های جمعی یا اینترنت می­کنند. مزیت اصلی این نوع از بازاریابی این است که یک مکالمه یک طرفه است که به مشتری این امکان را می­دهد که بر روی مزایای محصول یا خدمت شما برای خودش تمرکز نماید. چنانچه اشاره شد بزرگترین نقطه ضغف آن عدم ایجاد اعتماد به دلیل ماهیت غیرشخصی آن است. از جمله نمونه­ های تبلیغات، آگهی ­های بازرگانی تلویزیون و تبلیغات پاپ آپ ( pop – up ) بر روی وب ­سایت هامی باشد.

Advertising

بازاریابی مستقیم ( Direct Marketing )

این نوع از استراتژی بازاریابیتمرکز را به گروه منتخبی از افراد که به محصول یا خدمت شما بیش از بقیه علاقه ­مند هستند، محدود می­ کند. بازاریابی مستقیم به دلیل تمرکز خاصش و اینکه معمولا این عمل را با هزینه کمتری برای شرکت انجام می دهد، قادر به افزایش فروش خواهد بود. اگرچه این نوع از بازاریابی با توجه به تعداد زیاد مخاطبانی که آن را روزانه دریافت می­ کنند به شکل بدی دریافت می­ شود. از جمله مثال های این نوع از بازاریابی می­توان به ایمیل و کمپین های تبلیغات با پست مستقیم اشاره کرد.

ارتقای فروش ( Sales Promotion )

ارتقای فروش در واقع یک واژه کلی است که هر نوع ترفیع محصولی را که حتی به شکل خاص در اینجا مطرح نشده در برمی­ گیرد. مزیت آن تحریک افراد برای افزایش ترافیک و فروش از طریق تغییر درک خریدار از ارزش محصول یا خدمت است. مشکل ارتقای فروش ماهیت کوتاه ­مدت بودن آن است که اغلب اهداف بلندمدت فروش شرکت شما را تحت ­الشعاع قرار می­ دهد. ارتقای فروش را می­توان از طریق قرار دادن کوپن در یک بروشور یا فروش اسنک و چیپس از طریق به نمایش گذاشتن در نقطه خرید ( point – of-purchase ) انجام داد.

روابط عمومی ( Public Relation )

این نوع از ارتقای محصول باید با خلق تصویری مطلوب برای شرکت شما ایجاد شود که به شکل ارائه اطلاعات مستقیم درباره آن محصول یا خدمت خاص نیست. از جمله مزایای رواط عمومی افزایش جذابیت و بالا بردن نصویر شرکت شما از روشی مقرون به صرفه برای تصمیم های خرید آتی است. البته باید در نظر داشت که قضاوت در مورد اثربخشی این کمپین تبلیغاتی بسیار دشوار است. از بهترین نمونه ­های این روش مثلا شرکتی است که مردم را به امدادرسانی از طریق جمع­ آوری کمکهای مالی یا فراهم آوردن تسهیلات برای اجرای تحقیقات سودمند مرتبط با سرطان تشویق می ­کند.

 Public Relation

 

تصویر شرکت ( Corporate Image ) 

تصویر شرکت بسیار شبیه به روابط عمومی می ­باشد فقط اینکه ماهیتاً مستقیم ­تر برخورد می­کند. ایجاد وجهه شرکت به دنبال شکل دادن به تصویر شرکت از روشی بسیار خاص است که ارتباط نزدیکی با برندینگ دارد. مزیت ارتقای تصویر شرکت این است که می­تواند روند رو به کاهش فروش که ناشی از ادراکات ضعیف نسبت به محصول یا خدمت شماست را متوقف کند. ضعف استفاده از این روش این است که مردم ممکن است تنها علت اصلی به وجود آمدن آن ( درک ضعیف یا نادرست یا محصول ) را مد نظر قرار دهند که باعث می­شود بیش از پیش از خرید محصول یا خدمت شما منصرف شوند.

چند نمونه بسیار خوب برای استفاده از این روش یک شرکت هواپیمایی است که کمپینی را برای اصلاح تصویر اهمال کارانه ادراکی از خودش پس از سقوط مهلک یکی از هواپیماهای خود راه ­اندازی می­نماید و یا یک رستوران زنجیره­ای که به دنبال از بین بردن تبلیغات منفی درباره شیوع یک مسمومیت غذایی در یکی از شعبه­ های خود است.

Sponsorship حمایت مالی

این شیوه از تبلیغات بسیار شبیه به نوعی از روابط عمومی است که به تصویر شرکت می ­پردازد. حمایت مالی زمانی اتفاق می­افتد که شرکت شما خود را به رویدادی پیوند می ­دهد که باعث می ­شود در جامعه خوب به نظر برسد یا این حس را القا کند که شرکت شما چیزی را به عموم مردم باز­می­ گرداند. حمایت مالی حتی می­تواند از یک رویداد غیر از امور خیریه مربوط به محصول شما، مثل پشتیبانی از تیم های ورزشی باشد.

یک حمایت مالی حتی می­ تواند موجب ارتقای برند شود، البته اگر در رابطه با یک نام قوی دیگر انجام شود و یا اینکه می­تواند به ورود شرکت شما به بازارهای جاویژه ( niche markets ) که به طور معمول ورود به آنها دشوار است، کمک کند. این روش همچنین نسبت به دریافتی شرکت شما در مورد ارتقا برندتان از آن مقرون به صرفه می باشد. از جمله اشکالات حمایت مالی این است که اگر رویداد یا تیمی که از آن حمایت می­ کنید گرفتار کار اشتباهی شود تصویر شرکت شما را خدشه­ دار خواهد کرد و همچنین شما کنترل کمی بر وضعیت حمایت خواهید داشت.

از جمله مثالهای این روش یک شرکت خودروسازی است که از یک تیم فوتبال حمایت مالی می­کند یا با هلال احمر در پروژه جمع ­آوری کمک های مردمی پس از یک فاجعه طبیعی همکاری می­کند.

 اینترنت ( Internet )

گمان می­کنید امروز تبلیغات اینترنتی چه نقشی در ترکیب بازاریابی و برندسازی اینترنتی بازی خواهند کرد؟ تنها اجازه دهید به این بسنده کنیم که در حال حاضر به قدری مهم هستند که در اینجا دسته مخصوص به خود را دارند، در حالی که چندین سال پیش تنها یک راهکار ثانویه و موقتی بودند. هیچ شکی نیست که امروزه اینترنت یک کانال ترفیعی بسیار بزرگ برای بازاریابی است و اکثر شرکت ها از این موضوع کاملاً مطلع هستند. این روزها شما باید دید گسترده ­تر و دورن گری برای شرکتی که وب سایت یا حداقل وبلاگ ندارد، داشته باشید. همچنین بنگاه های اقتصادی تخصصی بسیاری تنها با هدف کمک به سایر شرکتها برای حضور در اینترنت ایجاد شده ­اند.

بخش اعظمی از استفاده از اینترنت به عنوان ابزار توسعه تجارت به ظهور رسانه ­های اجتماعی بر­می­ گردد. مطمئناً شرکت و حضور در اینچنین رسانه­ های اجتماعی مانند Facebook و Twitter رایگان است ولی برای کسب و کارهایی که قصد تبلیغات در رسانه اجتماعی را دارند این امر صادق نیست. ارائه ­دهندگان این خدمات از قدرت رسانه های اجتماعی برای تبلیغات و بازاریابی آگاه هستند و هزینه ی منصفانه­ ای را از کسانی که در این راستا از آن بهره می­ جویند دریافت می­کنند.

امروزه مردم اغلب به دنیا با نام جهان دیجیتال اشاره می­کنند و این به دلیل تمام تکنولوژی­های پیشرفته­ ( high-tech ) مثل رایانه­ ها یا تلفن های هوشمند است که زندگی افراد را تسخیر کرده است. برای اینکه شرکت ها بتوانند در صحنه ­ی رقابت باقی بمانند حتما نیاز دارند که حضور آنلاین خود را با اقتدار تثبیت کنند. بهترین راه برای انجام این کار داشتن وب سایتی واکنشگرا که شامل داده ­های واقعی و مربوط به محصول یا خدمتتان است و سپس باید به دنبال بهینه­ سازی آن برای جذب ترافیک بیشتر برای سایت باشید. اگر وب سایتی برای موتورهای جستجو بهینه سازی شده باشد ( SEO )، در چند صفحه ابتدایی جستجوی کلمات کلیدی عمومی برای کاربران اینترنتی نشان داده می­شود.

شرکت های بزرگ در کل دپارتمان هایشان در زمینه ساخت وب­ سایت ها و جذب ترافیک برای آنها متخصص هستند ولی کسب و کارهای کوچک اغلب حضور آنلاین کمرنگی دارند و به ندرت برای جذب ترافیک بهینه شده اند. برخی مطالعات نشان می­دهند که بیش از ۹۰% از وبسایت های کسب و کارهای کوچک برای موتورهای جستجو بهینه نشده­ اند که این امر آنها را در مخمصه­ ی رقابتی بزرگی می ­اندازد. شکی نیست که اگر این سایت ها بهینه شده بودند و به علاوه محصولاتشان خوب و قیمت شان منصفانه بود، فروش شان افزایش می­یافت. حضور در اینترنت یکی از کلیدهای موفقیت برای ارتقای محصولات و خدمات است.

اکنون شما اهمیت آمیخته ترفیع ( Promotional Mix ) محصول را برای استراتژی ­های کلی بازاریابی درک می ­کنید. این یکی از اجزای اصلی استراتژی بازاریابی است که باید به خوبی برنامه ­ریزی و اجرا گردد. اگر شرکت شما برای انجام این کار فرصت دارد پس شما شانس خوبی برای دستیابی به اهداف کلی فروشتان زمانی که پیام بازاریابی خود را به مخاطبان هدفتان منتقل میکنید، خواهید داشت. برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در زمینه پیاده سازی آمیخته ترفیع می­توانید به مقاله” چگونه یک آمیخته ترفیع موثر اجرا نمایید” مراجعه کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

شما به عنوان یک نویسنده یا تولید کننده محتوا ممکن است کارهای اشتباه زیادی انجام داده­ باشید. ولی مشکلی نیست زیرا اشتباهات بهترین راه یادگیری هستند، اینطور نیست؟

هنگامی که یک بار اشتباهی را مرتکب می­شویم معمولاً دوباره آن را انجام نمی ­دهیم و هرچه زمان کمتری صرف اصلاح اشتباهاتمان کنیم باید در واقع مدت زمان بیشتری صرف انجام امور نماییم. در اینجا لیستی از هشت اشتباه رایج که نویسندگان حرفه ­ای محتوا گاهی اوقات مرتکب می­شوند آورده شده.

این مطلب را از دست ندهید چراکه زمانی که درباره این اشتباهات بیاموزید احتمال اینکه خودتان آن را انجام دهید کمتر است. بیایید با آنها آشنا شویم :

اشتباه اول : اینکه گمان­ کنید نمی­توانید از موانع پیش رویتان  در تولید محتوا  عبور کنید.

برخی از افراد گمان می­ کنند که مانع پیش روی نویسندگان یک نیروی شکست­ ناپذیر است و تا زمانی که این مانع از میان برداشته نشود چیزی را نمی­توان نوشت. حقیقت این است که شما می­ توانید مانع نویسندگی را از میان بردارید. برخی مردم برای اثبات برعکس بودن این باور بسیارتلاش می­ کنند ولی ابزارهای مفید دیگری هم وجود دارد که می ­توانید از آنها استفاده کنید.

بار دیگری که با مانع نویسندگی روبرو شدید سعی کنید که طرز فکر خود را تغییر دهید. فکر نکنید که ” نه، من نمیتوانم بنویسم” به جای آن بگویید” باشد، من این مشکل را دارم و از پس آن برخواهم آمد”.

اشتباه دوم : ویرایش نکردن کار نهایی

زمانی که از تب و تاب نوشتن افتادید زمانی را به ویرایش آن اختصاص دهید. به عبارت دیگر اجازه دهید مدت زمانی سپری شود و سپس به مقاله بازگردید و روی آن کار کنید، زیرا اینگونه آن را با حس جدیدی از کنجکاوی، دید و بینش خواهید دید. هیچ کس عاشق ویرایش نیست و این را می­توان درک کرد. ولی اینگونه به قضیه نگاه کنید که : ویرایش آنچه که فوق العاده است را به چیز فوق العاده­تری تبدیل می­کند و این همان چیزی است که به دنبال آن هستید.

اشتباه سوم : غلط گیری نکردن محتوای تولید شده

پس از ویرایش شما باید غلط گیری هم بکنید. ویرایش همان تغییرات گسترده در خود محتواست و غلط گیری تغییرات کوچک در دستور زبان و املا می ­باشد. سعی کنید عادت کنید که هیچ گاه حتی یک کلمه از مطلب و محتوای تان را بدون ویرایش یا غلط­ گیری منتشر نکنید. غلط­ گیری کنید و باز هم غلط ­گیری کنید و مطمئن باشید که از این کار پشیمان نخواهید شد.

اشتباه چهارم : عدم انجام هرگونه پژوهش و مطالعه قبل از تولید محتوا

شما ممکن است جز بهترین  نویسنده ها و در موضوع خود استاد باشید ولی با این وجود نیازمند انجام کمی مطالعه پیرامون آن موضوع هستید. نظر شما چندان در مردم تاثیر نخواهد گذاشت، ولی وسعت مطالعات، داده­ ها، شواهد و دیگر اطلاعاتی که نظر شما را اثبات می­ کند تاثیرگذار خواهد بود. پس خود را برای انجام کاری دشوار آماده کنید. در این قسمت تعریف فرایند پژوهش را از زبان یک پژوهشگر آورده ­ایم:

پژوهش نه تنها یک علم بلکه یک هنر است که چندان ساده نیست. هنری که نیازمند صداقت و کار سخت به همراه صبر و پشتکار است. هیچکس از ابتدا تولید کننده محتوا زاده نشده و نویسندگان هم ممکن است در حین فرایند نوشتن نتایج پژوهش دچار سردرد و کمردرد شوند.

پژوهش می­تواند سرگرم ­کننده باشد. زمانی که بدانید بینش و سطحی از دانش پیشرفته را به خوانندگان خود ارائه خواهید کرد، از یک پژوهش ساده وارد سطح جدیدی از هیجان خواهید شد.

 اشتباه پنجم : استفاده از ضمایر و حروف اشاره تعریف نشده در محتوا

استفاده از ضمایر و حروف اشاره تعریف نشده به چه معناست؟ اجازه دهید تا موضوع را روشن کنم :

کلمات زیر ضمایر اشاره هستند:

  • آن
  • این
  • آنها
  • اینها

در هر زبانی ضمایر و حروف اشاره زیادی وجود دارند که بسیار مفید، کاربردی و بخش مهمی از سخن هستند. پس مشکل کجاست؟ مساله عدم تعریف آنهاست مثلاً :

  • آنها بد هستند. چه چیزهایی بد هستند؟
  • آن هیچ فایده ای ندارد. چه چیز فایده ندارد؟
  • مشکل این است. مشکل چیست؟
  • اینها را از بین ببرید. چه چیز باید از بین برده شود؟

شما باید همه ضمایر و حروف اشاره را در متن نوشته یا جمله تعریف نمایید زیرا حروف اشاره و ضمایر تعریف نشده باعت نامفهوم شدن متن خواهند شد.

اشتباه ششم : نوشتن  و تولید محتوا بسیار سریع یا بسیار آهسته

هیچ سرعت صحیحی در نوشتن وجود ندارد. هر نویسنده باید با سرعتی که مناسبش است بنویسد و اجازه دهد تا خلاقیتش جاری شود. اگرچه باید آگاه باشید که سرعت نویسندگی شما برکیفیت نوشته­ های تان و محتوایی که تولید می کنید، موثر است. اگر بسیار سریع می ­نویسید ممکن است دچار اشتباهات ناشی از بی ­دقتی شوید و اگر بسیار آرام می­ نویسید ممکن است گرفتار اشتباهات ناشی از ناهمگونی یا بدترکیبی متن شوید.

در زمان نوشتن به خاطر داشته باشید که هنگام خواندن مغز در برابر اطلاعات سرعت بیشتری دارد تا در هنگام نوشتن. در هنگام نوشتن مغز شما به راحتی جملات بلند یا کلمات طولانی را پردازش می­کند ولی همین متن برای خوانندگان کسانی که با سرعت ۳۰۰ کلمه در دقیقه متن شما را نگاه کلی می­ اندازند کسل کننده، حجیم، کند و عذاب آور است.

اگر سریع می­ نویسید مغز شما با سرعت نزدیک تری معادل با سرعت عادی خواندن پیش می ­رود. البته باید همچنان به کلمات، ساختار و جملات توجه داشته باشید ولی همزمان قادر به جاری ساختن آن افکار به شکل روان تر و طبیعی ­تری خواهید بود.  تایپ شما می­تواند بیش از حد سریع یا بیش از حد روان باشد یا اینکه می­تواند روند نوشتن را مختل کند. چنان به نظر می­رسد که آنچه که می­نویسیم محصول تعامل میان تفکرات ما با ابزاری است که برای ابراز آنها استفاده می­ کنیم.

طبق پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ در دانشگاه واترلو انجام شد، مشاهده شد که اگر فقط آهسته ­تر تایپ کنید به احتمال زیاد کیفیت نوشته شما بهتر خواهد شد. آیا این به این معنی است که شما باید سعی کنید تا انگشتان تان را آهسته تر حرکت دهید و با یک دست تایپ کنید یا به آهستگی و با سرعتی کم حرکت کنید؟ نه لزوماً.

هر شخصی سرعت مناسب خاص خود را دارد و انواع متفاوت مطالب و محتوا سرعت خاص خود را می­ طلبد. شما با سرعتی حرکت کنید که برای شما بهتر است. در برخی از شرایط ایده­ ها و کلمات به شکل ناباوران ه­ای سریع خواهند آمد و شما باید به سریع ترین شکل ممکن آنها را تایپ کنید. در موارد دیگر که نیازمند تحقیق دقیق، جستجوی کلمه ­ای خاص و یا نوشتن در مورد موضوع­ های حساس است کاهش سرعت به نظر ایده­ ی خوبی می­باشد.

اشتباه هفتم : نداشتن درک درست نسبت به خوانندگان مخاطب

اگر می­ خواهید نویسنده بهتری شوید، دانش آموز بهتری برای خوانندگان تان باشید. این امر در واقع بسیار ساده است و نویسندگان بزرگ با روشی موثر با خوانندگان شان ارتباط برقرار می­ کنند؛ تنها در صورتی قادر به انجام این وظیفه خواهید بود که به ذهن خوانندگان تان نفوذ کنید. یکی از چالش های پیش روی هر نویسنده در تولید محتوا ، پیش از آوردن حتی یک کلمه بر روی صفحه این است که تا جایی که ممکن است تحقیق کند و نسبت به خوانندگان بالقوه ­اش درک پیدا کند. این روند به سادگی فرایند خلق یک شخصیت و یادآوری آن در هر لحظه نوشتن به خودتان است. برای سهولت در شناخت مخاطب خود می توانید این مطلب را بخوانید.

اشتباه هشتم : خلاصه نکردن مقاله و محتوا پیش از نوشتن آن

خلاصه نویسی ممکن است شما را به یاد کلاس ادبیات در دبیرستان بیاندازد، نگران نباشید این موضوع مورد بحث ما نخواهد بود.

فرایند خلاصه ­نویسی به سادگی ساختاری برای مقاله شما ایجاد خواهد کرد. به علاوه یکی از چیزهایی که شفافیت و سرعت شما را افزایش می­دهد خلاصه ­نویسی است. ابتدا می­توان یک مقدمه و نتیجه­ گیری سریع نوشت که کمک می­کند سر اصل مطلب بروید و به نتیجه ­گیری دست یابید و همچنین  فضاهای خالی را با مطالب مرتبط و معنادار پر کنید.

خلاصه شما می­تواند شامل رئوس مطالب به شکل موردی و موارد اساسی که می ­خواهید در آن رابطه صحبت کنید باشد که حتی ممکن است جملات کامل نباشند ( که مساله چندان مهمی نیست چرا که شما در این مرحله مقاله نمی ­نویسید بلکه خلاصه­ نویسی می­کنید ). کل این فرایند ممکن است تنها ۱۰ دقیقه یا بیشتر زمان شما را بگیرد ولی ساعت ها در زمان شما صرفه­ جویی خواهد شد. به علاوه این خلاصه به مقاله شما شفافیت بیشتری می­دهد.

آیا آماده نوشتن هستید؟

بهتر نوشتن محتوا، یعنی جدایی از عادات قدیمی و اشتباهات وحشتناک. حتی نویسندگان حرفه­ ای هم دچار اشتباه خواهند شد مساله این است که بتوانید این اشتباهات را کاهش دهید و احساس بهبود نمایید و این همان چیزی است که باعث می­شود به نویسنده و یا تولید کننده محتوای بهتری تبدیل شوید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

آیا شما در نوشتن تبلیغات آنلاینی که موجب توجه و جذب مخاطب شود مشکل دارید؟

شما تنها نیستید. حقیقت زشت رسانه های آنلاین این است که پیام های بازاریابی اغلب کاملا شکست می خورند. این به علت نبود تلاش نیست حتی ممکن است که مطلب شما یک شاهکار ادبی باشد. اما چقدر نوشته های بازاریابی زیبا کارا هستند؟ اگر نوشته های بازاریابی زیبا موجب تغییرات خوبی در کسب و کارتان نشود، زیبایی آنها چقدر اهمیت دارد؟ با کمی اصلاح ساده، شما می توانید عملکرد بهتری را ببینید.

در زیر یک لیست شامل ۹ سوال برای پرسش ارائه شده است تا شما بتوانید به وسیله آنها متن تبلیغاتی خود را به یک نسخه لبریز از قدرت تبدیل کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

توسعه یک استراتژی بازاریابی اینترنتی می تواند مسئولیت سنگینی باشد. وقتی که شما انتخاب هایتان را برای رسیدن به مشتریان هدف در نظر می گیرید، شما با اطلاعات زیادی درباره پیرامون انواع مختلف فعالیت های بازاریابی اینترنتی رو به رو می شود. آمارهای به دست آمده از تحقیقات نشان می دهد که ایمیل مارکتینگ بهترین روش برای رشد برند است. بررسی ها همچنین نشان داده اند که سئو ( SEO ) بهترین روش برای قرار دادن وب سایت در دید مشتریان هدف در فضای مجازی است.

هنگامی که شما در مورد اینکه در بودجه بازاریابی بر چه چیز هایی تمرکز کنید و سرمایه گذاری کنید، تصمیم گیری می کنید، احتمالا افکار متفاوتی در مورد انتخاب بین ابزارهای بازاریابی اینترنتی مثل ایمیل مارکتینگ ( email marketing ) و سئو ( SEO ) خواهید داشت.

در این مقاله می خواهیم به شما درخصوص انتخاب بین سئو و ایمیل مارکتینگ ( email marketing ) در بازاریابی اینترنتی کمک کنیم و به شما بگوییم آیا سئو (SEO) بهتر است یا بازاریابی ایمیلی (Email Marketing) ؟

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

دیگر دوران انجام بی قید و شرط امور به وسیله دپارتمان های بازاریابی به سر آمده و آنان نیازمند ارائه نتایج قابل اندازه ­گیری می ­باشند. تکنولوژی جدید، مدلهای کسب وکار جدید و انتظارات جدید باعث افزایش نظم عملکرد بازاریابی شده است و امروز بازاریابان باید در ازای هر میزانی که هزینه می­ کنند، نتایج حاصل از آن را نشان دهند.

عملکرد بازاریابی خواستار روشهای هدفمند برای سنجش مواردی است که به کار می آیند و با فروشندگان، کانال­ ها و رسانه­ ها مرتبط نیست و نوآورانه است. بازاریابان نیازمند معیارهای ریزبینانه مانند CTR، CPC، CPA و همچنین شاخص های سطح بالا مانند ROAS ( بازگشت هزینه تبلیغات ) هستند که نشان می­ دهند استراتژی­ ها و تاکتیک های خاص چگونه بر سود خالص، حاشیه سود و کارایی هزینه تاثیرگذار هستند. امروز این امر به معنای اندازه ­گیری  اثربخشی تمام کانال هایی است که منجر به فروش می شوند. پی­گیری این مورد که چگونه یک کانال در محیط ایزوله عمل می ­کند دیگر کارآمد نیست. بازاریابان نه تنها باید بدانند که کانالها چگونه با یکدیگر کارمی کنند بلکه باید در تفاوت های جزیی که بینش عملی ایجاد می­ کنند، عمیق ­تر شوند.

یک برنامه بازاریابی موفق معیارهای ریزبینانه را با KPIهای کسب وکار پیوند می­دهد و از آن برای بدست آوردن نتایج ( KPIs ) در بازاریابی استفاده می کند. با در نظر گرفتن این موارد، ۹ تکنیک پیشرفته بهینه سازی که به شما در جلوگیری از اشتباهات عملکرد برنامه ­های بازاریابی­ تان کمک می­ کند، ذکر می شود.

۱) شناسایی کانال های با سهم کم برای عملکرد بهتر برنامه ­های بازاریابی

برنامه­ های اندازه­ گیری بین کانالی معمولا به این توجه می­ کنند که کدام کانال­ ها موجب خرید مشتریان خواهند شد ولی باید به این مساله هم توجه شود که راه های ارتباط با مشتری در یک سطح نیستند. مهم آن است که بفهمیم کدام کانال ها در واقع منجر به عمل خرید هستند. به عنوان مثال یک مشتری بالقوه ممکن است آگهی شما را در تلویزیون دیده باشد، وب سایت شما را از طریق موبایل دنبال کرده، یک تبلیغات نمایشی در وب مشاهده کرده باشد و در نهایت از طریق مرورگر دسکتاپ خرید نماید. شما نیاز دارید که بدانید به عنوان مثال آیا آن تبلیغات نمایشی، خرید نهایی مشتری را تحت تاثیر قرار داده است یا تنها هزینه زا بوده. شناسایی کانال های با سهم کم به شما اجازه می ­دهد که تاکتیک هایی که توانایی جبران هزینه خود را ندارند را کاهش دهید.

۲ ) بهینه سازی فراوانی نقطه اتصال با مشتری

دو کانال را در نظر بگیرید که میزان مشابهی از خرید آنلاین را ارائه می­ کنند، یکی نیازمند دو نقطه اتصال و دیگری نیازمند ۲۰ عدد است. آیا ارزش هر دو یکسان است؟ میزان بودجه و منابعی که برای ایجاد یک خرید آنلاین در هر کانال لازم است تجزیه و تحلیل کنید تا مطمئن شوید که ارزش پول خرج کردن داردیا خیر.

۳ ) تجزیه و تحلیل بلندمدت در برنامه­ های بازاریابی

برخی کانال ها به مدت زمان زیادی برای دستیابی به خرید آنلاین احتیاج دارند که لزوما چیز بدی نیست ولی شما باید هزینه قابل توجهی برای هدف قرار دادن مشتریان بالقوه از طریق آن کانالها صرف کنید. از طریق تجزیه و تحلیل کانال های بلند مدت خود  به وسیله مخاطبان مطمئن شوید که هدف درستی را انتخاب کرده­ اید، مشتریان بالقوه و افراد مشابه را شناسایی کنید تا زمان و پول تان را در جای مناسبی صرف کنید.

۴ ) اندازه­ گیری نقطه اشباع مشتری

اگر برای خرید کلیکی بیشتر از تکنیک spray-and-pray استفاده کنید یعنی تبلیغ گسترده داشته باشید به امید اینکه مشتریان خاص خود را بیابید این باعث کاهش بازگشت مشتریان خواهد شد. در برخی مواقع مشتری شما متقاعد شده و در آینده خرید خواهد کرد ( یا نخواهد کرد ) تنها مسئله کی و کجاست. داده­ ها را زیر و رو کنید تا نقطه اشباع ( نقطه خستگی مخاطب از میزان تبلیغات ) را بیابید و برنامه ­ها را بر اساس آن محدود کنید. تعیین نقطه اشباع شما هم باعث صرفه­ جویی در هزینه و هم باعث ایجاد ارزش ویژه برند از طریق کاهش عوامل دلخوری مشتری خواهد شد.

۵ ) محاسبه ترتیب دهی

تصور کنید شما سه روش متفاوت از ارتقای محصول در بازار را در اختیار دارید: حمل و نقل رایگان، ارائه تخفیف ۱۰% و BOGO ( یکی بخر، دو تا ببر ) حال آنکه پرسش اصلی این است که چه ترتیبی در چه بازه زمانی به بهترین نتیجه منجر خواهد شد؟ از اطلاعات ترتیب دهی برای تعیین چگونگی گرفتار کردن مشتریان بالقوه خود بهره ببرید سپس قیمت را افزایش دهید و از تکنیک های هدف گیری مجدد ( retargeting ) استفاده کنید و با استفاده از کارآمدترین ترکیب تاکتیکها، محرک خرید نهایی باشید.

۶ ) انجام هدف­ گیری مجدد به شکل استراتژیک

شما می ­دانید که شخصی علاقه ­مند است، بنابراین زمان روشن کردن ماشین هدف ­گیری مجدد است. برای بسیاری از سازمان ها این به معنای استفاده از تبلیغات نمایشی دیجیتالی ( display ads ) است ولی آیا این همان جا و روشی است که مشتریان هدف شما خرید نهایی را انجام می­دهند؟ آیا کانالهای بهتری که هزینه کمتر داشته باشند ولی بهتر جواب دهند وجود ندارد؟ به عنوان مثال ایمیل رایگان است. نقشه­ ی مسیرهای کاربران خود را برای استراتژی­ های هدف­ گیری مجدد خود رسم کنید تا مطمئن شوید که با یادآوری برند خود به مردم در مکان ­های اشتباه، پول خود را هدر نداده ­اید.

عملکرد برنامه های بازاریابی

۷ ) کلمات کلیدی خود را به دقت بررسی کنید.

دیجیتال مارکتینگ از طریق پرداخت پول به موتورهای جستجو در صدر فهرست هدر دادن پول در بازاریابی است. بررسی کنید که کدام کلیدواژه ­ها موجب سوق بیشتر مشتری در طول فرایند خرید می شود و کدام یک برای تحقیقات استفاده می­ شوند. اگر شما تنها با استفاده از این کلید واژه ها تنها سطح آگاهی از برندتان را نزد مخاطبین افزایش می دهید  ولی رقبای تان به خرید نهایی دست می­ یابند، زمان تغییر فرارسیده. تلاش خود را بر روی کلمات ارزشمند غیرتجاری که منجر به عمل مورد نظر شما می ­شود، متمرکز کنید و کلمات بی­ فایده را کاهش دهید.

۸ ) برای افزایش عملکرد برنامه ­های بازاریابی یک مبنا ایجاد کنید.

هر برندی یک مبنا دارد به معنی یادآوری طبیعی و کشش برای مشتریان خاص بدون هیچگونه تلاش بازاریابی که منجر به خرید نهایی آنان خواهد شد. بازاریابان باید عملکرد آن مبنا را بشناسند تا چگونگی عملکرد برنامه ­های خود را در برابر آن اندازه­ بگیرند. یک مبنای مشخص اینکه کدام یک از تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال در واقع تغییرات اساسی را ایجاد می­ کنند، روشن می­ سازد، بنابراین برندها می ­توانند هزینه ­هایی را که صرف رسانه ­ها می­ کنند بهینه سازند و از محاسبات غلط مبتنی بر فرضیات و داده ­های بد تفسیر شده جلوگیری کنند.

۹ ) در برنامه­ های بازاریابی کلی­ نگرانه عمل کنید.

با قرار دادن مبنای خود همه ­ی کانال های خود را با آن و با یکدیگر بسنجید. اجراکنندگان بالایی و پایینی و اینکه به وسیله کدام یک می­توان به نقطه اتصال دست یافت یا از متوسط ACPA ( اعلام هزینه بر حسب عمل ) تجاوز کرد، شناسایی کنید. این نگاه کلی به تمام پرتفولیوی عملکرد بازاریابی، شما را در چگونگی اختصاص منابع و بودجه به موثرترین شیوه یاری می ­کند. برای اینکه به درستی برنامه­ کانال فراگیر خود را بهینه نمایید شما باید بدانید به طور کلی هر کانالی چگونه عمل می­کند نه اینکه هر کدام در محیط ایزوله چگونه کار می ­کنند.

همچون بسیاری از امور کسب وکار عملکرد برنامه­ های بازاریابی زمانی موفق می ­شوند که با کمترین ورودی بیشترین نتیجه را به همراه داشته باشند. از دادههایتان برای ایجاد معیارهای خاص و عملی استفاده کنید و سپس آن اطلاعات را به یک استراتژی کانال فراگیر کاملا بهینه تبدیل کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

این روزها بیشتر در مورد گفتگوهای برند محور و منطبق بر بازاریابی می شنویم، و معمولاً می بینیم بازاریابانی که پیامدهای این مضامین را نادیده گرفته اند، مستقیماً به سمت اشتباهات برندسازی میروند که باعث از دست رفتن اهداف بازاریابی آنها خواهد شد.

در ادامه ۴ اشتباه کمپین برند شما را نابود کند و چند نظر برای چگونگی حل این مشکلات را بررسی می کنیم.

۱)  “همیشه” را، از “همیشه بر طبق بازاریابی ” حذف کنید.

امروزه این که بتوانید کنترل کنید که چگونه و کجا از طریق نام برند، بر مشتریان خود اثر بگذارید و با آنها تعامل داشته باشید، به طور کامل انکان پذیر نیست.

در گذشته این امکان وجود داشت که حداقل برخی از اثرات متقابل در مورد هدف برند ( brand ) را تحت کنترل داشته باشیم. شما پیام خود را از طریق کانل های سنتی مانند تلویزیون، یا با انجام برنامه توسعه چهره به چهره معرفی می کردید و به صورت کلی قادر به هدایت گفتگو از بالا به پایین ( شرکت به مشتری ) بودید. وب، و در کل رسانه های اجتماعی به طور اخص این پارادایم را تغییر داده است. امروزه، شاید ۱۰% گفتگوها توسط بازاریابان هدایت میشود و این در حالی است که باقی آن از پایین به بالا و از طریق خود مشتریان شکل می گیرد.

بنابراین به این نتیجه میرسیم که گفتگوهای مربوط به برند شما لازم است برای انطباق با  تعاملات مشتریان هدایت کننده، باز و پویا باشد. تاکید بیش از حد بر “پیام” در صورتی که همسو با مشتریان نباشد یا بدتر از آن، اگر منجر به مسخره شدن برند شما شود نتیجه عکس خواهد داشت.

البته این به این معنی نیست که شما قادر به هدایت این گفتگوها و تعاملات نخواهید بود. شما میتوانید در حد کوچکی این اثر گذاری را داشته باشید : مثلاً، وقتی آن گفتگوهای غیر منتظره آنلاین شکل می گیرند لازم است خودی نشان داده، ارزش آفرینی کنید، شفاف سازی کنید و حرف ­های مفید و هوشمندانه بزنید. در غیر این صورت برند خود را  پایین خواهید کشید.

۲) تمرکز بر خرید فضای تبلیغاتی به جای رفتار خرید

خرید فضای تبلیغاتی یا  AdBuy  به معنی استفاده از رسانه ها برای فروش محصول به شیوه­ای که پیام برند را به مشتریان رسانده و امکان خریداری آن را نیز فراهم میکند، است. که تاکید صرف بر آن اشتباه بزرگی است.

وقتی به دنبال رزرو یک هتل هستید، اولین مکانی که بررسی میکنید چیست؟ قطعاً بهترین راه، بررسی تبلیغات هتل یا آژانس­ های مسافرتی نیست. وب سایت­ هایی که شامل نظرات مشتریان است میتواند کمک بهتری به ما بکند. و همچنین میتوانیم از ایده­ ی اکثریت مشتریان آگاه شویم. بر خلاف گذشته، فرایند رفتار خرید مشتریان دیگر در درجه اول توسط تبلیغات پیش برده نمیشود، بلکه توسط هدایت نام تجاری در سراسر فرآیند خرید پیش برده میشود.

برای بسیاری از شرکت­ ها، این تغییر اساساً راهی را که برای ارائه برند خود به مشتری داشتند به چیز دیگری تبدیل کرد. نگاه منطقی گذشته بر این باور بود که “وقتی افراد از یک سایت زیاد بازدید میکنند خوب است تبلیغات خود را در آن قرار دهیم”. اما این ایده مشخصاً دیگر کارکرد نخواهد داشت نه فقط به این خاطر که بیشتر مشتریان برنامه ­هایی برای بلاک کردن تبلیغات دارند بلکه از آن نظر که مشتریان دیگر بر آنچه در تبلیغات گفته می ­شود به اندازه­ ی آنچه همسالان خود در مورد محصول در وب سایت ­ها میگویند، توجه نمی کنند.

بنابراین، تخصیص پول بیشتر بر روی این مشکل راه حل مناسبی نیست. برای حل این مشکل لازم است به رفتار خرید مشتریان به هنگام تعامل با برند ( brand )، دسترسی داشته باشید. و این بدان معنی است که علاوه بر مکانی که مشریان از آن خرید میکنند به چرایی خرید و چگونگی آن نیز توجه کنیم و سعی کنیم آنها را بفهمیم.

۳) به چشم نزدن “عینک مشتری ” 

بازاریابانی که در حوزه­ ی نام تجاری فعالیت می­ کنند باید تمرکز خود را بر فهمیدن این موضوع که مشتریان چگونه و کجا با برند و شرکت در تعامل قرار می گیرند. بگذارند. درست مانند هر شخص دیگر، بر این اساس ما باید تمرکز خود را بر تجربه ­های متوالی و پیوسته مشتریان بگذاریم. این مورد به آن معنی است که برند خود را از طریقی استوار  به مشتریان معرفی کنیم و این مسیر از معرفی اولیه تا حمایت بلند مدت استوار و کارا باشد.

مردم عادت داشتند تا یک محصول را از مسیر بازاریابی بخرند، سپس در زمانی که کالا را در دست داشتند یکبار برای پشتیبانی تماس بگیرند. امروزه، مشتریان در فرآیند تصمیم گیری برای خرید به دنبال ویدیو های پشتیبانی در شبکه های مختلف میگردند. به عبارت دیگر، سفارش خریدی که در آن مشتریان درگیر پیام برند شوند میتواند هر خصوصیتی را دارا باشد به جز قابل کنترل بودن.

در بازاریابی سنتی شما گروه “پشت صحنه” ای دارید که بر توسعه وب و آگاهی از برند تمرکز دارند، و یک گروه “در صحنه” دارید که تمرکز آنها بر حمایت از محصولات و ارتباط با مشتری بلند مدت است. اما در دنیایی که تاکید آن بر، همیشه طبق بازاریابی رفتار کردن است، باید تعامل زیادی بین افراد در بخش های مختلف سازمان وجود داشته باشد، و هر شخصی از درون سازمان که با برند در ارتباط است لازم است به رفتار واقعی مصرف کننده فکر کند. بنابراین اگر از دید مشتری نگاه نکنید مرتکب اشتباه شده اید.

۴) شکست در متقاعد کردن مقامات بالا در مورد یک پارادایم جدید

فروش تجربه مشتری از برند ( brand )، به مشتری دیگر تنها بخشی از نبرد است. شکست در فروش این رویکرد جدید در اتاق هیات مدیره  میتواند بهترین برنامه بازاریابی را قبل از اینکه حتی فرصت درخشش پیدا کند به نابودی بکشاند. افرادی که دارای مقامات بالایی در سازمان اند به دنبال دیدن اعداد هستند؛ مانند درصد گفتگو در مورد کالا یا اطلاعات معمول دیگر. عباراتی مانند “گفتگو برند” و “عینک مشتری” از نظر آنها بی اهمیت می نماید.

اگر شما برنامه ای برای وارد کردن محصول خود در زندگی مشتریان دارید، بنابراین باید راهی پیدا کنید که این ایده را به مدیران و مقامات بالایی سازمان بقبولانید. همبستگی یک به یک که در روش سنتی خرید فضای تبلیغاتی جواب می داد ممکن  است به سادگی در این پارادایم وجود نداشته باشد. اما این بدان معنا نیست که نتیجه بزرگ نخواهد بود.

فرآیند در حال اجرا

لازم است به صورت مداوم اینکه مشتریان کجا و چگونه با برند ( brand ) در تعامل قرار میگیرند و کجا و چگونه تصمیم به خرید میگیرند را  مورد بررسی وتوجه قرار دهید و متوجه باشید چه نوع استراتژی در فرآیند خرید، منجر به مقدار فروش بیشتر در پایان راه میشود.

عمل کردن در این مسیر همواره علامت سوال­ های بسیاری حتی برای متخصصان این حوزه ایجاد کرده است و این همان چیزی است که آن را هیجان انگیز می کند.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

همان طور که می دانید وب سایت شما، اساساً فروشنده دیجیتالی شرکت شما است. اگر وبسایت تان در شغلش خوب عمل کند، شما نیز موفق خواهید شد. در غیر این صورت، سرمایه خود را هدر داده اید.

شاید شما نیز به نقطه ای از تصمیم گیری رسیده اید که مطمئن شوید الان زمان عمل کردن است. زمان تغییر است. زمان طراحی مجدد وب سایت .

۱) استراتژی

آیا تا به حال کاری را شروع کرده اید بدون اینکه دقیقا بدانید امیدوارید چه کار کنید؟

وقتی که در طراحی مجدد سرمایه گذاری می کنید، به طرز غیر قابل باوری مهم است که موارد ذیل را با توجه به استراتژی بازاریابی تان در نظر بگیرید :

اهداف

کلید اجرای اهداف، مشخص نمودن آنها در درجه اول است. شما امیدوارید با این طراحی جدید به چه هدفی برسید؟

“فروش بیشتر” پاسخ صحیح نیست.

بیایید به عددی نگاه کنیم. امید دارید چه قدر تماشاگر، مکالمه، فروش و … به دست آورید؟ بیش از هزار تماشاگر خاص در روز؟

۱۰% افزایش در مکالمات؟ بیش از ۲۳ واحد فروش در هفته؟ قبل از اینکه در تغییر،سرمایه گذاری کنید می بایست یک ارزش عددی توصیف شده برای آن چیزی که امید دارید انجام دهید داشته باشید.

تحقیقات یک همبستگی مثبت میان اهداف توصیف شده و نوشته شده و احتمال موفقیت را بیان می کند. با قراردادن اعداد در گزارش پیشرفت دوره، شما افزایش بیشتری در احتمال رسیدن به اعدادی که در اهدافتان برنامه ریزی کرده اید مشاهده خواهید کرد.

برای طراحی مجدد وب سایت باید براساس استراتژی بازاریابی مواردی را در نظر بگیرید. طراحی وب سایت

برند

برندتان شاید اساسی ترین بخش در انجام کسب و کارتان به نظر برسد، اما شما باید ارزش افزوده اش را بدانید. صاحبان کسب و کار زیادی هستند که نمی توانند بگویند که چرا باید محصولاتشان را خرید.

هیچ کس به اندازه شما نسبت به محصولات یا خدمات تان نگران نمی شود. شناسایی آن چیزی که کسب و کارتان را خاص و یک انتخاب جذاب می کند، اساس هر آن چیز دیگری است که انجام می دهید.

ویژگی های شخصیتی خریدار

از زمانی که می فهمید که باید چه چیزی را ارائه کنید، نیاز به این دارید که شناسایی کنید چه کسانی آن را می خواهند.

صاحبان بنگاه های اقتصادی زیادی هستند که نمی توانند ویژگی های شخصیتی خریدارانشان را شناسایی کنند. وقتی شما نمی دانید که دارید با چه کسی صحبت می کنید، چگونه به طرز غیر قابل باوری انتظار دارید که محصولات تان را به آنها بفروشید؟

بدتر از همه اینکه، شما باید یک توصیف از برندتان داشته باشید. برای مردان تبلیغ می کنید یا زنان؟ برای افراد جوان تبلیغ می کنید یا اشخاص میانسال؟ و در بهترین حالت، شما می توانید یک بخش خاص یا حتی تعدادی بخش را که محصول یا خدمت تان جذبشان می شوند شناسایی کنید.

استراتژی تماماً به معنای خاص شدن است.

۲) برنامه ریزی

همانند استراتژی، برنامه ریزی نیز تماماً درباره خاص شدن است.

وبسایت تان به طور خاص فاقد چیزی است؟

گاهی اوقات، یک وب سایت فقط نیاز به سر و سامان دادن دارد و این خوب است، اما در نظر داشته باشید که وب سایت های انقضا گذشته زیادی هستند که در پردرآمدترین درآمدها از نوع آنلاین رتبه بندی شده اند. حتی اگر شما به طور واضح هیچ چیز غیر کارکردی برای تعمیر کردن در وب سایت تان ندارید، طراحی مجدد بهترین انتخاب برای بهینه سازی است.

داشتن دانش درباره محل قرار گیری فراخوانی برای اقدام ( Call To Action ) پیام هایی جهت برقراری ارتباط با سایت، جهت یابی، برندسازی، داشتن ایده واضح از بهبود مورد نظرتان قبل از شروع کردن به شما امکان دست یابی به تجربه طراحی مجدد موثر و کارآمد تری می دهد.

استراتژی بازاریابی شما چیست؟

این یکی از مهم ترین نکاتی است که باید در استراتژی و گام های برنامه ریزی توضیح داده شود. استراتژی بازاریابی تان چه خواهد بود؟

اگر هدف شماره یک شما ساختن یک لیست ایمیلی است، وب سایت تان متفاوت تر خواهد بود از اینکه استراتژی بازاریابی تان متمرکز بر شبکه های وابسته، پرداخت به ازای هر کلیک ( PPC ) و یا انتقال کاربران تان به فروشگاه آنلاین تان باشد.

خیلی از وب سایت ها می توانند طوری سازگار شوند که دست یابی به استراتژی بازاریابی داده شده را تسهیل کنند، اما انجام یک طراحی مجدد اختصاصی بهترین فرصت برای شخصی سازی پلتفرم های آنلاین به ویژه برای استراتژی بازاریابی اینترنتی است.

۳) طراحی و ساخت وب سایت

وقتی که طراحی وبسایت جدیدتان را آغاز می کنید، چیزهای کمک کننده زیادی هستند که باید در نظر داشته باشید.

 اگر برون سپاری می کنید، مطمئن شوید که طراحتان هم عقیده با شماست.

طراحی عالی یک وب سایت بی معنی است در صورتی که آن وب سایت ساخته نشود. استراتژی های زیر می توانند در تضمین اینکه طراحتان در طی فرآیند هم عقیده با شماست کمک کنند:

  • سفارش یک مدل آزمایشی اولیه بدهید به جای اینکه به راحتی برای یک وب سایت جدید پول پرداخت کنید که تا به حال دیده نشده است.
  • نیاز به ضرب العجل واقعی برای اتمام پروژه دارید.
  • اغلب پیشرفت وب سایت تان را چک کنید تا مطمئن شوید سایت تان مطابق با انتظارات تان است.

خوب و زیباست که به موقع بازخورد دهید و اطلاعات خواسته شده را به طراح تان ارائه دهید. اگر برای شما هفته ها زمان ببرد تا به ایمیل های طراح تان پاسخ دهید، وی دیگر قادر خواهد نخواهد بود در زمان نهایی قول داده شده کار را به پایان برساند.

به یاد داشته باشید که وب سایت شما معرف برند شماست.

ساختن وب سایت زیبا هیچ اشتباه نیست. همه وب سایت های زیبا را دوست دارند.

تنها به یاد داشته باشید که وب سایت تان معرف برندتان است در فضای مجازی.

از نظر نگاه و احساس، به جای اینکه سایتی هوشمندانه و زیبا ایجاد کنید، بیشتر بر تاکید بر برندتان تمرکز کنید. در پایان، هدف اولیه شما می بایست افزایش سود تجارت تان باشد. زمان و پول تان را بیهوده برای ویژگی های فانتزی یا دارای تکنولوژی بالا ( high-tech ) صرف نکنید مگر اینکه مستقیما سبب افزایش درآمدتان شود.

۴) تحلیل کردن و بهینه سازی

بعد از اینکه وب سایت جدیدتان را ساختید، زمان این رسیده است که امتحان کردن را شروع کنید. ساختن بر پایه ی قوانین تبدیل جهانی و بهترین شیوه ها پیشنهاد می شود. اما همان طور که قبلا گفته شد، شما تا زمانی که وب سایت تان را تست نکرده اید، هرگز نمی فهمید که چه چیزی به درد وب سایت تان می خورد؟

از پایه شروع کنید.ارزیابی کنید که سایت تان در مورد های زیر چگونه عمل می کند:

  • آیا جستجوگرهای متعدد سایت تان هم سو هستند؟
  • آیا جهت یابی ساده و درک آن آسان است؟
  • آیا تگ های گرافیکی برای به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی به درستی قرار داده شده اند؟
  • آیا وب سایت تان جهت مشاهده از طریق تلفن همراه بهینه ( سایت واکنش گرا ) شده است؟ ( به طور بالقوه نزدیک به ۴۰% از بازدید ها از طریق تلفن همراه صورت می گیرد.)

بعد از اینکه وب سایت تان را به اجرا درآوردید و بعد از گذشت زمان کافی ترافیک و نرخ جذب مشتری بالقوه را اندازه گیری کردید، داده های خود را با عملکرد گذشته مقایسه کنید و پیشرفت تان را در برابر رسیدن به اهدافی که در قبل بحث کردیم ارزیابی کنید.

اگر یک گام عقب تر از وب سایت پیشین تان رفتید، علت را جویا شوید. اگر در بخش هایی عملکرد بهتری داشتید، تحلیل کنید که این افزایش عملکرد از کجا ناشی شده تا بتوان آن را حداکثر کرد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تجربه ­کاربری خوب برای یک وب­ سایت، به وجود آوردن یک تعامل ساده­، راحت و شفاف برای کاربر در تمام صفحات وب­ سایت از طریق یک نویگیشن و یا منوی مرکزی جامع می باشد.

به علت نیاز به وجود قسمت های مختلف برای هرقسمت از وب­ سایت های پیچیده، ساده نگاه داشتن منوی اصلی ( نویگیشن ) در وب سایت های پیچیده به راحتی امکان پذیرنیست.

اضافه نمودن و افزودن بخش های مختلف وب­ سایت در درون منوی اصلی از یک سمت، ساده و شفاف نگاه داشتن نحوه تعامل مخاطب در تمامی بخش های وب­ سایت و ارائه یک تجربه کاربری مفید و کارا از سوی دیگر، کار راحتی نیست و نیاز به در نظر گرفتن یک سری نکته ها در چگونگی تدوین نویگیشن واکنش‌گرا دارد.

در اینجا سعی شده از طریق یک مثال، تکنیک های لازم برای ایجاد یک نویگیشن واکنش‌گرا برای یک وب­ سایت پیچیده شرح داده شود.

در ادامه به اصول تدوین منو یا همان نویگیشن واکنش‌گرا می پردازیم.

  • فرآیند تدوین نویگیشن واکنش‌گرا

شرط موفقیت در تدوین نویگیشن واکنش‌گرا، خصوصا برای وب ­سایت های پیچیده و بزرگ، همکاری دقیق و نزدیک با صاحبان وب سایت مذکور می باشد.

در قدم اول تدوین نویگیشن واکنش‌گرا، به تحقیق هرچه بیشتر در مورد مخاطبین وبسایت بپردازید و اینکه مخاطبین وب­ سایت، دنبال بدست آوردن چه نوع اطلاعاتی از طریق وب­ سایت هستند.همواره اولویت محتوای وب­ سایت با بخش هایی است که مخاطبین بیشتر به دنبال آن هستند.

بنابراین محتوا و اطلاعاتی که مخاطب به دنبال آگاهی از آنها وارد وب­ سایت شما شده است، باید به ساده ترین شکل ممکن در منو، قابل دستیابی باشد.

بدون شک، صاحبان وب­ سایت، بسیار خوب از اینکه چه قسمت هایی از محتوای وب­ سایت از دید مشتریان شان از اهمیت بالایی برخوردار است، مطلع هستند. پس براساس یک اولویت بندی محتوایی یک ساختار جامع را طراحی کنید به گونه ای که هر بخش به چند زیرشاخه، بنابه اهمیت آنها دسته بندی شود.

بنابراین در درون منوی اصلی، موارد با اهمیت قرار می گیرند و بخش های دیگر بنابه اولویت شان در زیرشاخه ها.

اما گاهی تعدادی دیگر از آیتم ها در وب­ سایت های بزرگ وپیچیده وجود دارد که آنها نیز باید به راحتی از طرف مخاطب سایت دیده شوند اما اولویت و اهمیت شان به حدی نیست که در نویگیشن اصلی قراربگیرند. برای این دسته از موارد یک نویگیشن بار ساپورت کننده یا ثانویه در نظر گرفته می شود.

به عنوان  مثال وب سایت  healthunit.com شامل منوی اصلی و منوی فرعی می باشد.

healthunit-belovedmarketing

پس از بخش بندی براساس اولویت ها به سبک زیر، مرحله ی دیزاین و بهینه سازی طراحی واکنش‌گرا برای صفحات با سایزهای مختلف (تلفن های هوشمند و تبلت) می باشد.

navigation

در وب سایت هایی با دو منو اصلی و فرعی، برای طراحی برای صفحات تلفن های هوشمند، همواره منوی اصلی را به صورت عمودی ( همان طور که در شکل آمده ) نشان می دهند و نویگیشن واکنش‌گرای ثانویه را به شکل خطوط موازی کوچک ( همبرگر منو ) نمایش می دهند.

hambergermenu

گاهی نیز با توجه به مشخصات بازار هدف ( مثلا  سن مخاطبین و کاربران ) و رفتارشناسی مشتری، به جای استفاده از همبرگرمنو، در ادامه منوی اصلی و به صورت عمودی آورده می شود تا تجربه کاربری راحت تری را به کاربر ارائه نماید.

responsive-menu

پس از شفاف سازی این قسمت و بخش بندی و اولویت بندی نویگیشن یا منو در طراحی واکنش‌گرا، به طراحی شکل ظاهری وب سایت بپردازید.

گاهی نگاهداشت طراحی برای صفحات دسکتاپ ( صفحات بزرگتر ) و طراحی برای صفحات کوچکتر مثل گوشی های هوشمند، کار آسانی نیست که در خیلی از موارد می توان از منوی مدل همبرگری کمک گرفت.

یکی دیگر از راه حلها، استفاده از Page Slide می باشد که به کاربر این راحتی را می دهد که به راحتی با منوی وب سایت در گوشی های هوشمند تعامل داشته باشد.

حسن page slide، امکان وجود منو یا نویگیشن بار بلندتر است که به راحتی کاربر می تواند آن را به بالا یا پایین حرکت دهد درحالی که متون و محتوی مربوطه در عمق طراحی وب سایت گم نمی شود.

راهکار دیگر استفاده از منوی واکنش‌گرای چند سطحی می باشد. ( Responsive molti –level Menu ) این روش به کاربر کمک می کند که به راحتی و سهولت بسیاری از بخش های منوی اصلی را رد کند و به سطوح پایین تر ( بخش های پایین تر ) نویگیشن اصلی برسد بدون آنکه از صفحه مربوطه بیرون برود و منتظر بماند تا صفحه جدید باز ( load ) شود.

به طور کل شناخت کاربر و رفتارشناسی بازار هدف، یکی از عوامل مهم در چگونگی طراحی نویگیشن وب­ سایت های پیچیده میباشد. سمت و سوی تعامل مخاطب با وب سایت باید در جهت راحتی مخاطب و هدایت بازدید کننده از اصلی ترین بخش ها و محتوای وب­سایت به سایر قسمت ها باشد.

رعایت این اصل در  طراحی واکنش‌گرا، هم برای صفحات بزرگ و هم صفحات کوچک، حتما لحاظ کنید. یادمان باشد سادگی و راحتی تعامل مخاطب با وب­سایت ( navigation ) شرط اول در طراحی نویگیشن واکنش‌گرا می باشد.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

تغییر نام تجاری  Rebranding  استراتژی­ به طور فزاینده محبوبی است که مانند موتور جت، مسیر رشد تجارت یا سازمان را احیا میکند.

در حال حاضر به صورت روزانه، شرکت­ها، سازمان­های خیریه، دانشگاه ها و تیم ­های ورزشی حرف ه­­ای و حتی جوامع اعلام می کنند که در حال تغییر نام تجاری خود یا حداقل تغییر هویت بصری در تلاش برای ارتباط بیشتر با ذینفعان خود هستند.

اما برندسازی ممکن است به شدت متمرکز بر زمان و منابع باشد.

به دست آوردن حمایت رهبری و سرمایه­ گذاری مالی برای تغییر نام تجاری، نیازمند تهیه دقیق پرونده ­ای است که به­ طور واضح نیاز به تغییر نام تجاری، فرصت ­ها، ریسک و هزینه ه­ای که در قبال عدم تغییر نام تجاری باید بپردازیم، را نشان دهد.

تغییر نام تجاری را باید به عنوان یک شتاب­ دهنده رشد استراتژیک دید. این یک سرمایه­ گذاری روی آینده­ تان است، بسیار شبیه اقدام به ساخت تسهیلات و شعب ه­ای جدید در خط جدیدی از تجارت است. این اقدام باید با درکی روشن از تجارت پیشنهادی شما بر مزایای قابل توجه سرمایه­ گذاری، حمایت برای وارد شدن به بخش جدیدی از تجارت و هم­ ترازی کارکنان در ازای تعهد خدمت مشترک، نتیجه بخش باشد.

تغییرات بزرگ باید نتایج بزرگی هم به همراه بیاورند، و این نکته حائز اهمیت است که سرمایه ­گذاری به همراه نرخ برگشت سرمایه قابل قبول ارائه شود.

تغییر نام تجاری باید درهای جدیدی را باز کند.

تغییر نام تجاری یک سازمان به یک نام آرمانی این اجازه را به آنها شرکت ( سازمان ) می­دهد که داستان خدمت مشتری معاصر و متفاوتی تعریف کنند. وقتی شرکتی در مدل قدیمی خودگیر افتاده است تغییر نام تجاری و وارد شدن به خط محصول جدید و تغییراتی از این دست می­تواند فرصتی دوباره برای شرکت  ها فراهم کند.

با ورود به بازار به مرور زمان بخش ­هایی از بازار مشاهده می ­شوند که به صورت بالقوه برای فعالیت مناسب به نظر می آیند اما گاهی نمی­توان با نام تجاری قبلی خود به سمت این بخش از بازار برویم چرا که جایگاه­ یابی این نام تجاری در ذهن مشتری مناسب فعالیت در بخش خاصی از بازار نبوده و توسط مشتری رد می­شود. گاهی نیز برند  گیرایی خود را از دست داده و توانایی ایستادگی در برابر نام­ های تجاری جدید را ندارد، در این مواقع نیز لازم است جان تازه­ای به شرکت داده شود.

موارد بسیار زیادی در دنیای تجارت وجود دارد که اثبات میکند تغییر نام تجاری تا چه اندازه میتواند در فرصت­ یابی برای شرکت­ های تجاری مفید واقع شود.

۹ اصل اساسی در تغییر نام تجاری ( Rebranding )

قدم اصلی در این راه این است که  رهبران و مقامات بالای شرکت را برای تلاش در جهت حمایت و سرمایه­ گذاری راضی کنید. شما به یک طرح مشخص تجاری که منحصراً به این ۹ مورد جواب داده باشد نیاز خواهید داشت که در ادامه این موارد قرار داده شده است.

داده ­های مالی و کمی ضروری را جمع ­آوری کنید، و با استفاده از تحقیقات کیفی به آنها جان تازه­ ای بدهید و حکایت پنهان آنها را بیابید تا بتوانید مزیت تغییر نام تجاری در مقابل هزینه ­هایی که به دلیل عدم تغییر آن باید بپردازید را روشن کنید.

۱) چه مشکلی را می­خواهید حل کنید؟

در این مرحله با توجه به آن که مقامات سازمان به چه جنبه ­هایی توجه دارند دقت کنید و سعی کنید تحلیل­ ها و بررسی های خود را بر اساس آن انجام داده و نشان دهید تغییر نام تجاری تا چه حد میتواند مشکل موجود در سازمان را حل کند.

۲ ) چه چیزی تغییر کرده است که لازم است نام تجاری را تغییر دهیم ؟

تغییرات ممکن است در موارد مختلف یا به طرق مختلف رخ داده باشد که تغییر برندینگ را ناگریز می سازد در زیر برخی از موارد که تغییر آنها می تواند توجیهی بر تغییر نام تجاری باشد را برمی­ شماریم :

  • تغییرات در بازار
  • تغییر در سرعت کسب وکارهای جدید
  • تغییر در میان رقبا
  • تغییر در روشی که مشتریان برای خرید استفاده می­ کنند و روشی که محصولات و خدمات در آینده باید تحویل داده شود.
  • و تغییراتی که در سازمان رخ داده است.

برای هر بخش از تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت­ ها و تهدیدها ( SWOT ) استفاده کنید. اینکار علاوه بر اینکه مسیر را به درستی برای شما مشخص می­کند میتواند در راضی کردن مقامات نیز مفید باشد.

۳ ) چه اهدافی در برنامه رشد استراتژی شما مشخص میکند که برند فعلی شما در ذهن مشتری­تان حمایت نخواهد شد؟

اهداف و استراتژی ­های خود را بررسی کنید و ببینید میخواهید با چه ویژگی و با چه شکل در ذهن مشتری نقش ببندید سپس بررسی کنید که آیا برند فعلی میتواند شما را به مقصودتان برساند یا نه و اگر غیر از این بود سعی کنید برندتان را تغییر دهید.

۴ ) چگونه نام تجاری فعلی شما از رشد کسب وکارتان جلوگیری میکند؟

۹ اصل اساسی برای تغییر نام تجاری ( Rebranding ) - رشد کسب و کار

الف. چگونه به شکلی موفقیت آمیز نام تجاری فعلی خود را معرفی کنیم ؟

  • بررسی تعهدات و ارزیابی بر اساس مقیاس ۱ تا ۱۰ در چگونگی هم­ ترازی شرکت، ارتباطات آن و عملکردهایی که پشت ارزش پیشنهادی آن است.
  • ارزیابی سطح آگاهی و وفاداری مشتریان نسبت به برند
  • با مشتریان صحبت کنید و ببینید آیا جایگاه فعلی شما با ارائه خدمات فعلی تان تطابق دارد و همتراز با نیاز­های رو به رشد مشتریان است یا خیر؟
  • بفهمید نام تجاری ­تان تا چه میزان کفایت بر شکل دهی ارزش شرکت، سیاست­ های ارتباط با مشتری و تمایز در سرویس­ دهی به مشتری نقش داشته است.
  • بررسی کنید کدام بخش از کسب و کار به نهایت ظرفیت خود رسیده است یا به قدر کفایت قادر به رقابت با جایگاه فعلی خود نیست. ( از عملکرد مالی سه سال اخیر و داده­های پروژه ­های دو سال اخیر استفاده کنید ).

ب. چه رشدی در صورت عدم مهار نام تجاری فعلی در خطر خواهد بود؟

  • تحقیقات کمی و کیفی را در بین کارکنان به عمل آورید، بخصوص کارکنان بخش فروش و تیم ارتباط با مشتری را تا بتوانید گسستگی ­های موجود با نام تجاری فعلی خود را شناسایی کنید.

تحلیل­ های کمی جمع ­آوری کنید و به چاشنی آن براساس حکایاتی از نظرات مشتریان، رهبران صنعت و کارکنان بیافزایید. در این صورت قدرت متقاعد کنندگی خود را بالا خواهید برد.

۵ ) چه انتظاری از تغییر نام تجاری ( Rebranding ) دارید؟

وضعیت آینده را توضیح دهید. فرصت­های رشد درآمد پروژه ­های جدید که میتواند ناشی از جایگاه رقابتی بیشتر، دید بالاتر و یک پایگاه بسیج کارکنان باشد .

۶ ) کدامیک از منابع، مالی و استعدادی برای تغییر نام تجاری ( Rebranding ) مورد نیاز است؟

با توجه به هدف تان از تغییر نام تجاری و ماهیت جدید آن بررسی کنید منابع مالی به شما در رسیدن به اهداف­تان کمک خواهد کرد یا هوش و استعداد و خلاقیت کارکنان راه چاره است.

۷ ) تغییر نام تجاری چه بازه زمانی را باید رعایت کند؟

یک کمپین درست هماهنگ شده از زمان تصمیم اولیه تا راه ­اندازی میتواند بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان ببرد. تغییر نام تجاری( Rebranding ) یک راه حل کوتاه مدت نیست بلکه عوض کننده بازی در بلند مدت است.

۸ ) آیا شما برای این تعهد بالای منابع و زمان آمادگی لازم را دارید ؟

دیدگاه تیم ارتباط با مشتری و توسعه سازمانی را گردآوری کنید تا “آمادگی” سازمان و کارکنان را برای حمایت از تغییر کسب وکار را بسنجید. به نتایج بررسی اجرای تعهدات کارکنان در چند سال اخیر نگاهی بیندازید تا درک کنید تغییر نام تجاری ( Rebranding ) چگونه میتواند پیوند بهتری بین نقش ­های کارکنان و موفقیت کلی سازمان ایجاد کند.

۹ ) چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ما برند خود را تغییر ندهیم؟

از قبل میزان ریسک و پیش بینی تاثیر نگهداری وضع موجود را تعیین کنید. مشخص کنید اگر به مسیر خود به همین شکلی که هست ادامه دهید چه چیزهایی را از دست خواهید داد و با چه مشکلاتی مواجه خواهید شد.

به سوالات مطرح شده با سختگیری بالا پاسخ دهید، آنگاه قادر خواهید بود نظر مثبت هیات مدیره را به تغییر نام تجاری ( Rebranding ) جلب کنید. به زودی شما در مسیر رو به جلو در سازمان حرکت خواهید کرد و سازمان را برای رشد و توسعه آماده می کنید.

  • مهرا ریحانی
  • ۰
  • ۰

در دنیای دیجیتال مارکتینگ، وبلاگ نویسی یکی از بخش ­های مهم بازاریابی محتوا است که اگر اهمیت آن را دست کم بگیرید شانس بسیار  ضروری اینکه کسب و کار شما در معرض دید باشد را از دست می­ دهید. بسیاری از صاحبان کسب و کار ترجیح می ­دهند که وبلاگ نداشته باشند چون گمان می ­کنند مهارت های نوشتن محتوای جذاب را ندارند. ولی شما الزاما نیازی به متخصص برای نوشتن وبلاگ ندارید ولی نکته های کلیدی زیر برای نوشتن محتوا را حتما در نظر بگیرید که موجب تبدیل خودکار شما به یک بلاگر بهتر می ­شود و ترافیک وبلاگ شما را افزایش می دهد.

۱ ) استفاده از فرمول AIDA

بسیاری از کپی رایترها برای کمک به فروش و بازاریابی کپی از فرمولی موسوم به AIDA استفاده می­ کنند. شما نیز می­ توانید فرمول مشابهی را برای پست های وبلاگتان اعمال کنید. بنابراین سوال این است: AIDA چیست؟

  • توجه ( Attention ) :شما می­توانید توجه خوانندگان را با نوشتن یک تیتر پرقدرت بقاپید؛ چیزی بنویسید که کنجکاوی آنان را تحریک کند.
  • علاقه ( Interest) :شما می­توانید مخاطبان خود را با بیان یک داستان کوتاه درگیر کنید. لازم نیست که حتما ماهرانه باشد، تنها چیزی باشد که یک قلاب برای گیر انداختن مخاطبان خلق کند.
  • تمایل ( Desire ) : ایجاد تمایل. یک راه آن اشاره به چیزی است که در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد. مردم ذاتاً کنجکاوند.
  • عمل ( Action ) : به خوانندگان تان بگویید که می­ خواهید آنان چه بکنند.

۲ ) برای موتورهای جستجو ننویسید.

خیلی مدت ها قبل استفاده از کلمات کلیدی در تهیه محتوای وبلاگ به جذب ترافیک بیشتر سایت ها کمک می ­کرد. حقیقت امروز این است که برای یک مخاطب ارزشی که محتوا ارائه می­ کند بسیار مهمتر است. البته ضرری ندارد که شما واژه کلیدی را به شکل استراتژیک در تیتر یا برچسب عنوان خود جا دهید ولی محتوای شما باید همیشه بازتابی از علایق مخاطبان هدفتان باشد.

۳ ) از کلمه “شما” استفاده کنید.

طبق گفته ­ها مهمترین واژه در نوشتن مطلب واژه “شما” می ­باشد. مردم برای مشکلات خود راه حل می­ خواهند و شما نیز نیازمند آن هستید که نشان دهید محصول یا خدمت شما چگونه می­تواند به آنها کمک کند. اگر شما آن را برای آنها بسازید آنها نیز به شما توجه خواهند کرد. یک روش خوب استفاده از کلمه “شما” در جمله ابتدایی است، از این طریق شما مانع حواس ­پرتی خواننده خواهید شد.

فقط یک هشدار اینکه: از کلمه “شما” استفاده نکنید فقط به خاطر اینکه استفاده کرده باشید. پیش از هر چیز شما نیاز دارید که مخاطبتان را درک کنید اینکه چه چیز آنها را جذب خواهد کرد؟ آنها می­ خواهند درباره چه بدانند؟ انجام این بررسی­ ها در ابتدا یک مزیت نصیب شما می­کند و به شما در خلق یک رابطه کمک می­ کند.

۴ ) عامیانه صحبت کنید.

همان گونه بنویسید که صحبت می­ کنید ولی یک ذره با زرق و برق­تر. اینکه سعی کنید فنی صحبت کنید بر روی مخاطبان تاثیر نخواهد گذاشت. در حقیقت احتمال اینکه با یک کلیک از صفحه شما دور شوند را بیشتر می­ کند. آنان به دنبال خواندن پست هایی هستند که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. لحن عامیانه باعث می­ شود که مخاطب شما احساس کند که شما با او صحبت می­ کنید، به جای اینکه بدون توجه به او فقط یک سری مطالب را بگویید؛ این امر باعث می­شود او احساس کند درگیر یک مکالمه است. اگر شما بتوانید کاری کنید که آنها احساس کنند که بخشی از داستان شما هستند آنگاه طرفدارانی خودکار خواهید داشت. زیاد فقط روی مهارت های نوشتاری خود تمرکز نکنید، این همان چیزی است که ویراستار برای آن به وجود آمده و جذابیت بسیار مساله مهم­ تری است.

۵ ) از اصل KISS استفاده کنید.

آخرین ولی نه کم اهمیت ترین مورد هم اینکه همیشه اصل KISS را به یاد داشته باشید. این نام برگرفته از جمله “keep it simple,stupid” به معنای”ساده نگاهش دار، احمق”است. شما نیازی به پیچیده کردن مسایل ندارید و فقط سر اصل مطلب بروید و آن را کوتاه و دلنشین نگاه دارید. خوانندگان شما افراد پرمشغله ای هستند و به همین دلیل مطالبی را که بتوانند به سرعت بخوانند، مزه مزه و هضم کنند تحسین می ­نمایند.

آماده کردن محتوا برای ذهن

در حال حاضر صدها میلیون وبلاگ وجود دارند. چگونه می­ توانید بدون غرق شدن در دریای پر از رقبا برای خود جایی باز کنید؟ پاسخ این سوال در واژه کیفیت نهفته است. به وسیله خلق محتوایی با کیفیت بالا که مردم به دنبال خواندن آن هستند شما می ­توانید خود را از بقیه جدا کنید. مطمئناً چیزهای بیشتری در این رابطه وجود دارد ولی پیش از آنکه شما بتوانید حتی به گام های بعدی فکر کنید باید مطمئن شوید که آنچه می ­نویسید جذاب است.

افراد بازه ­های توجه بسیار کوتاهی دارند و به طور کلی بیش از ۲۰ ثانیه برای سایت شما صرف نخواهند کرد تا تصمیم بگیرند که آیا ارزش زمان آنها را دارد یا خیر. این موضوع را هنگام نوشتن پست بعدی خود به خاطر داشته باشید.

 

اکنون که شما نکاتی در مورد نوشتن بهتر مطلب برای وبلاگ تان در اختیار دارید باید آنها را اجرا کنید. هیچ کس نمی ­گوید که باید هر روز وبلاگ نویسی کنید ( اگرچه هر چه بیشتر این کار را بکنید نتیجه­ های بهتری خواهید دید ). شما تنها نیاز دارید که شروع کنید و در این راه ثابت قدم باشید. برنامه­ ای پیدا کنید که به درد شما بخورد. به محض اینکه روی روال بیافتید، مزایا را مشاهده می­ کنید.

  • مهرا ریحانی